مدیریت مالی
مدیریت مالی (Financial management) حوزهای از فعالیتهای سازمانی را در بر میگیرد که با سودآوری، درآمدها و هزینهها سروکار دارد. اهمیت مدیریت مالی در سازمان تا حدی است که گفتهاند قوانین سازمانی را کسی تعیین میکند که طلا دارد [ریچارد دفت، کتاب تئوری و طراحی سازمان]. دانش مدیریت مالی بر این فرض قرار دارد که هدف اصلی و شاخص مدنظر مدیریت حداکثرسازی ثروت صاحبان سهام است.
این هدف یا ایده آل تنها از طریق مدیریت کارآمد جریانهای نقدی کوتاه و بلندمدت شرکت یا موسسه اقتصادی میسر است. برخی از کسانی که در زمینه اقتصاد و بازرگانی تجربه کم تری دارند بر این باورند که حداکثرسازی ثروت سهام داران که به واسطه حداکثر کردن قیمت سهام میسر میشود ایده آل مطلوب و مناسب نیست و معتقدند که شرکت باید درصدد تامین هدفهای عالی تر برآید، هدفی چون به حداکثر رساندن رفاه اجتماعی.
مدیریت مالی به عنوان یک حوزه درسی دانشگاهی نیز مطرح است و رشته مدیریت مالی در مقاطع تحصیلات تکمیلی تدریس میشود. در نگاه اول چنین به نظر میرسد که اهداف مدیریت مالی انعکاس گر آهنگی دلنواز است، زیرا گروههای متعددی چون جامعه، دولت، عرضه کنندگان، مصرفکنندگان و مدیران ذی نفع در فعالیتهای شرکت هستند و ضرورت دارد در تعریف ایده آل،مدنظر شرکت منافع این گروهها نیز لحاظ شود، اما نگاه موشکافانه و کارشناسی به هدف و ایده آل دانش مدیریت مالی بیانگر منطق نهفته در ورای چنین هدفی است که همانا دربرگیرنده تامین منافع تمامی گروههای ذی نفع در منافع شرکت است. برای مطالعه بیشتر مقاله تاریخچه مدیریت مالی را مطالعه کنید.
اهمیت مدیریت مالی
از گروههای ذی نفع در فعالیت موسسه اقتصادی میتوان به مصرفکنندگان، کارکنان، دولت، مدیران و… اشاره کرد. به عنوان مثال حداکثر کردن قیمت سهام ایجاب کننده آن است که شرکت با افزودن بر کارآیی و با حداقل هزینه، کالاها و خدماتی با بالاترین کیفیت تولید و عرضه کـنـد کـه به معنی پاسخگویی به نیاز مصرفکنندگان در سطحی مطلوب است و حداکثر رفاه را برای مصرفکننده به ارمغان میآورد، در مورد منافع سایر گروههای ذی نفع نیز میتوان با چنین منطقی استدلال کرد.
بنابر آنچه گفته شد حداکثرسازی ثروت سهام داران همسو با برآوردن منافع سایر گروههای ذی نفع است، ولی نکته حایز توجه آن است که طراحی سازوکارهای کنترلی و هدایت گر ذی نفعان به حرکت در سمت و سوی صحیح و برآورنده منافع تمامی گروهها از اهمیت خاصی برخوردار است، چه در غیر این صورت کشاکش و تضاد میان گروههای ذی نفع میتواند نقض کننده ایده آل سایر گروهها باشد، به عنوان مثال بحث منافع مدیریت در مقابل منافع سهام داران که طراحی سیستمهای کنترلی کارآمد ضمن رفع مساله نمایندگی، هر دو گروه را به نحوی مطلوب منتفع خواهد کرد.
تعریف مدیریت مالی
مدیریت مالی عبارتست از کاربرد اصول ومفاهیم اقتصادی برای تصمیمگیری و حل مساله. به بیان ساده میتوان گفت مدیریت مالی همان اقتصاد کاربردی است. بسیاری از آنچه را که در اقتصاد خرد و کلان میآموزیم،در مطالعه اصول مدیریت مالی به کار میگیریم.
