اقتصاد دانشی

اقتصاد دانشی (Knowledge-based economy) رویکردی برای تولید و رشد مبتنی بر بهرهبرداری از دانش، اطلاعات و نوآوریهای فناورانه است. در هزاره سوم این مفهوم همه ارکان زندگی از جمله مبانی سازمان و مدیریت را تحتتاثیر قرار داده است.
در این نوع اقتصاد، تولید کالا و خدمات بیشتر از آن که بر منابع طبیعی یا نیروی کار فیزیکی متکی باشد، بر استفاده مؤثر از دادهها، اطلاعات و تخصص استوار است. با گسترش جهانی فناوری اطلاعات و ارتباطات، این نوع اقتصاد جایگاه ویژهای در جوامع پیشرفته و در حال توسعه پیدا کرده است. برای توسعه پایدار و اقتصاد دورانی باید از مدیریت دانش بهره گرفت.
تحول دیجیتال و افزایش ارتباطات جهانی، جهان را به یک فضای رقابتی برای کسب دانش تبدیل کرده است. این روند باعث شده که کشورهای مختلف تلاش کنند تا منابع انسانی و زیرساختهای فناوری را به نحوی بهینهسازی کنند که در عرصه جهانی رقابت کنند. از این رو، نقش دولتها، نهادهای آموزشی و بخش خصوصی در پیشبرد این نوع اقتصاد اهمیت ویژهای دارد.
تعریف اقتصاد دانشی
اقتصاد دانشی (KBE) به اقتصادی اطلاق میشود که در آن دانش، اطلاعات و نوآوریهای فناوری بهعنوان منابع اصلی تولید و رشد اقتصادی شناخته میشوند. در این مدل، تمرکز بر روی تولید، انتقال فناوری و بهکارگیری دانش است و برخلاف اقتصادهای سنتی که بیشتر بر منابع طبیعی و سرمایه فیزیکی تکیه دارند، در اقتصاد دانشی، توانمندیهای انسانی و فناوریهای دیجیتال نقشی حیاتی ایفا میکنند. این نوع اقتصاد به سازمانها و کشورها کمک میکند تا با استفاده از خلاقیت و نوآوری، به رقابتپذیری و بهرهوری بالاتری دست یابند.
یکی از ویژگیهای بارز اقـتصاد دانشمحور، تمرکز بر روی داراییهای نامشهود است، به ویژه دانش و اطلاعات. برخلاف اقتصادهای سنتی که عمدتاً بر منابع طبیعی و کار فیزیکی تکیه دارند، در اقتصاد دانشی منابع انسانی با تخصصهای خاص و مهارتهای پیشرفته نقشی حیاتی دارند. شرکتها و سازمانها به جای سرمایهگذاری در منابع فیزیکی، بیشتر به تحقیق و توسعه، آموزش و فناوریهای نوین توجه دارند.
دیگر ویژگی مهم این نوع اقتصاد، قدرت فناوریهای دیجیتال و ارتباطات است که موجب تسهیل فرآیندهای تجاری و تولید اطلاعات میشود. شبکههای اینترنتی و سیستمهای اطلاعاتی به سرعت دسترسی به دادهها را ممکن ساختهاند و این امر به کسبوکارها این امکان را میدهد که تصمیمات بهموقع و مبتنی بر دادههای دقیق اتخاذ کنند. همچنین، این ویژگی باعث ایجاد اقتصادهای دیجیتال و بازارهای جدید میشود که در آنها خلاقیت و نوآوری حرف اول را میزنند.
عوامل مؤثر بر اقتصاد دانشی
آموزش و تحقیق و توسعه (R&D) یکی از عوامل کلیدی در رشد اقتصاد دانشی است. کشورهای پیشرفته معمولاً بخش زیادی از بودجههای خود را به آموزش و پژوهشهای علمی اختصاص میدهند تا نسلهای جدید نیروی کار خود را با مهارتهای لازم برای بهرهبرداری از دانش و فناوری تجهیز کنند. دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی نه تنها منابع جدید دانش تولید میکنند، بلکه پل ارتباطی میان صنعت و دانشگاه را نیز فراهم میآورند.
فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) عامل دیگری است که تاثیر بسزایی بر اقتصاد دانشی دارد. این فناوریها اجازه میدهند تا اطلاعات بهسرعت و بهطور مؤثری میان افراد و سازمانها منتقل شود. ایجاد زیرساختهای دیجیتال پیشرفته و شبکههای اینترنتی موجب کاهش هزینههای تولید و افزایش سرعت فرآیندهای تجاری و اقتصادی میشود. در این فضا، هر فرد و کسبوکاری میتواند از دانش جهانی بهرهمند شده و در نتیجه بهرهوری خود را افزایش دهد.
چالشهای اقـتصاد دانشمحور
یکی از بزرگترین چالشها در اقتصاد دانشی، “فاصله دیجیتال” یا شکاف دیجیتالی است. کشورهای در حال توسعه به دلیل محدودیت در دسترسی به فناوریهای پیشرفته و اینترنت پرسرعت، قادر به بهرهبرداری کامل از پتانسیلهای این نوع اقتصاد نیستند. این فاصله موجب میشود که بسیاری از این کشورها از روندهای جهانی عقب بمانند و نتوانند بهطور کامل از فرصتهای تجاری و آموزشی بهرهبرداری کنند.
