سلامت سازمانی

سلامت سازمانی (Organizational soundness) عبارت از توانایی سازمان در حفظ بقاء و سازش با محیط و بهبود این تواناییها است. این مفهوم تنها شامل توانایی سازمان برای انجام وظایف به طور موثر نیست. بلکه شامل توانایی سازمان برای رشد و بهبود نیز میگردد. سازمانهای سالم با شاخصهایی مانند تعهد سازمانی، انگیزش نیروی انسانی و رضایت شغلی کارکنان شناخته میشوند. پیامد چنین شاخصهایی نیز در افزایش کارایی، اثربخشی و در نهایت بهبود بهرهوری سازمانی قابل ردیابی است.
سلامت سازمانی مفهوم جدیدی نیست که فقط شامل توانایی سازمان برای اجرای وظایف به شکل مؤثر شود، بلکه تواناییهای نظام را برای رشد، شکوفایی و بالندگی بهبود میبخشد. در یک دستگاه سالم، مدیرانی با سواد به تمام معنا و متعهد و کارکنانی وظیفه شناس با روحیۀ بالا وجود دارند. این کارکنان کار خود را دوست دارند و افرادی مؤثر و سودمند هستند که قابلیتهای پویای سازمان را بهبود میشوند. برخی نیز سلامت سازمانی را به توانایی سازمان در تصمیمسازی و تصمیمگیریهای درست، بجا و مناسب تعریف کردهاند.
سازمانهای سالم به عنوان موجودات زنده و پویا در محیط میتوانند پدید آیند. این سازمانها با فراهم شدن امکانات لازم و کافی رشد کنند، توسعه یابند. در نهایت از طریق ارائۀ کالا و خدمات سالم و ارزنده باعث تأمین نیازهای محیطی و تسهیل فرآیند رشد و شکوفایی جامعه شوند. در این مقاله کوشش شده است تا مفهوم سلامت سازمانی بحث و بررسی شود.
فساد اداری و سلامت سازمانی
فساد سازمانینقطه مقابل موضوع سلامت اداری است. یعنی نظام اداری با رعایت اصول و مقررات اداری حاکم و با توجه به نظم اداری از قبل طراحی شده، وظایف خود را به خوبی و برای نیل به بهرهوری سازمانی اجرا مینماید. سلامت اداری یکی از خواستها و آرزوهای دیرینه جوامع مختلف بوده به طوری که نظام اداری یک ابزار توزیع عادلانه خدمت به عموم شهروندان باشد. از ابتدای تشکیل دولتها همواره دولت خوب وحکومت خوب که حافظ منافع عموم باشد مورد بحث بوده و نظریههای زیادی در این رابطه ارایه شده که حاکی از اهمیت آن است.
ایده سلامت اداری با مفهوم دولت خوب وحکومتداری خوب آمیخته است افلاطون اخلاق و فضیلت را بنیان دولت خوب و ارسطو خرد و قانون را بنیان دولت خوب میدانند، عدهای دولت مذهبی که احکام را از وحی گرفته و به قوانین طبیعی جاری میسازد و عدهای قدرت و اقتدار دولت در حاکمیت داخلی و خارجی را به عنوان معیار دولت خوب می دانند. بانک جهانی مواردی چون مشارکت، حاکمیت قانون، شفافیت، پاسخگویی و مسئولیت پذیری، اجماع، برابری، اثربخشی، کارآیی را لازمه حکومت خوب میدانند.
فساد اداری پدیدهای است که در نبود سلامت اداری رخ میدهد؛ لذا لازم است در ابتدا مفهوم سلامت اداری تبیین شود. سلامت، در مقابل مفهوم بیماری، به معنی فقدان بیماری و نارسایی در یک موجود زنده است. مفهوم عام از کلمۀ سلامت در مواردی مانند بقا و سلامت نفس و نسل، بقا و سلامت عقل و تفکر، بقا و سلامت دین، بقا و سلامت اجتماع، بقا و سلامت محیط وجود قابلیت و توان فعالیت طبیعی برای تحقق اهداف طبیعی است. مرحله بعد از سلامت، رشد و تکامل یعنی به فعلیت در آوردن قابلیتها و رسیدن به اهداف است.
ویژگیهای سلامت سازمانی
با توجه به بررسی ادبیات موجود نظام اداری سالم، میتوان ویژگیهائی به شرح زیر را برشمرد:
- سازمانها باید براساس نیاز حقیقی جامعه شکل گیرند.
- مأموریتهای اصلی باید بهعنوان نیروی محرکه تلقی شوند.
- نیروی انسانی شاغل در سازمانها باید افرادی با دانش، مهارت، خشنود و باانگیزه باشند.
- نظامها و قوانینی که وضع میشوند باید از نقش انگیزندهای برخوردار باشند.
- در یک نظام اداری سالم باید به پیشگیری بیش از درمان اهمیت داده شود.
- در ارزیابی عملکردها نیز باید به ستادههای حقیقی توجه شود.
- مکانیزمهای بازار را باید به مکانیزمهای بوراکراتیک ترجیح داد.
- به جلب رضایت اربابرجوع باید اهمیت زیادی قائل شد.
