مدیریت زنجیره تامین

مدیریت زنجیره تامین (SCM) به اداره جریان کالاها و خدمات شامل حمل و ذخیره مواد اولیه، مدیریت موجودی، فرایندهای تولید و ارائه محصولات و خدمات به مشتریان و مصرف‌کنندگان نهایی گفته می‌شود. در دنیای رقابتی امروز با توجه به ویژگی‌های‏ محیط‌‌های جدید تولیدی و طبیعت مشتریان، دیگر شیوه‌‏های مدیریت تولید گذشته کارآیی خود را از دست داده‌‏اند. سازمان‌ها در شیوه‌هاس سنتی، یکپارچگی کمتری را در فرآیندهایشان دنبال‏ می‏‌کردند.

اکنون شرکت‌ها نیازمندند تا یکپارچگی منظمی را در تمام فرآیندهای تولیدی ایجاد کنند. این جریان از ماده خام تا مصرف‏‌کننده نهایی را شامل می‌شود. مدیریت زنجیره‏ تامین با رویکردی یکپارچه برای‏ مدیریت جریان مواد، کالاها و منابع مالی، توانایی پاسخگویی به شرایط جدید را دارد. این یکپارچگی از طریق مدیریت‏ اطلاعات، مدیریت لجستیک و مدیریت‏ روابط صورت می‌گیرد.

دنیای رقابتی امروز را رقابت میان زنجیره‌های تامین تعریف کرده‌اند. این مفهوم در طول زمان دستخوش تغییرات زیادی شده است. همراستا با تحولات مختلف حوزه مدیریت تولید و عملیات، مدیریت زنجیره تامین نیز به صورت‌های جدیدی مطرح شده است. از منظر تولید ناب بحث زنجیره تامین ناب مطرح شد. از منظر تولید چابک و چابکی سازمانی بحث زنجیره تامین چابک مطرح گردید. در رویکرد انعطاف‌پذیری سازمانی نیز بحث زنجیره تامین ارتجاعی ارائه شد. سرانجام همزمان با اهمیت مسئولیت اجتماعی سازمان و پایداری مفاهیمی مانند زنجیره تامین پایدار و زنجیره تامین سبز مطرح شد. در این مقاله کوشش شده است تا مدیریت زنجیره تامین مفهوم‌سازی و ابعاد مختلف آن تشریح شود.

تعریف زنجیره تامین

زنجیره تامین supply chain management یا SCM ‏ شبکه‌‏ای از تسهیلات و مراکز توزیع است که‏ وظایف تهیه و تدارک مواد خام، تبدیل آن به‏ محصولات نهایی و واسطه‌‏ای و توزیع این‏ محصولات نهایی به مشتریان را انجام می‏‌دهد. زنجیره‌‏های تامین در سازمان‌های تولیدی و خدماتی وجود دارند. هرچند که پیچیدگی‏ زنجیره ممکن است از صنعتی به صنعت دیگر و از شرکتی به شرکت دیگر شدیدا تغییر کند.

مدیریت زنجیره تامین هماهنگی در تولید، موجودی، مکان یابی و حمل و نقل بین شرکت کنندگان در یک زنجیره تامین برای دستیابی به بهترین ترکیب پاسخ گویی و کارایی برای موفقیت در بازار است.

یک زنجیره تامین شامل همه تسهیلات‏ (امکانات)، وظایف و کارها و فعالیت‌هایی می‏‌شود که در تولید و تحویل یک کلا یا خدمت از تامین‌کنندگان تا مشتریان درگیر هستند. مدیریت زنجیره تامین معادل است با هماهنگ کردن همه عملیات یک شرکت،با عملیات تامین کنندگان و مشتریان آن شرکت. عمده‌ترین فعالیت‌های مدیریت زنجیره تامین عبارتند:

  • برنامه‏‌ریزی و مدیریت‏ عرضه و تقاضا
  • تهیه و تامین مواد اولیه
  • تولید و برنامه‏ زمان‌بندی محصول یا خدمت
  • انبار کردن
  • کنترل‏ موجودی و توزیع
  • تحویل و خدمت به مشتری

مدیریت زنجیره تامین همه این‏ فعالیت‌ها را طوری هماهنگ می‏‌کند که مشتریان‏ بتوانند محصولاتی با کیفیت بالا و خدمات قابل‏ اطمینان در حداقل هزینه به دست آورند. مدیریت زنجیره تامین می‌‏تواند به نوبه خود برای شرکت مزیت رقابتی فراهم کند.

