ارزیابی عملکرد مدیریت دانش

ارزیابی عملکرد مدیریت دانش (KMPI) مقیاسی مبتنی بر فرایند گردش دانش، اطلاعات و داده‌ها در یک سازمان است که مدیریت دانایی را تسهیل می‌کند. این مقیاس توسط لی و همکاران به سال ۲۰۰۴ به عنوان یک مدل عمومی برای ارزیابی عملکرد مدیریت دانش ارائه گردید.

مقیاس سنجش عملکرد مدیریت دانش برگردان Knowledge management performance index است که به صورت اختصاری KMPI نامیده می‌شود. مقیاس KMPI ابزاری برای سنجش عملکرد مدیریت دانش در سازمان است. دانش، از اطلاعات و اطلاعات از داده‌ها سرچشمه می‌گیرد. از سویی دیگر، دانش به عنوان یک مزیت رقابتی در جوامع فراسرمایه‌ای، باوری پذیرفته شده است. مدیریت دانش به سازمان‌ها کمک می‌کند تا از فرایند گردش دانش (KCP) موثری برخوردار باشند.

ابعاد مقیاس ارزیابی عملکرد مدیریت دانش

تجزیه‌وتحلیل مدیریت دانش کمک می‌کند تا نسبت به موقعیت کنونی سازمان شناخت پیدا کرده و بدانیم توسعه باید در کدام یک از نواحی سازمانی انجام گیرد. این امر باعث می‌شود تا در مورد فرایند انتقال دانش و راه‌های انتقال آن در سازمان، اطلاعاتی را کسب کرده و در مسیر ارتقا، آسان سازی و بهینه کردن آن پیش برویم. این مقیاس از پنج رکن اصلی تشکیل شده است:

  • خلق یا شناسایی دانش
  • گردآوری و اکتساب دانش
  • تشریک و تسهیم دانش
  • بهره‌برداری از دانش
  • درونی‌سازی و نگه‌داری دانش
مدل ارزیابی عملکرد مدیریت دانش

مدل ارزیابی عملکرد مدیریت دانش

توسعه دانش یکی از مولفه‌های مدیریت دانش بوده و معمولا در اجتماعاتی اتفاق می‌افتد که افراد در یک کار پروژه‌ای فعالیت‌های مختلفی را با یکدیگر انجام می‌دهند. یکی از اهداف اصلی توسعه دانش گردآوری و ادغام داده‌های در دسترس در زمینه موضوعی معین به شکلی ساده است. ضرورت توسعه دانش از آنجا ناشی می‌شود که در طی سالهای گذشته، داشتن دانش به هر سازمانی قدرت داده و برای آن مزیت رقابتی تلقی می‌شد. لیکن در عصر حاضر به اشتراک گذاری دانش ایجاد قدرت می‌کند.

مدیریت دانش باید این توانایی را به مدیران بدهد که منابع دانش را بشناسند و عقاید عملی قابل اجرا را تحریک کنند. به طور کلی می‌توان فرایند گردش دانش را شامل: ایجاد یا شناسایی دانش، گردآوری و اکتساب دانش، به اشتراک گذاری و توسعه دانش، بهره برداری از دانش و درونی سازی و حفاظت از دانش دانست. شکل زیر فرایند گردش دانش را در سازمان نشان می‌دهد.

ایجاد یا شناسایی دانش

اولین مولفه KCP ایجاد یا شناسایی دانش است که با انواع مختلفی از دانش خواه ضمنی یا عینی سر وکار دارد و از طریق هم افزایی میان افراد با زمینه‌های مختلف روند آن تسریع می‌شود. همچنین، بسیاری از سازمان‌ها طرحی از دانش، داده ها، اطلاعات و مهارت‌های مورد نیاز داخلی و خارجی ایجاد کرده اند. یک مدیریت دانش کارا باید در شفاف سازی مهارت‌ها ی داخلی و خارجی، بکار گرفته شود. یکی از ابزارهای تحقق این مرحله، برخورداری از نقشه دانش است. نقشه دانش، تخصص‌ها و دانش مورد نیاز افراد و محل قرارگیری آن‌ها در ( سازمان را مشخص می‌کند.

گردآوری و اکتساب دانش

گردآوری و اکتساب دانش مولفه دوم است. تمامی افراد در شرکت باید امکان دستیابی به پایگاهی برای کسب دانش مرتبط با کار و تصمیم‌گیری شان را داشته باشند. دانش گردآوری شده در شرکت‌ها می‌تواند نقش مهمی در حذف موانع و ناکارایی‌ها و همزمان بهبود عملکرد مدیریت ایفا نماید. روابط جاری با مشتریان، حمایت کنندگان، رقبا و شرکای سازمان، زمینه ساز ارائه دانش می‌شود. در این زمینه، ابزاری نظیر: تلفن، ویدئو کنفرانس، اینترنت و اینترانت موثر خواهند بود.

