مشروعیت سازمانی

مشروعیت سازمانی (Organizational legitimacy) به معنای قانونی بودن و برحق بودن مدیران برای مدیریت و اداره امور گوناگون سازمان میباشد. این مفهوم هم در حکمرانی ملی و هم در سطح سازمانی و بویژه در سازمانهای دولتی کاربرد دارد.
مدیران سازمانها برای آنکه بتوانند کارکنان را با خود همنوا سازند باید وجه قانونی داشته باشند. به دیگر سخن تنها قدرت برای مدیریت سازمان کافی نیست. قدرت زمانی موردپذیرش خواهد بود که از پشتوانه قانونی برخوردار باشد. چه بسیار مدیران و حاکمانی هستند که با اتکا به قدرت خود که ناشی از مقام آنها است به اداره سازمان یا جامعه میپردازند اما مورد پذیرش کارکنان یا افراد جامعه نیستند.
مشروعیت (Legitimacy) دیگر جنبهای است که در کنار قدرت (Power) میتواند به اختیار (Authority) منجر شود. به همین خاطر این مفهوم در اداره سازمانها از اهمیت بسیاری برخوردار است. مدیران هم باید از منابع قدرت رهبری استفاده کنند و هم پشتوانه قانونی داشته باشند. در غیر اینصورت مدیریتی پوشالی مبتنی بر ابزارهای سلطه را خواهند داشت که دیر یا زود بساط قدرتشان برچیده خواهد شد.
مفهوم مشروعیت سازمانی
واژه مشروعیت سازمانی نخستین بار توسط تالکوت پارسونز در سال ۱۹۵۷ و سپس در کنفرانسی در سال ۱۹۶۰ مطرح گردید. او این مفهوم را برای همخوانی ارزشهای محوری سازمان با ارزشهای اجتماعی مطرح کرد. جیمز تامپسون به پیروی از پارسونز در کتاب سازمانها در عمل تعریف دقیقتری از این مفهوم ارائه کرد. از دیدگاه تامپسون مشروعیت در سطح نهادی سازمانهای رسمی رخ میدهد. یکی از وظایف اصلی افراد در سطح نهادی، مشروعیت بخشیدن به سازمان در سیستم اجتماعی است آن سازمان است.
ریشه واژه «مشروعیت» از «شرع» به معنای دین است اما در لغت معنای «قانونی بودن» دارد و با شریعت و دینداری مترادف بکار نمیرود. در زبان پارسی که با فرهنگ عرب و دین اسلام گلاویز است قانون و شرع مترادف هستند و شاید برای همین از قانونی بودن با عنوان مشروعیت یاد میشود.
مشروعیت پاسخی به این پرسشها است که چرا عدهای حق مدیریت دارند و کارکنان موظف به اطاعت از آنها هستند؟ مدیر برای نافذ بودن حکمش چه ویژگیها و شایستگیهایی را باید داشته باشد؟ این پرسش ها حاکی از آن است که در هر سازمانی، بر مبنای باورهای رایج در آن سازمان، تنها عدهای شایستگی مدیریت دارند و اگر قانونی را وضع و یا امر و نهی می کنند، ناشی از حقی است که دارند و تبعیت کارکنان نیز ناشی از اعتقادشان به صلاحیت و شأنیت اعمال حکمرانی آنان است.
تعریف مشروعیت سازمان
مشروعیت سازمانی به حقانیت مدیران سازمان اشاره دارد و عبارت است از توجیه عقلانی اعمال حکومت از سوی حاکم و اعمال مدیریت در سازمان. به دیگر سخن، مشروعیت، یک ویژگی در نظام حکومتی است که حاکم به مدد آن، حکمرانی خویش را صحیح میداند و مردم تبعیت از حکومت را وظیفه خود میشمارند.
مشروعیت سازمانی سازمان ها را قادر میسازد تا اقدامات مطلوب و مناسبی را بر اساس هنجارها، ارزشها، اعتقادات و تعاریف اجتماعی انجام دهند. سازمانها به دنبال ایجاد همخوانی بین ارزشهای اجتماعی مرتبط با فعالیتهای سازمانی یا هنجارهای رفتاری قابل قبول در سیستم اجتماعی بزرگتر هستند. بنابراین انتظار میرود که سازمانها خوب شناخته شوند و از طرف ذینفعان به آنها حق داده شود.
برای ادامه فعالیت های خود مشروعیت یک عامل اساسی برای بقا سازمان ها و پاسخگویی به خواسته های موجود در محیط خود است چون تضمین می کند که فعالیت ها مطابق با هنجارها، اعتقادات، ارزش ها و اصول انجام می شوند
ابعاد مشروعیت سازمانی
در پژوهشهای گوناگون از ابعاد و سازههای متفاوتی برای پرسشنامه مشروعیت سازمانی استفاده میشود. در یک تقسیم بندی ۵ سازه برای این منظور در نظر گرفته شده است:
- مشروعبودن عملی
- مشروعبودن اخلاقی
- مشروعبودن شناختی

