مدیریت زنجیره ارزش

زنجیره ارزش (Value chain) مجموعه فعالیت‌هایی است که شرکت در یک صنعت ویژه انجام می‌دهد تا محصولی ارزشمند را به بازار ارائه نماید. از دیدگاه مدیریت استراتژیک می‌توان گفت استراتژی، هنر ارزش ایجاد کردن است. استراتژی زنجیره ارزش، چارچوب ذهنی و الگوی مفهومی را تهیه می‌کند و ایده‌ها را هدایت می‌کند. همچنین به مدیران شرکت‌ها اجازه می‌دهد تا فرصت‌ها را برای ارزش ایجاد کردن برای مشتریان و انتقال دادن این ارزش به عنوان سود شناسایی کنند.

در یک محیط رقابتی با تغییرات سریع، منطق پایه ایجاد کردن ارزش نیز تغییر کرده‌است. تفکرات سنتی ما در مورد ارزش بر پایه فرضیه‌ها و مدل‌های یک اقتصاد صنعتی است. این الگو در بازاریابی صنعتی و روابط صنعتی از اهمیت بسیاری برخوردار است. بر اساس این دیدگاه، هر شرکت یک موقعیت را در زنجیره ارزش را به خود اختصاص می‌دهد. در این جریان تامین کنندگان ورودی‌ها را مهیا می‌کنند، شرکت ارزش را به این ورودی‌ها اضافه می‌کند و سپس آنرا به عامل دیگری در زنجیره انتقال می‌دهد تا در نهایت به مشتری برسد.

به نظر می‌رسد که استراتژی در ابتدا هنر قرار دادن شرکت در مکان درستی از زنجیره ارزش و چیدمان درست عاملان و محصولات و فعالیت‌ها در این زنجیره‌است. رقابت جهانی، تغییر بازارها و فناوری‌های نوین، راه‌های جدید ایجاد ارزش را ازلحاظ کیفیت به وجود آورده‌است. البته فرصت‌های زیاد همچنین به معنی عدم قطعیت بیشتر و ریسک‌های بزرگتر است. پیشبینی‌ها براساس گذسته غیر قابل اعتماد می‌شوند. نظر به اهمیت موضوع در این مقاله زنجیره ارزش سازمانی تشریح شده است.

تعریف زنجیره ارزش

زنجیره ارزش به عنوان ترکیبی از فعالیت‌های ارزش افزوده تعریف شده است که در ارائه ارزش بهتر مشتری به هم ادغام می‌شوند. زنجیره‌های ارزش در ارائه حداکثر ارزش مشتری با کمترین هزینه متمرکز شده اند. فرایند ایجاد ارزش برای مشتری از طریق پیوند فرآیندهای ارزش افزوده یک بنگاه زنجیره ارزش نامیده می‌شود. بیشتر زنجیره‌های ارزش شرکتی در مورد آگاهی از نیازها و نیازهای مشتری و سپس تراز کردن عملکرد شرکت بتکامل می‌یابد. هدف این زنجیره برآورده کردن و فراتر از نیاز مشتری فراتر از آنچه برای ارزش پرداخت شده انتظار می‌رود. زنجیره‌های موفقیت آمیز منجر به ایجاد مزیت رقابتی برای شرکت می‌شود.

زنجیره ارزش مجموعه عملیاتی است که در یک صنعت به صورت زنجیرگونه انجام می‌گیرد تا به خلق ارزش منجر شود.
مایکل پورتر

برای اداره زنجیره ارزش، باید زنجیره تامین کل مشتری و قراردادهای سطح خدمات رسانی داخلی به کار رفته در راستای آن را بشناسید. باید ارزش افزوده در هر مرحله از این زنجیره را در حین مقرر کردن اهداف و اجرای معیارها بدانید و نسبت به طرح‌ریزی مجدد امکانات هشیار باشید. زنجیره ارزش ردیفی از فرآیندهای مرتبط است که پول شرکت را پدید می‌آورد. مسئولیت این فرآیندها برعهده تیم مدیریت است. آنها از قراردادهای میزان خدمات داخلی استفاده می‌کنند و ورودی‌های اصلی به زنجیره تامین کلی مشتری را فراهم می‌نمایند. ارزشی که به هر مرحله افزوده می‌شود باید مشخص گردد. مدیریت زنجیره ارزش در سازمان مهم است.

