
تحلیل مضمون (Thematic analysis) یک روش کیفی برای شناسایی، استخراج، سازماندهی و تفسیر مضامین پنهان در دادهها است. این روش یکی از پرکاربردترین روشهای تحقیق کیفی است که با رویکردهای گوناگونی قابل انجام است.
مضمون یا تِم (Theme) عنصر کلیدی در این روش است. مضمونها پر ارزش ترین واحدهایی هستند که در تجزیه و تحلیل محتوا باید مدنظر قرار گیرند و منظور از مضامین معنای خاصی است که از یک کلمه یا جمله یا پاراگراف مستفاد میشود.
مضامین فضای خاص و مشخصی را اشغال نمی کنند، چون یک جمله ممکن است چند مضمون داشته باشد. یا چند پاراگراف متن، ممکن است فقط یک مضمون داشته باشد. این روش نیز مانند سایر روشهای تحلیل کیفی در مدیریت علوم اجتماعی رشد چشمگیری داشته است. در این مطالعه کوشش بر آن است تا روش تحلیل مضمون، مفهومسازی و تعریف شود.
تعریف تحلیل مضمون
تحلیل مضمون شیوهای در روش پژوهش کیفی است که بر شناسایی، تحلیل و تفسیر الگوی معانی دادههای کیفی تمرکز دارد. برای تحلیل محتوا شامل محتوای مقالهها یا متن مصاحبهها میتوان از این روش استفاده کرد.
این روش به پژوهشگران کمک میکند تا الگوهای معنادار در دادههای متنی (مانند مصاحبهها یا اسناد) را کشف کرده و ساختاری نظاممند برای تحلیل آنها ارائه دهند. این روش، مهارتهای اساسی مورد نیاز برای بسیاری از تحلیلهای کیفی را فراهم میکند.
تحلیل مضمون، روشی برای شناخت، تحلیل و گزارش الگوهای موجود در دادههای کیفی است. این روش، فرایندی برای تحلیل دادههای متنی است و دادههای پراکنده ومتنوع را به داده هایی غنی و تفصیلی تبدیل میکند. تحلیل مضمون، صرفاً روش کیفی خاصی نیست بلکه فرایندی است که میتواند در اکثر روشهای کیفی به کار رود. به طور کلی، تحلیل مضمون، روشی است برای:
- دیدن متن
- برداشت و درک مناسب از اطلاعات ظاهراً نامرتبط
- تحلیل اطلاعات کیفی
- مشاهده نظاممند شخص، تعامل، گروه، موقعیت، سازمان و یا فرهنگ
- تبدیل دادههای کیفی به دادههای کمی
تحلیل مضمون، یکی از مهارتهای عام و مشترک در تحلیلهای کیفی است. به همین دلیل، آن را نه روشی خاص بلکه ابزاری مناسب برای روشهای مختلف، معرفی میکند. برخی نیز کدگذاری در تحلیل مضمون را فرایند پیش نیازِ تحلیلهای اصلی و رایجِ کیفی، معرفی میکنند تا روشی منحصر به فرد و خاص. اما به عقیده براون و کلارک، تحلیل مضمون را باید روش ویژهای در نظر گرفت که یکی از مزایای آن انعطاف پذیری است.
تعریف مضمون (Theme)
یکی از بحثهای اساسی تحلیل مضمون این است که مضمون چیست؟ و چرا و چگونه در دادهها شناخته میشود؟ در این بخش، به این سؤالات پاسخ داده میشود؛ از این رو نخست، مضمون و انواع آن، معرفی و سپس به برخی روشهای شناخت مضمون در میان دادههای متنی اشاره میشود.
قبل از پرداختن به انواع مضمون و روش شناخت آن، باید درک درستی از معنی « مضمون » یا Theme داشته باشیم. در ادبیات روش شناسی، چندان به معنیِ این مفهوم پرداخته نشده است و غالباً از آن به مثابه الگویی که مبین نکته جالبی درباره مضوع تحقیق است و با استفاده از شعور متعارف شناخته میشود، یاد شده است.
