
جامعه و نمونه تحقیق کیفی به معنای تعیین میدان پژوهش و مشارکتکنندگان بر اساس غنا و کفایت دادههاست، نه بر اساس شمارش آماری. این تمایز برای طراحی درست روشهای نمونهگیری در پژوهشهای کیفی و چرایی انتخاب مشارکتکنندگان یا منابع در انواع پژوهش کیفی اهمیت بسیار دارد.
در این نوشتار، دامنه و تعریف جامعه و نمونه تحقیق کیفی را روشن میکنیم، جایگاه آن را در رویکردهای یادشده نشان میدهیم، معیارهای تعیین نمونه مانند اشباع داده، غنا و گوناگونی دیدگاه را مرور میکنیم و در پایان چارچوبی عملی برای گزارشنویسی ارائه میدهیم.
جامعه مشارکتکنندگان تحقیق کیفی
در پژوهش کیفی، جامعه بهجای یک جمعیت بزرگ و شمارشپذیر، به میدان پژوهش یا مشارکتکنندگان واجد شرایط اشاره دارد. تعریف جامعه و نمونه تحقیق کیفی بسته به رویکرد تحقیق تغییر میکند:
- پژوهشهای مبتنی بر مصاحبه (مانند پدیدارشناسی یا نظریه دادهبنیاد)
- پژوهشهای مبتنی بر مرور منابع (مانند مرور نظاممند یا فراترکیب)
یکی از خطاهای رایج در پایاننامهها و مقالات دانشجویی، استفاده از اصطلاح «جامعه آماری» در تحقیقات کیفی است؛ در حالیکه پژوهشهای کیفی به هیچوجه در دسته روشهای آماری قرار نمیگیرند. در این حوزه باید از عبارت «جامعه مشارکتکنندگان» استفاده کنیم، زیرا هدف در کیفی، کشف معنا، تجربه زیسته و تبیین زمینههای اجتماعی است، نه تحلیلهای عددی و آماری.
پژوهشهای مبتنی بر مصاحبه (مانند پدیدارشناسی یا نظریه دادهبنیاد)
جامعه مشارکتکنندگان همان افرادی هستند که تجربه زیسته یا آگاهی مستقیم از پدیده مورد مطالعه دارند. برای نمونه، در یک تحقیق درباره تجربه معلمان از آموزش آنلاین، جامعه مشارکتکنندگان معلمانی هستند که واقعاً این تجربه را زیستهاند.
پژوهشهای مبتنی بر مرور منابع (مانند مرور نظاممند یا فراترکیب)
جامعه مشارکتکنندگان افراد انسانی نیستند، بلکه مجموعه مقالات و اسناد علمی منتشرشده درباره یک موضوع محسوب میشوند. در این حالت پژوهشگر باید معیارهای ورود و خروج مطالعات را مشخص کند تا جامعه مرور مشخص شود.
تعیین حجم نمونه تحقیق کیفی
نمونه در تحقیق کیفی بهمعنای زیرمجموعهای از مشارکتکنندگان یا منابع منتخب است که دادههای اصلی پژوهش از آنها گردآوری میشود. این انتخاب تصادفی یا آماری نیست، بلکه بر اساس تناسب با پرسش پژوهش، کفایت داده، تنوع دیدگاهها و دسترسیپذیری صورت میگیرد.
جامعه و نمونه تحقیقات کیفی مبتنی بر مصاحبه
در پژوهشهایی مانند پدیدارشناسی، نظریه دادهبنیاد و تحلیل مضمون، جامعه پژوهش همان افرادی هستند که تجربه زیسته یا دانش مستقیم از پدیده مورد مطالعه دارند. پژوهشگر باید بهجای نگاه عددی، بر غنای دادهها و کفایت مشارکتکنندگان تمرکز کند.
بر اساس دیدگاه میلر و همکاران (۲۰۱۰)، انتخاب نمونه در تحقیقات کیفی مبتنی بر مصاحبه باید بر پنج معیار استوار باشد:
- کلیدی بودن: افراد باید بهگونهای درگیر پدیده باشند که بتوانند دادههای ارزشمند ارائه دهند.
- سرشناس بودن: مشارکتکنندگان باید در میان جامعه خود جایگاه و اعتبار داشته باشند تا روایت آنان مرجعیت بیابد.
- دانش نظری: انتخاب افرادی که شناخت تحلیلی یا نظری از موضوع دارند، به غنای دادهها کمک میکند.
- تنوع: نمونه باید تنوع لازم در تجربه، دیدگاه یا پیشینه را پوشش دهد تا پژوهش یکسویه نشود.
- انگیزه برای مشارکت: افراد باید تمایل و علاقه به همکاری داشته باشند، زیرا کیفیت دادهها وابسته به کیفیت گفتوگو است.
در این رویکرد، نمونه کیفی نه بر اساس تعداد بلکه بر اساس اشباع نظری تعیین میشود؛ یعنی زمانی که دادههای جدید تکراری شده و نکته تازهای به پژوهش افزوده نمیشود، فرآیند نمونهگیری متوقف میگردد.
جامعه و نمونه تحقیقات کیفی مبتنی بر مرور منابع
در رویکردهایی مانند مرور نظاممند، فراترکیب و فرامطالعه، جامعه پژوهش شامل کل مقالات و مطالعات منتشرشده در حوزه مورد نظر است. در اینجا نمونه پژوهش نه افراد، بلکه مجموعهای از مقالات انتخابشده هستند که با معیارهای مشخص وارد تحلیل میشوند.
