
کدگذاری در تحلیل مضمون روشی ساختارمند برای شناسایی مضامین اصلی و فرعی پیرامون پدیده مورد مطالعه است. این کدها به پژوهشگر کمک میکنند تا الگوها و مضامین پنهان را سازماندهی کرده و درک بهتری از دادهها به دست آورند. در این نوشتار کدگذاری در تحلیل مضمون با ذکر مثال تشریح شده است.
مقدمهای بر کدگذاری در تحلیل مضمون
کدگذاری در تحلیل مضمون فرآیندی است که در آن بخشهای معنادار دادههای کیفی (مانند مصاحبهها، متون یا مشاهدات) شناسایی و با برچسبهای مفهومی (کدها) نامگذاری میشوند. کدگذاری در تحلیل مضمون مشابه کدگذاری در تحلیل محتوا است.
روشهای متعددی برای کدگذاری در تحقیق کیفی وجود دارد که برای مقوله و مقولهبندی کردن در تحقیق کیفی کاربرد دارد. برخی از این روشها در بحث ارائه شد. سه روششناسی اصلی در تحلیل مضمون ارائه شده است:
کدگذاری در تحلیل مضمون با کدگذاری اولیه (باز) شروع میشود که به شناسایی مفاهیم و برچسبگذاری بخشهای مهم دادهها اخصاص دارد. سپس دستهبندی کدهای مشابه برای تشکیل مضامین فرعی شکل میگیرد. در پایان با ترکیب و پالایش کدها، مضامین اصلی شناسایی میشود.
کدگذاری قیاسی و استقرایی
کدگذاری با دو رویکرد اصلی انجام میشود:
- رویکرد قیاسی
- رویکرد استقرایی
رویکرد قیاسی بر اساس چارچوب نظری از پیش تعیینشده صورت میگیرد. رویکرد استقرایی بر اساس دادههای خام و بدون پیشفرض استوار. این مرحله پایه و اساس تحلیل مضمون را تشکیل میدهد و نقشی کلیدی در استخراج معنا از دادههای کیفی دارد.
گامهای کدگذاری در تحلیل مضمون
تحلیل مضمون با هر روش و هر رویکردی که انجام شود در نهایت در شش گام قابل انجام است:
- آشنایی با دادهها (Familiarization of data)
- کدگذاری اولیه (Generation of codes)
- جستجوی مضامین (Combining codes into themes)
- بازبینی مضامین (Reviewing themes)
- تعریف مضامین (Define themes)
- گزارش پایانی (Reporting of findings)

گامهای روش تحلیل مضمون
در این مطالعه کوشش بر آن است تا بر شیوه کدگذاری در تحلیل مضمون تمرکز شود.
آموزش کدگذاری در تحلیل مضمون با مثال
مفهوم کانونی که در قلب این روش قرار دارد مفهوم کدگذاری است. در تمامی این گامها هدف آن است تا مضامین درست و مناسب شناسایی شوند و این تنها از طریق کدگذاری متن قابل حصول است.
کدگذاری باز (شناسایی مضامین پایه)
نخست محتوا را چندین بار بخوانید تا بهخوبی با آن آشنا شوید. سپس فرایند کدینگ دادهها را شروع کنید؛ در هر خط از متن واحد معنادار را استخراج کنید. برای نمونه به متن زیر دقت کنید:
برای آمدن به محل کار بسیار مشتاق هستم و به یاد ندارم هرگز دیر در محل کار حاضر شده باشم. حتی بعد از ساعت کاری هم در سازمان میمانم و برخی از کارها را در منزل انجام میدهم. به شغلم افتخار میکنم و به همه میگویم که به چه کاری اشتغال دارم …
کدهای مستخرج از این متن (مضامین پایه) عبارتند از:
شور و اشتیاق کاری، حضور به موقع در محل کار، انجام کار پس از ساعت اداری، انجام پارهای امور در منزل، احساس افتخار به شغلی
به این فرایند کدگذاری باز گویند. انتظار میرود پس از کدگذاری باز شمار بسیار زیادی از کدها شناسایی شود. در گام بعد باید کدهای باز مورد بازبینی قرار گیرند. کدهای بیارزش را حذف کنید، کدهای تکراری را حذف کنید و کدهای هممعنا را ادغام کنید. در پایان شمار مناسبی از کدهای معنادار خواهید داشت که همان مضامین پایه (Basic Themes) هستند.
