کیفیت زندگی کاری (QWL)

کیفیت زندگی کاری (Quality of working life) میزانی از توانمندی افراد برای ارضای نیازهای شخصی خود از طریق فعالیت در یک شغل یا شرکت میباشد. این مفهوم سطحی از رضایت، انگیرش، درگیری و تعهد افراد به کار را نشان میدهد که از تجارب شغلی آنها ناشی میشود.
در واقع QWL سطحی از تجارب فرای زندگی حرفهای افراد است و به ارتباطاتی درونی بین شغل و شاغل اشاره دارد. کلید دستیابی به بهرهوری کارکنان در مدیریت منابع انسانی بهبود کیفیت زندگی کاری است. این مفهوم با مقوله تعادل بین کار و زندگی ارتباط نزدیکی دارد و در ادبیات سنتی و مدرن سازمان همیشه مورد توجه بوده است. شناسایی عوامل موجد کیفیت در مشاغل میتواند از فرسودگی شغلی و فلات شغلی جلوگیری کرده و توانمندسازی نیروی انسانی را به همراه داشته باشد.
کیفیت زندگی کاری بهعنوان کیفیت روابط مابین کارمندان کل محیط کارشان تعریف میشود. این پدیده به شرایط کلی محیط کار و تاثیر آن بر افراد و شغلشان و همچنین بر اثربخشی سازمان مربوط میشود. اکنون دیگر کیفیت واژه پیچیدهای نیست و به صورت یک الزام درآمده و برای بقا لازم است. در عصر حاضر، کیفیت نهادههای انسانی مهمترین سرمایه هر سازمانی است. حفظ چنین نهادههای انسانی به حفظ کیفیت محل کار بستگی شدیدی دارد. افزایش کیفیت محیط کار، از طریق سلامت کل سازمان موجب سلامت خود کارمندان نیز میگردد. در این مقاله کوشش شده است تا مفاهیم و بنیادهای کیفیت زندگی کاری تشریح شود.
مفهوم سازی کیفیت زندگی کاری در سازمان
در سالهای اخیر اثر بسیاری از عوامل توسعه منابع انسانی بر عملکرد کسبوکار در بسیاری از تحقیقات گزارش شده است. در بنگاههای کسبوکار که اغلب با تماس بین خدمتدهنده و خدمتگیرنده مشخص میشود، کیفیت و قابلیت خدمتدهنده اثر مهم و مستقیمی بر فرآیند ارائه خدمت و همچنین رضایت مشتری دارد. اولین تماس، اثر بسیار تعیین کنندهای در چگونگی ارزیابی مشتری از خدمتگیرنده دارد.
ارتباط بین شایستگی و قابلیت نیروی انسانی و کیفیت خدمت به مشتری از نظر مفهومی بسیار زیاد است زیرا بیشتر کارها مخصوصا در سازمانهای خدماتی توسط کارکنان صورت میپذیرد. پس از گذشت سالها در مدیریت سازمان به این نکته توجه شده است که نیروی انسانی کارآمد یک مزیت رقابتی محسوب میشود.
کیفیت زندگی کاری فرآیندی است که بوسیله آن همه اعضای سازمان از راه مجاری ارتباطی باز و متناسبی که برای این مقصود ایجاد شده است، در تصمیمهایی که بر شغلشان بطور خاص و بر محیط کارشان بطور عام اثر میگذارد، به نوعی دخالت مییابند.
مفهوم QWL یکی از مفاهیمی است که امروزه در مدیریت معاصر به موضوع اجتماعی عمدهای در سراسر دنیا مبدل شده است. در حالی که در دهههای گذشته فقط بر زندگی شخصی(غیر کاری) تاکید میشد.طرفداران نظریه کیفیت زندگی در جستجوی نظامهای جدیدی برای کمک به کارکنان هستند تا آنها بتوانند بین زندگی کاری و زندگی شخصی خود تعادل برقرار کنند. ورنر و دیویس QWL را برخوداری از حقوق و مزایای مکفی و سرپرستی خوب، شرایط کاری خوب، شغل چالش برانگیز، جالب و سودمند تعریف کرده اند.