تسهیلات در زنجیره تامین شامل‏ کارخانه‌‏ها، انبارها، مراکز توزیع، مراکز خدمت و عملیات خرده فروشی می‌‏شود. کالاها و خدمات می‏‌توانند به وسیله راه آهن، کامیون، از طریق آب،هوا،خط لوله،کامپیوتر، پست،تلفن ویا به وسیله فرد توزیع شوند. کارها و وظایف در داخل زنجیره تامین عبارتند از:

  • ‏ پیش‏بینی تقاضای کالا یا خدمت
  • انتخاب‏ تامین کنندگان (تامین منبع)
  • سفارش مواد و ملزومات (تهیه و تدارک)
  • کنترل موجودی
  • برنامه‏‌ریزی تولید
  • ارسال و تحویل
  • مدیریت‏ اطلاعات
  • مدیریت کیفیت
  • ارائه خدمت به مشتری‏

زنجیره ارزش، عرضه و تقاضا

زنجیره ارزش: از زنجیره‏ تامین گاهی اوقات با عنوان‏ زنجیره‏ ارزش اشاره می‏شود. واژه‏ای که‏ چنین مفهومی را منعکس می‏‌کند:همان طور که‏ کالاها و خدمات به وسیله زنجیره پیشرفت‏ کرده و به جلو می‏روند ارزش آنها بیشتر می‏شود.زنجیره‏های عرضه یا ارزش معمولا سازمان‌های تجاری جداگانه‏ای را دربر گرفته به‏ جای اینکه تنها یک سازمان را شامل شوند.به‏ علاوه زنجیره عرضه با ارزش برای هر سازمانی‏ دارای دو بخش است:یک بخش عرضه و یک‏ بخش تقاضا.

زنجیره عرضه: زنجیره عرضه از شروع زنجیره‏ (ابتدای زنجیره) آغاز شده و با عملیات داخلی‏ سازمان خاتمه می‏یابد.بخش تقاضا در زنجیره‏ از نقطه‏ای که ستاده سازمان به مشتری بلافصل‏ آن تحویل داده می‏‌شود شروع شده و به مشتری‏ نهایی در زنجیره پایان می‏یابد.

زنجیره تقاضا: زنجیره تقاضا عبارتست از بخش فروش و توزیع در زنجیره‏ ارزش. طول و اندازه هر بخش وابسته به مکانی‏ است که یک سازمان خاص در زنجیره قرار دارد؛سازمانی که به مشتری نهایی نزدیکتر است. بخش تقاضای آن کوتاهتر و بخش‏ عرضه آن طولانی‌‏تر است. همه سازمان‌ها، بدون توجه به مکانی که در زنجیره قرار دارند،باید با مباحث و موضوع‌های‏ عرضه و تقاضا سروکار داشته باشند. هدف‏ مدیریت زنجیره تامین عبارت است از مرتبط کردن همه بخش‌های زنجیره تامین (عرضه) به‏ طوری که تقاضای بازار تا اندازه ممکن به طور کارا و موثری در سرتاسر کل زنجیره برآورده‏ شود.این مستلزم تطابق عرضه و تقاضا در هر مرحله از زنجیره است.

تاریخچه مدیریت زنجیره تامین

در طول دو دهه اخیر،مدیران شاهد یک‏ دوره تغییرات شگرف جهانی به واسطه پیشرفت‏ در تکنولوژی،جهانی شدن بازارها و شرایط جدید اقتصاد سیاسی بوده‏اند.با افزایش تعداد رقبا در کلاس جهانی،سازمان‌ها مجبور شدند که‏ سریعا فرآیندهای درون سازمانی را برای باقی‏ ماندن در صحنه رقابت جهانی بهبود بخشند.

