سناریوسازی

سناریوسازی (Scenario Planning) یکی از روش‌های کلیدی در آینده‌پژوهی است که به کمک آن می‌توان مسیرهای محتمل، ممکن و مطلوب آینده را ترسیم کرد. این روش با هدف مدیریت عدم‌قطعیت و تقویت ظرفیت تصمیم‌گیری در شرایط پیچیده توسعه یافته است. در این نوشتار، ضمن تعریف و مبنای نظری سناریوسازی، جایگاه آن در مطالعات آینده‌پژوهی بررسی می‌شود و ارتباط آن با تحلیل سوات و روش‌شناسی طراحی سناریو توضیح داده خواهد شد.

تعریف و مبنای نظری سناریوسازی

سناریوسازی فرایندی نظام‌مند برای طراحی روایات جایگزین از آینده‌های ممکن است که بر پایه تحلیل پیشران‌ها، عدم‌قطعیت‌ها و روندهای کلیدی شکل می‌گیرد. سناریوها نه پیش‌بینی آینده، بلکه ابزاری برای اندیشیدن به آینده‌های گوناگون هستند. این رویکرد ریشه در نظریه‌های سیستم‌های پیچیده، آینده باز و تفکر راهبردی دارد و اغلب با رویکردهای کیفی و ترکیبی اجرا می‌شود.

سناریوسازی ابتدا در فضای نظامی–استراتژیک آمریکا متولد شد، در فضای اقتصادی شرکت‌های چندملیتی مانند شل (Shell) بلوغ یافت، و سپس با آثار پژوهشگران دانشگاهی چون شوارتز و فان‌در‌هیدن نظریه‌پردازی شد. این روش امروز یکی از پایه‌های تفکر آینده‌محور در سیاست‌گذاری، کسب‌وکار و توسعه پایدار به‌شمار می‌رود.

این روش برخلاف پیش‌بینی‌های مبتنی بر روند گذشته، بر ساخت آینده‌های ممکن با فرضیات متنوع تکیه دارد. سناریوها به‌جای اینکه آینده را فقط برون‌داد مدل‌سازی بدانند، آن را حاصل تعامل بین نیروهای ساختاری، تصمیمات انسانی و تحولات ناگهانی می‌دانند.

جایگاه سناریوسازی در آینده‌پژوهی

در ادبیات آینده‌پژوهی، سناریوسازی یکی از تکنیک‌های پرکاربرد برای پاسخ‌گویی به آینده‌های چندگانه است. برخلاف رویکردهای پیش‌بینی خطی، سناریوها امکان می‌دهند تا عدم‌قطعیت‌های بحرانی، تضاد منافع و تحولات شگرف در نظر گرفته شوند. سناریونویسی در مدل‌های کلاسیک مانند Shell، GBN، و CIB جایگاهی محوری دارد و برای تدوین راهبردهای منعطف، برنامه‌ریزی در شرایط ناپایدار، و طراحی سیاست عمومی به‌کار می‌رود.

بنابراین، سناریوسازی بر پایه پارادایم آینده‌های بدیل (Alternative Futures) شکل گرفته است؛ یعنی به‌جای پیش‌بینی یک آینده قطعی، باید آینده‌های مختلف را تصور، تحلیل و روایت کرد. سناریوسازی  برخاسته از مفروضه‌ای کلیدی در آینده‌پژوهی است:

آینده «یگانه» نیست، بلکه چندگانه، ناپایدار، و وابسته به تصمیم‌های امروز است.

همین ویژگی است که سناریوسازی را به ابزاری مناسب برای تصمیم‌سازی در حوزه‌های ناپایدار، پیچیده و چندلایه بدل کرده است. افزون‌بر این، سناریوها به‌عنوان چارچوبی برای تفکر راهبردی جمعی، موجب گفت‌وگو، یادگیری و هم‌سویی ذهنی میان ذی‌نفعان می‌شوند.

در برخی موارد، ابزارهای کمی مانند سناریو ویزارد (Scenario Wizard) برای تحلیل اثرات متقابل و سنجش سازگاری سناریوها به‌کار می‌رود. رویکرد کیفی، ترکیبی و مشارکتی نیز در طراحی مشارکتی سناریوها به‌کار می‌روند.

