ساخت اجتماعی فناوری

ساخت اجتماعی فناوری (SCOT) بیان میکند فناوری کنش انسان را تعیین نمیکند بلکه برعکس، این عمل انسان است که فناوری را شکل میدهد. این نظریهای در حوزه مطالعات علم و فناوری است که در کانون توجه ساختگرایان اجتماعی قرار دارد.
سازه «ساخت اجتماعی فناوری» برگردان پارسی Social Construction of Technology است که با فرم کوتاه SCOT نمایش داده میشود. براساس این رویکرد فناوری تنها تمرکز صرف بر جنبههای فنی نیست بلکه ماهیت انسانی را نیز در برمیگیرد. بر همین اساس در رویکردهای تازه به مدل پذیرش فناوری، سازهای مانند حضور اجتماعی فناوری مطرح است که موجب هویت فناوری میشود. این مقوله هم از جنبه روانشناسی و هم از جنبه فنی قابل تفسیر است.
ساختگرایان اجتماعی مدعی هستند که راههایی که یک فناوری مورد استفاده قرار میگیرد را نمیتوان بدون دانستن اینکه آن فناوری در چارچوب اجتماعی چگونه گنجانده شدهاست درک کرد. ساخت اجتماعی فناوری واکنشی به جبرگرایی فناورانه بوده و بعضی اوقات با عنوان ساختگرایی فناورانه نیز از آن یاد میشود. در مفاهیم مربوط با فناوری سازمانی این نظریه جایگاه بسیار مهمی دارد بنابراین در این نوشتار به صورت کامل تشریح گردیده است.
مفهوم ساخت اجتماعی فناوری
مفهوم ساخت اجتماعی فناوری ریشه در نظریه سیستمهای اجتماعی-فنی (Sociotechnical system) دارد که از ترکیب «تئوری سازمان» و «مهندسی صنایع» شکل گرفت. این نظریه بر هر دو جنبه فناورانه و اجتماعی استفاده از فناوری در سازمان متمرکز است. این نظریه نخستین بار در دهه ۵۰ مطرح شد و تاکید میکند به هنگام طراحی شغل باید به نیازهای فردی اعضای سازمان توجه شود. این کوشش جهت همگنی بیشتر میان فناوری، ساختار و واکنشهای اجتماعی است.
نظریه ساخت اجتماعی فناوری بر اساس نظریه نمادین-تفسیری قابل تعبیر است که مدلهای خطی نوآوری فناورانه در دیدگاه مدرن را زیر سئوال قرار میدهد. براساس دیدگاه مدرنیستها، فناوری بر اساس پیشبینی علمی، پژوهش کاربردی، توسعه، تولید و بازاریابی صورت میگیرد. اما در نظریه نظریه ساخت اجتماعی فناوری هنجارهای فرهنگی، روابط اجتماعی و اعمال قدرت نیز لحاظ میشود. فناوریها صرفاً کاربرد محض یافتههای علمی نیستند و سازههای ذهنی نیز محسوب میشوند.
دیدگاه ساختار گرایان اجتماعی بر این باور استوار است که جنبههای اجتماعی و فناورانه به صورت متقابل یکدیگر را شکل میدهند. طرفداران پیشتاز ساخت اجتماعی فناوری شامل «ویبر بیجکر» و «تریور پینچ» میباشند. برای نمونه مصنوعات تولیدی به صورت اجتماعی شکل گرفته و تفسیر میشوند. فناوری کاربرد محض علم نیست بلکه متاثر از روابط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و فنی است که آنرا شکل میدهد.
تقارن و ساخت اجتماعی فناوری
اصل تقارن میگوید که هنگام تشریح مبانی باورهای علمی که عبارت از ارزیابی موفقیت یا ناکامی مدلها، نظریات یا آزمایشها است. مورخ/جامعهشناس باید همان نوع تشریح را در صورت موفقیت یا در صورت ناکامی بهکار گیرد. هنگام بررسی باورها، پژوهشگران باید در رابطه به صادق یا کاذب بودن آن باورها، بیطرف عمل نماید (به صورت پسین) و توضیحات باید غیر جانبدارانه باشند. برنامه قوی در رابطه به استدلالهایی که بازیگران اجتماعی برای پذیرش یا رد هرگونه فناوری میآورند، موضع نسبی گرایانه یا بی طرفانه را اقتباس میکند. به تمامی استدلالهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و همچنین فنی باید بهطور مساوی پرداخته شوند.