در دهه‏‌های ۷۰-۱۹۶۰ سازمان‌ها به توسعه‏ جزئیات استراتژی‏های بازار همت گماردند که بر برآورده‏سازی«رضایت»مشتریان متمرکز بود. آنها بدین درک نایل آمدند که مهندسی و طراحی‏ قوی و عملیات تولید منسجم و هماهنگ، پیش نیاز دستیابی به نیازمندیهای بازار و در نتیجه‏ سهم بازار بیشتر است.بنابراین طراحان مجبور شدند که ایده‏آل‌ها و نیازمندیهای موردنظر مشتریان را در طراحی محصولات خود بگنجانند و در حقیقت محصولی را با حد اکثر سطح کیفی ممکن،در حد اقل هزینه،توام با ایده‏آل‌های موردنظر مشتری روانه بازار سازند.

در دهه ۱۹۸۰ با افزایش تنوع در الگوهای‏ موردنظر مشتریان،سازمان‌های تولیدی به‏طور فزاینده‏ای به افزایش انعطاف‏پذیری در خطوط تولید،بهبود محصولات و فرآیندهای موجود و توسعه محصولات جدید برای ارضا نیازمندیهای‏ مشتریان علاقه‏مند شدند که این موضوع- به نوبه خود-چالشهای جدیدی را برای آنها رقم‏ زد.

در دهه ۱۹۹۰ به موازات بهبود در توانمندیهای تولید،مدیران صنایع درک کردند که‏ مواد و خدمات دریافتی از تامین‏کنندگان‏ مختلف،تاثیر به سزایی در افزایش توانمندیهای‏ سازمان به منظور برخورد با نیازمندیهای مشتریان‏ دارد که این امر به نوبه خود،تاثیر مضاعفی در تمرکز سازمان بر پایگاههای تامین و استراتژی‏های منبع‏یابی بر جای نهاد.همچنین‏ مدیران دریافتند که صرفا تولید یک محصول‏ کیفی،کافی نیست.در واقع تامین محصولات با معیارهای موردنظر مشتری (چه موقع،کجا و چگونه) و با کیفیت و هزینه مورد، چالشهای جدیدی را به وجود آورد.

ابعاد زنجیره تامین

پژوهشگران و نویسندگان مختلف، نگرشها و تعاریف متفاوتی را از زنجیره تامین ارائه کرده‏اند. برخی زنجیره تامین را در روابط میان خریدار و فروشنده محدود کرده‏اند، که چنین نگرشی تنها بر عملیات خرید رده اول در یک سازمان تمرکز دارد. گروه دیگری به زنجیره تامین دید وسیعتری‏ داده و آن را شامل تمام سرچشمه‏های تامین‏ (پایگاه‌های تامین) برای سازمان می‏‌دانند. با این‏ تعریف، زنجیره تامین شامل تمام تامین‏‌کنندگان‏ رده اول، دوم، سوم…خواهد بود. چنین نگرشی‏ به زنجیره تامین، تنها به تحلیل شبکه تامین‏ خواهد پرداخت.

دیدگاه سوم، نگرش زنجیره ارزش‏ پورتر است که در آن زنجیره تامین شامل تمام‏ فعالیت‌های مورد نیاز برای ارائه یک محصول یا خدمت به مشتری نهایی است. با نگرش مذکور به زنجیره تامین،توابع ساخت و توزیع به عنوان‏ بخشی از جریان کالا و خدمات به زنجیره اضافه‏ می‏شود.در واقع با این دید،زنجیره تامین شامل‏ سه حوزه تدارک،تولید و توزیع است.

  • تدارک Procurement
  • تولید Production
  • توزیع Distribution

حوزه‌‏های تشکیل‌‏دهنده زنجیره تامین و فرآیند جریانات فیزیکی، اطلاعاتی و روابط آن‏ حال با توجه به مطالب فوق، تعاریف‏ مختصر و جامعی که می‌‏توان از «زنجیره تامین» و «مدیریت زنجیره تامین» ارائه داد، عبارتند از: «زنجیره تامین»:مشتمل می‏شود بر تمام‏ فعالیت‌های مرتبط با جریان و تبدیل کالاها از مرحله ماده خام(استخراج)تا تحویل به‏ مصرف‏کننده نهایی و نیز جریان‌های اطلاعاتی‏ مرتبط با آنها.

