مدیریت توسعه
مدیریت توسعه به فرآیند برنامهریزی، سازماندهی، انتخاب کارگزاران و هدایت و کنترل فعالیتها جهت دستیابی کارا و اثربخش به اهداف توسعه است. به بیان دیگر هماهنگی بین منابع مادی و غیرمادی در سازمانهای مجری را در جهت سیاستهای توسعه جهت میل به اهداف مشخص آن مدیریت توسعه گویند.
توسعه مانند هر فعالیت دیگر بشری احتیاج به مدیریت دارد. این فرآیند پیچیده نیازمند برنامهریزی، سیاستگذاری، بسیج نیروها، تصمیمگیری و کنترل است. همگی این امور تحت نظر مدیریت قوی و کارآمد، انجام میشوند. بنابراین فرآیند توسعه نیاز به مدیریت توسعه دارد.
همچنین مفهوم توسعه در سطح خرد و از منظر توسعه سازمانی میتواند بررسی شود و در سطح کلان نیز ملاکی برای دستهبندی کشورها است. بطوریکه کشورها با توجه به درجه رشد و توسعهیافتگی به دو دسته کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه تقسیم میشوند. بنابراین این مفهوم در مدیریت دولتی از جایگاه بسیار ویژهای برخوردار است و نقشی کلان در تصمیمگیری و جهتگیری استراتژیک برخوردار است. نظر به اهمیت موضوع در این مقاله به تشریح مدیریت توسعه پرداخته میشود.
تعریف رشد و توسعه
رشد (Growth) در لغت عبارت است از هرگونه افزایش در حد میزان یک چیز. در بیان اقتصادی، رشد را به صورت افزایش شاخصهای کمی اقتصاد نظیر تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه از دورهای به دوره دیگر تعریف میکنند.
توسعه (Development) دارای مفهوم گستردهتری میباشد. رشد متضمن معنای بسیط زیرساخت اقتصادی است ولی توسعه علاوه برآن، مستلزم شکوفایی همه ابعاد حیات انسانی است.
توسعه در معنای زیستی به معنای گسترش و شکوفایی میباشد و از دیدگاه اجتماعی، رشدی هماهنگ و موزون در همه ابعاد مادی، روانی و معنوی را میرساند. توسعه فرایندی تعاملی است که در آن افراد در شبکههای کاری یاد میگیرند که چگونه مشکلات را تعریف و حل کنند. همچنین فرایندی است که در آن سازگاری همه بخشها افزایش مییابد.
در هزاره سوم توسعه از مفهوم سنتی آن فاصله گرفته و به سمت توسعه پایدار حرکت کرده است که متضمن مفاهیم زیر است:
- حفظ منابع طبیعی
- اخلاقمداری
- ملاحظات اجتماعی
- اقتصادمحوری
- کاهش مصرف انرژی
- استفاده از منابع انرژی پاک
- حفظ منابع برای نسل آینده
به دلیل حیطه گسترده تعریف توسعه، میتوان یک وظیفه حساس و اصلی را برای آن درنظر گرفت و آن عبارتست از هماهنگ کردن ابعاد مختلف رشد. در یک جامعه پویا تمامی بخشها لازم است به دنبال رشد و بهبود شرایط خویش باشند. اگر یک بخشی از این قاعده مستثنی باشد یااین که بیش از حدمعمول رشد یابد باعث تزلزل کل جامعه میگردد.
تعریف توسعه مدیریت
مدیریت توسعه Development management فرایند برنامهریزی استراتژیک، مدیریت و کنترل پروژه از ابتدا تا انتهای چرخه تولید محصول و ارائه خدمت است. از سال ۱۹۵۰، توسعه مدیریت یا توسعه اجرایی برجستهترین حوزه مدیریت پرسنل یا منابع انسانی بوده است که «انقلاب مدیریت» نیز نامیده میشود. توسعه مدیریت یک فرآیند سیستماتیک برای آموزش و رشد مدیریت است که به وسیله آن افراد با کسب دانش، مهارت، بینش و نگرش به مدیریت مؤثر مدیران، کارکنان و کل سازمان کمک میکنند.