ابعاد زنجیره ارزش سازمانی

مایکل پورتر اندیشمند حوزه کسب‌وکار در سال ۱۹۸۵ مدل زنجیره ارزش را ارائه داد. طبق مدل زنجیره ارزش پورتر، فعالیت‌های دخیل در سازمان‌های تولیدی را می‌توان به دو بخش ف تقسیم کرد.

  • فعالیت‌های اصلی: تدارکات ورودی؛ عملیات تولیدی؛ تدارکات خروجی؛ بازاریابی و فروش؛ خدمات پس از فروش.
  • فعالیت‌های پشتیبانی: زیرساختهای سازمانی (حسابداری مالی مدیریت)؛ مدیریت منابع انسانی؛ تحقیق وتوسعه؛ تهیه و تدارکات.

فعالیت‌های اصلی آن دسته از فعالیت‌هایی هستند که اصطلاحاً ارزش افزا (Value-Added) نامیده می‌شوند. یعنی انجام آنها سبب ارتقای ارزش محصول و حرکت أن به سمت مشتری می‌شوند. فعالیت‌های تولیدی، تبدیلی، لجستیک، بسته‌بندی، بازاریابی و خدمات پس از فروش موجب ایجاد ارزش افزوده می‌شوند.

فعالیت‌های پشتیبانی آن دسته از فعالیت‌هایی هستند که حول فعالیت‌های اصلی و برای آماده سازی شرایط اجرای آنها انجام می‌شوند. رویکرد زنجیره ارزش در تحلیل فعالیت‌های درون سازمانی ابزاری موثر در شناخت نقاط ضعف و قوت و تصمیم‌گیری درمورد هریک از این فعالیت‌هاست. این زنجیره از دوسو با موثرترین عوامل محیطی یعنی تامین کنندگان و مشتریان مرتبط می‌شود. ارتباط زنجیره ارزش سازمان با زنجیره ارزش تامین کنندگان و مشتریان تشکیل زنجیره‌ای را می‌دهد که »پورتر« از آن به عنوان سیستم ارزش نام می‌برد. اما اسامی دیگری مانند شبکه ارزش و یا زنجیره ارزش گسترده و نیز زنجیره عرضه بر آن اطلاق شده است.

یک مدل ارزش چیست؟

یک مدل ارزش نشان دهنده عامل هایست که ارزش‌های اقتصادی را با هم دیگر مبادله می‌کنند. برای بیان چنین مدلی یک سری مفاهیم، ارتباط‌ها و نقشها، و به طور مختصر یک چارچوب ارائه می‌شود. این مدل بر پایه ادبیات اخیر تجارت و اقتصاد بر تجارت الکترونیکی است و با چارچوب تئوری سیستم‌ها ترکیب شده‌است. یک مدل ارزش نشان می‌دهد که چه ارزش اقتصادی توسط چه کسی مبادله می‌شود در حالی که یک مدل فرایند نشان می‌دهد که چطور این فرایند به طور عملی اجرا می‌شود. روش‌های مدلسازی فرایند مانند UML روش خوبی برای نشان دادن یک مدل ارزش نیست چون UML بر جریان فعالیت‌ها تمرکز دارد در حالیکه یک مدل ارزش نشان دهنده اینست که چه چیزی برای چه کسی عرضه می‌شود.

شی ارزش: عاملها اشیاء ارزش را مبادله می‌کنندکه شامل خدمات، کالاها، پول و حتی تجربه می‌باشد. نکته مهم اینجا اینست که یک شی ارزش برای یک یا چند عامل ارزش به حساب می‌آید.

درگاه ارزش: یک عامل از یک درگاه ارزش برای تهیه یا درخواست شی ارزش از محیط استفاده می‌کند.

عرضه ارزش: یک مدل عرضه ارزش مدلی است که یک عامل ارزشی را به محیط عرضه می‌کند یا از محیط درخواست می‌کند و این به مفهوم واسط ارزش مرتبط است.

مبادله ارزش: از مبادله ارزش برای اتصال دو درگاه ارزش با همدیگر استفاده می‌شود.

بخشبندی بازار: بخشبندی بازار مفهومی است که یک بازار را به قسمتهایی تقسیم می‌کند که دارایی‌های را با هم به اشتراک می‌گذارند.

