
اقتصاد مقاومتی (Resilient Economy) به نظامی اقتصادی گفته میشود که در برابر تکانهها و بحرانهای بیرونی و درونی تابآوری دارد. این مفهوم در گفتمان جمهوری اسلامی مبین مسیر پیشرفت با اتکا به ظرفیتهای درونزا است.
نباید این مفهوم را با تابآوری اقتصادی اشتباه گرفت. اگرچه هر دو سیاستگذاری اقتصادی هستند که هرچند اشتراکاتی در هدف حفظ پایداری اقتصاد دارند، اما از منظر نظری و راهبردی تفاوتهای معناداری میان آنها وجود دارد. در واقع گفتمان اقتصادی مبتنی بر مقاومت پشتوانه نظری علمی ندارد و بیشتر ایدئولوژیک است.
اقتصاد مقاومتی مفهومی راهبردی برای کشورهاییست که با تحریم، فشارهای خارجی یا ناکارآمدی ساختاری مواجه هستند. این رویکرد، بهجای وابستگی به اقتصاد جهانی، بر توان درونی، تولید ملی برای رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی تأکید دارد. در این نوشتار، به چیستی، مبانی نظری، اهمیت، ابعاد و پیامدهای رویکرد مقاوم در اقتصاد پرداخته میشود.
تعریف اقتصاد مقاومتی
اصطلاح «اقتصاد مقاومتی» در ادبیات کلاسیک اقتصادی جایگاه مستقیم ندارد، اما مفاهیم مشابهی مانند اقتصاد تابآور (Resilient Economy)، خودبسندگی (Self-Sufficiency) و درونزایی اقتصادی در ادبیات نهادگرایان و توسعهگرایان مشاهده میشود.
در ایران، این مفهوم نخستینبار بهطور جدی در گفتمان سیاستگذاری اقتصادی مطرح شد و در سال ۱۳۹۲ با ابلاغ «سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی» توسط رهبری، جایگاه رسمی یافت. این رویکرد مبتنی بر اصولی چون دانشبنیان بودن، عدالتمحوری، مردمیسازی اقتصاد، اصلاح الگوی مصرف و مقابله با فساد ساختاری است.
اقتصاد مقاومتی پس از شدت یافتن تحریمهای بینالمللی علیه ایران، بهویژه از سال ۱۳۹۰ به بعد، به یکی از کلیدواژههای پرکاربرد در اسناد بالادستی و سیاستگذاریهای رسمی کشور تبدیل شد. این رویکرد که بر پایه تقویت درونزایی، حمایت از تولید ملی، و استقلال اقتصادی شکل گرفته، تلاش دارد با کاهش آسیبپذیری در برابر فشارهای بیرونی، مسیر توسعه کشور را حفظ کند. اما با گذشت بیش از یک دهه، پرسشهایی اساسی درباره اثربخشی، واقعگرایی و کارآمدی این رویکرد مطرح است.
عوامل و ابعاد اقتصاد مقاومتی
اقتصاد ایران طی سالهای اخیر با تحریمهای شدید بینالمللی، نوسانات ارزی، کاهش درآمدهای نفتی و ضعف ساختارهای تولیدی مواجه بودهاست. در چنین شرایطی، تنها رویکردی که میتواند استقلال اقتصادی، رفاه پایدار و امنیت معیشتی ایجاد کند، نگاه ایستادگی به اقتصـاد است. این نگاه نهتنها در برابر بحرانها ایستادگی میکند، بلکه زمینهساز رشد درونزا و پایدار نیز هست. ایستادگی از وابستگی به واردات کاسته و بنیانهای تولید ملی را تقویت میکند.
برای پیادهسازی موفق اقتصاد مقاومتی، چندین عامل کلیدی باید مورد توجه قرار گیرد:
- تولید دانشبنیان و سرمایهگذاری در نوآوری
- افزایش بهرهوری در صنایع و کشاورزی
- مردمیسازی اقتصاد و تقویت تعاونیها
- توسعه صادرات غیرنفتی
- اصلاح ساختارهای مالیاتی و بانکی
- کاهش وابستگی به منابع خام
- مقابله با فساد، رانت و انحصار
تابآوری اقتصادی فراتر از یک توان واکنشی است؛ این مفهوم نشان میدهد که اقتصاد باید نهتنها مقاومت کند، بلکه فرصتهای نهفته در دل بحران را شناسایی و به پیشرفت تبدیل کند. کشوری که زیرساخت نهادی قوی، مشارکت مردمی، و تنوع تولیدی دارد، در برابر بحرانها نمیلرزد.
نقد اقتصاد مقاومتی
اقتصاد مقاومتی پس از شدت یافتن تحریمهای بینالمللی علیه ایران، بهویژه از سال ۱۳۹۰ به بعد، به یکی از کلیدواژههای پرکاربرد در اسناد بالادستی و سیاستگذاریهای رسمی کشور تبدیل شد. این رویکرد که بر پایه تقویت درونزایی، حمایت از تولید ملی، و استقلال اقتصاد شکل گرفت، تلاش دارد با کاهش آسیبپذیری در برابر فشارهای بیرونی، مسیر توسعه کشور را حفظ کند. اما با گذشت بیش از یک دهه، پرسشهایی اساسی درباره اثربخشی، واقعگرایی و کارآمدی این رویکرد مطرح است.
