ذینفعان سازمانی

ذینفعان سازمانی به افرادی گفته میشود که منافع مشخصی از سازمان دارند و میتوانند بر عملکرد سازمان تاثیر گذاشته یا از آن تاثیر بپذیرند. این افراد شامل سرمایهگذاران، کارکنان، مشتریان، تامینکنندگان، دولت، اتحادیهها و انجمنهای تجاری میباشد. اصطلاح Stakeholders یا همان ذینفعان سازمانی برای نخستین بار به سال ۱۹۶۳ مطرح گردید. پس از آن این واژه در دهه ۱۹۸۰ توسط ادوارد فریمن بازتعریف شد و توسعه پیدا کرد.
ذینفعان به عنوان افراد، گروهها و سازمانهایی که منافعی (سهام) دارند تعریف میشوند. بدون وجود این افراد و گروهها، حیات سازمانی به مخاطره میافتد. آنها پتانسیل تاثیرگذاری بر اقدامات و اهداف یک سازمان، پروژه و یا جهت سیاسی را دارند. بنابراین نقش و اهمیت آنها برای مدیران، سیاستگزاران و پژوهشگران روشن است. برآوردن انتظارات ذینفعان، یک بخش جدایی ناپذیر از موفقیت پروژههای سازمانی است. تحلیل ذینفعان سازمانی دامنهای از روشهای مختلف برای تحلیل علایق و منافع ذینفعان را دربرمیگیرد.
رویکردهای مختلفی برای تحلیل ذینفعان توسعه داده شده است. اما بطور کلی، گروهها یا بازیگران از دو جنبه تحلیل میشوند که عبارتند از: منافع آنها در یک موضوع خاص، کمیت و نوع منابعی که توسط آنها تحت تاثیر قرار میگیرد. نتایج حاصل از تحلیل مناسب از ذینفعان، به مدیریت ارشد سازمانها در برنامهریزی استراتژیک سازمان کمک میکند. نظر به اهمیت موضوع در این مقاله به تشریح ذینفعان سازمانی پرداخته شده است.
تاریخچه و اهمیت تحلیل ذینفعان در سازمان
بررسیها نشان میدهد که از اواسط دهه ۱۹۸۰ میلادی، درگیری ذینفعانه برای تحقق اهداف سازمانی مورد توجه قرار گرفته است. یافتن راهکارهایی برای مواجهه با چالشهای مشترک یکی از این اهداف است. چالشهایی نظیر کسب آگاهی راجع به یک موضوع خاص، بهبود عملکرد سازمان، مسائل محیط زیست و همچنین تلاش برای توسعه و استفاده از فرصتها و ارزشهای ایجاد شده برای سازمان و حامیان متعددش از این دسته هستند. این چالشهاه از طریق فرآیندهای درگیر سازی ذینفعان سازمانی قابل حل هستند.
درگیرسازی ذینفعان، به واقع نماینگر مسئولیت پذیری شرکت و تعامل میان کسبوکار و جامعه است. علاوه بر این مدیریت گروههای ذینفع و همچنین رویکرد درگیر سازی ذینفعان نشان میدهد که مدیران باید فرایندی را تدوین و اجرا کنند که افراد ذینفع را در فعالیت تجاری راضی نگه دارد. به گونهای که موفقیت دراز مدت بنگاه را تضمین کند. بدین خاطر، میزان رضایت ذینفعان به عنوان شاخص عملکرد سازمان به حساب میآید. از سویی بررسی ادبیات خطمشی گذاری عمومی و مدیریت ذینفعان مبین این است.
تغییر در نفوذ نسبی هر گروه ذی نفع، میتواند در خطمشی گذاری عمومی تغییر ایجاد کند. زیرا اساسا خطمشی گذاری عمومی، ابزاری برای کسب منافع گروهی خاص و دور کردن گروههای دیگر از دستیابی به آن است. مضافا براساس نظریه بازی ها؛ در موقعیتهای رقابتی که دو یا چند بازیگر تصمیم میگیرند، نتیجه، بستگی به انتخاب هریک از آنها دارد، لذا در حوزه هایی از خطمشی گذاری که بهترین انتخاب وجود ندارد، بهترین نتیجه وابسته به چیزی است که دیگران انجام میدهند، به همین دلیل بازیگر اعم از؛ فرد، گروه یا حکومت ملی، باید علاوه بر در نظر گرفتن خواستهها و تواناییهای خود، خواستهها و تواناییهای دیگران را مد نظر قرار دهد.