مدیریت مالی مدیریت اثربخش و کارا پول (وجوه/منابع مالی) به منظور دست یابی به اهداف سازمان را مدیریت مالی گویند. در واقع مدیریت مالی دربرگیرنده چگونگی افزایش سرمایه (تامین مالی)، و نحوه تخصیص آن است.
مدیریت مالی که گاهی اوقات corporate finance و یا business finance نیزخوانده میشود عبارتست از مدیریت منابع نقدی بنگاههای کسبوکار. به بیان ساده،عبارتست از تصمیمگیری مالی در داخل واحدهای تجاری.وظیفه مدیر مالی عبارتست از حفظ نقدینگی، استفراض از بانک،تحصیل سایر شرکتها و و انتشار اوراق قرضه و سهام است.
سرمایه گذاری که با قیمت گذاری اوراق بهادار ورفتار بازارهای مالی سروکار دارد.به عنوان مثال،ممکن است وظیفه یک مدیر سرمایه گذاری،شامل ارزش گذاری سهام عادی،انتخاب اوراق بهادار برای یک صندوق بازنشستگی یا ارزیابی عملکرد پر تفوی باشد.
موسسات مالی: که به شرکتهای مالی نظیر بانکها مربوط میشود.قطع نظر از حوزه مدیریت مالی که در ان حیطه مشغول فعالیت هستید،از دانش مدیریت مالی مشابهی استفاده خواهید کرد
چارچوب مدیریت مالی
مبنای ایجاد ارزش که هدف نهایی فعالیت یک موسسه اقتصادی و دانش مدیریت مالی است بر این اصل ساده قرار دارد: «امیدواری به این که پولی که از شرکت یا موسسه اقتصادی عایدتان خواهد شد بیش از پولی باشد که به آن وارد میکنید.» بر این اساس مدیر مالی به دنبال آن است که با مدیریت کارآمد جریانات نقدی کوتاه و بلندمدت، وجوه نقد افزون تری ایجاد کند. برای ایجاد ارزش و مدیریت وجوه نقد در مفهوم وسیع آن مدیر مالی سه تصمیمگیری اساسی پیش رو دارد:
۱- شرکت چـه سیـاسـت هـای سرمایه گذاری بلندمدتی را باید اتخاذ کند؟
۲- وجوه نـقــد مـورد نیـاز بـرای سرمایه گذاریهای مدنظر چگونه تامین شود؟
۳- شرکت به منظور برآوردن تعهدات کوتاهمدت خود به چه میزان وجه نقد نیاز دارد؟
مدیر مالی شرکت به طور مداوم با تصمیماتی در این سه حوزه مواجه است. او به دنبال دستیابی به ترکیبی از سیاستها و تصمیمگیریها به منظور هدایت صحیح موسسه در این سه حوزه است. هدف پایانی همآفرینی ارزش و حداکثرسازی ثروت را برآورده کند.
سوالات اساسی مدیریـت مالی
چنانچه ترکیب سمت راست و چپ ترازنامه را به عنوان نمایی از وضعیت مالی موسسه در هر لحظه مدنظر قرار دهیم با استناد بدان میتوان استدلال درستی در باب چرایی این که مدیر مالی به دنبال پاسخگویی به سه سوال اساسی فوق است ارایه کرد.
۱- سوال اول در ارتباط با انتخاب نوع سرمایه گذاریها و تحت تملک درآوردن داراییهای ثابت است. البته نوع و ترکیب داراییها متاثر از نوع صنعتی است که شرکت در آن صنعت فعالیت میکند. به فرآیند به کارگیری و مدیریت داراییهای بلندمدت شرکت بودجه بندی سرمایهای گفته میشود. تـصمیـم بـه انجام یا عدم انجام یک سرمایه گذاری و به کارگیری دارایی یک تصمیم بودجه بندی سرمایهای است که در برگیرنده جریانات نقدی ورودی و خروجی از شرکت است.
۲- سوال دوم به نحوه و چگونگی تامین مالی برای مخارج سرمایهای میپردازد که در ارتباط با سمت چپ ترازنامه است، این حوزه دربرگیرنده مدیریت ساختار سرمایه است.