دستهبندی ریچارد والتون
ریچارد والتون مشهورترین و اولین فردی است که برنامه های بهبود کیفیت زندگی کاری را در هشت مقولهطبقهبندی کرد. ریچارد والتون در مقاله ارائه شده به کنفرانس کیفیت زندگی کاری، توصیف بهتری از یک شغل ایدهآل را ارائه کرده است. او هشت طبقهبندی اصلی را به مثابه چارچوبی برای تحلیل QWL مشخص نموده است و معتقد بود که فواید مورد انتظار از این برنامهها عبارتند از ارتقاء روحیه بهرهوری و اثربخش.
- جبران منصفانه و مناسب
- شرایط کاری ایمن و بهداشتی
- توسعه قابلیتهای انسانی
- تأمین فرصت رشد و امنیت
- یکپارچگی و انسجام اجتماعی در سازمان
- قانون گرایی در سازمان
- فضای کلی زندگی
- وابستگی اجتماعی زندگی کاری

ابعاد مدل کیفیت زندگی شغلی والتون
والتون براساس این ابعاد مقیاسی استاندارد ارائه کرد که با عنوان پرسشنامه کیفیت زندگی کاری مطرح است. با استفاده از این مقیاس میتوان تشخیص داد که تا چه میزان محیط کاری برای کارکنان از کیفیت مطلوب برخوردار است. سازمانها از این ابزار برای پایش شرایط و بهبود فضای شغلی استفاده میکنند.
سیر تاریخی کیفیت زندگی کاری
کیفیت زندگی کاری ابتدا در اروپا و طی دههء پنجاه مطرح شد. مطالعات مربوط به QWL از دهه ۱۹۵۰ آغاز شد و مراحل متفاوتی را نشان داد اریک تریست و همکارانش از انستیتو تا ویستوک لندن از پیشروان تحقیقات در زمینه QWL بودند.در آن دهه آنها یک سلسله از مطالعاتی را آغاز کردند که اصل آن به رویکرد تکنیکهای اجتماعی مربوط به کار سازمان بر میگشت. یک نوع آگاهی در زمینه اهمیت آزمودن راههای بهتر برای سازماندهی کار به منظور کم کردن تاثیرات منفی بر روی کارکنان.
مرحله اول این نهضت تا سال ۱۹۷۴ در ایالات متحده آمریکا گسترش پیدا کرد. تمایل به QWL با طرح سوالاتی چند در مورد اقتصادی به وجود آمد.
بعد از سال ۱۹۷۹ این مفهوم به طور موثری به دلیل کاهش رقابت پذیزی منابع آمریکایی در مقابل رقبای ژاپنی شان مورد توجه قرار گرفت.این کاهش منجر به بررسی راههای مدیریتی به کار گرفته شده در سایر کشورها و شرح برنامههای بهرهوری آنها برای مطالعه و بررسی تاثیرپذیری توسعه کیفیت زندگی کاری مورد توجه قرار گرفت.
در دهه ۷۰ بیشتر سازمانهایی که از طریق تیلوریسم سنتی طراحی شغل کرده بودند، برای آن که در مقابل سازمانهای ژاپنی رقابت کنند، به دنبال بهبود شرایط محیط کاری شدند.
ریان Ryan (1995) هم مطرح کرده است بیشتر تحقیقات انجام شده در مورد QWL در دهه ۶۰ بر روانشناسی فرد و ادراک آن از محیط صنعتی مبتنی بود. وی اشاره میکند اصطلاح کیفیت زندگی کاری برای اولین بار کنفرانس بینالمللی در نیویورک در سال ۱۹۷۲ مطرح شد.