برای تعیین نمونه در این مطالعات، پژوهشگر باید دامنه جستوجو (بانکهای اطلاعاتی، کلیدواژهها و بازه زمانی) را دقیق مشخص کند.
معیارهای ورود و خروج تعریف کند؛ مثلاً فقط مقالاتی که:
- در بازه زمانی معین چاپ شدهاند،
- روششناسی کیفی دارند،
- به موضوع اصلی پژوهش مرتبطاند.
در پایان، نمونه نهایی شامل مقالاتی است که هم از نظر علمی معتبر باشند و هم با پرسش پژوهش بیشترین ارتباط را داشته باشند. در این نوع پژوهشها نیز تعیین حجم نمونه بر اساس کفایت داده است؛ یعنی زمانی که مرور مقالات جدید دادههای تکراری تولید میکند یا ارزش افزودهای ندارد، فرایند نمونهگیری متوقف میشود.
اشباع نظری، جامعه و نمونه تحقیق کیفی
یکی از بنیادیترین تمایزها بین تحقیقات کمی و کیفی در تعیین حجم نمونه است:
- در تحقیقات کمی حجم نمونه پیشاپیش با فرمولها محاسبه میشود.
- اما در کیفی حجم نمونه تابع اشباع نظری است و معمولاً پس از فرایند گردآوری دادهها روشن میگردد.
انتخاب روشهای نمونهگیری در پژوهش کیفی مقدم بر تعیین اندازه نمونه در تحقیقات کیفی است.
از اصل اشباع نظری (Theoretical Saturation) برای تعیین حجم نمونه در پژوهشهای کیفی استفاده میشود. اشباع نظری زمانی رخ میدهد که دادههای گردآوریشده به نقطهای برسند که دیگر اطلاعات جدید یا کد تازهای به پژوهش اضافه نشود. در این وضعیت، ادامه مصاحبه یا بررسی منابع جدید، صرفاً تکرار دادههای پیشین است و ارزش افزودهای به تحلیل نمیدهد.
تفاوت تحقیقات کمی و کیفی در تعیین حجم نمونه
در تحقیقات کمی: ابتدا فرمولهای آماری (مانند کوکران یا مورگان) بهکار میروند تا حجم نمونه از پیش محاسبه شود.
در تحقیقات کیفی: تعیین حجم نمونه بهصورت فرایندی و تدریجی است. پژوهشگر کار را با نمونهای کوچک آغاز میکند و تا زمان رسیدن به اشباع نظری ادامه میدهد. در واقع، اندازه نهایی نمونه پس از تحقیق روشن میشود نه قبل از آن.
شاخصها و معیارهای اشباع نظری
پژوهشگران مختلف معیارهایی برای تشخیص اشباع نظری معرفی کردهاند، اما رایجترین شاخصها عبارتاند از:
- تکراری شدن دادهها: مصاحبههای جدید داده تازهای نمیآورند.
- ثبات مفاهیم: مقولهها و کدهای اصلی تثبیت شده و دستهبندی جدیدی شکل نمیگیرد.
- پیشبینیپذیری دادهها: پاسخها و یافتهها برای پژوهشگر قابل پیشبینی میشوند.
- کفایت در پاسخ به پرسش پژوهش: دادههای موجود بهطور کامل هدف پژوهش را پوشش میدهند.
نمونههای عددی در اشباع نظری
در ادبیات پژوهش کیفی، اعداد پیشنهادی صرفاً تجربی و تقریبی هستند و هیچ الزامی به پیروی دقیق از آنها وجود ندارد:
- مطالعه موردی: ۳ تا ۵ مشارکتکننده
- پدیدارشناسی: ۶ تا ۱۰ مصاحبه عمیق
- گراندد تئوری: ۲۰ تا ۳۰ مصاحبه نیمساختاریافته
- قوم نگاری: ۳۰ تا ۵۰ مصاحبه
این اعداد تنها راهنمای عمل هستند و اصل کلیدی همان اشباع نظری است.
در تحقیق کیفی، اندازه نمونه نتیجه فرایند تحقیق است نه نقطه شروع آن؛ پژوهشگر نمونهها را تا جایی انتخاب میکند که دادهها به اشباع نظری برسند.
سخن پایانی
در تحقیقات کیفی، برخلاف کمی که بر «جامعه آماری» و فرمولهای محاسبه حجم نمونه تکیه میشود، سخن از جامعه مشارکتکنندگان و نمونه معنادار است؛ جامعه میتواند افراد دارای تجربه زیسته (در مصاحبهها) یا مقالات علمی مرتبط (در مرورهای نظاممند و فراترکیب) باشد و نمونه نیز بر اساس تناسب با پرسش پژوهش، غنای دادهها، تنوع دیدگاهها و دسترسی انتخاب میشود. اصل تعیین حجم نمونه در این رویکرد نه عدد از پیشتعیینشده، بلکه اشباع نظری است؛ یعنی جایی که دادههای تازه، نکته جدیدی نمیافزایند. بنابراین جامعه و نمونه تحقیق کیفی نه بازتاب آمار و ارقام، بلکه انعکاس عمق معنا و صدای مشارکتکنندگان است.
منبع: حبیبی، آرش. روش پژوهش پیشرفته. تهران: پارسمدیر.