روش براون و کلارک

روش براون و کلارک در تحلیل مضمون رویکردی نظام‌مند و مبتنی بر شش گام است که برای کدگذاری متن و استخراج مضامین استفاده می‌شود.  برای کدگذاری متن انواع مصاحبه در پژوهش کیفی می‌توان از این روش استفاده کرد.

این روش بوسیله ویرجینیا براون (Virginia Braun) و ویکتوریا کلارک (Victoria Clarke) ارائه شد. در میان رویکردهای گوناگون کدگذاری در تحقیق کیفی و بویژه کدگذاری در تحلیل مضمون این روش با اقبال زیادی همراه بوده‌است. نظر به اهمیت موضوع، در این نوشتار روش براون و کلارک برای تحلیل مضمون آموزش داده شده است.

روش براون و کلارک در تحلیل مضمون

تحلیل مضمون روشی برای تجزیه و تحلیل داده‌های کیفی و تحلیل مصاحبه است. معمولاً برای مجموعه‌ای از متون، مانند مصاحبه یا رونوشت استفاده می‌شود. در روش براون و کلارک پژوهشگر داده‌ها را از نزدیک بررسی می‌کند تا مضامین مشترک – موضوعات، ایده‌ها و الگوهای معنایی که مکرراً مطرح می‌شوند را شناسایی کند.

روش‌های مختلفی برای انجام تحلیل مضمون وجود دارد که رایج‌ترین آن روش براون و کلارک شامل شش گام زیر است:

  •  آشنایی با داده‌ها
  • کدگذاری
  • ایجاد مضامین
  • بررسی مضامین
  • تعریف و نام‌گذاری مضامین
  • نوشتن گزارش پایانی

پیروی از این فرآیند همچنین می‌تواند به پژوهشگر در جلوگیری از سوگیری تایید در هنگام تدوین تحلیل کمک کند.

این فرآیند در ابتدا برای پژوهش‌های روانشناسی توسط ویرجینیا براون و ویکتوریا کلارک توسعه داده شد. با این حال تحلیل مضمون یک روش انعطاف‌پذیر است که می‌تواند با بسیاری از دیگر انواع پژوهش تطبیق داده شود.

کاربرد روش براون و کلارک در تحلیل مضمون

تحلیل مضمون رویکرد خوبی برای پژوهش است که در آن سعی می‌کنید از مجموعه‌ای از داده‌های کیفی چیزی در مورد دیدگاه‌ها، نظرات، دانش، تجربیات یا ارزش‌های افراد بیابید – برای مثال، متن مصاحبه، نمایه‌های رسانه‌های اجتماعی، یا پاسخ‌های نظرسنجی

برخی از انواع سؤالات پژوهشی که ممکن است برای پاسخ به آنها از تحلیل مضمون استفاده کنید:

برای پاسخ به هر یک از این سوالات، داده‌ها را از گروهی از شرکت‌کنندگان مرتبط جمع‌آوری کرده و سپس آن‌ها را تجزیه و تحلیل کنید. تجزیه و تحلیل مضمون به شما امکان انعطاف پذیری زیادی را در تفسیر داده‌ها می‌دهد و به شما این امکان را می‌دهد که با دسته بندی آنها در موضوعات گسترده، راحت تر به مجموعه داده‌های بزرگ نزدیک شوید.

با این حال، خطر از دست دادن تفاوت‌های ظریف در داده‌ها را نیز شامل می‌شود. تحلیل مضمون اغلب کاملاً ذهنی است و بر قضاوت محقق متکی است، بنابراین شما باید به دقت در انتخاب‌ها و تفسیرهای خود تأمل کنید.

به داده‌ها توجه زیادی داشته باشید تا اطمینان حاصل کنید که چیزهایی را که وجود ندارند – یا چیزهایی را که هستند پنهان نمی کنید.

رویکردهای روش براون و کلارک

هنگامی که تصمیم به استفاده از تحلیل مضمون گرفتید دو رویکرد اصلی وجود دارد:

  • رویکرد قیاسی
  • رویکرد استقرایی

تمایز بین رویکردهای استقرایی و قیاسی وجود دارد:

یک رویکرد استقرایی شامل اجازه دادن به داده‌ها برای تعیین مضامین شما است.

