هوش تجاری (هوشمندی کسب‌وکار)

هوش تجاری (هوشمندی کسب‌وکار) فرایندی فناوری‌محور برای تحلیل داده‌ها و ارائه اطلاعات عملیاتی به مدیران ارشد و اجرایی سازمان است. این حوزه از دانش زیرمجموعه‌ای از فناوری اطلاعات و ارتباطات است و سرآمد سیستم اطلاعات مدیریت در عصر حاضر می‌باشد.

هوش تجاری یا هوشمندی کسب‌وکار برگردان پارسی Business Intelligence است که به فرم کوتاه BI نامیده می‌شود. هوشمندی کسب‌وکار از دیدگاه علمی و عملی مورد توجه پژوهشگران آکادمیک و مدیران سازمان‌ها قرار دارد. سازمان‌ها با استفاده از این فناوری درصدد توسعه توانمندی‌های خود و کسب مزیت رقابتی پایدار هستند. پژوهشگران مدیریت نیز در مطالعات خود استقبال زیادی از هوش تجاری کرده‌اند.

پیاده‌سازی هوشمندی کسب‌وکار با وجود مزایای بسیاری که دارد بسیار هزینه‌بر است. از سوی دیگر نرخ شکست پروژه‌های هوش تجاری نیز بالا است. بنابراین پیش از بکارگیری این سیستم باید زیرساخت‌های آن در سازمان بررسی شود.شکاف پژوهشی اصلی نبود مقیاسی فراگیر و گسترده برای ارزیابی وضعیت سازمان‌ها برای بکارگیری هوشمندی کسب‌وکار است. هدف این پژوهش ارائه مقیاسی جامع جهت سنجش زیرساخت‌های هوش تجاری در سازمان است. مطالعه حاضر یک پژوهش بنیادی است که در یک دوره پنج ساله از بکارگیری هوش تجاری در از ۷۸ شرکت متوسط و بزرگ انجام شد.

تعریف و مفهوم هوش تجاری

تعاریف مختلفی از هوش تجاری در ادبیات علمی و تخصصی وجود دارد. در برخی مطالعات هوشمندی کسب‌وکار بعنوان رویکردی جامع و پیچیده به سیستم پشتیبانی تصمیم تعریف شده است. سایر پژوهشگران با دیدگاهی فنی‌تر، هوش تجاری را بعنوان سیستم اطلاعات استراتژیکی تلقی نموده‌اند که دارای قابلیت ارائه‌ اطلاعات عملی بواسطه یک پایگاه داده متمرکز است که از منابع بی‌شماری سرچشمه‌گرفته است. در تحقیقات دیگر هوشمندی کسب‌وکار بعنوان روشی برای بهبود عملکرد کسب‌وکار با قرار دادن اطلاعات عملی در اختیار تصمیم‌گیرندگان یک سازمان تعریف شده است. این تعریف خود به مفاهیم زیربنایی مانند انباره داده، داده‌کاوی و حاکمیت داده‌ها ختم می‌شود.

هوش تجاری را بصورت مجموعه‌ای از برنامه‌های کاربردی و پایگاه داده‌های عملیاتی و پشتیبان تصمیم یکپارچه تعریف کرده‌اند که دسترسی آسان به داده‌های تجاری را برای جامعه کسب‌وکار فراهم می‌آورند. بدین ترتیب،‌ سیستم‌های هوش تجاری را می‌توان بعنوان نسل بعدی سیستم‌های پشتیبان تصمیم تلقی نمود.
افریم توربان

مفهوم هوش تجاری به دنبال نارسائی‌های مباحث سیستم‌های اطلاعاتی مدیریت مطرح گردید. سیستم‌های اطلاعات مدیریت تنها در سطح تئوریک رشد کردند و هرگز نتوانستند در عمل پاسخگوی نیاز سازمان‌ها باشند. هوشمندی کسب‌وکار مجموعه توانایی‌ها، فناوری‌ها، ابزارها و راهکارهایی است که به درک بهتر مدیران از شرایط کسب‌وکار کمک می‌نماید. ابزارهای هوش تجاری، دیدگاه هایی از شرایط گذشته، حال و آینده را در اختیار افراد قرار می‌دهند.