اصل تقارن به این مشکل میپرداز که، که مورخین اشتیاق دارند تا موفقیت نظریههای موفق خود را با اشاره به «واقعیت عینی» یا «برتری فنی» ذاتی آنها تشریح نمایند، در حالیکه در صورت ناکامی به احتمال زیاد به سراغ تشریحات جامعهشناختی (آوردن دلایل اقتصادی یا اثر گذاری سیاسی) میروند. قرائت ضعیف از اصل تقارن، خاطر نشان مینماید که اغلب چندین نظریه یا فناوری رقیب وجود دارند و تمامی آنها این پتانسیل را دارند تا راه حلهای اندکی متفاوت با مشکلات مشابه فراهم نمایند. در اینگونه حالات، عوامل جامعهشناختی، توازن میان آنها را برقرار مینماید: به همین خاطر باید بهطور برابر به آنها توجه نماییم.
فناوری اطلاعات و ارتباطات، مدیریت فناوری اطلاعات و سیستم اطلاعات مدیریت نگاه مدرن به بحث تکنولوژی در سازمان است. چنانچه مفاهیم اجتماعی و انسانی در تکنولوژی سازمانی مورد توجه قرار گیرد میتوان اثربخشی سیستم اطلاعات سازمان را شاهد بود. در فرایند انتقال فناوری نیز مسائل انسانی و فرهنگ سازمانی جامعه میزبان باید لحاظ شود. در این راستا برنامه تجربی نسبیگرایی (EPOR) نظریه ساخت اجتماعی فناوری (SCOT) را در دو مرحله معرفی کرد.
مرحله نخست: انعطافپذیری تفسیری
مرحله نخست روششناسی ساخت اجتماعی فناوری این است تا تفسیرهای بدیل در مورد فناوری را بازسازی نماید. مشکلات و تضادهایی که این تفسیرها ایجاد مینمایند را تحلیل کرده و آنها را با ویژگیهای طراحی ابزارهای فناورانه پیوند دهد. رابطه میان گروهها، افراد و طراحیها میتواند در نمودارها به تصویر کشیده شوند.
گروههای اجتماعی مرتبط
ابتداییترین گروههای مرتبط، عبارت از کاربران و تولیدکنندگان ابزار فناورانه هستند، اما بیشتر اوقات گروههای فرعی نیز وجود دارند، کاربرانی با وضع اجتماعی و اقتصادی متفاوت، تولیدکنندگان رقیب و …. بعضاً گروههای مرتبطی نیز وجود دارند که نه کاربر و نه تولیدکننده فناوری هستند، مانند خبرنگاران، سیاستمداران و سازمانهای مدنی. تریور پینچ استدلال نمودهاست که فروشندگان نیز باید در مطالعه فناوری مد نظر قرار گیرند. گروهها را میتوان بر مبنای تفاسیر مشترک یا متفاوت آنها از فناوری مورد نظر، از هم تفکیک نمود.
انعطافپذیری طراحی
همانگونه که فناوریها برای گروههای مختلف دارای معانی متفاوت است، همیشه راههای متعددی برای ساختن فناوری وجود دارد. یک طرح بهخصوص صرفاً نشان دهنده نقطهای در حوزه بزرگ احتمالات فنی بوده و منعکس کننده تفاسیر گروهای مرتبط مشخصی میباشد.
مشکلات و تضادها
تفاسیر گوناگون اغلب باعث بروز تضاد در میان معیارهایی میشود که از نظر فناوری به سختی قابل حل است (مثلاً، در رابطه با مورد دوچرخه، یکی از مشکلات این بود که چگونه یک زن میتواند با دامن کوتاه دوچرخه براند و همزمان معیارهای آداب و اصول اجتماعی را نیز رعایت کند) یا تضاد میان گروههای مرتبط («مخالفین دوچرخه سواری» که برای منع دوچرخه لابیگری نمودند). گروههای مختلف در جوامع مختلف مشکلات مختلفی میسازند و این امر باعث میشود تا طراحیهای مختلفی ایجاد گردد.