عامل مرکب: یک عامل مرکب واسطه‌ای ارزش دیگر عامل‌ها را با هم گروه می‌کند.

فعالیت‌های ارزش: یک موضوع مهم در طراحی مدل ارزش تخصیص فعالیت‌های ارزش به عاملها است.

تشریح فرایند ایجاد ارزش

در آغاز کار، تیم اداره کننده هر فرآیند و اهداف آن باید به روشنی توصیف گردد. ورودی‌های زنجیره تامین، همیشه دارای مشخصاتی برای کیفیت و تحویل هستند و شما لازم است معیارهای تائید شده‌ای را برای هر دو، با تامین کننده داخلی خود داشته باشید.شناخت نقش ایفا شده توسط توسط تیم‌های تولید در فرآیندهای داخلی مهم است.

تیم‌های حامی فرآیند، همانطور که از نامشان پیداست، از تیم‌های حقیقی فرآیند در زنجیره موجودی پشتیبانی می‌کنند: امور مالی، منابع انسانی و غیره. مشتریان داخلی آنها افراد شاغل در تیم‌های تامین موجودی هستند. همین قضیه برای قراردادهای سطح خدمات داخلی برای کیفیت و تحویل هم موثر است. قراردادها می‌توانند به خصوص برای پرسنل، امور مالی و کارکردهای تکنیکی اجرا شوند.

ایجاد یک سازمان به این روش توجه مشتری را در تمام مراحل این زنجیره تامین می‌کند.همه تیم‌های فرآیند باید قادر باشند آنچه انجام می‌دهند را تجزیه و تحلیل کرده و بدانند چرا آن را انجام دهند و برای کدام مشتری درونی. در اجرای این سیاست ها، باید از تفاوت قائل نشدن بین افراد داخل و خارج از سازمان اطمینان حاصل کنید. چنین قاعده‌ای برای زنجیره تامین، اجرا می‌گردد؛ به منظور خرید و نیز به قصد توزیع و فروش.

بازمهندسی فرایندها (BPR) طراحی دوباره زنجیره تامین مشتری و انجام تمامی فعالیت هایی را شامل می‌شود که بر ارزش نمی افزایند. فرآیندهای موجود برای هر تیم کاری، با تخصصی کردن ورودی‌ها و خروجی‌ها و نیز کنترل بر منابع برنامه‌ریزی می‌شوند. در تمامی موارد، ارزش در هر کار باید بر حسب کیفیت یا تحویل برای آن مشتری اضافه گردد.اگر فرآیندی برای مصرف‌کننده نهایی کاری نمی کند، باید از زنجیره تامین برداشته شود. به این ترتیب، فرآیند پس از فرآیند می‌تواند موثر واقع شود.

شبکه ارزش

شبکه ارزش مجموعه‌های پیچیده‌ای از منابع تکنولوژیکی و اجتماعی است. اغلب چارچوب ایجاد ارزش به عنوان مجموعه شرکت‌هایی که با همدیگر همکاری دارند و محصولی را ایجاد و به مشتری انتقال می‌دهند در نظر گرفته می‌شود. هدف چارچوب ایجاد بیشترین سود برای افراد مرتبط با شبکه ارزش است. این مجموعه‌ها با ارتباط با هم دیگر برای ایجاد محصولات عمومی یا ارزش اقتصادی کار می‌کنند. این ارزش به عنوان دانش، ارزش مالی و دیگر ارزش‌های غیر عینی ظاهر می‌شود. شرکت‌ها هردوی شبکه‌های داخلی و خارجی ارزش را دارا هستند. وجه خارجی شبکه شامل مشتریان یا دریافت کنندگان، واسطه‌ها، ذی‌نفع‌ها، مکمل‌ها، شبکه‌های نوآوری و تامین کنندگان است. شبکه‌های ارزش داخلی بر فعالیت‌های کلیدی، فرایندها و ارتباطها مانند تکمیل درخواست، نوآوری و پشتیبانی مشتری تمر کز دارند.

