حسابداری مدیریت استراتژیک

حسابداری مدیریت استراتژیک عبارت است از تهیه و پردازش اطلاعات مالی مربوط به بازارهای محصولات شرکت و هزینه‌­های رقیبان آن­ که بیش از یک دوره در این بازار حضور دارند. این مفهوم فصل مشترک دو زمینه حسابداری مدیریت و مدیریت استراتژیک است.

یکی از مشخصه‌های این رویکرد راه‌های کاهش هزینه‌ها یا افزایش تفاوت قیمت محصولات شرکت است. این روش با بهره‌برداری از پیوندها در زنجیره ارزش و بهینه‌سازی محرک‌های هزینه برای کسب مزیت رقابتی، مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد. بنابراین، یکی از کارهایی که در این شیوه از حسابداری انجام می‌شود، کاهش و بهینه‌سازی هزینه‌ها است.  برای سنجش این سازه از پرسشنامه حسابداری مدیریت استراتژیک استفاده کنید.

ﻣﻔﻬﻮم ﺣﺴﺎﺑﺪاری ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ اﺳﺘﺮاﺗﮋﯾﮏ در ادﺑﯿﺎت ﺗﺨﺼﺼﯽ ۸۰ در دﻫﻪ ﺑﻪ ﺑﺤﺚ ﮐﺸﯿﺪه ﺷﺪ. ﺑﻪ ﻃﻮر ﮐﻠﯽ، ﺣﺴﺎﺑﺪاری ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ، اﺳﺘﺮاﺗﮋﯾﮏ ﺑﺎ روﯾﮑﺮد ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺣﺴﺎﺑﺪاری ﺑﺮای ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﯾﺎﺑﯽ اﺳﺘﺮاﺗﮋﯾﮏ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻃﺒﯿﻌﺖ اﺳﺘﺮاﺗﮋﯾﮏ ﺣﺴﺎﺑﺪاری ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺟﻬﺖ ﮔﯿﺮی ﺧﺎرﺟﯽ و آﯾﻨﺪه ﻧﮕﺮی ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. حسابداری مدیریت استراتژیک می­‌توان به عنوان فرآیند شناسایی، گردآوری، انتخاب و تحلیل داده‌های حسابداری برای کمک به تیم مدیریت برای تصمیم‌گیری استراتژیک و ارزیابی اثر بخشی سازمانی تعریف شود.

تعریف حسابداری مدیریت استراتژیک

حسابداری مدیریت استراتژیک تشکیل شده از دو واژه حسابداری مدیریت و مدیریت استراتژیک است. واژه نخست به معنی اندازه‌گیری و گردآوری اطلاعات مالی مورد استفاده مدیریت است و واژه اصلی مورد بحث یعنی مدیریت استراتژیک تمام توجه‌اش بر زنجیره ارزش است. نخستین کسی که از این واژه استفاده کرد پروفسور سایموندز (۱۹۸۱) بود. سایموندز آن‌را اینگونه بیان کرد تهیه، تدارک و تجزیه و تحلیل اطلاعات حسابداری مدیریت درباره یک واحد تجاری و رقبایش به منظور استراتژی واحد تجاری.

حسابداری مدیریت استراتژیک فرآیند شناسایی، گردآوری، انتخاب و تجزیه و تحلیل داده‌های حسابداری برای کمک به تیم مدیریت جهت تصمیم گیری استراتژیک و ارزیابی اثربخشی سازمانی می‌باشد. سیستم‌های هزینه‌یابی به تدریج به فرایند مدیریت استراتژیک تبدیل شده به این معنی که سیستم‌های هزینه‌یابی صراحتاً باید استراتژی و مزیت رقابتی طولانی مدت را در نظر بگیرند.

برنامه‌ریزی، کنترل و مدیریت عملکرد به معنی تعریف سیستم اندازه‌گیری عملکرد یکپارچه می‌باشد که حاوی اطلاعات عملکرد مالی و غیرمالی است. تصمیم‌های استراتژیک عموماً بسیار پیچیده اند. در واقع این جنبه است که آنها را به موضوعی جالب برای مطالعه تبدیل می‌کند. مدل‌های هنجاری فرایند تصمیم استراتژیک استدلال می‌کنند که این تصمیم‌ها باید مبتنی بر توجه به روندهای وسیع محیطی، پویایی‌های رقابتی یک صنعت، توانمندی‌ها و ضعف‌های شرکت در هر یک از زمینه‌های کارکردی و ارزش‌های مدیریت باشند.

اهمیت و ضرورت حسابداری مدیریت استراتژیک

امروزه استفاده از حسابداری مدیریت استراتژیک اهمیت زیادی دارد. عدم وجود بن بست‌های تجاری و وارد شدن کشورها به بازار جهانی موجب شده است تا دنیای تجارت پویا باشد. با توجه به اینکه رقابت در این نوع تجارت حرف اول را می‌زند. لذا بقای سازمان‌ها و شرکت‌های تجاری در حسابداری مدیریت آنها است و هدف اصلی از حسابداری نوع مدیریت استراتژیک کمک به سازمان‌ها جهت رسیدن به هدف استراتژی که خود برای سازمان طراحی کرده است می‌باشد.

