مقایسه تولید ناب با تولید انبوه
تولید انبوه شیوهای برای ساخت و ارائه محصولات در مقیاس وسیع است در حالیکه تولید ناب بر کاهش ضایعات تولید با حفظ کیفیت تولید دلالت دارد. مقایسه تولید ناب با انیوه بحثی در تاریخی در حوزه مدیریت تولید و مهندسی صنایع است.
تولید انبوه توسط هنری فورد و با توجه به اقتضائات بازار خود معرفی گردید. هنری فورد پس از آنکه به عنوان یکی از کارکنان شرکت ادیسون به مدارج ترقی و مدیریتی رسید، شرکت خود را تاسیس کرد. او با ابداع خط تولید در واقع تولید انبوه Mass production را پایهگذاری کرد که با مفاهیم تئوریهای مدیریت کلاسیک مانند اصل تقسیم کار در انطباق کامل قرار دارد. تولید انبوه پاسخی مناسب برای تقاضای بالای بازار و عرضه اندک محصول بود. فورد با استفاده از تولید انبوه و فلسفه بازاریابی مبتنی بر فروش توانست بازارها را تسخیر کند و خیلی زود تولید انبوه در میان کارخانهها رواج یافت.
با گذشت زمان با تغییر نیازهای تنوع طلبانه مشتریان، پیشرفت فناوری و افزایش رقابت، دیگر تولید انبوه پاسخگوی نیاز مشتریان نبود و باید فلسفه جدیدی در تولید شکل میگرفت. یکی از این رویکردهای جدید، تولید ناب Lean production است. تولید ناب در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم توسط تائیچی اوهنو Taiichi Ohno در شرکت خودروسازی تویوتا در ژاپن مطرح گردید. مبحث تولید ناب در سال ۱۹۹۰ توسط جیمز ووماک و همکارانش از دانشگاه MIT در قالب یک کار تحقیقاتی با عنوان ماشینی که جهان را تغییر داد منتشر گردید. او و همکارانش، تولید ناب را به عنوان ترکیبی از مدل تولید سنتی فورد و مدل کنترل اجتماعی در محیط تولید ژاپنی میشناسند.
تحلیل و مقایسه تولید انبوه با تولید دستی
یک تولیدگر دستی از کارگران بسیار ماهر و ابزارهای ساده اما انعطافپذیر استفاده مینماید تا دقیقا آنچه را بسازد که مشتری میخواهد ؛ یعنی یک واحد در یک زمان. گذشته از مزایای تولید دستی، از جمله معایب آن هزینههای هنگفت بود که حتی با افزایش تولید و بالا بردن حجم تولید کاهش نمی یافت. با ابداع تولید انبوه در اوایل قرن بیستم را برای تولید با قیمت مناسب و مطابق با قدرت خرید مردم هموار شد. البته هنوز مشتریانی هستند که به دنبال محصولات دست ساز میروند و هزینه آن را پرداخت میکنند. اما مزیت تولید انبوه به قیمت از بین رفتن تنوع و تغییر محصول بود. در ادامه به بررسی مهمترین مزایا و برتریهای حاصل از بکارگیری تفکر تولید ناب نسبت به سیستمهای تولیدی دستی و انبوه پرداخته میشود.
تحلیل و مقایسه تولید ناب با تولید انبوه
مهمترین تفاوت میان تولید انبوه و تولید ناب، تفاوت در اهداف نهایی این دو است ؛ تولیدگر انبوه هدف محدودی که به اندازه کافی خوب بودن است، دارد وبه عبارتی دیگر شمار قابل قبول عیبها و همچنین بیشترین سطح قابل قبول برای موجودی و گستره معینی از محصولات یکسان، اما اندیشه تولیدکننده ناب بر کمال است ؛ یعنی نزول پیوسته قیمتها، به صفر رساندن میزان عیوب، به صفر رساندن موجودی، تنوع بی پایان محصول.
در سیستم تولید انبوه مدیران معمولا دو ملاک برای تولید دارند : اول بازدهی و دوم کیفیت. بازدهی عبارت است از شمار محصول تولیدشده در مقایسه با جدول زمانی پیشبینی شده تولید و کیفیت عبارت است از محصولاتی که از کارخانه بیرون آمدهاست ؛ یعنی پس از آنکه بخشهای معیوب محصول اصلاح شده باشد. به همین دلیل، مدیران برای آنکه از جدول زمانی عقب نمانند اجازه میدهند تا مونتاژ یک وسیلهبا قطعهای معیوب تا به آخر ادامه پیدا کند چرا که عیب آن سپس در محوطه دوبارهکاری رفع خواهد شد. مقایسه تولید ناب با تولید انبوه در شکل زیر بهتر امکان پذیر است.