با پیاده سازی راهکارهای هوشمندی کسب‌وکار فاصله موجود بین مدیران میانی و مدیران ارشد از دیدگاه ارتباط اطلاعاتی از میان خواهد رفت. اطلاعات مورد نیاز مدیران در هر سطح، در لحظه و با کیفیت بالا در اختیار آنها قرار خواهد گرفت. همچنین کارشناسان و تحلیل گران می‌تواند با استفاده از امکانات ساده، فعالیت‌های خود را بهبود بخشند. در نهایت نیز به نتایج بهتری دست پیدا نمایند.

ابزارهای توسعه هوشمندی کسب‌وکار

توسعه فناوری اطلاعات در سازمان‌ها وابستگی زیادی به روند توسعه ابزارهای ارائه شده دارد. هرچه سازمان در انتخاب ابزار مورد نظر خود دقت بیشتری انجام دهد، نیازمندی‌های سازمانی را بگونه شایسته تری پاسخگو خواهد بود و کاربران با مشکلات کمتری مواجه میگردند. به همین علت انتخاب ابزار جزء چالش‌های اکثر پروژه‌های نرم‌افزاری در سازمان‌ها است. عوامل متعددی مانند میزان تجربه سازمان در استفاده از یک ابزار خاص، قیمت ابزار مورد نظر و یا میزان پشتیبانی شرکت ارائه دهنده ابزار در انتخاب آن دخیل هستند.

ابزارهای هوشمندی کسب‌وکار در مقایسه با ابزارهای توسعه برنامه‌های کاربردی جوانتر هستند. در نتیجه براساس نیاز کاربران و تغییرات سازمان‌ها، آنها نیز دستخوش تغییر و تحول میشوند. علاوه بر آن تعداد شرکت‌هایی که تجربه استفاده از یک ابزار خاص را دارند زیاد نیست، این دلائل باعث میگردد متقاضیان استقرار هوش تجاری با چالشهای متعددی در این زمینه مواجه گردند.

متدولوژی توسعه هوش تجاری در سازمان

متدولوژی روش انجام کار را مشخص می‌کند و مجموعه‌ای از روش‌ها است که طی آن گامهای مورد نیاز جهت رسیدن به خروجی مورد نظر مشخص می‌شود. این شامل فازهایی است که در طی آن پروژه به مراحل فرعی تجزیه شده، اقدامات هر مرحله و خروجی‌های هر فاز مشخص می‌شود. در نهایت سیستم مورد نظر طراحی و پیاده سازی می‌گردد.

متدولوژی در سیستم‌های عملیاتی (Application)

در سیستم‌های عملیاتی روش انجام کار به صورت آبشاری (Waterfall) است. بدین معنی که ابتدا هر مرحله به پایان میرسد و سپس مرحله بعدی آغاز میگردد. در انتها سیستم مورد نظر طراحی و پیاده سازی میگردد.

متدولوژی آبشاری هوش تجاری

متدولوژی آبشاری هوش تجاری

متدولوژی در سیستم‌های هوش تجاری

در سیستم‌های هوش تجاری از متدولوژی آبشاری نمیتوان استفاده کرد. اینگونه سیستم‌ها در مقیاس سازمانی پیاده سازی میشوند و برای اینکه به سرعت و در زمان مناسب بتوانند نیازمندیها را پاسخ دهند باید به صورت تدریجی در سازمان مستقر شوند. در سیستم‌های هوش تجاری بر اساس الویت‌های سازمان ابتدا تعدادی از دپارتمانها مثلا واحد مالی انتخاب شده و سپس دپارتمانهای دیگر مانند فروش یا خرید به سیستم اضافه میگردند. متدولوژی هوش تجاری الگوی پیچشی (Spiral) نام دارد.