منظور از واژه استراتژی سازمان این است که به وسیله آن جایگاه خود را در بین رقبا پیدا کرده و خود را از آن متمایز نماید. همچنین تمرکز حسابداران مدیریت استراتژی بیشتر آینده گرا است. باید توجه داشت حرفه حسابداری با یکی از حساس‌ترین موضوعات مرتبط با اشخاص جامعه یعنی مال و دارایی افراد در ارتباط است. بنابراین اعتماد نقش اصلی را در شغل و حرفه آنان دارد و بی‌اعتمادی به صاحبان سرمایه آفت سیستم‌های حسابداری و حرفه آنان است. حرفه حسابداری پیامد وجود فعالیت‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری است و بدون آن شکل نخواهد گرفت.

صاحبان سرمایه محرکان چرخه اقتصادی محسوب می‌شوند. بنابراین کسب اعتماد آنان در استفاده از حرفه حسابداری وظیفه همه حسابداران و شاغلان در این حرفه است تا آینده حسابداری تضمین شود. آینده حرفه منوط به داشتن ارزش‌های درستکاری، صداقت و تخصص است که بخشی از فرهنگ عامه است. بنابراین بررسی ابعاد حسابداری مدیریت استراتژی دارای اهمیت و ضرورت است.

ابعاد حسابداری مدیریت استراتژیک

حسابداری مدیریت استراتژیک با استفاده از مقیاس معرفی شده توسط کادیز وگویلدینگ (۲۰۰۸ و ۲۰۱۱) شکل گرفت و شامل پنج طبقه است:

۱- هزینه‌یابی استراتژیک که خود شامل پنج تکنیک با عناوین هزینه‌یابی کیفیت، هزینه‌یابی هدف، هزینه‌یابی چرخه عمر محصول، هزینه‌یابی زنجیره ارزش و هزینه‌یابی ویژگی محصول می‌باشد.

۲- برنامه ریزی، کنترل و مدیریت عملکرد استراتژیک شامل دو تکنیک الگوبرداری و اندازه گیری عملکرد یکپارچه می‌باشد.

۳. تصمیم گیری استراتژیک نیز دارای سه تکنیک شامل هزینه‌یابی استراتژیک (مدیریت هزینه استراتژیک،) قیمت گذاری استراتژیک و ارزشیابی برند می‌باشد.

۴. حسابداری رقیب دارای سه تکنیک شامل برآورد هزینه رقیب، نظارت بر موقعیت رقیب و سنجش عملکرد رقیب بر اساس صورتهای مالی منتشر شده می‌باشد.

۵. حسابداری مشتری نیز داری سه تکنیک شامل تجزیه و تحلیل سودآوری مشتری، تجزیه و تحلیل سودآوری چرخه عمر مشتری و ارزیابی مشتریان به عنوان دارایی‌ها می‌باشد.

هزینه‌یابی کیفیت: هزینه‌یابی کیفیت از هزینه‌های ارائه کیفیت مطلوب و همچنین هزینه‌های به وجود آمده به وسیله عدم کیفیت تشکیل شده است.

هزینه‌یابی هدف: یک رویکرد ساختاریافته برای تعیین هزینه در طول عمر محصول است. محصول مورد نظر با چه شاخص‌های عملکردی و کیفیتی باید تولید شود تا در هنگام فروش با قیمت پیشبینی شده، به میزان سود دلخواه در طول عمر خود دست یابد.

هزینه‌یابی چرخه عمر محصول: این تکنیک به عنوان محاسبه همه هزینه‌های یک محصول در سرتاسر چرخه عمر محصول تعریف شده است. چرخه عمر محصول میتواند شامل طراحی، معرفی، رشد، بلوغ، و در نهایت انقراض یک محصول باشد.

هزینه‌یابی زنجیره ارزش: رویکردی مبتنی بر فعالیت است که در آن هزینه‌ها به فعالیتهای مورد نیاز برای طراحی، تامین، تولید، بازاریابی، توزیع، خدمات پس از فروش، تخصیص می‌یابد.

هزینه‌یابی ویژگی محصول: هزینه‌یابی ویژگی خاص محصول است که به وسیله مشتریان درخواست می‌شود. ویژگی هایی که ممکن است شامل این هزینهیابی شوند مانند تقویت تزئینات، قابلیت اطمینان عرضه، ترتیبات ضمانت، خدمات پس از فروش است.

خلاصه و جمع‌بندی

فضای شکل‌گیری استراتژی و ایجاد یکپارچگی میان شرکت‌ها، از چالش‌های اساسی مدیران سازمان‌ها است. از طرفی سازمان‌ها، به منظور دستیابی و حفظ مزایای رقابتی پیوسته می‌کوشند شایستگی‌های محوری و بنیادی خود را ارتقا دهند. این چنین تلاشی به صورت اجتناب ناپذیر، آنها را وادار ساخته تا دوره حیات محصولات خود را کوتاه نمایند. سازمان‌های کنونی با تغییرات سریع و عدم اطمینان ذاتی محیط مواجه هستند. واحدهای حسابرسی و حسابداری نیز باید خود را با این تغییرات هماهنگ سازند. برای این منظور باید دیدگاهی استراتژیک و بلندمدت بر سازمان حاکم باشد.

ماهیت ارزشمند و اثربخش راهبردهای بلندمدت در سازمان‌ها در بخش حسابداری نیز حاکم است. حسابداران، استراتژی را به عنوان عاملی کلیدی جهت نظم و انتظام عملکرد مالی در بلندمدت می‌شناسند. بیشتر سازمان‌ها تمایل دارند یک نگرش کلی درباره کارکنان و شیوه مدیریت آنها داشته باشند. سازمان‌ها بیشتر بر شیوه هایی تمرکز می‌کنند که در مورد کل کارکنان شرکت صدق کند. در این راستا حسابداری مدیریت استراتژیک بسیار راهگشا است.