حکمرانی هوشمند
حکمرانی هوشمند (Smart Governance) بکارگیری فناوری و نوآوری برای تسهیل و پشتیبانی از تصمیمگیری و برنامهریزی پیشرفته توسط دولتمردان است. این مفهوم در کنار مفاهیمی مانند حکمرانی خوب، دولت هوشمند و شهر هوشمند قرار دارد و ماحصل تحول دیجیتال در سطج کلان مدیریت دولتی است.
سرعت تحولات و تغییرات فناوری اطلاعات و ارتباطات حتی پیشبینی آینده نزدیک را دشوار کرده است. حکمرانی و شیوه حکومت نیز از این تحول مصون نیست و بهگونهای که اینک «حکمرانی هوشمند» تنها را پیشروی دولتها و حکومتها است. منظور از حکمرانی هوشمند ارائه بستری برای مدیریت یکپارچه امور شهر میباشد. این بستر باید ارائه دهنده خدمات و تعاملات بین اجزاء شهر در راستای رسیدن به مدیریت دولتی کارا و اثربخش است.
مهمترین ابزار مؤثر در این زمینه استفاده از فاوا (شامل زیرساختهای ارتباطی، سختافزار و نرمافزار)، بهرهگیری از فرآیندهای هوشمند و تصمیمگیری مبتنی براطلاعات میباشد. تعامل و مشارکت کلیه عوامل خصوصی، دولتی و حکمرانی شهر از الزامات دستیابی به حکمرانی هوشمند است. توسعه بعد حکمرانی هوشمند، با توجه به ماهیت بنیادی آن در بنای شهر هوشمند، زمینهساز توسعه دیگر ابعاد هوشمندی نیز میشود. نظر به اهمیت موضوع در این مطالعه به تشریح حکمرانی هوشمند و اصول و مبانی آن پرداخته میشود.
تعریف حکمرانی هوشمند
براساس تعریف موسسه IGI Global حکمرانی هوشمند شیوهای برای اداره کشور مبتنی بر فناوری و نوآوری است. در این رویکرد از اداره امور بخش عمومی کوشش بر آن است تا با تحولی بنیادین به ارائه خدماتی نوین پرداخته شود. حکمرانی هوشمند شامل مشارکت سیاسی و فعال، خدمات شهروندی و استفاده هوشمند از دولت الکترونیک میباشد. همچنین حکمرانی هوشمند به استفاده از کانالهای ارتباطی جدید، از قبیل دولت الکترونیک و یا دموکراسی الکترونیکی اشاره دارد.
حکمرانی هوشمند بیانگر تغییر پارادایم نقش دولت و حکومتها است. این زمینه را برای مشارکت یکسان و برابر همه شهروندان در فرایند تصمیمگیری فراهم میکند. همچنین بیانگر این واقعیت است که حکمرانی متعلق به مردم است و بوسیله مردم شکل میگیرد. بنابراین دولتها در سراسر گیتی در حال سرمایهگذاری فزایندهای در ارائه اطلاعات و خدمات شهروندان براساس حکمرانی هوشمند هستند.
تمامی خدماتی که در یک شهر هوشمند پایدار ارائه میگردند باید از کانال حکمرانی هوشمند به مردم عرضه گردند. حکمرانی هوشمند میزان مشارکت مردم را در فعالیتهای مختلف افزایش میدهد و باعث کاهش هزینههای مدیریت شهری میشود. هماهنگی میان سازمانها و اجزای گوناگون در یک دولت باعث میشود تا کیفیت خدمات مختلف افزایش یابد و امکان تحقق اهداف یک کشور در سطح کلان افزایش پیدا کند. دموکراسی هوشمند، پایهگذار یک حکومت آرمانی و کامل است. اما وجود فساد اداری، سیاستهای ناعادلانه و توسعه و مدیریت نادرست دولت باعث میشود تا مردم اعتماد خود را به دولتها از دست بدهند.
اهمیت و ضرورت حکمرانی هوشمند
حکمرانی خوب و اتخاذ سیاستهای پیشبینی شده آشکار و صریح دولت نشاندهنده شفافیت فعالیتهای دولت است. بوروکراسی شفاف؛ پاسخگویی دستگاههای اجرایی در قبال فعالیتهای خود؛ مشارکت فعال مردم در اموراجتماعی و سیاسی و نیز برابری همه افراد در برابر قانون، در حکمرانی خوب تبلور مییابد. بنابرین باید به سوی حکمرانی هوشمند حرکت کرد.
توسعه و کاربرد فناوری اطلاعات در حوزههای گوناگون، حاصل قابلیتهای فناوری اطلاعات است که امروزه با اقبال فراوان روبهرو شده است. یکی از مهمترینهای فرصتهایی که فناوریهای نوین پیشروی دولت مردان و مدیران قرار میدهد، افزایش قابلیت دسترسی، تقویت کارآمدی و مهندسی مجدد معماری دولت و امکان پاسخگوتر ساختن آن است.