کدگذاری محوری (شناسایی سازهها)
گام بعدی، دستهبندی مضامین پایه است که همان کدگذاری محوری است. برای این منظور مضامین پایه همراستا شناسایی و دستهبندی میشوند. برای هر یک از دستهها یک نام معنادار و مناسب با رعایت اصل ایجاز انتخاب کنید.
پس از کدگذاری باز، در کدگذاری محوری باید مضامین همراستا را دستهبندی کنیم و برای هر دسته نام کوتاه، گویا و قابل تعریف انتخاب کنیم.
جان کرسول
نام مضامین باید کوتاه، گویا، مختصر و مفید باشد. از نامگذاری طولانی پرهیز کنید و در ضمن از نامی استفاده کنید که در نهایت بتوان از آن یک تعریف مفهومی ارائه کرد.
برای نمونه کدهای باز در مصاحبه بالا را میتوان در قالب «انگیزش شغلی» دستهبندی کرد. به این ترتیب مضامین اصلی شناسایی میشوند. این پایان فرایند کدگذاری است.
البته آتراید استرلینگ معتقد است مضامین اصلی یا سازماندهنده را میتوان در دستههایی بزرگتر بهنام مضامین فراگیر قرار داد.
نکات کلیدی کدگذاری در تحلیل مضمون
چند نکته جائیز اهمیت در فرایند کدینگ دادهها وجود دارد.نخست اینکه شناخت مضمون هرگز به معنی صرفاً یافتن نکته جالبی در دادهها نیست، بلکه مستلزم آن است که پژوهشگر مشخص کند در دادهها باید دنبال چه چیزی باشد؟ از چه چیزهایی باید صرف نظر و چگونه باید دادهها را تحلیل و تفسیر کند؟
دو دیگر آنکه واژه «مضمون» به طور ضمنی و تا حدی، مبین «تکرار» است. بنابراین مقولهای که یک بار صرفاً یکبار در متنِ دادهها ظاهر شود نمی توان «مضمون» به حساب آورد. مگر آنکه نقش برجسته و مهمی در تحلیل نهایی دادهها داشته باشد. به طور معمول، تکرار به معنی مشاهده و ظاهر شدن در دو یا چند مورد در متن است.
سوم اینکه مضمونها باید از یکدیگر متمایز باشد. با وجود اینکه هم پوشانی در میان مضامین تا حدودی اجتناب ناپذیر است اما اگر مرز کاملاً مشخص و تعریف شدهای میان مضامین مختلف وجود نداشته باشد نمی توان درک درستی از تحلیلها و تفسیرها عرضه کرد.
سخن پایانی
تحلیل مضمون، طیف گستردهای از روشها و فنون را در بر میگیرد. در فرایند تحلیل مضمون با توجه به اهداف و سؤالات تحقیق میتوان از روشهای تحلیلی مناسب آن استفاده کرد. در این مقاله، روش کاربردی براون کلارک در تحلیل مضمون معرفی گردید. به عقیده براون و کلارک در تحلیل مضمون، در صورتیکه پژوهشگر نخواهد به نظریه کامل برسد، نیازی نیست به اصول نظریه دادهبنیاد پایبند باشد. ضمن اینکه در نظریه دادهبنیاد، تحلیل از منبع داده شروع میشود و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا میکند. اما در تحلیل مضمون همه منابع داده، بررسی و مضامین کل دادهها، تحلیل و تفسیر میشود. کدگذاری در تحلیل مضمون دانشی است که با تمرین و مهارت بیشتر قابل انجام است.
فهرست منابع
منبع: حبیبی، آرش. روش پژوهش پیشرفته. تهران: پارسمدیر.
Attride-Stirling, J. (2001). Thematic networks: an analytic tool for qualitative research. Qualitative research, 1(3), 385-405.
Braun, V., Clarke, V., & Terry, G. (2021). Thematic Analysis: A Practical Guide. SAGE Publications Ltd.
King, N., Brooks, J., & Horrocks, C. (2018). Interviews in qualitative research. UK: Sage.