مدیریت کوانتومی
مدیریت کوانتومی (Quantum Management) مجموعه مهارتهایی است که به تصمیمگیری اثربخش مدیران در فضای حاکم بر صنایع در هزاره سوم کمک میکند. این مفهوم وامگرفته از مفاهیم فیزیک کوانتم است که در پاسخ به مسائل فیزیک کلاسیک مطرح گردید.
مدیریت کوانتمی یک استعاره سازمانی برای رفتارهای مدیران است که از نظریه فیزیک کوانتم برگرفته شده است. در استعاره کوانتومی، مدلهای توسعه سازمانهای سنتی جای خود را به مدل و روشهای مداخلهگر جدید در عصر عدم اطمینان، پیچیدگی، جهانیشدن و تغییر سریع دادهاند. مدیریت کوانتومی، مهارتهای کاملاً عملیاتی برای مدیران است که متناسب با ویژگیهای سازمانها در قرن اخیر است. این شیوه مدیریت، سطح توانمندی کارکنان را افزایش میدهد و درعینحال زمینه مدیریت مشارکتی و همافزایی توسط کارکنان و مدیران را فراهم میکند.
مهارت کوانتومی، ابزاری برای کاهش فرآیندهای تکراری است که فرایند تصمیمگیری در سازمان نیز نیازمند آن است. مدیرانی با مهارت کوانتومی و با بینش شهودی عمیق قادر خواهند بود سیاستهای درستی را در راستای بدیلهای تصمیمگیری بهتر داشته باشند. سازمانهای کوانتوم در واقع سازمانهای یادگیرنده هستند، جایی که بهبود مستمر و یادگیری مداوم، جزء هنجارهای فرهنگی محسوب میشود. در رهبری جامع دو عنصر مدیریت و کوانتوم مطرح است که هیچ یک به تنهایی کافی نیستند. نظر به اهمیت موضوع در این مقاله به تشریح مدیریت کوانتومی پرداخته شده است.
مفهوم مدیریت کوانتمی
پیش از هر چیز ممکن است بپرسید کوانتوم چیست؟ کوانتوم به کوچکترین مقدار ممکن از هر کمیت گفته میشود برای نمونه فوتون کوچکترین ذره نور است. در فیزیک کلاسیک، یک جسم در یک لحظه مشخص، در مکانی مشخص قرار میگیرد. این در حالی است که در کوانتوم مکانیک الکترونها در فضایی احتمالی قرار دارند. در حقیقت احتمال وجود آنها در نقطه ، برابر با عددی مشخص بوده و در نقطه ، این احتمال عددی متفاوت است.
نظریه کوانتوم چشماندازی است که بر مکانیک کوانتومی استوار است. نفوذ علمی تئوری کوانتوم چنان است که اصول و مفاهیم آن در سایر رشتههای علمی از جمله در علم مدیریت، مورد استفاده قرار گرفت. در مدیریت کوانتومی دو عامل مطرح است:
- صلاحیت
- نفوذ
هدف از مدیریت کوانتومی افزایش میزان اثر بخشی و توان مدیران و کارکنان سازمان است. راهبردهایی که بدین منظور در مدیریت کوانتومی استفاده می شود شامل تشکیل گروههای خود گردان، ارایه بازخورد وسیع به مدیران و کارکنان که باعث پیشگیری از اشتباهات هزینه زا برای سازمان میشود و افزایش میزان یادگیری در سازمان است.
مدیرانی که رویکرد کوانتومی را در سازمان خود و در روابط با کارکنان خود بکار می گیرند باید بدانند که برای افزایش سطح بهره وری در سازمان تنها یک علت خاص را نباید ارایه دهند بلکه ارتقاء بهرهوری را باید ترکیبی از عوامل گوناگونی همچون توان و آمادگی کاری کارکنان،انگیزه کارکنان برای انجام موفقیت آمیز امور،شناخت کامل کارکنان از کاری که انجام می دهند و نیز حمایت سازمانی به این معنی که کارکنان برای انجام موفقیت امیز کار حمایت شوند بدانند.
مهارتهای مدیریت مدیریت کوانتومی
شلتون و دارلینگ مدلی شامل ۷ مهارت کوانتومی را به عنوان مهارتهای مدیریت ارائه کردهاند.
دیدن کوانتمی: توانایی فکر کردن به شیوه متناقض و متضاد. توانایی برای دیدن هدفمند است و مبتنی بر این منطق که واقعیت داتاً ذهنی است و براساس انتظارات و باورهای مشاهدهکننده ظهور میکند.
تفکر کوانتومی: توانایی فکرر کردن بهگونهای متضاد است. این مهارت به مدیران امکان میدهد تا گزینههای ظاهرا متضاد را بهصرورت راهحلهای بسیار خلاق درآورند.