استفاده از مهندسی مجدد معماری دولت و سایر امکانات گفته شده در فرآیند حکمرانی، موجب پیدایش واقعیتی به نام دولت هوشمند شده است که پیشنیاز حکومت بر جوامع اطلاعاتی میباشد. دولت هوشمند استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات به منظور بهبود مدیریت بخش عمومی بوده و محبوبیت فزایندهی یافته است. دولت هوشمندی ابزار قدرتمندی است که باعث ارائه بهتر خدمات عمومی، کاهش زمان انتظار و بهبود اثربخشی هزینه، افزایش بهرهوری و بهبود شفافیت و پاسخگویی شده و ارتقای توانایی دولت در انجام فعالیتهای کلیدی را موجب میشود.
رشد سریع فناوری اطلاعات و ارتباطات در دو دهه گذشته جنبههای گوناگون زندگی، کسبوکار و حکومتداری را متحول کرد. همچنین فرصتها و چالشهایی برای دولتها در سراسر دنیا ایجاد کرد. شکستهای پیاده طرح سازی دولت الکترونیکی همراه با تحمیل هزینههای گزاف در کشورهای مختلف، شایسته است که مطالعاتی در این حوزه بهطور جامع انجام گیرد. مشکلات عدیده اقتصادی، مدیریتی، زیرساخت و دانش فناوری اطلاعات در کشورهای در حال توسعه و توجه بیش از حد به مدیریت از بالا به پایین به جای مدیریت مشارکتی، باعث شد که بسیاری از مدلهای پیادهسازی دولت الکترونیکی جوابگو نباشد.
عناصر اصلی حکمرانی هوشمند
اداره کردن هوشمند: بهمعنای سرمایهگذاری عمومی در فناوری برای ارتقای شفافیت و پاسخگویی در بین نهادهای عمومی در سطح محلی و ملی و بهبود عملکرد آنها است. این عنصر بهطور معمول با برنامههای اصلاح مدیریت عمومی و مدرنیزه کردن دولت در ارتباط است.
ارائه خدمات هوشمندی: سرمایهگذاری عمومی در فناوری برای ارتقای کارایی و شفافیت نهادهای عمومی در ارائه خدمات عمومی در تمامی بخشها است. این عنصر با برنامههای اصلاح مدیریت عمومی، حکمرانی محلی و دسترسی به عدالت مرتبط است.
مشارکت هوشمندی: سرمایهگذاری عمومی در فناوری برای ارتقای تعامل بین نهادهای عمومی و شهروندان در جهت بهبود سیاستگذاری و ارائه خدمات و فعالیتهای عمومی است. این عنصر شامل سه سطح ارائه اطلاعات به شهروندان، مشاوره با شهروندان و گفتگو بین دولت و شهروندان است. این عنصر بهطور معمول با برنامههای پاسخگویی عمومی، تقویت جامعه مدنی و تقویت سیستم پارلمانی و مجلس در ارتباط است.
اصول حکمرانی هوشمند خوب
اصول زیربنایی حکمرانی هوشمند عبارتند از:
- مشارکت
- حاکمیت قانون
- شفافیت
- پاسخگویی
- وفاق عمومی
- حقوق مساوی
- اثربخشی و کارایی
- مسئولیتپذیری
مشارکت: میزان مشارکت مردم در امور جامعه یکی از کلیدیترین پایههای حکمرانی خوب بهشمار میرود. مشارکت میتواند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم (از طریق نهادهای قانونی) صورت گیرد. البته نمیتوان انتظار داشت که در نظام تصمیمگیری یک کشور، تمامی نظرات موجود مد نظر قرار گیرد، بلکه مفهوم مشارکت در اینجا، اشاره (Kermani, به آزادی بیان و تنوع دیدگاهها و سازماندهی یک جامعه مدنی دارد.
حاکمیت قانون: حکمرانی خوب نیازمند چارچوب عادلانهای از قوانین است که در برگیرنده پشتیبانی کامل از حقوق افراد (بهویژه اقلیتها) در جامعه است. اجرای عادلانه قوانین، مستلزم وجود نظام قضایی مستقل و یک بازوی اجرایی (پلیس) فسادناپذیر برای این نظام میباشد.
شفافیت: شفافیت، به معنی جریان آزاد اطلاعات و قابلیت دسترسی سهل و آسان به آن برای همه است. همچنین شفافیت را میتوان آگاهی افراد جامعه از چگونگی اتخاذ و اجرای تصمیمات نیز دانست. در چنین شرایطی، رسانههای گروهی به راحتی قادر به تجزیه و تحلیل و نقد سیاستهای اتخاذ شده در نظام تصمیمگیری و اجرایی کشور خواهند بود.