حرکت از تولید انبوه به سوی تولید ناب
اوهنو، تولید انبوه را سیستمی پراز اتلاف میدید. به نظر او تولید انبوه در محاصره اتلاف نیروی کار، مواد خام و زمان بود ؛ استدلال او این بود که هیچیک از متخصصینی که فراتر از کارگران مونتاژ قرار داشتند به راستی هیچ ارزشافزودهای برای محصول ایجاد نمیکنند. استدلال او درباره دوبارهکاری این بود که وقتی در تولید انبوه برای آنکه خط متوقف نشود کار معیوب را به پیش میرانند، بهتدریج عیبها بر روی هم انباشته میشود و حجم زیادی را تشکیل میدهد.
از آنجا که محوطه مجددکاری وجود دارد، تعمیر دوباره آن نیروی زیادی میبرد و چون عیبها تا پایان خط کنترل نمیشوند، تعداد زیادی محصول با عیبهای مشابه ساخته میشود، پیش از آنکه منشا مشکل پیدا شود ؛ بنابراین، برخلاف کارخانه تولید انبوه که فقط مدیر ارشد خط اجازه دارد خط را متوقف کند.
اوهنو به هر کارگری این اجازه را داد تا در صورت بروز مشکلی غیرقابل حل، کل خط را بهسرعت متوقف کند تا همه اعضای گروه جمع شوند و مشکل را برطرف کنند. شایان ذکر است که مشکلات در تولید انبوه به عنوان وقایعی تصادفی نگریسته میشوند ؛ به این معنا که هر عیب تعمیر میشود به این امید که دیگر روی ندهد. اما اوهنو سیستمی برای حل مشکل ایجاد کرد به نام چراهای پنجگانه (The 5 Why’s) که به کارگران تولید آموخته میشود علت اصلی هر عیب را به طور سیستماتیک پیدا کنند و سپس چارهای بیندیشند تا مشکل موردنظر دیگر رخ ندهد.
چراهای پنجگانه تولید ناب
وظیفه کارخانه مونتاژ نهایی که مونتاژ قطعات به صورت یک محصول کامل است، تنها پانزده درصد از کل روند تولید را تشکیل میدهد. چالشی که شرکتهای مونتاژ نهایی پیوسته با آن روبرو بودهاند، عبارت است از هماهنگی بخشیدن به روند عرضه بهگونهای که سفارشات به موقع، با کیفیت و هزینه پایین به خط مونتاژ نهایی برسند.
در سیستم تولید انبوه مساله خرید یا ساخت، ابتدا توسط کارکنان مرکز مهندسی طراحی میشود، سپس شرکتهای مذکور طراحیها را در اختیار عرضهکنندگان قرار میدهند ؛ همچنین تعداد، کیفیت و زمان ارائه را نیز مشخص میکنند آنگاه ازعرضهکنندهها میخواهند تا قیمت خود را پیشنهاد دهند ؛ از میان همه شرکتهای داخلی و خارجی که در این مناقصه شرکت کردهاند، شرکتی که کمترین قیمت را داده باشد مناقصه را میبرد.
کارخانه ناب، شرکتهای مختلف عرضهکننده قطعات را در سطوحی با کارکردهای مختلف سازماندهی میکند و به شرکتهای که در هر سطح قرار میگیرند، مسئولیتهای مختلفی واگذار میکند. مسئولیت عرضهکنندگان، نخست آن است که به عنوان بخش مکمل گروه تکوین محصول، در امر تکوین محصول جدید فعالیت کنند. همچنین کارخانه ناب عرضهکنندگان رده نخست را تشویق میکند تا با یکدیگر درباره بهترکردن مراحل طراحی مشورت کنند. از آنجا که اکثرا هر عرضهکننده در یک نوع قطعه تخصص دارد و از این لحاظ با عرضهکنندگان دیگر گروه در رقابت نیست، انتقال اطلاعات امری ساده و در عین حال مفید برای همه است. هر عرضهکننده رده نخست با عرضهکننده رده دومی کار میکند و وظیفه ساختن هر جزء به این شرکتهای رده دوم داده میشود.
تفاوت در طراحی قطعات
روند طراحی در شرکتهای تولید انبوه مرحلهبهمرحله، به صورت هرگام در یک زمان آغاز میشود. نخست، گروه طراحی محصول در شرکت مونتاژ، طرح کلی مدل جدید را مشخص میکند و مدیریت ارشد آن را مورد بررسی قرار میدهد ؛ سپس جزئیات محصول طراحی میشود و در مرحله بعد نقشههای مهندسی دقیق برای قطعه آماده میشود و موادی که باید از آن ساخته شود، به طور دقیق تعیین میگردد و در این مرحله سازمانهای سازنده این قطعات از طریق مناقصه مشخص میشوند ؛ در این مرحله مونتاژگرتولید انبوه یک حد کیفی نیز تعیین میکند سپس قیمت، شرایط تحویل و زمان قرارداد مشخص میشون. در این شکل رابطه، مونتاژگر تکیه بر قیمت دارد.