سازمان می‌تواند دانش جدیدی را که خود نمی تواند تولی د کند، از طریق استخدام کارشناسان و استفاده از تخصص و دانش آن‌ها برای رسیدن به اهداف سازمانی کسب کند. یکی از دیگر راه‌های دستیابی به دانش جدید، همکاری و مشارکت با دیگر بخش‌های صنعتی رقبا در حیطه کاری سازمان است. از این طریق می‌توان از ابتکارات دیگر سازمان‌ها استفاده کرد. هرچند، اگر دانش ایجاد شده در طی سال‌ها از طریق فعالیت‌های مدیریتی بصورت سیستماتیک گردآوری نشده باشد، برای نیازهای تصمیم‌گیری در آینده سودمند نخواهد بود.

به اشتراک گذاری و توسعه دانش

مولفه سوم KCP به اشتراک گذاری و توسعه دانش است که در رابطه با گسترش دانش بوده و همچنین ایجاد فرایند کاری و دانش گرایی را بیان می‌کند : کارکنان به خودشان به عنوان عوامل ایجاد دانش می‌نگرند. اگر آن‌ها بتوانند از منبع دانشی که توسط سازمان مدیریت می‌شود، به دانش دست پیدا کنند، آن‌ها قادر خواهند بود که کارهای خود را بصورتی مناسب تری تکمیل نمایند. تحقق این موضوع نیازمند یکپارچگی دانش موجود در منابع مختلف به منظور بهبود عملکرد است.

تقسیم و پراکندگی دانش در داخل سازمان، پیش شرطی حیاتی برای ایجاد اطلاعات و تجاربی است که سازمان می‌تواند از آن‌ها استفاده کند. در این خصوص، استفاده از زبان دانش، حمایت فرهنگ سازمانی از اشتراک و انتقال دانش می‌تواند موثر باشد.

بهره‌برداری از دانش

بهره برداری از دانش، چهارمین مولفه KCP است که ممکن است در تمامی سطوح فعالیت‌های مدیریتی در سازمان‌ها به وقوع بپیوندد. اتخاذ بهترین روش‌ها و دانش مرتبط پوشش داده نشده از سایر سازمان‌ها ی پیشتاز و بکارگیری آن، یکی از شیوه‌های مرسوم بهره برداری از دانش، است. در این مرحله، تمام توجه مدیریت دانش به این نکته متمرکز است که دانش موجود در سازمان‌ها کاربردی شود تا به سوددهی سازمان بینجامد.

متاسفانه، اهمیت داش تن بسیار دانش، اجرای آن را در هر زمان و در تمامی فعالیت‌های سازمان تضمین نمی کند. بدین منظور، باید مراحلی را برای اندازه‌گیری دانش ضمنی و مهارت‌های در دسترس تعریف نمود. برای تحقق این امر، ترکیب وظایف روزانه با وظایف مرتبط با مدیریت دانش، حمایت مدیران عالی و استفاده از دانش برای رقابت و افزایش کارایی، موثر خواهد بود .

فصل دو و ادبیات پژوهش مدیریت دانش

فصل دو شامل مبانی نظری و ادبیات پژوهش مدیریت دانش به صورت فایل ورد همراه با فهرست منابع فارسی و لاتین

نتیجه‌گیری

ارزیابی عملکرد مدیریت دانش مقیاسی استاندارد است که توسط لی و همکاران ارائه شد. پرسش اساسی این است که به اشتراک گذاری دانش را چگونه می‌توان تسهیل کرد. تمرکز بر روی ایجاد مهارت‌های جدید، محصولات جدید، نظرات بهتر و فرایند‌ها موثر است. نکته مهم این است که دانش صرفاً از تخصص سرچشمه نمی گیرد بلکه از تجربه نیز به دست می‌آید. لذا، برخورداری از شبکه داخلی سازمان و تسهیل در ارتباط بین کارکنان، یکی از موارد کلیدی این مرحله تلقی می‌شود.

این مقیاس با عنوان پرسشنامه ارزیابی مدیریت دانش در سایت پارس‌مدیر موجود است. توسعه دانش، می‌تواند تکیه گاه تحقیقات بازاری سازمان نیز قلمداد شود. در این زمینه، استفاده از گروه‌ها ی تخصصی، اختصاص مکان برای تشکیل گروه ها، اینترانت، بررسی و مرور فعالیت‌ها بعد از اتمام آنها، برای برقراری ارتباط سریع تر، موثر خواهد بود.

3 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله