رویکرد نمادین-تفسیری

رویکرد نمادین-تفسیری (Symbolic Perspective) در تئوریهای مدیریت اشاره به ساخت ذهنی و اجتماعی ویژگیهای محیط و پاسخ به آن توسط سازمان دارد. ایم رویکرد براساس نظریه نمادگرایی سازمانی استوار است و بوسیله ماری جو هچ در کتاب تئوری سازمان: دیدگاه مدرن، نمادین و پست مدرن تشریح گردید.
به علت گوناگونی حوزههای دیگر مطالعه که نظریه سازمان از آنها الهام میگیرد و به دلیل اینکه نمی توان سازمانها را تنها به وسیله یک نظریه واحد تبیین کرد، تئوری سازمان همیشه متنوع بوده و همیشه تئوریهای متعددی در خود خواهد داشت. رویکردهای گوناگون به مدیریت پس از دوران مدیریت کلاسیک به سه دسته مدرن، پستمدرن و نمادین تفسیری قابل دستهبندی است. البته پیشتر نیز رویکردهای کلاسیک مانند مدیریت علمی، اصولگرایی، بوروکراسی و جنبش روابط انسانی مطرح بودند. در این مقاله تمرکز بر رویکرد نمادین-تفسیری است.
انواع رویکردهای سازمانی
از نظر هچ، سه رویکرد اصلی در تئوریهای سازمان و مدیریت وجود دارد:
- نمادین-تفسیری
- مدرن
- پستمدرن
برای مقایسه این سه دیدگاه باید دو عنصر فلسفی را بررسی کرد.
۱- هستی شناسی (Ontology) : توجه به مفرضات ما در مورد واقعیت
۲- معرفت شناسی (Epistemology): چگونه میتوانیم به شناخت برسیم، چگونه انسان دانش خلق میکند، چگونه واقعیت را نمایش میدهید یا توصیف میکنید؟
معرفت شناسی عینیت گرا بر این باور است که محقق یا هر فرد دیگری میتواند صرفا پدیدهها را از طریق مشاهده مستقل بشناسد.
از دیدگاه ذهنی گرایان، همه انواع دانش از جهان، اگر جهان به معنای عینی وجود دارد از طریق عالم پالایش میشوند و بدان طریق به نحوهای قدرتمند بوسیله فرایندهای شناختی یا نیروهای اجتماعی و فرهنگی تغییر داده میشود.
هستی شناسی نمادین-تفسیری مبتنی بر ذهنیت گرایی (درونی) است. در حالیکه در رویکرد مدرن مبتنی بر عینیتگرایی است. در پست مدرنیسم فرض بر آن است که جهان از طریق زبان ظهور میکند. معرفت شناسی رویکرد نمادین-تفسیری بر پارادایم تفسیری بنا نهاده شده است اما در رویکرد مدرن مبتنی بر پارادایم اثباتگرایانه است.
رویکرد نمادین-تفسیری و نظریه ساخت اجتماعی واقعیت
نظریه ساخت اجتماعی واقعیت یک نظریه زیربنایی در رویکرد نمادین-تفسیری است. برگر و لاکمن در سال ۱۹۶۶ کتابی به نام ساخت اجتماعی واقعیت را نوشتند. آنها اینگونه بیان کردند که جهان اجتماعی تجلی تفسیر رخدادهایی است که در اطراف شما رخ داده است. این تجلی به صورت میانذهنی (inter-subjectivity) شکل میگیرد و واقعیت سازماندهی میشود. وقتی واقعیت شکل گرفت حالت عینی به خود میگیرد (رگه مشترک مدرنیستها و تفسیریون) و به این فرآیند، فرآیند ساخت اجتماعی واقعیت میگویند که شامل سهمرحله است:
- برون سازی
- شیئ گونه سازی
- درونی سازی
واقعیت نوعی حالت ثبات و بی ثباتی دارد چون ساخته انسان هاست. محیط را انسانها بر اساس تحلیل هایی که انجام میدهند، خلق میکنند. سازمان هم یک جهان اجتماعی است که انسانها در اثر رویدادهایی که پیرامونشان رخ داده، آن را ایجاد کرده اند.