بنابراین توسعه مدیریت، به معنای هر فعالیت برنامهریزی شده یا هدایت شدهای است که توسط یک مدیر انجام میشود تا به کارکنان کمک کند تا به صورت آگاهانه بتوانند وظایف و مسئولیتهای مدیریتی خود را به شایستگی انجام دهند. برای کسب آموزش در حوزه توسعه مدیریت دو راه وجود دارد که به شرح زیر هستند:
- شرکت فعال و هوشمندانه در دورههای رسمی آموزش توسعه مدیریت
- یادگیری فنون مدیریت از طریق تجارب واقعی شغلی در محیط کار
از منظر سازمان، سازمانهای عصر حاضر، نقشها و مأموریتهایی فراتر از گذشته به عهده دارند. در محیطی اقتصادی و اجتماعی، مسئولیت و وظایف جدیدی خواسته یا ناخواسته بر دوش آنهاست. سازمانهای امروزی از یک نهاد صرفا اداری اقتصادی و صنعتی خارج شده و به صورت نهادهای اجتماعی – سیاسی درآمدهاند. باید نسبت به مسایل محیط اجتماعی حساس و آگاه باشند، لذا دانش سیاسی و اجتماعی لازمه مدیریت امروز است و ارج نهادن به منافع عامه و توجه به محیط و هنجارهای اجتماعی از جمله مسایل مهم همه سازمانها و مدیریت است.
ماهیت و اهمیت توسعه مدیریت
توسعه مدیریت یا توسعه اجرایی یک فرآیند و برنامه آموزش یافته و برنامهریزی شده ناشی از آموزش و رشد است که به وسیله آن مدیر در هر سطح از سلسلهمراتب مدیریت، دانش، مهارت، بینش و نگرش برای مدیریت مؤثر کارکنان استفاده میکند. البته بیشتر سازمانها فقط میتوانند فضای مطلوبی را برای توسعه مدیران ایجاد کنند. د
ر هر برنامه توسعه مدیریت، توسعه فردی عامل اصلی تعیین موفقیت برنامه توسعه اجرایی خواهد بود. به عبارت دیگر، شرکت کنندگان در این برنامه باید ظرفیت یادگیری و توسعه را داشته باشد. باید انگیزه بالایی برای دستیابی به اهداف برنامهریزی شده داشته باشند. استعداد اجرایی مهمترین سرمایه یک سازمان است. این مهم در ترازنامه شرکت نشان داده نشده، اما بر رشد، پیشرفت، سود و ارزش سهام بیش از سایر داراییهای شرکت تأثیر میگذارد
در حقیقت، مدیریت باید علاوه بر آنچه در برنامهریزی و توسعه محصول انجام شده است، برای مراقبت و رشد مردان و زنانی که دارای استعداد مدیریتی هستند نیز تلاش کند. اطمینان از اینکه مدیران با موقعیت مناسب میتوانند طبق انتظارات رشد کنند و میتوانند هم نیازهای سازمان و هم نیازهای خود را برآورده سازند. در کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه، مدیریت تنها عاملی است که به عنوان اصلیترین گزینه برای گشودن نیروهای توسعه اقتصادی عمل میکند.
افقهای آینده مفاهیم توسعه و مدیریت
افقهای آینده مفاهیم توسعه و مدیریت عبارتند از:
- توسعه فزاینده صنعتی
- توسعه انسانی
عوامل مؤثر بر توسعه انسانی عبارت است از: دولت، وسایل ارتباط جمعی، دستگاههای داری، احزاب سیاسی،آموزش محیطهای شهری، مذهب، محیطهای کاری. مدیریت دولتی سنتی، به دنبال ساختارهای ایستا و تغییرات کم بود اما مدیریت دولتی نوین به دنبال ساختارهای پویا و تغییرپذیر است. منطق مدیریت دولتی نوین بر خلاف مدیریت دولتی سنتی که بیشتر توصیفی، غیر عملی و علمی بود، عملگراتر و متکی به روشهای علمی و تجربه بیشتر است. بنابراین، میتوان گفت که مفاهیم مدنظر مدیریت دولتی نوین، درون ابعاد توسعه پایدار نهفته و چیزی جدای از آن نیست.
