مدیریت برند (نام تجاری)

مدیریت برند (Brand management) فعالیت‌هایی نظام‌مند و برنامه‌ریزی شده مبتنی بر تحقیقات بازار جهت حفظ و بهبود جایگاه برند در عرصه رقابتی است. برند (نام و نشان تجاری) ترکیبی از عنوان، لوگو و تجاربی است که در کنار هم تصویر ذهنی ویژه‌ای نزد مشتریان فراهم می‌کند.

هدف مدیریت برند ارائه راهکارهایی برای بهبود این تصویر ذهنی برند نزد مشتریان و جامعه است. مدیریت نام تجاری در مجموع تلاش دارد تا با هدف‌گذاری، برنامه‌ریزی، اجرا و کنترل، برای نام تجاری ایجاد ارزش کند. سپس در جهت حفظ و ارتقای ارزش آن بکوشد. در این مقاله، با دیدگاه بلند‌مدت و راهبردی به ارائه شیوه مدیریت نام تجاری و بازاریابی برند پرداخته‌ایم. در راستای مدیریت برند ابتدا باید معیارهایی براساس ارزش‌های محوری نام تجاری شناسایی شوند. چگونگی خلق یک نام تجاری منسجم به بیان معیارهایی که مصرف‌کنندگان با آن نام تجاری را ارزیابی می‌کنند، بستگی دارد.

شناسایی این معیارها لزوم انجام تحقیقات بازاریابی را خاطر نشان می‌سازد. در این تحقیقات، صفاتی که در مدیریت رفتار مصرف‌کننده اهمیت دارد شناسایی و تحلیل می‌شود. د با استفاده از این صفات و درجه‌بندی آنها توسط مصرف‌کنندگان، ارزیابی ذهنی ایشان را از نام تجاری شناسایی می‌شود. در ادامه با استفاده از چارچوبی که بر این معیارها استوار است، راهبرد‌هایی متناسب با موقعیت‌های مختلف هر نام تجاری ارائه می‌گردد. با انتخاب یک راهبرد و اجرای آن نوبت به ارزیابی و ارائه بازخورد برای کنترل و اصلاح می‌رسد. معیارهایی که برای این کار ارائه شده می‌توانند در ارزیابی عملکرد نام تجاری ما را یاری دهند.

مدل مدیریت برند

طراحی مدل مدیریت برند یک مساله اساسی مدیران بازاریابی است. استفاده از این مدل برای خلق و نگهداری برند بدون برنامه‌ریزی‌های لازم مشکلات بسیاری را به همراه دارد. برای مدلسازی نام‌تجاری کسب‌وکار باید شناخت درستی از ویژگی‌های نام تجاری (brand) وجود داشته باشید. نبود شناخت روش‌های صحیح مدیریت نام تجاری نمی‌توانند به صورت اثربخشی، محصول را با نام تجاری پیوند بزنند. ساخت ایده، تخصیص منابع، تدوین استراتژی و بکارگیری اجرای اصلی مدیریت برند هستند.

بیشتر مدیران بازاریابی و یا مدیران برند، مفاهیم بازاریابی را از قبیل شناخت نیازهای مشتری، موضع‌یابی، فعالیت‌های ترفیعی و تبلیغی به‌خوبی می‌دانند و تجربه فراوانی در اجرای آنها دارند، اما در مجموع آنچه آنها را در بازاریابی محصولات و خدمات دچار مشکل می‌کند، آن است که نمی‌توانند مفاهیم بازاریابی را در راه ارتقای ارزش نام تجاری به کار گیرند.

مدل مدیریت برند

مدل مدیریت برند

اهمیت مدیریت برند (نام تجاری) از آنجا ناشی می‌شود که آنها شناخت درستی از نام تجاری به عنوان یکی از مهم‌ترین دارائی‌های نامشهود شرکت ندارند. برداشت آنها از دارایی صرفاً شامل چیزهایی است که درنظر می‌آید وقابل لمس است. همان‌گونه که علم مدیریت سازمان می‌تواند مدیران موسسات تولیدی را با استفاده از ابزارهای مدیریتی نظیر هدف‌گذاری، برنامه‌ریزی، هماهنگی، بسیج منابع و امکانات و کنترل یاری دهد تا به اهداف سازمان دست یابد. علم مدیریت برند نیز مدیران را قادر می‌سازد تا برنامه‌ریزی صحیحی در راستای دستیابی به اهداف نام تجاری بکنند، به‌گونه‌ای که بدون به‌هدردادن منابع میزان دستیابی به اهداف بیشینه شود. آمیخته بازاریابی ترفیع یکی از مهمترین عواملی که می‌تواند جایگاه برند را در ذهن مصرف‌کننده ارتقا بخشد.