«مدیریت زنجیره تامین» مشتمل می‏‌شود بر یکپارچه‏‌سازی فعالیت‌های زنجیره تامین است. همچنین جریان‌های اطلاعاتی مرتبط با آنها را در برمی‌گیرد. این مهم از طریق بهبود در روابط زنجیره، برای دستیابی به مزیت رقابتی‏ پایدار صورت می‌گیرد. بنابراین برای بررسی یک سازمان‏ منحصر به فرد در چارچوب این تعاریف‏ باید هردو شبکه تامین‏‌کنندگان‏ و کانال‌های توزیع در نظر گرفته شود.

فرآیندهای اصلی زنجیره تامین

مدیریت زنجیره تامین دارای سه فرآیند عمده و بحرانی است که عبارتند از:

  • مدیریت اطلاعات
  • مدیریت لجستیک
  • مدیریت روابط

مدیریت اطلاعات: امروزه نقش،اهمیت و جایگاه اطلاعات برای همگان بدیهی است. گردش مناسب و انتقال صحیح اطلاعات باعث‏ می‏شود تا فرآیندها موثرتر و کاراتر گشته و مدیریت آنها آسانتر گردد.در بحث زنجیره تامین‏ -همان‏طور که گفته شد-اهمیت موضوع‏ هماهنگی در فعالیت‌ها،بسیار حائز اهمیت است. این نکته در بحث مدیریت اطلاعات در زنجیره، مدیریت سیستم‏های اطلاعاتی و انتقال‏ اطلاعات نیز صحت دارد.مدیریت اطلاعات‏ هماهنگ و مناسب میان شرکا باعث خواهد شد تا تاثیرات فزاینده‏ای در سرعت،دقت،کیفیت و جنبه‏های دیگر داشته باشیم.

مدیریت لجستیک: در تحلیل سیستم‏‌های‏ تولیدی (مانند صنعت خودرو)، موضوع‏ لجستیک بخش فیزیکی زنجیره تامین را در بر می‏‌گیرد. این بخش که کلیه فعالیت‌های فیزیکی از مرحله تهیه ماده خام تا محصول نهایی شامل‏ فعالیت‌های زنجیره تامین را به خود اختصاص‏ می‌دهد. در واقع، محدوده لجستیک تنها جریان‏ مواد و کالا نبوده بلکه محور فعالیت‌های زنجیره‏ تامین است. این روابط و اطلاعات، ابزارهای‏ پشتیبان آن جهت بهبود در فعالیت‌هایش هستند.

مدیریت روابط: شاید مهمترین‏ بخش«مدیریت زنجیره تامین»به خاطر ساخت و فرم آن باشد،«مدیریت روابط در زنجیره تامین» است. مدیریت روابط، تاثیر شگرفی بر همه‏ زمینه‏‌های زنجیره تامین و همچنین سطح‏ عملکرد آن دارد. در بسیاری از موارد، سیستم‌‏های اطلاعاتی و تکنولوژی مورد نیاز برای فعالیت‌های مدیریت زنجیره تامین به سهولت‏ در دسترس بوده و می‏‌توانند در یک دوره زمانی‏ نسبتا کوتاه تکمیل و به کار گمارده شوند.

ادبیات پژوهش مدیریت زنجیره تامین

فصل دو شامل ادبیات پژوهش و مبانی نظری مدیریت زنجیره تامین به صورت فایل ورد همراه با منابع فارسی و لاتین

برای سنجش این مقوله از پرسشنامه مدیریت زنجیره تامین استفاده کنید.