انواع ذینفعان سازمانی
ذی نفع یعنی افراد و گروههایی که به نوعی در موفقیت یا شکست یک کسبوکار، سهیم هستند. ذی نفعان، افراد و گروهها و سازمانهایی هستند که روی اقدامهای یک بنگاه اقتصادی تأثیر میگذارند یا اینکه اقدامهای بنگاه اقتصادی روی آنها تأثیر میگذارد. تقسیمبندی متفاوتی از گروههای ذینفع وجود دارد که در اینجا آنها به دو دسته تقسیم شدهاند.
- گروههای ذینفع داخلی
- گروههای ذینفع خارجی
گروههای ذینفع داخلی در درون سازمان قرار دارند مانند کارکنان، مدیران و سهامداران. گروههای ذینفع خارجی در محیط سازمان قرار دارند. مانند مشتریان، رقبا، موسسات مالی، اتحادیههای کارگری، رسانههای اجتماعی، عموم مردم، دولت و عرضهکنندگان.
ذینفعان، افراد و گروهها و سازمانهایی هستند که میتوانند روی چشمانداز و مأموریت یک بنگاه اقتصادی تأثیر بگذارند. همچنین دستاوردها و خروجیهای استراتژیک بنگاه، روی آنها تأثیر میگذارد. ضمناً میتوانند در زمینهی عملکرد بنگاه، انتظارها و ادعاهایی داشته باشند و این انتظارات را [به وسیلهی اهرمهای مختلفی که در اختیار دارند] اعمال کنند.
سخن پایانی
ذینفع به شخصیت حقیقی یا حقوقی اطلاق میشود که بر تصمیمات و عملکرد سازمان اثر گذاشته و در عین حال اثر میپذیرد. همچنین منافع و مضرات آن در ارتباط با منافع و مضرات سازمان میباشد. در زمانی نهچندان دور، مهمترین چالش مدیرعامل این بود که مالکان و سهامداران شرکت را خوشحال کند و در مقابل سرمایهگذاری آنها در شرکت، سود کافی به آنها بازگرداند. اما امروز مدیران ارشد شرکت، گاهی مجبور هستند به خاطر ذی نفعان دیگر (مثلاً مشتری، گروههای حامی محیط زیست، تأمینکنندگان و حتی گاهی شرکتهای رقیب) روبروی هیأتمدیره و سهامداران بایستند و تأکید کنند که باید منافع گروههای دیگر هم در نظر گرفته شود.
با توجه به تعریف فوق میتوان گفت که تمامی عناصر محیطی داخلی و خارجی که بر سازمان اثرگذاشته یا از آن اثر میپذرند، ذینفعان سازمانی هستند. نکته مهم این است که ذینفع بودن یک شخص حقیقی یا حقوقی یک موضوع مطلق نیست. بلکه یک موضوع نسبی است. به این صورت که هر شخص دارای ذینفعان و مدعیانی نسبت به خودش است و خود نیز نسبت به گروههای دیگر ذینفع است. در نهایت باید گفت نقش و اهمیت گروههای ذینفع با تغییر موقیعت و شرایط زمانی و مکانی سازمان، تغییر میکند.

نگارنده: پشتیبانی پارسمدیر | تئوری سازمان و مدیریت | 11 فروردین 00
سلام مطلب ذی نفعان سازمانی مقاله آرش حبیبی.ادوارد فریمن ۱۱فروردین ۱۴۰۰منبع اصلیش شماره و فصل نامه و اطلاعات دیقیق منابع را میخواستم
درود بر شما. این مطلب نوشته آرش حبیبی براساس کتاب زیر است:
ادوارد فریمن، جیمزآرتورفینچ استونر، دانیل گیلبرت. مدیریت: سازماندهی، رهبری و کنترل (جلد ۲). مترجمان: سیدمحمد اعرابی، علی پارساییان. ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
خیلی ممنون