پاسخگویی: پاسخگویی نهادها، سازمانها و مؤسسات در چارچوب قانونی و زمانی مشخص در برابر اعضاء خود و ارباب رجوع، از جمله عواملی است که به استوار شدن پایههای حکمرانی خوب در یک جامعه منجر میشود.
وفاق عمومی
شکلگیری وفاق عمومی: فراهم نمودن زمینه ظهور نظرات متفاوت در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، از جمله اصول حکمرانی خوب میباشد. در حکمرانی خوب، باید دیدگاههای گوناکون در قالب وفاق ملی عمومی به سمتی رهنمون گردد که بیشترین همگرایی را با اهداف کل جامعه داشته باشد. ایفای این نقش حیاتی نیازمند شناخت دقیق نیازهای بلندمدت جامعه در مسیر حرکت به سمت توسعه پایدار میباشد.
حقوق مساوی: رفاه و آرامش پایدار در جامعه، با به رسمیت شناختن حقوق مساوی برای تمامی افراد ممکن خواهد بود. در جامعه باید این اطمینان وجود داشته باشد که افراد، به تناسب فعالیت خود در منافع جامعه سهیم خواهند بود. به عبارت دیگر در حکمرانی خوب، همه افراد باید از فرصتهای برابر برخوردار باشند.
اثربخشی و کارایی: از حکمرانی هوشمند به عنوان ابزاری برای تنظیم فعالیت نهادها در راستای استفاده کارا از منابع طبیعی و حفاظت از محیط زیست نیز یاد میشود. کارایی و اثربخشی در مقوله حکمرانی از جمله مباحثی است که با گذشت زمان، اهمیت بیشتری پیدا نموده است.
مسئولیتپذیری: مسئولیتپذیری را میتوان یکی از کلیدیترین مولفههای حکمرانی خوب بهشمار آورد. درکنار مؤسسات و نهادهای حکومتی، سازمانهای خصوصی و نهادهای مدنی فعال در جامعه نیز باید در قبال سیاستها و اقدامات خود پاسخگو باشند. باید عنوان نمود که اصول حکمرانی خوب بهصورت زنجیرهای متصل به هم بوده و اجرایی شدن هرکدام از آنها، مستلزم اجرای سایر اصول میباشد. برای مثال نمیتوان انتظار داشت که مسئولیتپذیری و پاسخگویی بدون وجود شفافیت و حاکمیت قانون جنبه اجرایی چندانی در جامعه داشته باشد.
نتیجهگیری
امروزه حکمرانی هوشمند عامل اصلی و تعیین کننده موفقیت هر سازمان و دستگاهی شناخته میشود. هدف آن سیاستگذاری و اجرای برنامههای دولتی و بخش عمومی است. کشور و به تبع آن شهرها نیز به عنوان یک سیستم و نظام اجتماعی پیچیده ومتنوع، نیازمند به مدیریت سازمان یافتهای هستند. این نظام برای تعیین و دستیابی به اهداف و هماهنگی فعالیتها و… در ابعاد و عرصههای گوناگون الزامی است.
حکمرانی هوشمند در شهرها، هنوز در ابتدای سیر تکاملی خود بوده و تابه امروز، اکثر برنامههای کاربردی از جمله خوشههای نوآوری و فناوریهای دیجیتالی همچنان، در حال توسعه هستند. لذا توجه و به کارگیری الگوهای متناسب، از جمله عواملی هستند که بایددر راستای افزایش حداکثری منافع دولتهای هوشمند و شهرهای هوشمند، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، لحاظ گردند.
الگوهای استاندارد برای سرمایهگذاری در خصوص زیرساختها، اغلب برای چالشهای فراروی یک حکمرانی هوشمند کافی نیستند. بنابراین اتخاذ الگوها، مدلها، رویکردهای جدید بر پایه نیازها و اولویتهای گوناگون جوامع مختلف، امری ضروری است. این میتواند در راستای چگونگی هوشمندسازی مؤثر واقع گردد. زیرا عوامل حیاتی در شکل گیری حکمرانی هوشمند میتوانند ظرفیتی برای نوآوری و مدیریت عدم اطمینان در آینده سرشار از نامعلومیها را رقم بزنند.
هدف اصلی حکمرانی هوشمند بهبود فضای مشارکتی و با کمک فناوری اطلاعات و ارتباطات، همکاری میان مردم و دولت است. حکمرانی هوشمند اقدامی است که میتواند موجب رضایتمندی تمامی اجزای حاضر در یک جامعه شود. حکمرانی هوشمند باعث میشود که، همه ارکان نظام در ارتباطی پایدار مسائل کشور را به نحوی منظم و سریع انجام دهند. اکنون رشد جمعیت در کلان شهرها و وجود بحرانهای گوناگون، مدیران و دولتمردان را به سمت هوشمندسازی در همه ابعاد و ارکان جامعه سوق داده است.
نگارنده: پشتیبانی پارسمدیر | مدیریت دولتی | ۰۴ آبان ۰۲