۳- سوال سوم در زمینه مدیریت داراییها و تعهدات جاری است (قسمت بالایی ترازنامه در سمت راست و چپ.) بین حجم و زمان تحقق جریانات نقدی ورودی و خروجی از شرکت عدم تطابق وجود دارد، علاوه بر این در مورد حجم و زمان تحقق جریانات نقدی عدم اطمینان وجود دارد که مبین بخشی از مشغلههای مدیر مالی در مدیریت کارآمد وجوه نقد (کوتاهمدت) است. این حوزه در ارتباط با مدیریت سرمایه در گردش است.
سنگ بناهای تحول در دانش مدیریت مالی
پس از جنگ دوم جهانی و با آغاز دهه ۵۰ میلادی، روشهای تحلیلی و فنونی که خاص اقتصاددانان بود برای حل مشکلات و پاسخگویی موثر به سوالات مطروحه در حوزه مدیریت مالی وارد این حوزه شد و مسیری برای شکلگیری پایهای علمی در تحلیل تصمیمات مربوط به خطمشی مالی شرکتها فراهم آورد. در ذیل به تحول نظریههای اقتصاد مالی که طی این سالها تحقق یافته و سنگ بنای مدیریت مالی نوین است اشاره شده است:
نظریه بازارهای کارا: تحلیل رفتار تعادلی تغییر قیمتها در طول زمان در بازارهای سفته بازانه.
نظریه بدره: تحلیل چگونگی گزینش بهینه اوراق بهادار برای مجموعه بدره اوراق بهادار یک موسسه.
نـظریه قیمت گذاری داراییهای سرمایه ای: تحلیل متغیرهای تعیین قیمت داراییها در شرایط نداشتن اطمینان.
نظریه قیمت گذاری اختیار معامله: تحلیل متغیرهای تعیین کننده قیمت مطالبات احتمالی از قبیل اختیار خرید سهام و اوراق قرضه شرکت ها.
نظریه نمایندگی: تحلیل نحوه کنترل تضاد منافع و انگیزههای روابط قراردادی.
اقتصاد مالی از مرحله گزارههای بی ارتباط به مرحلهای تکامل یافته رسیده است. در حال حاضر نظریه مالی و شواهد موجود به اندازهای غنی است که میتواند تحلیل ملموسی از بسیاری از مشکلات جزء به جزء مالی به عمل آورد و انتظار بر این است که مرزهای دانش امور مالی شرکتها برای حل تمامی مشکلات مبتلابه مدیران مالی هرچه بیش تر گسترش یابد.
خلاصه و جمعبندی
سلامت مالی یک شرکت موضوعی بسیار مهم و حیاتی است. واحد مدیریت مالی در شرکتها با این هدف شکل گرفته که بتواند ضامن سلامت مالی یک کسبوکار باشد. این حوزه از فعالیت سازمانی میتواند با حفظ و کنترل نقدینگی یک واحد کسبوکار، آن را به اهداف نهاییاش؛ یعنی افزایش سود و سرمایه، برساند.
مدیران مالی در مورد افزایش بودجه و استفاده صحیح از آن، تصمیمگیریهای مالی و بهبود سوددهی به سازمان کمک میکنند. این خود موجب افزایش ارزش شرکت و همچنین افزایش پساندازها است. آنها همه پیامدهای احتمالی تصمیمگیریها در مورد سود، نقدینگی و وضعیت مالی شرکت را درنظر میگیرند. همچنین بهترین نقشهی راه مالی را برای یک کسبوکار ترسیم میکنند.
با محاسبه و مقایسه این نسبتهای مالی میتوان درک خوبی از هزینههای غیرتولیدی و غیرمستقیم پیدا کرد. این بهمعنای شناخت هزینههای اداری، مالی و بازاریابی و حتی هزینههای مالیاتی است. این مقایسه در تصمیمگیریهای کلان شرکت بسیار تأثیرگذار خواهد بود. برای نمونه سهامداران میتوانند حتی پیرامون انحلال یا ادامه فعالیت کسبوکار تصمیمگیری کنند.
منبع: تقیپور، خدیجه. (۱۳۹۱). آشنایی با مدیریت مالی برگرفته از وب سایت بورس اوراق بهادار تهران.
مدیریت مالی | ۱۹ دی ۹۱
لطفا مطلبی در مورد مدیریت مالی در زنجیره تامین ارائه کنید.
مقاله تامین مالی زنجیره تامین را مطالعه کنید.