ابعاد مشروعیت سازمانی
بنابراین چارچوبی را بر اساس سه نوع مشروعیت میتوان ارائه کرد: عمل گرایانه، اخلاقی، و شناختی. هر یک از این ابعاد در پویاییهای رفتاری متفاوتی قرار دارند.
مشروعیت عملگرایانه از منافع محیط پیرامون سازمان سرچشمه میگیرد. در روابط یک سازمان با محیط اطرافش، حمایت ذینفعان از این تصور سرچشمه میگیرد که سازمان پذیرا است و به آنها کمک میکند تا منافع خود را پیش ببرند. نه لزوماً به این دلیل که سازمان به اهداف خود میرسد لذا مشروعیت عملگرایانه بیشتر با بهبود نتایج سازمانی و دسترسی بهتر به منابع همراه است.
مشروعیت اخلاقی منعکس کننده یک ارزیابی هنجاری مثبت از سازمان و فعالیتهای آن است. بر خلاف مشروعیت عمل گرایانه، مشروعیت اخلاقی شامل ارزیابی اینکه آیا یک عمل خاص به نفع ارزیاب است یا خیر، نیست، بلکه این است که آیا این کار «آنچه باید انجام شود» است. یک سازمان زمانی مشروعیت اخلاقی را نشان میدهد که با کارکنان و مشتریان به شکل مورد انتظار در سیستم اجتماعی خود رفتار کند لذا مشروعیت اخلاقی بیشتر با نتایج سازمانی بهبود یافته و دسترسی بهتر به منابع همراه است.
مشروعیت شناختی به اقداماتی مربوط میشود که تصمیم گیری را ساده یا آسان میکند و بنابراین به حل مشکلات کمک میکند. مشروعیت شناختی از درونی کردن یک سیستم اعتقادی ناشی میشود که توسط متخصصان و دانشمندان طراحی شده است که در آن دانش مشخص و مدون شده است.
سخن پایانی
مشروعیت سازمانی از یک سو نتیجه فرآیند مشروعیت بخشی است که توسط سازمان مرکزی وضع میشود. از سوی دیگر، اقداماتی است که بر هنجارها و ارزشهای مربوطه توسط سایر گروهها و سازمانها تأثیر میگذارد. هنجارها و ارزشهای اجتماعی تغییرناپذیر نیستند.
تغییر هنجارها و ارزشهای اجتماعی یک انگیزه برای تغییر سازمانی و یک منبع فشار برای مشروعیت سازمانی است. همچنین، مشروعیت چارچوبی برای تصمیم گیری فراهم میکند که با سایر روشهای عقلانی متفاوت است. تصمیمات افراد تحت تأثیر این باور است که تصمیمات قانونی دیگر سازمان یا شخص، صحیح یا مناسب است و باید دنبال شود. مشروعیت همچنین میتواند با ایجاد احساس تعهد، تبعیت داوطلبانه از سوی عوامل خارجی را القا کند.

نگارنده: پشتیبانی پارسمدیر | تئوری سازمان و مدیریت | 07 مرداد 02