مبانی و جهتگیریهای اقتصاد مقاومتی
اقتصاد مقاومتی در بیانیهها و سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران، مبتنی بر مفاهیمی چون خودکفایی، عدالتمحوری، دانشبنیانسازی، درونزایی، و برونگرایی هدفمند تعریف شدهاست. ایده اصلی آن مقابله با تهدیدات بیرونی از طریق بازتعریف ظرفیتهای داخلی، اصلاح الگوی مصرف و تقویت زیرساختهای ملی است. این رویکرد تا حدودی واکنشی به وضعیت خاص ژئوپلتیک ایران و شرایط تحریم است و بر مقاومت ساختاری اقتصاد در برابر تکانههای بیرونی تمرکز دارد.
نقد مفهومی و نظری
یکی از نقدهای اصلی به اقتصاد مقاومتی، ابهام مفهومی و عدم تبیین نظری روشن آن است. در ادبیات علمی جهان، اصطلاح “Resilient Economy” معمولاً به معنای تابآوری در برابر بحرانها و توان بازیابی تعریف میشود، در حالی که در گفتمان بومی ما، این مفهوم بیشتر به «مقاومت» و «دفاع ساختاری» ترجمه شده که جهتگیری متفاوتی دارد. این تفاوت مفهومی موجب شده تا اقتصاد مقاومتی کمتر بتواند با ادبیات علمی جهانی همگرا شود و از تجربیات بینالمللی بهره گیرد.
نقد اجرایی و نهادی
در سطح عملیاتی نیز، ایستادگی با چالشهایی جدی مواجه است. عدم انسجام نهادی، ضعف در اجرای سیاستها، و غلبه نگاه شعاری بر برنامهریزی عملیاتی باعث شده تا این راهبرد بهجای آنکه به یک نقشه راه اقتصادی بدل شود، بیشتر در حد شعارهای عمومی باقی بماند. بسیاری از پروژههای موسوم به اقتصاد مقاومتی، فاقد شاخصهای ارزیابی و نظام بازخورد هستند و گاه به ابزاری برای توجیه ناکارآمدیهای ساختاری تبدیل شدهاند. همچنین در برخی موارد، تأکید افراطی بر درونگرایی موجب محدودسازی تعاملات اقتصادی بینالمللی شده است.
نادیدهانگاری پویایی اقتصاد جهانی
اقتصاد مقاومتی کمتر به پیچیدگیهای زنجیره تأمین جهانی، فناوریهای نو، و نظامهای مالی بینالمللی توجه دارد. راهحلهایی را پیشنهاد داده که گاه با الزامات توسعه پایدار در تضاد هستند. بهعنوان نمونه، تأکید صرف بر خودکفایی در تولید برخی کالاها بدون توجه به مزیتهای نسبی و هزینه-فرصت، نهتنها اثربخش نبوده بلکه به اتلاف منابع منجر شده است. این در حالی است که در عصر اقتصاد شبکهای، تعاملات بینالمللی سازنده و هدفمند، شرط بقای اقتصاد است نه تهدید.
سخن پایانی
اقتصاد مقاومتی صرفاً یک نسخه اضطراری یا تدبیر در برابر تحریم نیست، بلکه یک الگوی پایدار برای اداره هوشمندانه اقتصاد در جهان پرمخاطره امروز است. این رویکرد، بهرهگیری از مزیتهای داخلی، توان مردمی، نهادهای قوی و مدیریت کارآمد را در کانون توجه قرار میدهد. در نهایت، موفقیت این الگو در گرو همراهی نخبگان، تصمیمگیران، و مشارکت واقعی مردم در فرآیند تولید و توزیع است. ایستادگی اکونومیک، در صورت اجرا شدن به شیوهای علمی، میتواند هم راهبردی برای بقا و هم الگویی برای پیشرفت باشد.
اقتصاد مقاومتی اگرچه در مقام یک راهبرد دفاعی، دارای منطق ملی و امنیتی است، اما برای آنکه به راهبردی توسعهمحور تبدیل شود، نیازمند بازتعریف مفهومی، نوسازی نهادی، و همگرایی با عقلانیت اقتصادی جهانی است. عبور از شعار به برنامه، از سیاستهای کلی به نقشههای عملیاتی، و از مقاومت منفعل به پویایی سازنده، لازمه موفقیت این رویکرد در دنیای پیچیده و متغیر کنونی است. تلفیق ایستادگی با تابآوری اقتصادی، میتواند راهی برای رسیدن به توسعه پایدار در شرایط دشوار باشد.
دانلود پرسشنامه اقتصاد مقاومتی
منبع: ناهد، نوشین. اقتصاد و مدیریت. تهران: پارسمدیر.