در تولید ناب عرضهکنندگان بر اساس قیمتهایی که میدهند انتخاب نمیشوند بلکه اساس گزینش آنها سابقه همکاری و تجربهایست که از عملکرد آنها وجود دارد ؛ در این سیستم، ارتباط عرضهکنندگان به صورت هرمیشکل است که عرضهکننده اول طرف اصلی با مونتاژگر است و عرضهکنندگان فرعی به صورت سلسلهمراتبی با هم ارتباط دارند. عرضهکنندگان رده اول پس از شروع روند طراحی دو تا سه سال پیش از تولید، هیاتی را که مهندسان طراح دائم نامیده میشوند، به گروه تکوین درشرکت مونتاژ معرفی میکنند. هنگامیکه طراحی محصول با همکاری پیوسته مهندسان شرکتهای عرضهکننده تکمیل شد، طراحی و مهندسی دقیقتر بخشهای متفاوت به متخصصان مربوطه در شرکتهای عرضهکننده ارجاع میشود. ازینرو کل مسئولیت طراحی و ساخت قطعات یک سازه به عهده عرضهکننده رده اول است.
خلاصه و جمعبندی
برای جمع بندی بحث مقایسه تولید ناب با تولید انبوه میتوان به دیگر مشخصه تولید ناب اشاره کرد. دومین مشخصه عرضه ناب، کاهش پیوسته قیمتها در طول عمر یک مدل است. ازآنجاییکه قیمتها برمبنای چارچوبی معقول مشخص شده اند مونتاژگران میدانند که برای تولید هر محصولی منحنی یادگیری وجود دارد. بدینترتیب، میدانند که هزینهها باید در سالهای بعد کاهش یابد. درواقع، در شرکتهای تولید ناب اصلاحات سریعتر انجام میگیرند. یعنی منحنیهای فراگیری به نسبت منحنیهای فراگیری در شرکتهای تولید انبوه دارای شیب بیشتری هستند.
دلیل این امر وجود بهبود مستمر (کایزن) در فرایند تولید است. بنابراین، رمز اصلی در بردن مناقصه برای عرضهکنندگان، دادن یک قیمت پایین برای هر قطعه است. از تفاوتهای مهم دیگر، شیوه ارائه سازها به مونتاژگر است. اکنون شرکتهای عرضهکننده سازها را بهطور مستقیم و غالبا بهطور ساعتی، یعنی چند بار در یک روز به خط مونتاژ میرسانند. در ضمن این قطعات عرضه شده مورد بازرسی قرار نمیگیرند.
پس از مصرف قطعات، مونتاژگر جعبههای خالی قطعه را برای عرضهکننده پس میفرستد تا قطعات مورد نیاز مجددا ارسال گردند. در چنین سیستمی یکی دیگر از ویژگیهای تولیدناب مطرح میشود که یکنواختی تولید است. در این سیستم که کارکنان آن به دلیل بیمههای شغلی، هزینههای ثابت تلقی میشوند، اهمیت یکنواختی تولید بیشتر میشود. ازینرو پیشتازان تولید ناب برای یکنواختی تولید تلاش بسیار میکنند که تا آنجا که ممکن است کل میزان ساخت محصول ثابت نگاه داشته شود که این امر از طریق سیستم فروش فعال شرکتهای ناب پژوهشگر میشود.
مدیریت تولید | ۱۷ آذر ۹۱
ین روزها تولید ناب به وفور مشاهده می شود و قطعا با آگهی های بسیاری نیز برخورد کرده اید اما لازم است تا در مورد عبارت تولید ناب تامل بیشتری بخرج دهید. مهمترین تفاوت میان تولید انبوه و تولید ناب، تفاوت در اهداف نهایی این دو است؛ تولیدگر انبوه هدف محدودی که به اندازه کافی خوب بودن است، دارد و به عبارتی دیگر شمار قابل قبول عیبها و همچنین بیشترین سطح قابل قبول برای موجودی و گستره معینی از محصولات یکسان، اما اندیشه تولیدکننده ناب بر کمال است ؛ یعنی نزول پیوسته قیمتها، به صفر رساندن میزان عیوب، به صفر… بیشتر بخوانید
تولید ناب و تولید چابک چه تفاوتی باهم دارند؟ در این زمینه هم توضیح بدید.
روی لینک مقایسه تولید ناب و چابک کلیک کنید.