علاوه بر این، حفظ و انتقال دانش نیز از دیگر چالشهای این اقتصاد است. بسیاری از سازمانها و کشورها با مشکل انتقال موثر دانش میان نسلها و کارکنان مواجه هستند. اطلاعات و تجربیات بهطور مؤثر در دسترس دیگران قرار نمیگیرند و این میتواند مانع از رشد و نوآوری مداوم شود. بسیاری از سازمانها برای حل این مشکل، به دنبال سیستمهای مدیریت دانش و فناوریهایی هستند که امکان بهاشتراکگذاری اطلاعات را تسهیل کند.
اقتصاد دانشی از دیدگاه سازمان و مدیریت
اقتصاد دانشی از دیدگاه سازمان و مدیریت به معنای بهرهبرداری مؤثر از دانش و اطلاعات بهعنوان منابع اصلی تولید و رقابت در سازمانها است. در دنیای امروز، سازمانها بهجای تکیه بر منابع طبیعی یا سرمایه فیزیکی، به توانمندیهای انسانی، خلاقیت، نوآوری و مدیریت دانش متکی هستند. این شیوه مدیریت و سازماندهی میتواند منجر به افزایش بهرهوری، کاهش هزینهها و ایجاد مزیت رقابتی پایدار شود.
در این چارچوب، سازمانها بهعنوان نهادهای اقتصادی باید بتوانند بهطور مؤثر دانش را در سطوح مختلف از جمله کارکنان، فرآیندها و تکنولوژیها مدیریت کنند. در نتیجه، موفقیت سازمانها در دنیای اقتصاد دانشی به مهارتهای مدیریتی در زمینه مدیریت دانش، فرآیندهای نوآوری و بهرهبرداری از فناوریهای نوین بستگی دارد.
اقـتصاد دانشمحور از دیدگاه سازمان و مدیریت، بهعنوان یک مدل نوین، به سازمانها این فرصت را میدهد تا از دانش و اطلاعات بهعنوان منابع اصلی تولید و رقابت استفاده کنند. با مدیریت مؤثر دانش، نوآوری و بهرهبرداری از فناوریهای دیجیتال، سازمانها میتوانند عملکرد خود را بهبود بخشند و مزایای رقابتی پایدار ایجاد کنند.
با این حال، برای موفقیت در اقتصاد دانشی، سازمانها باید بهطور مداوم در جهت بهبود فرآیندهای مدیریتی و ایجاد فرهنگ یادگیری و بهاشتراکگذاری دانش تلاش کنند. چالشهایی مانند مقاومت در برابر تغییر و انتقال مؤثر دانش باید شناسایی و مدیریت شوند تا سازمانها بتوانند از تمامی پتانسیلهای اقتصاد دانشی بهرهبرداری کنند.
روندهای آینده در اقتصاد دانشی
در آینده، هوش مصنوعی (AI) و اینترنت اشیاء (IoT) از عوامل تعیینکننده در شکلدهی به اقتصاد دانشی خواهند بود. هوش مصنوعی میتواند فرآیندهای تولید و تجاری را بهینهسازی کرده و به تحلیلهای پیشرفتهای که برای تصمیمگیریهای تجاری ضروری هستند، دست یابد. از سوی دیگر، اینترنت اشیاء به اتصال دستگاهها و ابزارها به شبکههای دیجیتال کمک میکند و این امر موجب تسهیل جریان اطلاعات و تولید دادههای دقیقتر و سریعتر میشود.
دادههای کلان (Big Data) و تجزیه و تحلیل آنها نیز به یکی از ابزارهای حیاتی در اقتصاد دانشی تبدیل خواهند شد. بهواسطه دادههای کلان، شرکتها قادر خواهند بود رفتار مشتریان، روندهای بازار و حتی تغییرات اجتماعی را پیشبینی کنند. این روند نهتنها در حوزه تجاری بلکه در سیاستگذاری و مدیریت دولتی نیز تأثیرگذار خواهد بود و به تصمیمگیریهای دقیقتر و مبتنی بر دادهها کمک خواهد کرد.
سخن پایانی
اقتصاد دانشی بهعنوان یک مدل اقتصادی نوین، توجه ویژهای را در سطح جهانی جلب کرده است و نشاندهنده آیندهای است که در آن اطلاعات و دانش منابع اصلی تولید و رشد اقتصادی هستند. با این حال، برای بهرهبرداری کامل از پتانسیلهای این اقتصاد، کشورهای مختلف باید سرمایهگذاریهای زیادی در زمینههای آموزش، فناوری و تحقیق و توسعه انجام دهند. بهعلاوه، کشورها باید چالشهایی چون شکاف دیجیتال و انتقال دانش را برطرف کنند تا به اقتصاد دانشی موفق و پایدار دست یابند.
در نهایت، اقـتصاد دانشمحور میتواند راهحلهایی برای چالشهای اقتصادی قرن بیست و یکم ارائه دهد. برای اینکه یک کشور بهطور کامل از این مدل بهرهبرداری کند، باید به ایجاد زیرساختهای دیجیتال، تقویت نیروی کار متخصص و تشویق به نوآوری توجه ویژهای داشته باشد. این نوع اقتصاد میتواند به کاهش فقر، افزایش رفاه عمومی و تقویت جایگاه جهانی یک کشور کمک کند.
منبع: دوکصدرا، فاطمه. مفاهیم نوین مدیریتی. تهران: پارسمدیر.

نگارنده: پشتیبانی پارسمدیر | مدیریت دولتی | 08 فروردین 04