مضمون (تِم)، مبین اطلاعات مهمی درباره دادهها و سوالات تحقیق است و تا حدی، منی و مفهوم الگوی موجود در مجموعهای از دادهها را نشان میدهد. مضمون، الگویی است که در دادهها یافت میشود و حداقل به توصیف و سازماندهی مشاهدات و حداکثر به تفسیر جنبههایی از پدیده میپردازد. بطور کلی مضمون، ویژگی تکراری و متمایزی در متن است که به نظر پژوهشگر نشان دهنده درک و تجربه خاصی پیرامون پرسشهای پژوهش است.
روش تحلیل مضمون و شناخت مضامین
شناخت مضمون، یکی از مهم ترین و حساس ترین کارها در تحقیقات کیفی است و به عبارتی، قلب تحلیل مضمون است. شعور متعارف، ارزشهای پژوهشگر، جهتگیریها و سؤالات تحقیق و تجربه پژوهشگر درباره موضوع، در نحوه شناخت مضامین، تأثیر میگذارد. از آنجا که تحلیل مضمون، تحلیلی کیفی است، پاسخ روشن و سریعی برای این وجود ندارد که مقدار دادههای مناسب و مورد نیاز -که دلالت بر وجود مضمون یا اطلاق آن کند- چقدر است. بنابراین، مضمون، لزوماً به معیارهای کمی بستگی ندارد؛ بلکه به این بستگی دارد که چقدر به نکته مهمی درباره سؤالات تحقیق میپردازد.
اولاً، شناخت مضمون هرگز به معنی صرفاً یافتن نکته جالبی در دادهها نیست، بلکه مستلزم آن است که پژوهشگر مشخص کند در دادهها باید دنبال چه چیزی باشد؟ از چه چیزهایی باید صرف نظر و چگونه باید دادهها را تحلیل و تفسیر کند؟
ثانیاً، واژه « مضمون » به طور ضمنی و تا حدی، مبین « تکرار »است؛ لذا مسئلهای را که صرفاً یکبار در متنِ دادهها ظاهر شود نمی توان « مضمون » به حساب آورد مگر آنکه نقش برجسته و مهمی در تحلیل نهایی دادهها داشته باشد. به طور معمول، تکرار به معنی مشاهده و ظاهر شدن در دو یا چند مورد در متن است.
ثالثاً، مضمونها باید از یکدیگر متمایز باشد. با وجود اینکه هم پوشانی در میان مضامین تا حدودی اجتناب ناپذیر است اما اگر مرز کاملاً مشخص و تعریف شدهای میان مضامین مختلف وجود نداشته باشد نمی توان درک درستی از تحلیلها و تفسیرها عرضه کرد.

روش تحلیل مضمون و شناخت مضامین
بطور کلی روشهای مختلفی برای شناخت مضامین وجود دارد. در شکل فوق روشهای مناسبی جهت شناخت و کشف مضامین در متنپژوهی از دیدگاه ریان و برنارد ارائه شده است. البته پژوهشگر باید تا حدودی منعطف باشد زیرا تبعیت صرف از قواعد در شناخت مضامین، کاربردی ندارد.
گامهای تحلیل مضمون
تحلیل مضمون در پژوهش کیفی براساس شش گام انجام میشود:
- آشنایی با دادهها (Familiarization of data)
- کدگذاری اولیه (Generation of codes)
- جستجوی مضامین (Combining codes into themes)
- بازبینی مضامین (Reviewing themes)
- تعریف مضامین (Define themes)
- گزارش پایانی (Reporting of findings)

گامهای روش تحلیل مضمون
آشنایی با دادهها: در گام نخست پژوهشگر باید با مطالعه دقیق محتوا (مقالهها یا مصاحبهها) درک درستی از پدیده مورد مطالعه پیدا کند. هدف این گام طمالعه مکرر دادهها (مصاحبه، اسناد، یادداشتها) برای درک کلی محتوا است.