- نظام شایستهسالاری در این نوع نظامها باید حاکم بوده و پرداختها نیز بر مبنای عملکرد باشد نه وقت.
توجه به بازخورد عملکردها و ارزیابی مستمر آن نیز یکی دیگر از ویژگیهای مهم نظام اداری سالم محسوب میشود. بنابراین نظام اداری سالم، نظامی کارآفرین و شاد است که به رفاه و آسایش فکری، جسمی، خشنودی و انگیزش مثبت نیروی انسانی در کنار تولید کالا و ارائه خدمات براساس نیاز واقعی ارباب رجوع و همچنین به کیفیت، کمیت و سودآوری منطقی آن نیز توجه خاص دارد. برای سنجش این مقوله میتوان از پرسشنامه سلامت سازمانی استفاده کرد.
شفافیت و سلامت سازمانی
شفافیت سازمانی یکی دیگر از ارکان سلامت اداری است. منظور از شفافیت افزایش آگاهی مردم از تصمیمها و سازوکارهای داخلی دولت است. به این معنیکه افراد از سیاستها و اقدامها دولت آگاهی و در هنگام بروز مشکلات یا داشتن شکایات از اینکه به کدام مرجع مراجعه کنند، اطلاع کافی داشته باشند. برای ایجاد رابطه مطلوب میان دولت و مردم و تحقق هدف یاد شده، رعایت اصول ”حق آگاه شدن“ و ”آزادی اطلاعات“ ضروری است.
در این راستا نگرش مسئولان باید تغییر کند و در فرهنگ و رفتار نظام اداری تعییرات لازم صورت گیرد. استفاده از قدرت عمومی برای منفعت عمومی است. این عنصر محور برجسته مبارزه با فساد است. مفهوم سلامت، پیشنهاددهنده شیوههای مثبت و فعال است و برمبنای آن در واقع قبل از اینکه بهدنبال طرحهائی برای مبارزه با فساد باشیم، بهتر است در مسیر سلامت اداری جامعه حرکت کنیم و گروهها و بخشهای مختلف برای پیشگیری و مبارزه با شکلگیری فساد را گرد آوریم. بهعبارت دیگر، گروههای مختلف و ذینفع، بهطور نظامیافته برای جلوگیری از فساد، بسیج و ظرفیتسازی شوند.
پاسخگویی یکی از راهکارها برای افزایش شفافیت فعالیتهای اداری است که راه را برای توسعه سلامت اداری هموار میکند. منظور از پاسخگوئی، مسئولیتپذیری و گزارشدهی دستگاهها در خصوص عملکردشان است؛ طوریکه مسئولان باید در رابطه با ارائه خدمات به همه مردم، نمایندگان آنها یا مراجعان خود متعهد باشند. پاسخگوئی دربرگیرنده گزارشدهی عملکرد است. پاسخگوئی سازمانها را برای موفقیت بیشتر در آینده ملزم به هدفگذاری میکند. این اهداف تعهدهای اعلام شده و استانداردهای ارائه خدمات را نشان میدهند. بهطور خلاصه، پاسخگوئی به منظور گزارش عملکرد در فواصل منظم در مقابل اهداف وضع شده است.
سخن پایانی
برخی از صاحبنظران علوم رفتاری مدیریت، سلامت سازمانی را معیار عملکرد سازمانی شمردهاند. شبیه اندام سالم، سازمان سالم تطبیق پذیر و در حال رشد است. عدهای نیز سلامت سازمانی را وضعیتی میدانند که کلیۀ عوامل سازمان قابلیت تأمین اهداف سازمان را به طور مطلوب داشته باشند. یعنی بتوانند انحراف از هنجارهای اداری و قانونی و موانع اهداف سازمانی را در اسرع وقت شناسایی کنند. سپس تدابیر لازم و به هنگام را برای رفع آنها لحاظ نمایند.
برخی نیز سلامت سازمانی را به معنای تبعیت از هنجارهای اخلاقی و قانونی در عملکرد سازمانی و شغلی دانستهاند. در مقابل آن، فساد اداری است و به معنای هنجارشکنی و تخطی از هنجارهای اخلاقی و قانونی است. فساد اداری سوء استفاده از موقعیت و جایگاه شغلی و اداری برای مقاصدی غیر از خاستگاه اصلی و قانونی برای منفعت شخصی یا گروهی است.
همه نظامهای اجتماعی برای بقا، رشد و توسعۀ خود به حل چهار مشکل اساسی نیازمند هستند. این عوامل شامل انطباق، دستیابی به هدف، یکپارچگی و نهفتگی میباشد. سلامت سازمانی عبارت است از توانایی سازمان در حفظ بقا و سازش با محیط و بهبود این تواناییها. برخی سلامت سازمانی را با بهداشت روانی در محیط کار مترادف دانسته و سازمان سالم را سازمانی میدانند که میزان افسردگی، ناامیدی، نارضایتی، کمتحرکی و فشار روانی کارکنان را به حداقل ممکن برساند. سلامت سازمانی را یک موضوع کلی میداند که با سه مجموعۀ فشار روانی، بهداشت روانی و اخلاق در سازمانها در ارتباط است.

نگارنده: پشتیبانی پارسمدیر | تئوری سازمان و مدیریت | 20 اسفند 99