گام‌های مدیریت برند (نام تجاری)

یک نام تجاری در صورتی موفق می‌شود که مدیران برند درک درستی از گام‌های مدیریت برند داشته باشند. مدیریت نام‌ونشان تجاری در چهار گام صورت می‌گیرد:

  • پیش از فروش
  • هنگام فروش
  • پس از فروش
  • نگهداشت

در گام نخست که پیش از فروش آغاز می‌شود باید تمام نقاط تماسی که در ارزیابی و پردازش اطلاعات محصولات و خدمات است، رصد شود. به‌هنگام فروش باید بهترین تجربه برای مشتری فراهم شود و مدیریت تجربه مشتری حرف نخست را می‌زند. پس از فروش کار به پایان نرسیده است و باید رابطه با مشتریان تداوم یابد. نگهداشت مشتری نیز دستاورد نهایی مدیریت برند است.

گام‌های مدیریت برند

گام‌های مدیریت برند

در این راستا باید در مدیریت نام تجاری به ترتیب تمام چارچوبهایی را که در مدیریت یک سازمان به کار می‌بریم رعایت کرد. همان‌گونه که مدیریت سازمان ابتدا با بیان مأموریت خود مشخص می‌کند که سازمان چه رسالتی را می‌خواهد به انجام برساند و سپس اهداف مجموعه را بر اساس آن بیانیه مأموریت تعریف می‌کند و با تدوین استراتژی سعی در دستیابی به اهداف سازمان دارد، در اینجا نیز، برای نام تجاری یک بیانیه یا گزاره مأموریت بیان کرده، سپس اهداف را براساس آن تعریف می‌کنیم. در نهایت از روی آن استراتژی‌هایی را تدوین کرده، با استفاده از بازخور، کنترل می‌کنیم که تا چه حد به اهداف خود دست یافته‌ایم.

بیانیه ماموریت نام تجاری

سازمان یا موسسه تولیدی در گام اول با تعیین ارزش‌های هسته‌ای نام تجاری، مبنایی را برای تمام اقدامات و فعالیت‌های مدیران و به‌خصوص مدیران بازاریابی مشخص می‌سازد.

هدف : پس از اینکه بیانیه ارزش‌های هسته‌ای نام تجاری را اعلام کردیم، لازم است که برای برند هدف یا اهدافی تعیین شود که هم در راستای بیانیه ارزش‌های هسته‌ای آن است و هم مبنایی اجرایی‌تر نسبت به بیانیه خواهد داشت.

تحلیل عوامل داخلی: از آنجا که بسیاری از نام‌های تجاری که شکست خورده‌اند فقط تحت تأثیر عوامل خارجی نبوده و عوامل داخلی نیز بر آن تأثیر دارند. نگرش اعضای سازمان از جمله مهم‌ترین عوامل درونی است که می‌تواند بر دستیابی به هدف نام تجاری تأثیر بگذارند.

تحلیل عوامل خارجی: مشتریان از مهم‌ترین عوامل خارجی هستند که حتی بیانیه ارزش‌ها و اهداف نام تجاری در راستای نیاز آنها و توجه به الزامات بازار هدف تنظیم شده‌است. باید با تحقیقات بازار گسترده، ارزش‌های مشتریان و نیازهای آنان را به صورتی دقیق شناسایی و تجزیه و تحلیل کرد.

 تدوین، ارزیابی و انتخاب استراتژی: در گام بعد، مدیریت نام تجاری در موسسه تولیدی با ترکیب کردن توانائیها، شایستگی‌ها و مهارتهای اعضای تیم برند و عوامل خارجی اثرگذار بر آن، به تدوین استراتژی‌هایی که در چارچوب بیانیه ارزش‌ها و اهداف نام تجاری هستند، خواهد پرداخت.

تدوین استراتژی نام تجاری

پیش از هر چیز لازم است بدانیم که نام تجاری پدیده‌ای  کل‌نگر است. نباید ارزش‌های محوری نام تجاری را به صورت جداگانه تحلیل کرد بلکه باید این اجزا را مرتبط با هم نگریست و در جهت خلق نام تجاری باید تمامی اجزای ارزشی آن نام تجاری را با هم منسجم کرد به‌گونه‌ای که بین آنها هم‌افزایی ایجاد شود تا نام تجاری قدرتمندی را بنا کنند. با تکیه بر راهکارهای زیر می‌توان تشخیص داد که چگونه باید اجزای مختلف نام تجاری را با هم پیوند زد و با خلق یک نام تجاری قدرتمند، می‌توان موضع بهینه‌ای را در ذهن مصرف‌کنندگان و بازار هدف ایجاد کرد. برای موضع‌یابی نام تجاری از پیوند سه مؤلفه تشکیل‌دهنده نام تجاری بهره می‌بریم:

مولفه کارکردی : محصول یا خدمت چه کاری را انجام می‌دهد؟

مولـفه روان‌شناختی : کدام‌یک از نیازهای انگیزشی، موقعیتی یا نقش توسط محصول یا خدمت برآورده می‌شود؟

مولفه ارزیابی کننده : نحوه ارزیابی مصرف‌کننده از نام تجاری چگونه است؟ (نام تجاری چگونه ارزیابی می‌شود؟)

سپس با پیوند زدن و انسجام این سه مولفه، نام تجاری بنا می‌شود.