اهمیت مدیریت زنجیره تامین

با گسترش جهانی شدن بازارها، تنها راه ادامه بقای شرکت‌ها و سازمان‌ها منوط به افزایش رقابت‌پذیری و کسب و حفظ مزیت رقابتی پایداراست. برای رسیدن به رقابت‌پذیری زنجیره تأمین، باید خدمت به مشتریان سرلوحه فعالیت‌ها قرار گیرد. امروزه رقابت بین شرکت‌های منفرد، جای خود را به رقابت بین زنجیره‌های تأمین داده است. زنجیره‌های تأمین، تأمین کنندگان را به یک شرکت تولیدی و شرکت را به مشتریانش ارتباط می‌دهد. برای اداره صحیح زنجیره تأمین لازم است تا نسبت به خدمات عالی به مشتریان، هـزینه‌های پایین و زمان چرخه کوتاه اطمینان حاصل کنیم.

هدف اصلی زنجیره تأمین، حداکثر نمودن مجموع ارزش ایجاد شده است. این ارزش را می‌توان تفاوت بین ارزش محصول نهایی که بدست مشتری می‌رسد، از هزینه صرف شده در زنجیره تأمین به منظور تهیه و تحویل محصول در نظر گرفت. از این ارزش تحت عنوان سودآوری زنجیره تأمین یا مازاد زنجیره تأمین Supply chain surplus نیز یاد می‌شود. این سود یا مازاد، مجموع سودی است که باید بین تمامی عناصر، بخش‌ها یا سطوح زنجیره توزیع گردد. موفقیت یک زنجیره تأمین در سودآوری کلی آن مطرح است، نه در سودآوری تنها یک یا چند بخش از آن. زیرا تمرکز بر سودآوری یک بخش منجر به کاهش سودآوری کل زنجیره تأمین می‌گردد. گام منطقی بعدی در موفقیت یک زنجیره ی تأمین، یافتن منابع درآمد و هزینه است.

نتیجه‌گیری بحث

زنجیره تامین، زنجیره‌ای است که همه فعالیت‌های مرتبط با جریان کالا و تبدیل مواد، از مرحله تهیه ماده اولیه تا مرحله تحویل کالای نهایی به مصرف‌کننده را شامل می‌شود. مدیریت زنجیره تامین بر یکپارچه سازی فعالیت‌های زنجیره تامین و نیز جریان‌های اطلاعاتی مرتبط با آنها ازطریق بهبود در روابط زنجیره درجهت دستیابی به مزیت رقابتی قابل اتکا و مستدام، مشتمل می‌شود.

مدیریت زنجیره تامین عبارتست از فرایند یکپارچه سازی فعالیت‌های زنجیره تامین و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آن ازطریق بهبود و هماهنگ سازی فعالیت‌ها در زنجیره تامین تولید و عرضه محصول. تعریف ارائه‏ شده برای زنجیره تامین در فوق، موضوعات‏ مدیریت سیستم‌‏های اطلاعات، منبع‏‌یابی و تدارکات، زمانبندی تولید، پردازش سفارشات، مدیریت موجودی، انبارداری و خدمت به‏ مشتری را در برمی‏‌گیرد.

شرکت‌ها دریافتند که بخش خرید آنها می‏تواند به‏طور فزاینده‏ای در افزایش کارآیی و اثربخشی آنها موثر باشد و به همین دلیل‏ شیوه‏های خریدشان را تغییر داده و سعی کرده‏اند تا برای کالاهای خود شیوه خرید مناسب را بیابند،به طوری که بخش خرید بتواند به عنوان‏ جزیی از شرکت، هدف‌های استراتژیک خرید جزیی از شرکت،اهداف استرتژیک خرید شرکت را برآورده سازد. برای دستیابی به این امر هر خرید استراتژیک نیازمند یک برنامه ‏ریزی‏ استراتژیک خرید برای کالای موردنظر است. معنای این سخن برقراری یک رابطه استراتژیک‏ با تامین‌‏کنندگان است. آشکار است که برای‏ تحقق این امر باید به تامین‏کنندگان شایسته و منتخب روابط استراتژیک برقرار کرد تادر جوار همکاری استراتژیک با آنها بتوان به مزایای‏ رقابتی موردنظر دست یافت.