سیاست سازمانی

سیاست سازمانی به استراتژیها، رفتارها و تعاملاتی اشاره دارد که برای تأثیرگذاری بر تصمیمگیری، مدیریت منابع و ارتقای شغلی بهکار میرود. این مفهوم شامل بازیهای قدرت، ائتلافسازی، نفوذ بر دیگران، و مدیریت روابط کاری برای دستیابی به اهداف سازمانی یا شخصی است.
سیاستهای سازمانی سیستمی از قواعد است که همه کارکنان از آن پیروی می کنند و ارزش قائل می شوند. این سیاستها نشاندهنده یک سیر رفتاری در مورد آنچه باید یا آنچه نباید انجام شود. سیاستهای سازمان نقطهای است که در آن برنامه ها، سیاستها و اهداف به اقدامات مشخص تبدیل می شوند.
سیاست سازمانی یک بخش اجتنابناپذیر از زندگی کاری است. درک و مدیریت صحیح آن میتواند به رشد حرفهای، کاهش تنشها و افزایش بهرهوری در سازمان کمک کند. نظر به اهمیت موضوع در این نوشتار، سیاست سازمانی مفهومسازی و تعریف میشود.
مفاهیم کلیدی سیاست سازمانی
برخی از جنبههای سیاست سازمانی عبارتند از:
قدرت و نفوذ: چه کسانی در سازمان قدرت و نفوذ بیشتری دارند و چگونه از آن استفاده میکنند؟
روابط کاری: چگونه روابط و تعاملات بین کارکنان و مدیران بر تصمیمگیریها و عملکرد کلی تأثیر میگذارد؟
مدیریت تعارض: چگونه تعارضهای احتمالی بین افراد یا بخشها مدیریت و حل و فصل میشوند؟
تخصیص منابع: چه عواملی بر نحوه تخصیص منابع سازمانی تأثیر میگذارد و چه کسانی در این تصمیمگیریها نقش دارند؟
فرهنگ سازمان: چگونه ارزشها، باورها و هنجارهای یک سازمان بر رفتارهای سیاستمدارانه آن تأثیر میگذارند؟
بنابراین مفاهیم کلیدی سیاست سازمانی عبارتند از:
قدرت و نفوذ: توانایی تأثیرگذاری بر دیگران برای دستیابی به اهداف موردنظر.
ائتلافها و روابط غیررسمی: تشکیل گروههایی برای حمایت از یک هدف خاص یا مقابله با تهدیدات.
مدیریت برداشت: تلاش برای ایجاد تصویر مثبتی از خود نزد مدیران و همکاران.
چانهزنی و مذاکره: استفاده از استراتژیهای مذاکره برای کسب امتیازات بیشتر.
رفتارهای سیاسی مثبت و منفی: سیاست میتواند برای ارتقای بهرهوری (مثلاً ایجاد اتحادهای سازنده) یا برای اهداف خودخواهانه (مثل تخریب رقبا) استفاده شود.
راهکارهایی برای مدیریت سیاست سازمانی
افزایش هوش سیاسی: درک تعاملات سازمانی و چگونگی تأثیرگذاری بر دیگران.
ساختن شبکههای مؤثر: ایجاد ارتباطات قوی و اعتمادساز.
پرهیز از درگیریهای مخرب: اجتناب از سیاستهای ناسالم و غیراخلاقی.
توسعه مهارتهای مذاکره و اقناع: یادگیری چگونگی تأثیرگذاری مثبت.
سیاست سازمانی به مجموعهای از فعالیتها و تعاملات است که کارکنان و مدیران در یک سازمان برای کسب قدرت، نفوذ و دستیابی به اهداف خود انجام میدهند. این سیاستها میتوانند بر تصمیمگیریها، تخصیص منابع و روابط کاری تاثیر بگذارند. درک سیاستهای سازمانی میتواند به مدیران و کارکنان کمک کند تا به طور مؤثرتری در محیط کاری خود عمل کنند و تعارضهای احتمالی را مدیریت کنند.
سخن پایانی
سیاست سازمانی بخشی جداییناپذیر از محیط کاری است که بر تصمیمگیریها و روابط کاری تأثیر میگذارد. درک سیاستهای سازمان میتواند به بهبود اثربخشی مدیریتی و روابط کارکنان کمک کند و زمینه را برای دستیابی به اهداف شرکت مهیا سازد. درک و مدیریت صحیح آن میتواند به پیشرفت شغلی، افزایش بهرهوری و بهبود تعاملات سازمانی کمک کند.
استفاده مثبت از سیاست سازمانی شامل ایجاد شبکههای قوی، مذاکره مؤثر و تأثیرگذاری سازنده است. در مقابل، سیاستهای ناسالم میتوانند باعث بیاعتمادی، تعارض و کاهش کارایی شوند. بنابراین، آگاهی از سیاستهای سازمانی و بهرهگیری از آن به شکلی اخلاقی و استراتژیک، کلید موفقیت در محیطهای کاری است.
منبع: ایوبزاده، سلیمان. تئوری سازمان پیشرفته. تهران: پارسمدیر.

نگارنده: پشتیبانی پارسمدیر | تئوری سازمان و مدیریت | 13 بهمن 03