کدگذاری اولیه: گام دو، زمانی آغاز میشود که پژوهشگر، دادهها را مطالعه و با آنها آشنا شد. همچنین، فهرستی اولیه از ایدههای موجود در دادهها و نکات جالب آن ها، تهیه کرده باشد؛ لذا این گام، مستلزم ایجاد کدهای اولیه از دادهها است.
جستجوی مضامین: در گام سه، کدهای شناساییشده براساس بار معنایی که دارند در قالب مضامین بزرگتر دستهبندی میشود. تشخیص مضامین براساس کدها به تجربه و دانش پژوهشگر بستگی دارد.
بازبینی مضامین: در گام چهار، مضامینی که شناسایی شدند مورد بازبینی قرار میگیرند. ممکن است برخی مضامین باهم ترکیب شوند یا برخی مضامین نیز ممکن است حذف شوند. در پایان انتظار میرود مجموعهای از مضامین محوری شناسایی شوند.
تعریف مضامین: در گام پنج، پژوهشگر باید برای هر یک از مضامین محوری برچسب یا نام مناسب انتخاب کند. در نامگذاری مضامین باید اصل ایجاز رعایت شود یعنی نام مضامین باید کوتاه، گویا، مختصر و مفید باشد. از نامگذاری طولانی پرهیز کنید و در ضمن از نامی استفاده کنید که در نهایت بتوان از آن یک تعریف مفهومی ارائه کرد.
گزارش پایانی: گام شش، توضیح یافتهها با استفاده از دادهها و نمونههای مستند، همراه با تحلیل نهایی است. هدف از نوشتن گزارش پایانی این است که شرح کامل و پیچیده موجود در دادهها را به گونهای بیان شود که خواننده درباره اعتبار و صلاحیت تحلیل پژوهشگر، متقاعد شود. گزارش، باید شواهد کافی و مناسبی درباره مضامین موجود در دادهها فراهم کند و دادههای کافی برای هر مضمون، عرضه شود.
مقایسه روشهای تحلیل مضمون
تحلیل مضمون یکی از روشهای آشنا و پرکاربرد در پژوهش کیفی است که رویکردهای زیادی برای آن وجود دارد. سه رویکرد اصلی در این روش عبارتند از:
الف) روش کینگ و هاروکس
این روش بهطور ویژه بر ساختارمندی و نظم در تحلیل دادهها تأکید دارد. کینگ و هاروکس گامهای روشنی ارائه میدهند که از آشنایی با دادهها تا تولید گزارش پایانی را پوشش میدهد. ویژگی کلیدی این روش به صورت زیر است:
- تاکید بر تعامل بین پژوهشگر و شرکتکننده
- انعطافپذیری در تطبیق کدها و مضامین با نیازهای پژوهش
- شفافیت در شناسایی و بازبینی مضامین
این روش برای پژوهش های کیفی که نیاز به شفافیت و ساختار دارند، مناسب است. همچنین امکان تطبیق با اهداف خاص پروژه را فراهم میکند. برای کدگذاری متن مصاحبههای نیمساختارمند این روش مناسب است.
ب) روش براون و کلارک
روش براون و کلارک یکی از رایجترین رویکردهای تحلیل مضمون است که بهعنوان یک راهنمای جامع برای محققان تازهکار طراحی شده است. این روش بیشتر بر خلاقیت و تفسیر محقق تأکید دارد. ویژگی کلیدی روش براون و کلارک عبارتند از:
مراحل ساده و گامبهگام: آشنایی با دادهها، کدگذاری اولیه، شناسایی تمها، بازبینی تمها، تعریف تمها، و گزارش نهایی.
تمرکز بر انعطافپذیری و خلاقیت.
مناسب برای تحقیقات اکتشافی.
روش براون و کلارک نیازی به نرمافزار یا ساختار پیچیده ندارد و به پژوهشگر آزادی بیشتری در تفسیر دادهها میدهد.
رویکردی انعطافپذیر که برای طیف گستردهای از دادههای کیفی قابل استفاده است.