متدولوژی هوش تجاری مارپیچ

متدولوژی هوش تجاری مارپیچ

ساخت و توسعه سیستم‌های هوش تجاری همواره یک مسئله پیچیده و چالشی برای سازمان‌ها است و به دلیل جوان بودن آن متدهای استانداردی مانند UML که جهت توسعه سیستم‌های عملیاتی استفاده می‌شود برای آن وجود ندارد. یکی دیگر از دلائل این امر وابسته بودن متد توسعه هوش تجاری به نوع کسب‌وکار سازمان میباشد و شاید بیراهه نیست اگر بگوئیم به تعداد سازمان‌های متفاوت ،متدولوژی‌های متفاوت جهت استقرار هوش تجاری وجود دارد.

ولی معیارها و فاکتورهایی وجود دارد که میتوان بر اساس آن متدولوژی هوش تجاری را انتخاب کرد و با دلگرمی بیشتری روند استقرار سیستم را انجام داد. به عنوان مثال میباید خروجی‌های هر فاز مشخص باشد و پیوستگی معنا داری بین خروجی هر فاز و ورودی فاز بعدی وجود داشته باشد و یا تجربه یا نمونه هایی وجود داشته باشد که بتوان به آنها رجوع نمود .

استقرار هوش تجاری

استقرار هوشمندی کسب‌وکار به دلیل ماهیت متفاوت آن با نرم‌افزارهای کاربردی، وابستگی ویژه‌ای به ابزارهای توسعه دارد. چراکه :

در سیستم‌های عملیاتی فرآیندهای جاری سازمان به صورت مکانیزه انجام می‌گیرد. طول زمانی پروژه معمولا در حد سال می‌باشد. ولی پروژه‌های هوش تجاری به دلیل اینکه به روند تصمیم‌گیری در سازمان کمک می‌کنند، سرعت توسعه آنها اهمیت ویژه‌ای دارد. توسعه آنها افزایشی (Incremental) و در بازه‌های زمانی ۳ یا ۴ ماهه صورت می‌گیرد.

شرکت‌های هوش تجاری

شرکت‌های هوش تجاری

واسط کاربر (User Interface) در سیستم‌های عملیاتی فرم‌هایی است که طراحی آنها پیچیده نیست. اما در پروژه‌های هوش تجاری خروجی اصلی، گزارشات و داشبوردهایی است که داده‌ها را ساماندهی و تحلیل میکند. هوش تجاری ابزاری کاربردی است که امکان ارائه داشبورد بازاریابی و داشبورد مدیریت را فراهم می‌کند.

ابزارهای موجود در هوش تجاری به دو گروه تقسیم بندی میشوند :

ابزارهایی که در پشت صحنه (Back End) به کمک تیم پروژه می‌آیند و در طراحی انبار داده و انجام فرآیند ETL(Extract, Transform, Lod) نقش خود را ایفا می‌کنند.

ابزارهای که در روی صحنه (Front End) هستند و جهت طراحی گزارشات و داشبوردها امکانات خود را ارائه میدهند. این بخش را واسط کاربر (User Interface) نیز می‌گویند.

ارتباط بین Front End and Back End

ارتباط ایندو ابزار بدین صورت است که واسط کاربر مدل داده‌ای و جداول داده‌های تولید شده توسط ابزار Back End را دریافت می‌کند. کاربر می‌تواند توسط امکانات طراحی موجود در آن گزارشات و داشبوردهای مورد نظر خود را ایجاد کند.

نکات مهم در انتخاب ابزار هوش تجاری

فروشنده‌های (Vendor) مختلفی وجود دارند که برخی صرفا ابزارهای یک گروه و برخی هردو گروه را ارائه می‌دهند. نکته مهمی که سازمان‌ها باید به آن توجه کنند اینست که نحوه تعامل ایندو گروه ابزار با یکدیگر مسئله بسیار مهمی است. واسط کاربر باید بتواند مدل داده‌ای طراحی شده در Back End را شناسائی کند تا نیاز نباشد طراحی مجدد در این قسمت انجام شود. این مسئله نیازمند تسلط تیم انتخاب کننده ابزار به مفاهیم مدل داده‌ای (Data Modeling) در هوش تجاری و انبار داده است که میتوانید جهت آشنائی با آن به بخش آموزش انباره داده سایت پارس مدیر مراجعه نمائید.
معماری ابزارهای توسعه هوشمندی کسب‌وکار نکته مهم دیگری است که هنگام انتخاب میباید به آن توجه ویژه‌ای گردد.