کیفیت زندگی کاری در سازمان امروز
اصطلاح کیفیت زندگی کاری در سالهای اخیر رواج زیادی داشته و حداقل دو استفاده شایع از آن وجود دارد. اول اینکه کیفیت زندگی کاری اشاره به مجموعهای از نتایج برای کارکنان نظیر رضایتمندی شغلی، فرصتهای رشد، مسائل روانشناختی، امنیت شغلی، روابط انسانی کارفرما، کارکنان و میزان پایین بودن حوادث دارد. دوم اینکه کیفیت زندگی کاری به مجموعهای از کارها یا عملکردهای سازمانی نظیر مدیریت مشارکتی، غنیسازی شغلی و شرایط کاری مطمئن اشاره دارد.
در این رابطه برنامههای کیفیت زندگی کاری ممکن است به عنوان راهبرد مدیریت منابع انسانی شامل عملکردهای کیفیت زندگی کاری و بهبود برنامههای کیفیت زندگی کاری و بهبود کارآیی و بهرهوری سازمانی در نظر گرفته شود.
اخیرا شیوههای بهرهوری و کیفیت زندگی کاری به قدری اهمیت و محبوبیت یافتهاند که آن را میتوان جنبش فکری نامید. این نگرش، امکانات بیش تری را برای توسعه از طریق پیوستن نیروهایی از نهضت کنترل کیفیت جامع به دست آمده است، ایجاد میکند.
کنترل کیفیت جامع به عنوان مجموعهای از فرآیندهایی تلقی میشود که میتوان آن را با کیفیت محصولات و خدمات مرتبط ساخت و به وسیله تکنیکهای آماری و بهبود مستمر مدل بندی کرد. در نتیجه مشارکت و رضایت شغلی آنها بیشتر میشود و فشار عصبی ناشی از کار بر ایشان کاهش مییابد. در واقع کیفیت زندگی کاری، نمایانگر نوعی فرهنگ سازمانی و شیوه مدیریت است که کارکنان براساس آن احساس مالکیت، خودگردانی، مسئولیت و عزت نفس میکنند.
سخن پایانی
کیفیت زندگی کاری، به مفهوم داشتن نظارتی صحیح، شرایط کاری خوب، پرداخت و مزایای مطلوب و مهمتر از همه ایجاد فضای کار چالشگرانه، مشارکتی و اقناعکننده است. زندگی کاری با کیفیت عالی از طریق توجه به فلسفهء روابط کارکنان به دست میآید که عبارت است از به کارگیری کوششهایی در استفاده از شرایط شغلی با کیفیت، که خود کوششهای منظم از سوی سازمانی است که به کارکنان فرصتهای بزرگتری برای اثرگذاری بر کارشان و تشریک مساعی در اثربخشی کلی سازمان میدهد.
با بهبود شرایط کاری نیروی انسانی میتوان انتظار داشت تجارب کارکنان از شغل بهبود یافته و این امر موجب افزایش اثربخشی آنها در انجام وظایف شغلی میشود. تعاریف عینی و ذهنی از کیفیت زندگی کاری ارائه شده است.
در تعریف عینی QWL به مجموعهای از شرایط واقعی کار و محیط کار در یک سازمان است. معیارهای عینی شامل میزان حقوق و مزایا، امکانات رفاهی، بهداشتی، ایمنی، مشارکت در تصمیمگیری، دموکراسی، سرپرستی، تنوع، غنی بودن مشاغل و چرخش کاری است. در تعریف ذهنی تصور و تلقی افراد از کیفیت زندگی فردی و شغلی (شغلی و سازمانی) بطور اخص میباشد. این مفهوم عمدتا متاثر از مدیریت منابع انسانی در کشور ژاپن میباشد. تاکید آن بر جنبههای روانی دو پدیده، مشارکت کارکنان در تصمیمگیریهای سازمان و مجهز کردن کارکنان به توانایی علمی، اخلاقی و مشارکتی میباشد. به نظر میرشد بهبود شرایط شغلی در نهایت باعث حفظ تعادل در کار و زندگی خواهد شد.

نگارنده: پشتیبانی پارسمدیر | تئوری سازمان و مدیریت | 25 آذر 91