روش‌شناسی طراحی سناریو

طراحی سناریو در چهار گام اصلی قابل اجراست:

  • شناسایی پیشران‌ها و روندهای کلیدی
  • تعیین عدم‌قطعیت‌های بحرانی
  • طراحی ماتریس سناریو بر اساس تضاد دو عدم‌قطعیت
  • روایت‌پردازی و تحلیل پیامدهای هر سناریو

۱. شناسایی پیشران‌ها و روندهای کلیدی
در این گام، عوامل مؤثر بر آینده موضوع مورد مطالعه شناسایی می‌شوند؛ از جمله روندهای پایدار (مانند رشد جمعیت یا پیشرفت فناوری) و پیشران‌هایی که می‌توانند مسیر آینده را تحت تأثیر قرار دهند. این کار معمولاً با بررسی اسناد، تحلیل محیط بیرونی و مشارکت خبرگان انجام می‌شود.

۲. تعیین عدم‌قطعیت‌های بحرانی
از میان پیشران‌ها، آن‌هایی که هم تأثیر بالا دارند و هم آینده‌شان نامعلوم است به‌عنوان عدم‌قطعیت‌های کلیدی انتخاب می‌شوند. این‌ها معمولاً در قالب تضادهای دوگانه (مثلاً مداخله دولت زیاد یا کم) فرموله می‌شوند.

۳. طراحی ماتریس سناریو بر اساس تضاد دو عدم‌قطعیت
دو عدم‌قطعیت اصلی به‌عنوان محورهای افقی و عمودی یک ماتریس ۲×۲ در نظر گرفته می‌شوند که در مجموع چهار سناریو ایجاد می‌کند. هر سناریو نمایندهٔ یکی از ترکیب‌های ممکن وضعیت آینده است.

۴. روایت‌پردازی و تحلیل پیامدهای هر سناریو
برای هر کدام از سناریوهای چهارگانه، داستانی منسجم و واقع‌گرایانه نوشته می‌شود که وضعیت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی یا فناورانه آن را توصیف می‌کند. سپس اثرات، فرصت‌ها، تهدیدها و راهبردهای مناسب برای هر سناریو تحلیل می‌شوند.

سناریوسازی در پیوند با تحلیل سوات

یکی از مسیرهای کاربردی برای ورود به سناریوسازی، استفاده از تحلیل سوات (SWOT) است. در این روش، ابتدا نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید شناسایی می‌شوند. سپس با ترکیب عوامل درونی و بیرونی (مثلاً نقاط قوت + تهدیدها)، سناریوهای محتمل شکل می‌گیرند.

این رویکرد به‌ویژه در برنامه‌ریزی راهبردی سازمان‌ها و نهادهای عمومی کاربرد دارد، زیرا به‌صورت نظام‌مند ابتدا وضعیت موجود را شناسایی می‌کند و سپس بر مبنای آن آینده‌های بدیل را ترسیم می‌نماید. ماتریس سوات به‌عنوان نقطه عزیمت، امکان تحلیل ترکیبی چهار وضعیت کلیدی را فراهم می‌سازد:

  • راهبردهای تهاجمی (SO)
  • راهبردهای جبرانی (WO)
  • راهبردهای بازدارنده (ST)
  • راهبردهای دفاعی (WT )

هرکدام از این ترکیب‌ها می‌تواند مبنای یک سناریو باشد. در ادامه، این سناریوها را می‌توان با توجه به عدم‌قطعیت‌های محیطی توسعه داد و برای آن‌ها پیامدها، فرصت‌ها و راهبردهای پیشنهادی را تدوین کرد. این شیوه، پلی میان تحلیل وضع موجود و طراحی آینده‌های راهبردی برقرار می‌سازد.

سخن پایانی

سناریوسازی ابزاری پویا، منعطف و تفکرمحور برای برنامه‌ریزی در شرایط آینده‌نامعلوم است. با بهره‌گیری از تحلیل‌های راهبردی همچون سوات، و ترکیب آن با منطق آینده‌پژوهانه، می‌توان به طراحی سناریوهایی معنادار و تصمیم‌ساز دست یافت. این رویکرد به‌ویژه در حوزه‌هایی مانند سیاست‌گذاری، آموزش، فناوری و توسعه منطقه‌ای از اهمیت بالایی برخوردار است. این الگو در سازمان‌ها، شهرها و پروژه‌های توسعه قابل اجراست و ترکیب تحلیل وضعیت موجود با نگاه آینده‌محور را فراهم می‌سازد.

منبع: حبیبی، آرش. روش پژوهش پیشرفته. تهران: پارس‌مدیر.