مرحله دو: بستار
مرحله دوم روششناسی SCOT این است تا نشان دهد که بستار چگونه صورت میپذیرد. با گذشت زمان و پیشرفت فناوریها، انعطافپذیری تفسیری و طراحی از طریق سازوکار بستار فرو میریزند. دو مثال از سازوکارهای بستار به قرار ذیل اند:
بستار بدیعی: هرگاه گروههای اجتماعی ببیند که مشکل حل شدهاست، نیازی به طراحیهای بدیل بسیار کاهش میابد. این امر اغلب نتیجه بازاریابی (تبلیغات) است.
بازتعریف مشکل: طراحی که در کانون تضادها قرار دارد را میتوان با حل یک مشکل جدید و متفاوت توسط همان طرح به ثبات رساند، که در نهایت تضادهای قبلی هم توسط همین طراحی حل میگردد.
بستار دائمی نیست. گروههای اجتماعی جدید ممکن است انعطافپذیری تفسیری جدیدی شکل دهند یا آنرا دوباره معرفی نمایند و باعث ایجاد گفتگوها یا تضادهای جدیدی در مورد فناوری شوند. برای نمونه اتوموبیلها در دهه ۱۹۸۰ میلادی نسبت به وسایل نقلیهای که با نیروی اسب رانده میشدند، به عنوان بدیل «سبز» و فناوری پاکترِ سازگار با محیط زیست پنداشته میشدند. در دهه ۱۹۶۰ میلادی، گروههای اجتماعی جدید، تفاسیر جدیدی در مورد تأثیرات زیستمحیطی اتوموبیل معرفی و نتیجه مخالف را استنتاج نمودند.
سخن پایانی
نظریه SCOT بر کارهای انجام شده در مکتب ساختگرایانه جامعهشناسی علم استوار است. زیرموضوعات آن شامل نظریه شبکه کنشگر (شاخهای از چامعهشناسی علم و فناوری) و تحلیل تاریخی سامانههای اجتماعی-فناوری، مانند کارهای تاریخنویس «توماس پی هیوز» میباشد. روشهای تجربی آن برگرفته شده از «برنامه تجربی نسبیگرایی» (EPOR) است. بهطور کلی یک روش تجزیه و تحلیل را برای تشریح راههای که یافتههای علمی در جامعه پذیرفته میشوند مشخص مینماید.
ساخت اجتماعی فناوری میگوید آنهایی که در جستجوی دانستن دلیل برای پذیرفتن یا رد یک فناوری هستند، باید به دنیای اجتماعی نگاه کنند. بر اساس ساخت اجتماعی فناوری، جهت تشریح موفقیت یک فناوری تنها گفتن این کافی نیست که فناوری «بهترین» است. پژوهشگران باید دریابند که ملاک برای «بهترین» بودن چگونه تعریف شده و کدام گروهها و ذینفعان در تعریف آن مشارکت میکنند. بهخصوص، آنها باید بپرسند که چه کسی ملاکهای فنی که موفقیت بر مبنای آن سنجش میشود را تعریف میکند.
ساخت اجتماعی فناوری تنها یک نظریه نیست، بلکه یک روششناسی نیز است. این نظریه مراحل و اصولی که باید پیروی شوند را برای کسی که میخواهد علل ناکامی یا موفقیت فناورانه را تحلیل نماید مشخص میکند. طرح اولیه رویکرد ساخت اجتماعی فناوری تا حدودی با انگیزهگیری از ایدههای برنامه قوی در جامعهشناسی علم تهیه شده بود (بلور، ۱۹۷۳). پینچ و بیجکر در مقاله اندیشه آفرینشان به اصل تقارن اشاره نموده و آن را به عنوان تاثیرگذارترین اصل جامعهشناسی علم دانسته که باید در تحقیقات تاریخی و جامعهشناختی فناوری نیز مورد استفاده قرار گیرد. این اصل بهطور قوی با نظریه علیت اجتماعی بلور پیوند دارد.

نگارنده: پشتیبانی پارسمدیر | تئوری سازمان و مدیریت , مدیریت فناوری اطلاعات | 28 فروردین 02