ارزش در میان مبادلات و ارتباطات میان نقشها ایجا می‌شود. شبکه‌های ارزش آژانسهای عمومی، جامعه شهری، در شرکت‌ها، موسسات و تمام اشکال سازمانی عمل می‌کند. .کریستنسن شبکه ارزش را چنین تعریف می‌کند: زمینه‌ای که در داخل آن یک شرکت مشخص می‌شود و به نیازهای مشتریان پاسخ می‌دهد، مشکلات را حل می‌کند، ورودی‌ها را تامین می‌کند، به رقبا عکس العمل نشان می‌دهد و برای سودآوری می‌کوشد. زمینه در این تعریف شامل روابط موجود با مشتریان، تامین کنندگان و ساختار سازمانی داخلی شرکت می‌باشد.

چارچوب ایجاد ارزش

زمینه یک چارچوب برای تصمیم گیرنده‌ها است که در این چارچوب تصمیم‌گیری کنند: آنها بوسیله محصولات و خدمات با ارزش بیشتر برای مشتریان فعلی با استفاده از روابط موجود با تامین کنندگان و سازمان‌ها در جهت بهینه کردن ارزش‌های شرکت‌ها تلاش می‌کنند.

چهار چوب ایجاد ارزش این چارچوب شامل مولفه‌های زیر است:

  • مجموعه‌ای از مشتریان
  • خدماتی برای استفاده تمام مشتریان، و امکان تعامل میان مشتریان
  • سازمان‌هایی که خدمات را فراهم کنند.
  • مجموعه‌ای از قراردادها که که امکان دسترسی به خدمات را مهیا کند.
  • ارزش‌های محسوس

تمام مبادلات کالاها، خدمات یا درآمد شامل تمام معاملات که دربر گیرنده‌ی، قراردادها، فاکتورها، رسید درخواستها، درخواست برای طرحها، تائیدیه‌ها و پرداختها به عنوان ارزش‌های محسوس در نظر گرفته می‌شوند. کالاها وخدماتی که ایجاد درآمد می‌کنند یا در قسمتی از خدمتی به کار گرفته می‌شوند نیز شامل ارزش‌های محسوس می‌شوند.

ارزش‌های نامحسوس

دو زیر گروه اصلی شامل ارزش‌های نامحسوس می‌شوند: دانش و مزایا. دانش نامحسوس شامل اطلاعات استراتژیک، دانش برنامه‌ریزی، دانش فرایند، دانش فنی، طراحی مشترک و توسعه سیاسی که تولید کالاها وخدمات را پشتیبانی می‌کنند، می‌باشد.

شاخصهای ایجاد ارزش

مرکز نوآوری تجاری (CBI) یک سری مطالعات بروی نقش موارد غیر عینی (نامحسوس) در ایجاد ارزش در یک شرکت مدرن انجام دادند و یک مدل جامع را برای ایجاد ارزش در شرکت‌های پیشرو توسعه دادند که کاربران را برای سنجش اثر سرمایه‌های نامحسوس بر ارزش بازار یک شرکت توانا می‌سازد. در این تحقیق نه مورد از مهمترین شاخصهای غیر مالی که در ایجاد ارزش نقش مهمی دارند را تعیین کردند:

  • نوآوری
  • کیفیت
  • ارتباط‌های مشتری
  • قابلیت‌های مدیریت
  • پیمانها
  • تکنولوژی
  • ارزش نام تجاری
  • ارتباط‌های کارمندان
  • موضوع‌های جامعه و محیطی

این شاخصهای ایجاد ارزش می‌توانند در ارزیابی کارائی شرکت‌ها مورد استفاده قرار گیرند.

تفاوت بین زنجیره تامین و زنجیره ارزش چیست؟

زنجیره ارزش و زنجیره تامین، هر دو فرایندی هستند که توسط بنگاهها اتخاذ می‌شود. برای مدیریت فعالیت‌های تولید و ارزش افزوده بنگاه با هدف ارائه کالای با کیفیت و مناسب برای مشتری که قادر است نیازهای خود را با هزینه کمتری برآورده سازد. زنجیره تأمین مربوط به تولید محصول و فروش و توزیع است. در حالی که زنجیره ارزش یک قدم دیگر را برداشته و چگونگی ایجاد ارزش اضافی را می‌توان از طریق سازماندهی عملیات شرکت به روشی که بهترین ارزش را برای محصول ایجاد کند، بررسی می‌کند. کمترین هزینه تفاوت اصلی بین زنجیره تأمین و زنجیره ارزش در این است که زنجیره‌های عرضه محصول را از عرضه به مشتری دنبال می‌کنند در حالی که، در یک زنجیره ارزش، نقطه شروع در مشتری است. ارزیابی نیازهای مشتری و سپس پیگیری تولید به منظور تعیین نحوه اصلاح فرایندها برای پاسخگویی به این نیازها.

