
نوآوری بخشی (Sectoral Innovation) رویکردی برای ارائه محصولات نوآورانه یا خدمات مبتنی بر خلاقیت در سطح یک صنعت یا بخش خاص اقتصادی است. این مفهوم در نوآوری سازمانی و خلاقیت سازمانی بویژه برای صنایع مادر و بزرگ بسیار بااهمیت است.
در بسیاری از تحلیلهای نوآوری، تمرکز بر شرکتها یا فناوریهاست؛ اما در دنیای امروز، نوآوری دیگر محدود به یک سازمان یا محصول نیست، بلکه درون بخشهای صنعتی شکل میگیرد، گسترش مییابد، و تأثیر میگذارد. نوآوری بخشی به ما کمک میکند تا بفهمیم چگونه بازیگران مختلف در یک صنعت خاص، با چه روابط و دانشی، نوآوری را هدایت میکنند. این مقاله، مفهوم نوآوری بخشی را معرفی میکند و ابعاد آن را بررسی مینماید.
مبانی نظری و تعریف نوآوری بخشی
مفهوم نوآوری بخشی نخستینبار در ادبیات سیستمهای نوآوری منطقهای و ملی شکل گرفت، اما ادی مالربا (Malerba) در اوایل دهه ۲۰۰۰ آن را به عنوان یک چارچوب تحلیلی مستقل مطرح کرد.
نوآوری بخشی بخشی از خانواده بزرگتر نظامهای نوآوری (Innovation Systems) است، اما تمرکز آن روی روابط و ساختار دانش در یک بخش خاص اقتصادی است. این رویکرد، بهویژه در تحلیل صنایع فناوریمحور (مانند دارو، هوافضا، یا ICT) بسیار کاربرد دارد.
مفهوم نوآوری بخشی شامل مؤلفههای زیر است:
- ساختار دانشی: نوع دانشی که پایه صنعت را تشکیل میدهد (مثلاً زیستشناسی در دارو)
- بازیگران: شرکتها، مراکز تحقیقاتی، دانشگاهها، مصرفکنندگان، دولت
- تعاملات: همکاری، رقابت، زنجیره تأمین، انتقال دانش
- نهادها: قوانین مالکیت فکری، استانداردها، سیاستهای دولتی
منظور از نوآوری، خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسیده است، به عبارت دیگر نوآوری یعنی اندیشه خلاق تحقق یافته؛ نوآوری همانا ارائه محصول، فرایند و خدمات جدید به بازار است. نوآوری بکارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است. نوآوری، بکارگیری ایدههای نوین ناشی از خلاقیت است. در واقع به پیاده ساختن ایده ناشی از خلاقیت که به صورت یک محصول یا خدمت تازه ارائه شود، نوآوری گویند.
اهمیت و ضرورت نوآوری بخشی
مطالعه نوآوری بخشی از چند جهت حائز اهمیت است:
۱. سیاستگذاری هدفمند: هر بخش ویژگیها و نیازهای خاص خود را دارد؛ بنابراین سیاستهای عمومی نوآوری باید با توجه به ساختار بخشی تنظیم شوند.
۲. رقابتپذیری صنعتی: فهم اینکه چرا برخی صنایع در یک کشور پیشرفتهترند، نیازمند درک روابط نوآورانه درون آن بخش است.
۳. تحلیل بازیگران کلیدی: در هر بخش، بازیگرانی مانند شرکتها، دانشگاهها، نهادهای رگولاتوری و مصرفکنندگان نقش محوری دارند.
در صنعت لوازم خانگی، نوآوری بخشی شامل تعامل میان تولیدکنندگان بزرگ (مانند اسنوا، سامسونگ)، شرکتهای تأمینکننده قطعات، مراکز تحقیقاتی در زمینه طراحی صنعتی و مصرفکنندگان آگاه به انرژی است. در این بخش، تمرکز بر نوآوریهای مصرفمحور، طراحی پایدار، و دیجیتالیشدن دستگاهها (IoT) اهمیت زیادی دارد.
کارکردهای نوآروانه در بخشهای گوناگون
در جهانی که مرز میان طبیعت و فناوری هر روز کمرنگتر میشود، روندهایی در حال شکلگیریاند که شیوه تولید، توزیع و تجربه را دگرگون کردهاند.
کارخانههای خودروسازی، خطوط مونتاژ به سامانههایی حساس و پیشبین بدل شدهاند که بر اساس دادههای لحظهای تصمیم میگیرند و خطا را پیش از وقوع تشخیص میدهند.
در صنعت کشاورزی، بذرهایی کشت میشوند که با شرایط خاک و اقلیم منطقه هماهنگ شدهاند، بهطوریکه هر مزرعه به یک اکوسیستم هوشمند بدل گشتهاست.
در حوزه پزشکی، درمان دیگر صرفاً واکنش به بیماری نیست، بلکه برنامهای شخصیسازیشده است که بر پایه ویژگیهای ژنتیکی، سوابق زیستی و سبک زندگی فرد طراحی میشود.
حتی در صنعت مد، طراحی پوشاک از اتاق خیاطی به محیطهای شبیهسازیشده و مدلسازی سهبعدی مهاجرت کرده و لباسها پیش از دوخته شدن بر اندام دیجیتال آزمایش میشوند. در همه این عرصهها، نوعی دگردیسی بنیادین در حال وقوع است؛ فرآیندی که در آن دانش، خلاقیت و فناوری درهم میآمیزند و دستاوردهایی پدید میآورند که تا دیروز ممکن نمینمود.
سخن پایانی
نوآوری بخشی دریچهای نو برای تحلیل خلاقیت، رشد و تحول در صنایع گوناگون است. بهجای نگاه فردی یا فناورانه، این رویکرد نگاهی سیستمی و بینرشتهای به نوآوری دارد که میتواند سیاستگذاران، مدیران و پژوهشگران را در طراحی استراتژیهای نوآورانه یاری دهد. پژوهش در این حوزه، همچنان در حال گسترش است و میتوان با تحلیل بخشی دقیقتر، به درک روشنتری از پویاییهای نوآوری دست یافت.
منبع: ایوبزاده، سلیمان. تئوری سازمان پیشرفته. تهران: پارسمدیر.