احساس کوانتوومی: توانایی احساس زنده و حیاتبخش اسرت. توانایی احساس کردن بهگونهای کاملاً فعال. مدیران میتوانند سطوح بالایی از انرژی و شور و نشاط را بهسادگی از طریق تمرکز روی جنبههای مثبت همه وقایع حفظ کنند تا تغییرات با سهولت بیشتر اتفاق افتد.
شناخت کوانتوومی: توانایی دانستن به شیوه خلاقانه و شهودی است. در شناخت کوانتومی، کسب آگاهی فرایند خطی نیست، حالتی شهودی دارد و ظرفیت آن بینهایت است.
عمل کوانتومی: عمل کوانتومی توانایی برای عمل به شیوه مسئولانه است. به کار بستن مهارت عمل کوانتومی، مدیر را به انتخابهای مسئولانه میکشاند. انتخاب مسئولانه همچنین مدیر را به هرچه آگاهانهتر کردن گزینههای مدیریتی، متعهد میسازد. هر انتخاب آگاهانه مدیر نهتنها بر احتمال انتخابهای آینده اثر میگذارد، بلکه همچنین به دلیل همبستگی درونی کوانترومی بین اشخاص، بر انتخابهای آینده دیگران نیز مؤثر است.
اعتماد کوانتومی: اعتماد کوانتومی، توانایی اعتماد به فرآیندهای طبیعی زندگی است که از نظریه آشوب مشتق شده است.
وجود کوانتومی: موجودیت کوانتومی، یعنی توانایی ارتباط با دیگرران بهصرورت مفهومی که هر کس بتواند جهان را از طریرق چشمان دیگری ببیند. این مهارت توانایی وارد شدن در روابط است درواقع در سطوح بسیار کوچک، مفهوم موجودیت فقط در روابط معنی پیدا میکند. درواقع، پیشنیازی برای مدیریت تعارض برد-برد است. برای مطالعه بیشتر پرسشنامه مدیریت کوانتمی را بنگرید.
نتیجهگیری
اصول سازوکارهای کوانتومی تاکید زیادی بر ویژگی، رفتار و رویکردهای اقتضایی دارد. رهبران کوانتومی در مدیریت اطلاعات، پویاییهای انسانی، تفاوتها، ارتباطات و شرایط بیرونی و زمینهای میکوشند موازنه بین نظم و آشوب را حفظ نمایند. آنان برای رهبری سازما نها دارای ویژگیهای سیالی، پویایی و انعطاف پذیری هستند. همچنین رهبران کوانتومی استعداد رهبری پیروانشان را پرورش میدهند و رهبری را به اشتراک گذاشته و تسهیم مینماید.
مدیران کوانتومی برای افزایش بهره وری نیروی کار خود نه تنها به کارایی،اثربخشی و رشد و پیش بینی پذیری ارزش می گذارند بلکه به انرژی حاصل از بینش و ارزش های پایدارتری نیز توجه می کنند. این مدیران باید کارکنانی خلاق و نوآور پرورش دهند که این خود مرهون آموزش مناسب کارکنان،تحمل مخاطره، الگوهای ارتباطی مناسب و فراهم آوردن محیطی مناسب برای کارکنان است تا از طریق کار گروهی و منسجم مدیران را در جهت بهره ورتر کردن سازمان یاری رسانند.مدیریت کوانتومی اگر به عواطف و احساسات کارکنان ارزش و احترام بگذارد و تمام تلاش خود را مبنی بر اینکه نیروی کار در شرایط مطلوب به کار بپردازند.
مدیران بر این نکته واقفند که تنها عنصر ثابت معادلات عصر حاضر تغییر است. بسیاری از رهبران دانسته اند که ثبات در سازمانها، عقیده ای قدیمی و منسوخ است و کنترل و پیش بینی چیزی بیهوده و عبث است. هنوز هم تاحدود زیادی، شیوه های مدیریت، از این فرضیات متغیر در مورد واقعیت، مصون نمانده است. این مقاله هفت مهارت کوانتومی را تعریف کرده است – مهارتهایی که ریشه در دیدگاه علمی جدید دارند، که جهان را به عنوان یک سیستم پیچیده، زنده و با ارتباطات بالا، به جای سیستمی ماشینی و ساعت واره معرفی کرده است -.این مهارتها رهبران قرن بیست ویکم را با مجموعه مهارتهای مغزی برای اداره افراد و تعارض روبرو میکند.
نگارنده: پشتیبانی پارسمدیر | تئوری سازمان و مدیریت | ۰۲ شهریور ۰۱