رویکرد نمادین-تفسیری و نظریه وضع واقعیت
نظریه وضع واقعیت یک نظریه زیربنایی در رویکرد نمادین-تفسیری است. کارل ویک با طرح نظریه معنابخشی، نظریه ساخت اجتماعی واقعیت را به حوزه سازمان وارد کرد. اعضای سازمان به طور مستمر سازمان را تجربه میکنند و نقشه شناختی در ذهنشان شکل میگیرد که تمام اتفاقات سازمان را بر اساس آن نقشه معنا میدهند و در طول زمان، این نقشه شناختی تکمیل میشود. اگر نقشه شناختی صرفا حاصل کار خود فرد باشد به فرد برچسب abnormal (نابهنجار، غیرعادی) میزنند. در نتیجه عناصر نقشه شناختی ساخته فرد به تنهایی نمی باشد. هنگامی که واقعیت در فضای گفتمان شکل گرفت، تجسم بخشی میشود.
نظریه نهادگرایی
پایه گذار نظریه نهادگرایی سلزنیک بود و Cooptation theory (تئوری جذب عوامل تهدید کننده و بقای سازمان) را مطرح کرد. نهاد ساخت اجتماعی است که زیر سؤال نمی رود. سلزنیک را با سازمان دره تنسی میشناسیم، وی کمیتهای تشکیل داد و افرادی از سازمانهای مخالف جمع آوری کرد.
بازتابپذیری یک مفهوم اساسی در نظریه نهادگرایی است. چون تفسیرگرایان معتقدند واقعیت وجود ندارد، بیان میکنند باید خود را به خواننده معرفی کنید، چون واقعیت بر خاسته از ذهن افراد است و همه پژوهشگران خود را معرفی میکنند.
پیام اصلی دیدگاه نهادی سلزنیک این است که سازمان هدفهای خود را به بهای بقا یا رشد فروخته است. کارهای سلزنیک نه تنها اساس نگرش نهادگرایان گردید بلکه اشاره او به نقش رهبری در اتخاذ تصمیمات حیاتی و تعریف ارزشهای نهادی در زمینه توجه به معنی تصمیم گیری استراتژیک و ایجاد فرهنگ سازمانی کمک کرده است.
نظریه پردازان دیدگاه نمادین-تفسیری
آلفرد شوتز (Alfred Schutz)
آلفرد شوتز در دوران زندگی خود زیاد شناخته نشده بود، و تنها در سالهای اخیر است که آثار او توجهات را به خود معطوف داشته است. اگر چه این گمنامی بخاطر منشاء فکری او بوده است (یعنی توجه به پدیدار شناسی) دلیل مهم تر این است که به عنوان یک جامعه شناس حرفه غیر معمولی داشته است.
یکی از دلایل حاشیهای بودن او در نظریه جامعه شناسی این بود که نظریه او به نظر بسیار انتزاعی و غیر مربوط به دنیای اجتماعی مادی بود. هر چند شوتز نظریه را از واقعیت جدا میسازد ولی این اعتقاد را نداشت که کارش به دنیای اجتماعی ربطی ندارد. به عبارت پدیدار شناسانه وی میان زندگی روزمره و دنیای فرهنگی ارتباط وجود دارد.
ادموند هوسرل درباره شوتز میگوید: «روزها بانکدار و شبها، جامعه شناس». در واقع شوتز یک مشاور اقتصادی بود که یک نظریه اجتماعی جهان را ملهم از پدیدارشناسی تبیین کرد.
آلفرد شوتز (۱۸۹۹- ۱۹۵۹)در خصوص علم اجتماعی به وسیعترین معنای کلمه به تفلسف پرداخت. او عمیقاً به اِعمال واقعی علمی معتقد بود و یک طبقهبندی از علوم ارائه داد و به تشریح انگارههایی روش شناختی برای علم تجربی به طور عام و علوم اجتماعی به طور خاص پرداخت. به طور اخص مفاهیمی بنیادی برای جامعه شناسی تفسیری تبیین کرد. آثار او نشان میدهند که چگونه فلسفه علوم فرهنگی میتواند به نحوی پدیدارشناسانه محقق شود.
فیلیپ سلزنیک (Philip Selznick)
وی به عنوان یکی از پیشگامان تحقیق در زمینه سازمان و جامعهشناسی، پژوهشگری در زمینه بوروکراسی را زیر نظر رابرت مرتون آغاز کرد. اما تحت تأثیر ذهنیتهای ژرف دو پژوهشگر به نام رابرت میشلز و چستر بارنارد قرار داشت و نمیتوانست کورکورانه از آموختههای ماکس وبر و نظایر او پیروی کند. بنابراین دیری نپایید که سلزنیک چارچوب فکری و نظری خود را با عنوان نظریه نهادینگی مطرح کرد. نظریه نهادینگی از نظریه ماکس وبر درمورد کارکرد بوروکراسی نشأت میگیرد.
سازمانها به مجرد اینکه در قلمروی خاص خود استقرار مییابند و جا میافتند، لاجرم به سوی همگرایی بوروکراتیک میل میکنند. این همگرایی از فشارهایی که محیط برای نهادیشدن به سازمانها وارد میسازد ناشی میشود. ظهور ساختار مشترک سازمانها را (که با رویکردهای هماهنگ همراه است) یک شکلی یا همشکلی نهادینه مینامیم.
همشکلی نهادینه از سه راه موجب تطابق و هماهنگی میشود. این نوع همشکلی را فشارهای سیاسی موجب میشود.- گاهی فشارها جنبه تشویقی و انگیزاننده دارند. فشارهای قهری اغلب منجربه تطابق و هماهنگی ظاهری میشوند. سلزنیک در پیدایش رویکرد نمادین-تفسیری جایگاهی ویژه دارد.
پیتر برگر (Peter Berger)
پیتر لودویک برگر در سال ۱۹۲۹ در وین پایتخت اتریش متولد شد. برگر نگاه دیالکتیک به رابطه فرد و جامعه را از کارل مارکس گرفته است. همچنین در تبیین نقش دین در از خود بیگانه ساختن انسان نیز تحت تأثیر مارکس قرار داشته است. نگاه برگر به جهان و معناداری آن و نقش دین در نظم اجتماعی، نقش دین در عرفیشدن، نگاه او به مدرنیته تحت تأثیر اندیشههای ماکس وبر قرار داشته است.
برگر تأکید بر واقعیت زندگی روزمره و جهان عقل سلیم، آگاهی نیتمند، واقعیتهای چندبعدی، میانذهنیت و استفاده از روش پدیدارشناختی را متأثر از نظریات ادموند هوسرل و آلفرد شوتس بود. او همچنین از دورکیم (واقعیت اجتماعی)، جورج هربرت مید (روانشناسی اجتماعی) و شلایر ماخر (پدیدارشناسی در خصوص دین) متأثر بوده است.
برگر و لاکمن، وظیفه جامعهشناسی معرفت را بررسی هر آنچه بهعنوان معرفت و شناخت تلقی میشود، میدانند. جامعهشناسی معرفت باید بیش از هر چیز، معرفت متعارف را کانون بررسیهای خود قرار دهد، نه عقاید را، زیرا این معرفت متعارف است که تار و پود معناهایی را تشکیل میدهد که بدون آنها، هیچ جامعهای نمیتواند وجود داشته باشد. در نتیجه، جامعهشناسی معرفت باید به بررسی ساخت اجتماعی واقعیت بپردازد.
فرض اصلی آنها این است که آراء راجع به جامعه شامل مجموعههای عادی معرفتی (مانند ضربالمثلها، کلیشهها و توقعات دوجانبه)، همان جوهره و خمیرمایه جهان اجتماعیاند.
توماس لاکمن (Thomas Luckmann)
آرای لاکمن در پدیدارشناسی قابل توجه است. وی قصد داشت آرای وبر را در رابطه با کنش اجتماعی با تفکرات دورکیم درباره امور اجتماعی بهعنوان واقعیتهای اجتماعی ادغام کند. بهتعبیر خود او باید خصیصه دوگانه جامعه یعنی امکانات عینی و معانی ذهنی را بههم متصل نمود. جامعهشناسی شناختی برای برگر و لاکمن با ساختمان اجتماعی واقعیت سر و کار دارد. از منظر آنان افراد هستند که جامعه را میسازند و جامعه یک واقعیت عینی پیدا میکند و به نوبه خود افراد را خلق میکند.
دنیای زندگانی روزمره نهتنها از جانب اعضای عادی جامعه در جریان ذهنیِ معنادار زندگیشان بهعنوان واقعیت مسلّم فرض میشود، بلکه دنیایی است که به پیدایش اندیشهها و اعمال آنان میانجامد و به اعتبار همین چیزها واقعی انگاشته میشود. از منظر برگر در میان واقعیتهای کثیر تنها واقعیت زندگی روزمره است که بهصورت واقعیتی تمام عیار جلوهگر میشود.
مقام ممتاز این واقعیت آن را واجد این عنوان میسازد. زندگانی روزمره با بیشترین، شدیدترین و سنگینترین نحو خود را بر آگاهی تحمیل کرده و نمیتوان آن را نادیده انگاشت. واقعیت زندگی روزمره بهمنزله واقعیتی نظمیافته از پیش در الگوهایی تنظیم شده که به نظر میرسد مستقل از ادراک ما نسبت بهخود باشند. واقعیت زندگی روزمره امر عینیتیافتهای است متشکل از سلسلهای از موضوعات که قبل از ظهور فرد در صحنه زندگی بهعنوان اعیان خارجی معرفی و معین شدهاند.
کلیفورد گیرتز (Clifford Geertz)
کلیفورد گیرتز در بیست و سوم اوت ۱۹۲۶ در سان فرانسیسکو متولد شد. والدینش به هنگامی که تنها سه سال داشت از همدیگر جدا شده و او توسط یکی از بستگان دورش در یک منطقه روستایی کلمبیا بزرگ شد. ایشان مدرک دکترای خویش را به سال ۱۹۵۶ در انسان شناسی و از دپارتمان روابط اجتماعی وابسته به دانشگاه هاروارد اخذ نمودند. تمامی تحصیلات گیرتز چه پیش دانشگاهی و چه دانشگاهی بر علوم انسانی تاکید دارد. کلیفورد گیرتز بر رویکرد نمادین-تفسیری بسیار تاثیر گذاشت.
گیرتز بخصوص تحت تاثیر دو متفکر بود. نخست ویتگنشتاین. آنچنانکه خود نگاشته است: حملهی ویتگنشتاین به ایدهی زبان خصوصی و نیز طرح پیشنهادی او تحت عنوان “فرمهای زندگی” که در هر گونه وضعیت بغرنج طبیعی و فرهنگی جهت فهمی خاص از جهان، پیش فرض قرار میگیرد؛ مطالعه انسان شناختی که من و دیگر افراد هم سنخ من انجام میدهند را ممکن ساخته است.
میتوان هدف نظریه گیرتز (فهم افهام دیگران) و نیز روش شناسی او (آزمون معانی و نمادهای عمومی) را در همین بیان منفرد فوق مشاهده نمود. متفکر دوم ماکس وبر است. گیرتز، ماکس وبر را بواسطه ابداع یک علم اجتماعی تفهمی میستاید و کار خودش را نیز بوضوح یک علم اجتماعی تفهمی میداند. بهرهگیری وبر از فرهنگ، دین و آرمانها جهت تبیین مدرنیزاسیون، نیز قویا در اولین کار گیرتز خود را نشان میدهد. تأثیر وبر را میتوان در اثر گیرتز با عنوان نوآوری کشاورزی و نیز در دوره گردان و شاهزادگان مشاهده نمود.
اروینگ گافمن (Erving Goffman)
گافمن در ۱۱ ژوئن ۱۹۲۲ در یکی از شهرهای ایالت آلبرنای کانادا به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا مقطع لیسانس در دانشگاه تورنتو گذراند و سپس به آمریکا مهاجرت کرد. مدارک فوق لیسانس و دکترای خود را به ترتیب در سالهای ۱۹۴۹ و ۱۹۵۳ از دانشگاه شیکاگو در دو رشته جامعهشناسی و انسانشناسی اجتماعی دریافت کرد. از سال ۱۹۵۸ به عضویت هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه برکلی در کالیفرنیا درآمد و ظرف مدت کمتر از چهار سال به درجه استاد تمامی رسید.
وی تا سال ۱۹۶۸ در دانشگاه برکلی ماند و در آنجا در کنار چهرههای سرشناسی همچون دیوید ماتزا، کینگزلی دیویس، نیل اسملسر و همچنین هربرت بلومر، یکی از قویترین گروههای جامعهشناسی دهه ۱۹۶۰ آمریکا را تشکیل داد. گافمن بیشتر از افرادی چون دورکیم و زیمل تأثیر پذیرفته است. در حوزه تعامل چهرهبهچهره، بهشدت تحت تـأثیر مفهوم “واقعیتِ اجتماعی” دورکیم بود و از زیمل نیز در زمینه “اَشکال اجتماعی” استفاده بسیار زیادی برده است.
آنچه در نزد دورکیم و زیمل مشترک است برداشتی مبتنیبر این موضوع است که جامعه شناسیِ تجربی باید با تأکید بر بیرونیبودن (Externality) و جستجو برای یافتن الگوهای جاری و تکراری کنش، هدایت شده به انجام برسد. این دو ویژگی بهعنوان نیروی محرک کار گافمن نیز، عمل میکند. گافمن به نوعی از مید نیز تأثیر پذیرفته است، مفهومی که گافمن از “خود” دارد، سخت تحت تأثیر مید است، به ویژه بحث مید درباره تنش میان “من” یا همان خودِ خودجوش و “در من”، یا همان الزامهای اجتماعیِ متبلور در خود. گافمن نیز به توسعه رویکرد نمادیم-تفسیری کمک بسیاری کرد.
سخن پایانی
رویکرد نمادین-تفسیری یکی از سه رویکرد اصلی تئوری سازمان و مدیریت است. این رویکرد در کنار دیدگاه مدرن و پستمدرن قرار دارد و مبتنی بر پارادایم تفسیرگرایانه است. از نظر گافمن نظم اجتماعی، نتایج هر دستگاهی از هنجارهای اخلاقی است که راههایی را تنظیم و مرتب میکند تا در آن راهها مردم بتوانند اهداف خود را دنبال بکنند. اگرچه نظم برخاسته از این هنجارها از خود هنجارها برنخاسته است.
هنجارها معانی را در دسترس کنشگر قرار میدهد، اما مجموعههای دیگری از هنجارها هستند که در هر موقعیتی ممکن است بروز کنند و یا تغییر یابند، و بنابراین، نظم اجتماعی را در هر موقعیتی ویژگی خاصی میبخشد. برای مثال، قوانین راهنمایی و رانندگی میزان سرعت و امکان سقبتگیری را تعیین میکند، ولی اینکه مردم سبقت بگیرند و یا میزان سرعت خود را در حداقل یا حداکثر تنظیم کنند بسته به دستگاههای مختلفی از هنجارها دارد که در موقعیتی متفاوت است و ممکن است به انجام دادن یا ندادن یا انتخاب راه تازهای بیانجامد.
گافمن جهت مطالعه جامعه بر مطالعه کنش متقابل و روابط رویاروی با استفاده از موقعیتهای روزمره زندگی متمرکز است. از طریق مشاهده مستقیم و تجربه شخصی و استماع تجربیات و مشاهدات دیگران و نیز آثار ادبی و هنری بهدست آمده است و از بهکارگیری پرسشنامه و تحلیلهای آماری اجتناب کرده است.

نگارنده: پشتیبانی پارسمدیر | تئوری سازمان و مدیریت | 14 فروردین 02