زنجیره‌های تأمین و زنجیره‌های ارزش هر دو شبکه از شرکت‌ها / فرایندهایی هستند که جمع شده اند تا محصولی با کیفیت خوب و با هزینه کم و به موقع ارائه دهند.

زنجیره تأمین مربوط به تولید محصول و فروش و توزیع است. این مانند زنجیره‌ای یا مجموعه‌ای از تامین کنندگان، تولید کنندگان، توزیع کنندگان، فناوری، سیستم‌های اطلاعاتی، حمل و نقل و غیره است که برای تولید و فروش محصولات به مشتریان گرد هم می‌آیند.

زنجیره ارزش به عنوان ترکیبی از فعالیت‌های ارزش افزوده تعریف شده است که در ارائه ارزش بهتر مشتری بهم پیوسته است.

زنجیره‌های تأمین کالا از عرضه به مشتری پیروی می‌کند در حالی که، در یک زنجیره ارزش، نقطه شروع در مشتری است. ارزیابی نیازهای مشتری و سپس پیگیری تولید به منظور تعیین نحوه اصلاح فرایندها برای پاسخگویی به این نیازها.

نتیجه‌گیری بحث

زنجیره ارزش اشاره به فعالیت‌هایی دارد که موجب ایجاد ارزش افزوده ستاه نسبت به نهاده‌های تولید می‌شود. این مفهوم توسط پورتر معرفی گردید و به ابزاری برای کسب مزیت رقابتی در بازار تبدیل شد. برای انجام یک تحلیل زنجیره ارزش، شرکت ابتدا باید هر بخش از فرآیند تولید خود را مشخص کند و بخش‌هایی را شناسایی کند که در آنها می‌تواند گام‌هایی را حذف کند یا بهبود ببخشد. این اصلاحات می‌تواند باعث کاهش هزینه‌ها یا ظرفیت تولید بهتر شود. نتیجه‌ی نهایی این است که مشتریان با قیمت کمتر، سود بیشتری از محصول می‌برند که باعث پیشرفت شرکت در طولانی‌مدت می‌شود.

صنایع کشور با محدودیتها و مشکلات عدیده‌ای دست به گریبانند. این صنایع برای حل این معضلات وقابلیت رقابت در عرصه جهانی نیازمند تحولات وسیع و سریع هستند. فناوری اطلاعات به عنوان ابزاری تحول آفرین دارای کاربردهای مختلفی در هریک از مراحل زنجیره ارزش و عرضه سازمان‌هاست. این کاربردها در صورت استفاده برنامه‌ریزی شده و مناسب می‌توانند به سوالهای فراروی صنایع کشور پاسخ دهند. حرکت به سوی توسعه این کاربردها باید برنامه‌ریزی شده و برپایه استراتژی‌های آگاهانه در حوزه فناوری اطلاعات باشد. حرکت به سوی این فناوری جبریست که بهتراست به اختیار به سوی آن گام نهاد.

فصل دوم و ادبیات پژوهش مهندسی و مدیریت ارزش سازمانی

فصل دوم و ادبیات پژوهش در زمینه مهندسی و مدیریت زنجیره ارزش سازمانی توسط پایگاه پارس‌مدیر به نگارش درآمده است. این فصل دوم در پایان‌نامه‌ای با هدف ارزیابی مهندسی و مدیریت ارزش سازمانی بر عملکرد پایگاه پارس‌مدیر تهیه شده و به نگارش در آمده است. بنابراین مالکیت معنوی آن با پایگاه پارس مدیر است و بازنشر آن از نظر قانونی و اخلاقی صحیح نیست. مبانی نظری و ادبیات پژوهش مهندسی و مدیریت ارزش سازمانی را می‌توانید خریداری کنید.

پرسشنامه زنجیره ارزش سازمانی

پرسشنامه مدیریت زنجیره ارزش و مهندسی زنجیره ارزش همراه با روایی و پایایی و منبع شناسی معتبر