شرکت‌های مطرح ارائه دهنده ابزارهای هوش تجاری باید شناسایی شوند. شرکت‌های Microsoft، oracle، SAP، IBM جزء شرکت‌های مطرح ارائه دهنده راه حل (Solution) و ابزارهای هوشمندی کسب‌وکار میباشند. طبق دسته‌بندی گروه گارتنر (Gartner Group) در February 2013 پلتفرم‌های توسعه هوشمندی کسب‌وکار به شکل زیر طبقه بندی میشوند.

خلاصه و نتیجه‌گیری

نتایج نشان داده است وجود بستر سخت‌افزاری و نرم‌افزاری مناسب مهمترین زیرساخت‌های فنی بکارگیری هوش تجاری در سازمان است. پشتیبانی مدیریت ارشد، آشنایی مدیران با هوشمندی کسب‌وکار، احساس نیاز به شفاف سازی اطلاعات، وجود فرایندهای ایجاد داده و فرایندهایی برای یکپارچگی داده‌ها نیز مهمترین زیرساخت‌های مدیریتی هستند. مهمترین محدودیت این مطالعه آن است که تنها در ایران صورت گرفته است. این مقیاس به عنوان یک چارچوب مرجع می‌تواند توسط پژوهشگران دیگر مورد استفاده قرار گیرد.

در زمینه هوش تجاری مطالعات متعددی در جوامع آکادمیک صورت گرفته است. از سوی دیگر سازمان‌ها نیز سرمایه‌گذاری زیادی در زمینه هوشمندی کسب‌وکار انجام داده‌اند. با این وجود به نظر می‌رسد هوشمندی کسب‌وکار در زمینه علمی و عملی دو مسیر جداگانه را پیموده است. بیشتر مطالعات انجام شده علمی، به توصیف هوشمندی کسب‌وکار و مزایای بکارگیری آن پرداخته‌اند و کمتر راهکار علمی برای پیاده‌سازی هوش تجاری مطرح شده است. همچنین سازمان‌ها نیز بیشتر بر تحلیل‌های هزینه و منفعت و مشاوره شرکت‌های ارائه کننده نرم‌افزار هوشمندی کسب‌وکار تاکید دارند.

مدیران برای بکارگیری هوش تجاری نباید شتاب‌زده عمل کنند و آن را نوشداروی هم مشکلات بدانند. قبل از برپایی هوشمندی کسب‌وکار در سازمان باید زیرساخت‌های آن به درستی مورد بررسی قرار گیرد. برای امکان سنجی پیاده‌سازی هوشمندی کسب‌وکار باید زیرساخت‌های سازمان از جنبه فنی و مدیریتی مورد بررسی قرار گیرد. مانند هر پروژه دیگر سازمانی، نخستین و مهمترین شرط موفقیت بکارگیری هوش تجاری، پشتیبانی مدیریت ارشد است. میزان آشنایی مدیران با فناوری اطلاعات و احساس نیاز به شفاف سازی اطلاعات دو عامل تعیین کننده میزان پشتیبانی مدیریت از پروژه هوشمندی کسب‌وکار است. سازمان‌هایی که قبلاً از روندهای استانداردسازی فرایندها استفاده کرده‌اند در زمینه بکارگیری آن می‌توانند پیشگام باشند.

منبع: حبیبی، آرش. (۱۳۹۴)، هوش تجاری: مفهوم سازی و ایجاد مقیاسی جهت سنجش آن، فصلنامه اختصاصی بازاریابی پارس مدیر، سال ۱، شماره ۱

دانلود متن کامل مقاله هوش تجاری

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله