سازمان یادگیرنده

سازمان یادگیرنده (Learning organization) سازمانی است که مهارت ایجاد، کسب و انتقال دانش و تعدیل رفتار را براساس دانش و بینش جدید دارد. این تعریف از یک حقیقت ساده ناشی میشود: اگر قرار باشد یادگیری رخ دهد ایدههای تازه حیاتی هستند.
این نوع سازمان توانایی ایجاد، کسب و انتقال دانش را دارد. سازمان یادگیرنده رفتارهای خود را طوری تعدیل میکند که منعکسکننده دیدگاههای جدید باشند. چنین سازمانی با استفاده از ساختار و استراتژی، امکان یادگیری برای اعضا را فراهم کرده و بهطور مداوم خودش را متحول میکند. دلیل توسعه نوع سازمانها فشارهای وارده بر شرکتها در دنیای مدرن و تلاش آنها برای رقابتی ماندن در فضای کسبوکار است.
چیزی که در گذشته شرکتها و سازمانهای بزرگ را از یکدیگر متمایز میکرد، پول و ثروت بیشتر بود، اما در دنیای امروز، «یادگیری» مهمترین وجه تمایز سازمانها از یکدیگر است. یادگیری سازمانی و مدیریت دانش عرصه سازمانی را متحول کردهاند. اگر سازمانها به سرمایه فکری خود ارج مینهند دلیل اصلی آنها تمرکز بر یادگیری است. با توجه به اهمیت این موضوع، در این آموزش پیرامون سازمان یادگیرنده صحبت میکنیم.
تعریف سازمان یادگیرنده
از نظر متخصصان، سازمان یادگیرنده سازمانی است که ظرفیت خود را برای خلق آینده به طور مداوم توسعه میدهد. برای این سازمان فقط حفظ حیات کافی نیست، بلکه یادگیری برای ادامه حیات با یادگیری مولد در هم آمیخته میشود. این ترکیب، ظرفیت خلاق بودن در سازمان را افزایش میدهد. مفهوم یادگیری در بافت این سازمانها به شکلی جا گرفته که شما در آنها اصلا نمیتوانید یاد نگیرید. در سازمان خلاق، افراد به طور پیوسته ظرفیت خود را ارتقا میدهند تا آنچه در نظر دارند را خلق کنند.
در تعریف سیستماتیک، یک سازمان یادگیرنده سازمانی است که با قدرت و به صورت جمعی یادمیگیرد. این نوع سازمان دائماً خودش را طوری تغییر میدهد تا بتواند به نحو بهتری اطلاعات را جمعآوری و از آن استفاده کند. هدف از این کار موفقیت مجموعه سازمانی است.
نظریهپرداز اصلی سازمان یادگیرنده، پیتر سنگه در کتاب پنجمین فرمان میباشد. سازمان یادگیرنده از نظر پیتر سنگه، سازمانی است، که با استفاده از افراد، ارزشها و سایر خردهسیستمها، با تکیه بر درسها و تجربههایی که به دست میآورد، بهطور پیوسته، عملکرد خود را تغییر میدهد و آن را بهبود میبخشد.

پیتر سنگه
در تعریفی دیگر، میتوانیم بگوییم، سازمان یادگیرنده، سازمانی توانمند، رقابتی و اثرگذار است، چرا که توان تولید دانش جدید را دارد و در این راه تجربیات فراوانی به دست آورده است. این سازمان، یک سازمان خلاق به حساب میآید و قادر است برای حل مسائل و مشکلات مختلف، دانش خود را انتقال دهد.
عوامل اصلی سازمان یادگیرنده
یک سازمان یادگیرنده از ۵ اصل اساسی تشکیل شده که در ادامه این اصول را معرفی و بررسی میکنیم.
- تفکر سیستمی
- یادگیری تیمی
- چشمانداز مشترک
- مدلهای ذهنی
- مهارتهای فردی
تفکر سیستمی
تفکر سیستمی روشی منحصربهفرد برای نزدیک شدن به رفتار روشمند یا سیستمی است. این نوع تفکر یک رویکرد جامع به چگونگی ارتباط بین بخشهای مختلف یک روش دارد. با تفکر سیستمی میتوانید فرایندهای متعادل کننده و تقویت کنندهای که باعث بهبود رفتار سیستم میشوند را درک کنید.
یادگیری تیمی
هوشمندی سازمان و وجود سیستمهای رایانهای به تنهایی نمیتواند تضمین کننده یادگیری سازمانی و رشد سازمان باشد. برای تحقق این امر، تعامل و مشارکت گسترده کارکنان لازم است. با افزایش مهارتهای گفتوگو و تفکر جمعی، افراد میتوانند مهارتها و تواناییهای خود را افزایش دهند.
چشمانداز مشترک
هر فرد با توجه به پیشینه شخصی، دانش و تجربه خود، واقعیتها را درک میکند و تعبیر و تفسیر منحصربهفردی از آنها ارائه میدهد که نشان دهنده الگوی ذهنی اوست. افراد در هنگام تعامل و گفتگو با یکدیگر مدلهای ذهنی خود را مبادله کرده و در مورد آنها بحث میکنند و در صورت لزوم این مدلهای ذهنی را تغییر میدهند. به این ترتیب چشمانداز مشترک به وجود میآید.
مدلهای ذهنی
الگوی ذهنی هر فرد منعکس کننده تصاویر درونی او از دنیای واقعی است. این الگوهای ذهنی هستند که اقدامات و تصمیمگیریهای افراد را شکل میدهند. در سازمان یادگیرنده الگوهای ذهنی افرد به خوبی مورد توجه قرار میگیرد. در این سازمانها الگوهای ذهنی به عنوان نوعی واسطه بین مهارتهای فردی و یادگیری گروهی عمل میکنند.
مهارتهای فردی
همه میدانیم یادگیری، توسعه ظرفیتهای فردی برای ایجاد نتایج مطلوبتر است. کارکنان سازمان یادگیرنده با در زمینههای گوناگون فکری، تحقیقی، تعاملات اجتماعی، حل مساله و… مهارتهای لازم را کسب کنند. این افراد باید احساس اثر بخش و مفید بودن داشته باشند تا سازمان را به درستی به سمت اهداف مورد نظر هدایت کنند.
عوامل تسریع یادگیری سازمانی
توانمندی کارکنان
یک سازمان برای پیشرفت، باید به شکل مداوم و مستمر بهبود پیدا کند که این امر مستلزم کسب مهارتهای جدید و افزایش قابلیتهای کارکنان است. چرا که انجام کار یکسان و ماندن در سطح ثابتی از کارایی و بهروری، پیشرفت و موفقیتی به دنبال نخواهد داشت.
برانگیختگی
توانمندسازی و انگیزش کارکنان بر روی جو سازمان تاثیر قابل توجهی دارد. در این شرایط کارکنان برانگیخته شده و قدرت خلاقیتشان به کار میافتد. به عنوان مثال، کارمندی که در کار خود مهارت کافی دارد و به اطلاعات لازم نیز دسترسی دارد، اگر انگیزه کافی برای انجام کار و آزادی عمل برای تصمیمگیری نداشته باشد، چندان موفق نخواهد بود.
قابلیت سیستمهای اطلاعات
گفتیم سازمان یادگیرنده دارای یک محیط رقابتی است. کارکنان برای موفقیت در این سازمانها به اطلاعات دقیق در مورد مشتریان، فرایندهای انجام کار، محصولات تولیدی، خدمات ارائه شده و… نیاز دارند. سیستمهای اطلاعاتی موجود در سازمان باید قادر باشند این نیازها را تامین کنند.
رهبری و سازمان یادگیرنده
منشا پیدایش سازمانهای یادگیرنده مغز و اندیشه رهبران اندیشه است. باید رهبری اندیشمند وجود داشته باشد تا سازمانی یادگیرنده به وجود آید مقصود از رهبر اندیشمند کسی است که سازمانی را درک میکند و به آن و اعضا کمک مینماید به موفقیت دست یابند در سازمانهای یادگیرنده رهبر دارای ۳ نقش متفاوت به شرح ذیل است:
- ارایهکننده طرح اجتماعی
- ارایهدهنده یک تصویر کلی از سازمان
- خدمتگذار
هنوز بسیاری از سازمانها آمادگی اجرای فلسفه سازمان یادگیرنده را ندارند. آنها نمیدانند چگونه باید چنین فلسفهای را به اجرا درآورند. آنها تنها زمانی برا بقا خود تلاش می کنند که امکان دارد به سبب شرایط بد اقتصادی و رقابت جهانی را مدیریت نادرست مدیری سیر قهقرایی بپیماید یا مدیران ارشد اجرایی نتوانند فلسفه اجرای سازمان یادگیرنده را درک کنند یا از مهارت لازم برخوردار نباشند.
از ویژگیهای رهبری تحولآفرین این است که میتوانند موجب تغییرات، نوآوری، خلاقیت و کارآفرینی شوند. رهبران تحولآفرین موجب تحریک، تشویق و ترغیب پیروان میشوند و این بدان سبب است که بخواهند افراد از شخص آنان پیروی کنند بلکه چنین رهبری به تحول سازمانی اعتقاد راسخ دارد.
رهبران دارای نیرویی هستند که پیروان را به خود جلب میکنند و میتوانند تغییراتی را ایجاد کنند، ابتکار عمل به خرج دهند و خلاق و نوآور میباشند یک رهبر خلاق پیروان خود را تحریک میکند یا آنها را برمیانگیزد که تنها به پیروی شخص از او اکتفا نکنند بلکه از آنها میخواهند تا تصویری از سازمان در حال تحول در مغز خود مجسم نمایند و رهبر میتواند در چنین سازمانی تغییرات اساسی ایجاد کند و آن را متحول سازد.
ضرورت یادگیری سازمانی
با نرخ روزافزون تغییر و تحولات در دنیای امروز، سازمانها باید بتوانند هر چه سریعتر با این تغییرات هماهنگ شده و فعالیت خود را گسترش دهند. این امر فقط با فراهم کردن زمینه آموش و یادگیری ممکن خواهد بود.
در گذشته طراحی سازمانها به شکلی بود که بتوانند تا مدتها بدون هیچ تغییری از تکنولوژیهای ماشین محور استفاده کنند. اما سازمانهای امروزی برای به کارگیری ایدههای جدید و اطلاعات طراحی شدهاند و کاملا دانش محور هستند. در واقع هر کدام از کامندان این سازمانها در یک یا چند فعالیت تخصصی تبحر دارند و مدام در حال یادگیری هستند. این کارمندان قادرند مسائل و مشکلات مربوط به حوزه فعالیت خود را بیان کرده و برای آنها راه حل مناسب ارائه دهند.
با گسترش تکنولوژی، افزایش سرعت و پیچیدگی تغییرات محیطی، حس بی اعتمادی در محیطهای سازمانی افزایش پیدا کرده است. در این زمان کسب و کارها برای تطابق و هماهنگی با این تحولات، نیاز به دانش و آگاهی گسترده از عوامل محیطی دارند. اکنون دیگر «یادگیری» تنها سرمایه مهم و قابل اتکا به شمار میرود و با تخصصی شدن کسب و کارها، نیاز به آن بسیار بیشتر از گذشته احساس میشود.
بیشتر کسبوکارهای امروزی، با بی توجهی به مفهوم آموزش و یادگیری، قادر به شناسایی مشکلات و تهدیدات موجود نیستند و توان خلق و ارائه راهحل را نیز ندارند. سازمانهای خلاق میتوانند محیطهای کاری را به شکلی ایجاد کنند که در آنها از تفکر خلاق استقبال شود. در سازمان خلاق این باور وجود دارد که هریک از کارکنان میتواند برای مشکلات مربوط به کار، یک راهحل ارائه کند.
نتیجهگیری
سازمانهای یادگیرنده پدیدهای هستند که با شروع دهه ۹۰ میلادی مطرح شدند. علت پدیدار شدن چنین سازمانهایی، شرایط، نظریهها و تغییر و تحول در محیطهای سازمانی قبل از دهه مذکور بوده است به گونهای که تمام سازمانها تلاش گستردهای را برای بقای خود آغاز کرده بودند و برای آنکه بتوانند خود را در محیط پرتلاطم اطراف خود حفظ کنند، باید از قالبهای غیرپویا خارج و به سمت سازمان یادگیرنده متحول شوند. یعنی در ساختار و اساس خود تغییرات ژرفی ایجاد کنند.
سازمان یادگیرنده گروهی است که در آن یادگیری، نیاز همیشگی کلیه کارکنان تلقی میشود و در آن، ضمن تأکید بر آموختن، چگونه آموختن، جذب و توزیع دانش نو، به خلق، تولید اطلاعات و دانش جدید و مورد نیاز پرداخته میشود و تمامی این دانشها در رفتار و عملکرد کارکنان آن سازمان، متجلی میگردند. دیدگاهی دیگر، سازمان یادگیرنده را به عنوان مجموعهای از سیستمهای به هم پیوسته تعریف میکند که تعامل بین این سیستمها، میزان اثربخشی سازمان را تعیین میکند.
بسیاری از متخصصین، سازمان یادگیرنده را سازمانی میدانند که پیوسته در حال تکامل است و سیستم زندهای است که بر کسب دانش و توسعه مهارتهای یادگیری تمرکز کرده و بر اساس آن عملکرد خود را بهبود می بخشد. این امر از یک سو باعث میشود سازمانها برای پاسخ به تغییر و تحولات محیطی، بتوانند تغییرات سازمانی مطلوب در خود ایجاد کنند و از سوی دیگر، تمرین فرآیندها و تقویت آنها به ایجاد دانش جدید سازمانی منجر شود.

نگارنده: پشتیبانی پارسمدیر | تئوری سازمان و مدیریت | 11 شهریور 01