مقایسه با روش کینگ و هاروکس:
در حالی که کینگ و هاروکس به نظم ساختاری بیشتر تاکید دارند، براون و کلارک آزادی بیشتری به محقق در تفسیر دادهها میدهند.
ج) روش آتراید استرلینگ
روش آتراید استرلینگ بهطور خاص بر استخراج مضامین از نظریههای موجود تمرکز دارد و در آن دادهها برای تایید یا توسعه نظریههای از پیش تعریفشده استفاده میشوند. ویژگی کلیدی روش آتراید-استرلینگ عبارتند از:
- تحلیل استقرایی و قیاسی
- کدگذاری بر اساس چارچوب از پیش تعیینشده
این روش همزمان از رویکردهای استقرایی (استخراج مضامین از دادهها) و قیاسی (تطبیق مضامین با چارچوب نظری موجود) استفاده میکند. بنابراین برای پژوهشهایی که از قبل چارچوب نظری دارند و میخواهند دادهها را در چارچوبی مشخص تحلیل کنند، بسیار مفید است.
د) مقایسه روشهای تحلیل مضمون
روش اتراید-استرلینگ در مقایسه با روش براون و کلارک از انعطافپذیری کمتری برخوردار است، زیرا پژوهشگر ملزم به پیروی از چارچوب نظری موجود است. برخلاف روش کینگ و هاروکس که بر کشف و تعامل تمرکز دارد، این روش بیشتر در تحلیل دادههای نظری-محور کاربرد دارد.
- روش براون و کلارک: پژوهشهای اکتشافی و نیازمند انعطافپذیری زیاد
- روش کینگ و هاروکس: پژوهشهای ساختارمند و تعاملمحور
- روش اتراید-استرلینگ: پژوهشهای مبتنی بر چارچوب نظری
هر سه روش دارای ارزشهای خاص خود هستند و انتخاب آنها به نوع و هدفهای پژوهش و تشخیص پژوهشگر بستگی دارد.
سخن پایانی
رشد سریع تحقیقات کیفی در سالهای اخیر، منجر به برداشتن گامی مثبت در جهت درک عمیق تر از پدیدههای اجتماعی و پویایی آنها شده است. با این حال، هنوز ابزارهای مناسبی برای تحلیل دادههای کیفی، به اندازه کافی، وجود ندارد. در حالی که به مسائل مربوط به چرایی، چگونگی و زمانِ به کارگیری روشهای کیفی، توجه ویژهای شده است؛ اما به نحوه تحلیل دادههای متنی که پژوهشگران کیفی در مرحله پایانی گردآوری داده عرضه میکنند کمتر توجه شده است. این موضوع، یکی از مشکلات پژوهشگران، خصوصاً پژوهشگران علوم اجتماعی است که از روشهای کیفی استفاده میکنند.
یکی از روشهای کارامد تحقیقات کیفی، تحلیل مضمون است که هم اکنون به عنوان روش تحلیل، تجلیل و تعریف چندانی از آن نمی شود. چرا که این روش کمتر معرفی، ولی بیشتر استفاده شده است. این بدان معنی است که تحلیل مضمون ظاهراً روشی است که هر کسی به آسانی و بدون داشتن دانش یا مهارت خاص (که برای تحقیقات پیچیده تر و تحسین شده تر مانند نظریه داده بنیاد و تحلیل گفتمان لازم است) از آن استفاده میکند. این مقاله، چنین نگرشی را به نقد کشیده و نشان میدهد که تحلیل مضمون میتواند تحلیلهای معقولی کند و به سؤالات خاص تحقیق به خوبی پاسخ دهد.
فهرست منابع
منبع: حبیبی، آرش. روش پژوهش پیشرفته. تهران: پارسمدیر.
Attride-Stirling, J. (2001). Thematic networks: an analytic tool for qualitative research. Qualitative research, 1(3), 385-405.
Braun, V., Clarke, V., & Terry, G. (2021). Thematic Analysis: A Practical Guide. SAGE Publications Ltd.
King, N., Brooks, J., & Horrocks, C. (2018). Interviews in qualitative research. UK: Sage.