نقشهای که مدیریت دولتی در مسیر توسعه مدیریت ایفا میکند عبارتند از:
- پذیرش مفهوم توسعه پایدار
- یکپارچه کردن ملاحظات محیطی در اهداف توسعه
- در نظر گرفتن ابعاد محیطی در تمام بخشهای توسعه
- استفاده پایدار از منابع طبیعی
- سیاستهای زیستمحیطی توسعه
حداقل به دو طریق میتوان بین مدیریت دولتی و توسعه پایدار پیوند ایجاد کرد. این حلقه پیوند را مدیریت توسعه پایدار مینامیم. در معنای نخست مدیریت توسعه پایدار میتواند به معنای اداره کردن توسعه پایدار و یا یافتن استراتژیهایی باشد که بدان طریق آرمان توسعه پایدار میتواند جنبه عملی به خود بگیرد
نظام اداری توسعه
نظام اداری توسعه از عوامل زیر تشکیل شده است:
وضع قوانین و مقررات حمایت کننده از توسعه و سرمایهگذاری.
ایجاد تشکیلات و ساختارهای مناسب سازمانی در راستای قوانین و مقررات موضوعه.
ایجاد سیستمها و روشهای حمایت کننده و تبدیل کننده اجرای برنامهها در راستای تحقق اهداف برنامه.
تحول در ساختار و رفتار منابع انسانی سازمانهای دولتی و تقویت فرهنگ سازمانی مشتری مدار.
ویژگیهای ساختار نظام اداری توسعه عبارتند از:
- ساختار نظام اداری در گرایش مدیریت (اقتصادی)
- گرایش سیاسی
- گرایش حقوقی
ساختار نظام اداری شامل موارد زیر است:
- تأکید بر ساختارهای وظیفهگرا
- اجرای دقیق قوانین و مقررات و نظم و انضباط اداری
- انتصاب و انتخاب مدیران بر اساس نظام شایسته سالاری
ساختار نظام اداری در گرایش سیاسی شامل موارد زیر است:
- انتصاب بر مبنای وفاداری سیاسی و همسوئی کارکنان با سیاست حاکم
- ساختار سازمانی مناسب انعطافپذیر با تکیه بر اهداف سیاسی نه کارایی
- تقدم اهداف سیاسی و اثربخشی سازمانی بر کارایی
- ساختار ارگانیک با حداقل سلسلهمراتب و حداکثر تفویض اختیار
ساختار نظام اداری در گرایش حقوقی شامل موارد زیر است:
- رعایت انصاف و حمایت از مردم
- رعایت حقوق فردی و جمعی
- تساوی همه در برابر قانون
- رعایت حقوق مردم در چارچوب قانون اساسی
نتیجهگیری
توسعه مدیریت مفهوم کلی است که توصیف کننده روشهایی است که سازمانها به کارکنان در توسعه مهارتهای شخصی و سازمانی خود کمک میکنند. افزایش مهارت مدیران از طریق توسعه مدیریت برای عملکرد مؤثر سازمان حیاتی است. این به دلیل قدرت مدیر برای تأثیرگذاری بر سازمان از طریق نظارت بر کار سایر کارکنان صورت میگیرد. به هر روی، توسعه مدیریت دقیقاً به چه مفهومی اشاره دارد؟ برای پاسخ به این پرسش با غزال همراه باشید.
از آنجایی که سازمانهای امروزی از یک نهاد اداری، اقتصادی و صنعتی خارج شده و به صورت نهادهای اجتماعی – سیاسی در آمدهاند، باید نسبت به محیط پیرامون خود حساس و آگاه باشند. توسعه به عنوان مهمترین بحث مدیریت دولتی به نظر میرسد اساسیترین کارکرد مدیریت دولتی نوین است. این موضوع با نظام اداری توسعه، تفاوت چندانی نداشته باشد و مدیریت دولتی نوین با تأکید بر این کارکرد، همان نظام اداری توسعه است که میتواند نقش مهم و ارزندهای را در دست یافتن به توسعه پایدار ایفاء کند.
نگارنده: پشتیبانی پارسمدیر | مدیریت دولتی | ۱۸ فروردین ۰۱