ابعاد مدیریت برند

وقتی مردم یک نام تجاری را انتخاب می‌کنند، فقط به یک ویژگی آن توجه نمی‌کنند بلکه خصیصه‌های چند‌گانه‌ای را وابسته به نوع محصول و میزان درگیری ذهنی خود در نظر می‌گیرند و با توجه به آنها تصمیم به انتخاب می‌گیرند. به‌علاوه، آنها نمی‌توانند فوراً تمامی آن صفات را در ذهن بیاورند و آنها را ارزیابی کنند بلکه فقط تعدادی از ویژگی‌های اصلی آن را در نظر می‌آورند و به ترتیب قرار گرفتن گزینه‌ها (‌نامهای تجاری ) آنها را با توجه به بعضی از ویژگی‌های اصلی ارزیابی می‌کنند.

ترتیب قرار گرفتن گزینه‌ها (نامهای تجاری)، همان ترتیبی است که در ذهن تولید می‌شود واین ترتیب می‌تواند در تصمیم نهایی تاثیر بگذارد. حال برای آنکه احتمال خرید محصول بیشتر شود وگزینه نام تجاری خاصی از رتبه بهتری در هنگام تولید گزینه‌ها برخوردار شود، لازم است که با استفاده از تبلیغ میزان برتری یابندگی آن نام تجاری را افزایش دهیم. یعنی با به‌کار بردن تبلیغ بتوانیم احتمال این را که نام تجاری زودتر از سایر گزینه‌ها به ذهن مصرف‌کننده خطور کند، افزایش دهیم.

نتیجه‌گیری بحث

نتایج بررسی‌ها و مطالعات متخصصان نام تجاری و تبلیغات نشان داده‌است که بهترین معیارها برای تحلیل عملکرد نام تجاری عبارت است از:

نرخ بازگشت نام تجاری: شاخص اثربخشی نام تجاری است و به معنی آن است که اگر نام تجاری دارای ارزش باشد، باید به واسطه سرمایه‌گذاریهایی که روی آن می‌شود، برای شرکت درآمد ایجادکند و دلالت بر قدرت نام تجاری در اکتساب درآمد خالص فروش دارد. این معیار از تقسیم فروش نام تجاری بر ارزش آن به دست می‌آید.

نرخ بازگشت فروش: شاخص میزان کارآیی نام تجاری است، که به ایجاد درآمدهای ناشی از فروش منجر شده است و دلالت بر قدرت نام تجاری در اکتساب درآمد دارد. این معیار از تقسیم درآمد خالص نام تجاری بر فروش آن به‌دست می‌آید.

بازگشت سرمایه تبلیغات: از معیارهای اصلی سرمایه‌گذاری روی نام تجاری است، زیرا ارزش نام تجاری تابعی از هزینه صرف شده بر تبلیغات است. این معیار به مفهوم آن است که « با چه سرعتی دارایی‌های سرمایه‌ای تبدیل به درآمد فروش می‌شوند.» برای محاسبه آن به تعریف مالی آن رجوع می‌کنیم: بازگشت سرمایه تبلیغات به شاخصی از کارایی و اثربخشی است که نشان می‌دهد. با هر ریال سرمایه‌گذاری روی تبلیغات، شرکت چه قدر می‌تواند برای نام تجاری خود ارزش ایجاد کند.

قابل ذکر است که به کارگیری فقط یکی از معیارهای فوق ممکن است ما را به بیراهه بکشاند و منجر به آن شود که در مورد یک نام تجاری ارزیابی خوش بینانه‌ای بکنیم، در حالی که ممکن است با استفاده از سایر معیارها به نتیجه دیگری برسیم. روشهای دیگر تحلیل کمی در مورد عملکرد نام تجاری وجود دارند که با استفاده از نرخ بازگشت بهینه به تحلیل عملکرد نام تجاری و تبلیغات می‌پردازند.

منبع: مدیریت نام تجاری نوشته اوژن کریمی نشر الکترونیک پارس مدیر


ادبیات پژوهش مدیریت برند

فصل دو مدیریت برند شامل ارزش ویژه برند، شخصیت برند، هویت برند، وفاداری برند و … به صورت فایل ورد همراه با منابع فارسی و لاتین

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله