تولید ناب : تاریخچه، مفهوم و کاربرد آن
تولید ناب (Lean manufacturing) یک روش تولیدی است که بر کمینهسازی ضایعات و بیشینهسازی بهرهوری به صورت همزمان تاکید دارد. منظور از ضایعات Waste چیزی است که مشتری به عنوان ارزش افزوده به آن نمینگرد و حاضر نیست برای آن پول پرداخت کند. زادگاه تولید ناب در شرکت تویوتا در جزیره ناگویا در ژاپن است.
نخستین پیروزی خانواده تویوتا در صنعت ماشینآلات نساجی بود و در دهه ۱۹۳۰ به دلیل نیاز شدید دولت، شرکت مذکور وارد صنعت وسایلنقلیه موتوری گردید. در آن سالها،ای جیتویوتا با مهندس شرکت، تایچیاوهنو به آمریکا سفر کرده و از شرکت اتومبیلسازی فورد بازدید به عمل آوردند و نهایتا به این نتیجه رسیدند که اصول تولید انبوه قابلیت پیادهسازی در ژاپن را ندارد و این سیستم پر از اتلاف ( مودا که لغتی ژاپنی است ) است.
برهمین اساس، آنها شیوه جدیدی از تولید که بعدها تولید ناب نام گرفت را ایجاد نمودند. این ایده تازه تحت مجموعه شرایطی ارائه گردید که ایدههای قدیمی دیگر کارا به نظر نمی رسید و برای رشد صنعتی کشور ژاپن غیر قابل کاربرد بودند.
از پیشگامان این ایده میتوان بهای جی تویودا Kiichiro Toyoda و تائیچی اوهنو Taiichi Ohno اشاره کرد که پس از جنگ جهانی دوم بنیانگذار این رویکرد بودند. بحث تولید ناب در سال ۱۹۷۰ توسط جیمز ووماک و همکارانش در دانشگاه MIT در قالب یک کار تحقیقی با عنوان “ماشینی که جهان را تغییر داد” منتشر گردید. او و همکارانش تولید ناب را تقریباً به عنوان ترکیبی از مدل تولید سنتی (FORD) و کنترل اجتماعی در محیط تولید ژاپنی میشناسد.
دلایل شکلگیری تولید ناب
ژاپن به دنبال شناسایی دلایل پیشرفت آمریکا، به چند دلیل نمی توانست مانند آمریکا تولید خودرو را به صورت انبوه داشته باشد. مهمترین این دلایل عبارت بودند از:
کوچک بودن بازار، تنوع آن و نیاز مردم به خودروهای باری کوچک و بزرگ برای حمل محصولات کشاورزی و هم چنین خودروهای کوچک برای تردد در شهر با مصرف سوخت کم.
در فرهنگ ژاپن تعویض پذیری کارگران و نیروی کار مورد قبول نبود.
فقدان سرمایه کافی برای خرید وسایل، ماشینآلات و فناوری تولید انبوه
از این رو تاییچی اوهنو اقدم به تغییر روشهای تولید غرب کرد و خیلی زود به محدودیتهای تولید انبوه دست یافت.
این محدودیتها عبارت بودند از:
- گران بودن ماشینآلات و خطوط پرس کاری
- نیاز به وقت و مهارت خیلی زیاد برای تنظیم قالبهای پرس
- نیاز به دستگاههای پرس خیلی زیاد در تولید انبوه
تولید ناب و رفع محدودیتهای تولید انبوه
اوهنو برای غلبه بر این محدودیتها ایدههای جدیدی را ارئه داد که عبارت بودند از: استفاده از روشهای سادهتر برای تعویض قالب، تعویض قالبها در مدت کمتر و به طور پیوسته، بدین صورت که به جای اینکه قالبها هر سه ماه یکبار تعویض شوند هر دو یا سه ساعت تعویض شوند. او برای این کار از غلطکهای مخصوص استفاده کرد و روش تنظیم قالب در درون دستگاه را ساده کرد. در مقایسه تولید ناب با تولید انبوه مزایای جدیدی ایجاد شد.
با این کار دو مزیت ایجاد شد: هزینه حمل و نقل کمتر ناشی از تولید کم تر، شناسایی عیوب محصولات در مدت زمانی بسیار کم تر، اصلاح سیستم و جلوگیری از اتلاف سرمایه و زمان. اوهنو معتقد بود تولید انبوه غرب پر از اتلاف (مودا که لغتی ژاپنی است ) است و تمام افرادی که خارج از خط تولید هستند هیچ ارزش افزودهای ایجاد نمی کنند. از این رو با تشکیل گروههایی از کارگران و اختصاص سرگروه برای آنان این موضوع تا جایی پیش رفت که هر کارگر یا گروه میتوانست با استفاده از یک سیم که در هر دستگاه تعبیه شده بود خط تولید را متوقف کند تا هرگونه ایراد و اشکالی بر طرف شود. در مجموع با رفع عیوب و ترکیب مزایای تولید دستی و انبوه، سیستم تولید ناب ایجاد گردید.
مفهوم تولید ناب
هزاره سوم در حالی آغاز شده است که بهنظر میرسد با گذشت زمان، روشهای اداره و مدیریت سازمانهای تولیدی کمتر به زمان قبل شباهت دارد. تصویر سازمان در عرصه کنونی کسبوکار، مجموعهای از فرایندهایی است که هدف آنها ایجاد ارزش برای ذینفعان است. ایجاد ارزش برای ذینفعان در گرو آفرینش ارزش در خود سازمان است. یکی از دیدگاههای نوین تولیدی که بعد از تولید انبوه مطرح شد، تولید ناب است.
مبدا پیدایش تولید ناب به سیستم تولیدی تویوتا در دهه ۱۹۵۰ باز میگردد. یعنی به زمانی که مدیریت تویوتا تصمیم گرفت طرحی برای حذف اتلاف را ایجاد کند. بهطور کلی، دیدگاه این سیستم تولیدی آن است که هر یک از عوامل تولید: مواد، نیروی انسانی، قطعات یدکی ماشینآلات، زمان و … که بیش از تعداد حداقل استفاده شود، هیچگونه ارزش افزودهای در محصول ایجاد نکند، «اتلاف» نامیده میشود. این رویکرد یا تفکر، از اینرو «ناب» نامیده میشود که میتواند شیوهای را فراهم آورد که از طریق آن میتوان با کمترین (یعنی با نیروی انسانی کمتر، تجهیزات کمتر، زمان کمتر و فضای کمتر) بیشترین کار را به انجام رساند و همزمان با تأمین درست نیاز مصرفکنندگان، به آنها نزدیک و نزدیکتر شد.
پیدایش تولید ناب
تولید ناب نامی است که توسط «ووماک»، «جونز» و «رووز»، پس از مطالعه معروف آنان در سیستمهای تولید خودرو در دنیا تحتعنوان «IMVP»، بر سیستم تولید تویوتا نهاده شد. آنان خلاصه نتایج بررسی خود را در کتاب معروف «ماشینی که دنیا را تغییر داد : داستان تولید ناب» به جهانیان عرضه داشته و در آن به مکانیزمی اشاره کردند که با مفهوم ساده کاهش اتلاف واحد تولید تا حد صفر، پایهگذار حرکت مستمر و مستحکم تعالی تویوتا بوده است. براون و همکارانش نیز خاطرنشان ساختهاند که ووماک و همکارانش (۱۹۹۰) تولید ناب را بهعنوان یک استراتژی تولیدی که در واقع دنباله تولید انبوه بهشمار میرود، تعریف کردهاند.
این رویکرد با تمرکز بر کاهش زمان آمادهسازی دستگاه و تغییر خط برای فرایندهای مختلف، توسعه ایدههای نوین در حوزه منابعانسانی و نیز روشهای پیشرفته در زمینه کیفیت، در پی آن است که به ساخت دامنه وسیعتر و متنوعتری از خودروهای موردتقاضای بازار ژاپن بپردازد. این رویکرد برای دستیابی به هدف فوق، زنجیرههای هوشمند تامین را بهمنظور تامین مواد و قطعات کارخانهها توسعه داد. بهعلاوه زنجیرههای مزبور، امروزه شبکهای از توزیعکنندگان و فروشندگان در بخشهای توزیع و مشتریان نیز عینا ایجاد شدهاند.
تفکر ناب و اصول آن
عرصه کنونی کسبوکار، تصویری جدید از سازمان ارائه میکند. با این نگرش جدید، سازمان مجموعهای از فرایندهایی است که هدف آنها ایجاد ارزش برای مشتری است. این مستلزم ایجاد ارزش برای مشتری آفرینش ارزش در خود سازمان است. برنامه سازمانی که میخواهد رویکرد فوق را دنبال کند در وهله اول ورود به حوزه سیگماهاست. در مرحله بعد طی مراحل بهبود تا رسیدن به سطح ششسیگما یعنی ۳٫۴ خطا در یک میلیون فرصت میباشد.
مفهوم بنیادی تفکر ناب، در ریشهکن کردن اتلاف و آفرینش ارزش در سازمان نهفته است. تفکر ناب نگرشی است برای افزایش بهرهوری و ارزشآفرینی مستمر و حداقل کردن هزینهها و اتلافات. به این ترتیب میتوان دروازه ورود به سرزمین سیگماها را رفع عیوب، اتلافات و خطاهای مشهود از طریق روشهای سریع، نظیر مفاهیم و تکنیکهای تفکر ناب دانست. چرا که برای افزایش نرخ سیگما نیاز است افزایش نمایی در کاهش عیوب و اتلافات بوجود آید.
پنج اصل تفکر ناب
تفکر ناب را میتوان در پنج اصل خلاصه نمود. با درک دقیق این اصول و سپس با تلاش برای گره زدن آنها به یکدیگر، میتوان ضمن بکارگیری کامل شیوهها و فنون ناب به راهکاری پایدار در نابسازی سازمان و فرایندهای آن دست یافت. ووماک و جونز (۱۹۹۶ ) در کتاب معروف خود با عنوان تفکر ناب: ریشه کن کردن اتلاف و آفرینش ارزش در سازمانها اصول پنجگانه تفکر ناب را معرفی کردهاند. این پنج اصل عبارتند از:
- تعیین دقیق ارزش هر محصول معین
- شناسایی جریان ارزش محصول
- ایجاد حرکت بدون وقفه در این ارزش
- امکان دادن به مشتری تا بتواند این ارزش را از تولید کننده بیرون بکشد
- تعقیب کمال
جمعبندی بحث
تولید ناب تلفیقی از تولید دستی و تولید انبوه است. به شکلی که انعطافپذیری در تولید را از تولید دستی و قیمت ارزان کالا تولید شده را از تولید انبوه وام میگیرد. بهطور کلی فلسفه تولیدی تولید ناب اینست که زمان تولید بین سفارش مشتری و ارسال محصولات و قطعات را با از بین بردن انواع اتلافها کوتاه میکند. نقطه شروع اساسی تفکر ناب، ارزش است. این تنها مصرفکننده نهایی است که میتواند ارزش را تعریف کند.
ارزش، تنها هنگامی دارای معنا و مفهوم است که در چارچوب یک محصول معین بیان شود، محصولی که نیازهای مصرفکننده خود را با قیمتی معین و در زمانی معین برآورده سازد. توجه داشته باشیم که این تولیدکننده است که ارزش را میآفریند. در عصر حاضر، تولید کنندگان صنعتی در سرتاسر جهان میکوشند تا شیوه تولید ناب را به کار گیرند. سیستمی که پس از جنگ جهانی دوم در شرکت تویوتا موتور در ژاپن مطرح شد.
هنگامی که صنایع و شرکتهای دیگر ژاپنی از این سیستم قابل توجه نسخه برداری کردند. ژاپن تا مرحله برتری اقتصادیای که امروز شاهد آن هستیم رشد کرد. تولید ناب یک فلسفه تولیدی است که زمان سفارش تا ارسال را با حذف اتلافها کوتاه میکند. این تعریف به معنی داشتن یک انبار بزرگ و تحویل به مشتری به محض درخواست نیست. بلکه معنی آن ساختن مورد سفارش در حداقل زمان است. اتلاف فعالیتی است که جاذب و مصرفکننده منابع وذخایر باشد اما هیچ ارزشی نیافریند.
مدیریت تولید | ۱۷ آذر ۹۲
شرکت ما انواع روشهای نگهداری و تعمیرات را از طریق زیر سیستمهای سه گانه تولید ناب به جهان معرفی کرده است. مدیریت شرکت جهان جهانگیری به همراه ناصر مروت، باقر کتابی و مجید نصرتی