یک رویکرد قیاسی شامل رسیدن به داده‌ها با برخی مضامین از پیش تعیین‌شده است که انتظار دارید بر اساس تئوری یا دانش موجود در آنجا منعکس شوند.

از خود بپرسید: آیا چارچوب نظری من به من ایده قوی درباره نوع موضوعاتی که انتظار دارم در داده‌ها (قیاسی) بیابم، می‌دهد، یا آیا قصد دارم چارچوب خود را بر اساس آنچه می‌یابم (استقرایی) توسعه دهم؟

همچنین تمایزی بین رویکرد معنایی و نهفته وجود دارد:

یک رویکرد معنایی شامل تجزیه و تحلیل محتوای صریح داده‌ها است.

یک رویکرد پنهان شامل خواندن زیرمتن و مفروضات زیربنای داده‌ها است.

از خود بپرسید: آیا من به نظرات بیان شده افراد (معنای) علاقه مند هستم یا به آنچه اظهارات آنها در مورد مفروضات و زمینه اجتماعی آنها آشکار می‌کند (مخفی)؟

پس از اینکه به این نتیجه رسیدید که تحلیل مضمون روش مناسبی برای تجزیه و تحلیل داده‌های خود است، و به رویکردی که قرار است در پیش بگیرید فکر کردید، می‌توانید شش مرحله توسعه یافته توسط براون و کلارک را دنبال کنید.

گام ۱: آشنایی با داده‌ها

نخستین این است که اطلاعات خود را بشناسیم. مهم است که قبل از شروع به تجزیه و تحلیل موارد جداگانه، یک نمای کلی از تمام داده هایی که جمع آوری کرده ایم داشته باشیم. این ممکن است شامل رونویسی صدا، خواندن متن و یادداشت برداری اولیه و به طور کلی بررسی داده‌ها برای آشنایی با آن باشد.

گام ۲: کدگذاری

در گام ۲ باید داده‌ها را کدگذاری کنیم. کدگذاری به معنای برجسته کردن بخش‌هایی از متن – معمولاً عبارات یا جملات – و ارائه برچسب‌های مختصر یا «کد» برای توصیف محتوای آنها است.

یک نمونه متن از مصاحبه‌ای با پیرامون عوامل موفقیت کارآفرینی با یک کارآفرین برتر به‌صورت زیر است:

«… من بدون آنکه نامید شوم همیشه با همه توانم روی کارم متمرکز بودم و از خودم اطمینان داشتم که حتما موفق خواهم شد. شبانه‌روز و به‌مدتی طولانی مشغول کار بودم گاهی حتی تاریخ و روز و شب را فراموش می‌کردم.»

برای کدگذاری باید متن مصاحبه را به دقت مرور کنیم و هر چیزی را که مرتبط یا بالقوه جالب است برجسته سازیم. علاوه بر برجسته کردن تمام عبارات و جملاتی که با این کدها مطابقت دارند، می‌توانیم همچنان به افزودن کدهای جدید در متن ادامه دهیم. کدهای حاصل از تحلیل این متن به‌صورت زیر است:

عدم احساس ناامیدی، تمرکز روی کار، اعتماد به‌نفس، استمرار و سخت‌کوشی

پس از بررسی متن، تمام داده‌ها را در گروه هایی که با کد مشخص شده اند جمع آوری می‌کنیم. این کدها به ما این امکان را می‌دهند که نمای کلی فشرده‌ای از نکات اصلی و معانی رایجی که در سراسر داده تکرار می‌شوند به دست آوریم.

مرحله ۳: ایجاد مضامین

در گام سه، کدهایی را که ایجاد کردیم را بررسی می‌کنیم، الگوهایی را در میان آنها شناسایی می‌کنیم و شروع به ارائه مضامین می‌کنیم.

تم‌ها عموماً گسترده تر از کدها هستند. بیشتر اوقات، چندین کد را در یک موضوع واحد ترکیب می‌کنید. برای نمونه تمامی کدهای شناسایی شده پیشین را می‌توانیم در یک مضمون کلی به‌نام «ویژگی‌های شخصیتی کارآفرین» دسته‌بندی کنیم. این گام بستگی زیاید به تجربه، مهارت و دانش کدگذار دارد.

در این مرحله ممکن است تصمیم بگیریم که برخی از ما کدها خیلی مبهم هستند یا به اندازه کافی مرتبط نیستند (مثلاً چون ظاهر نمی شوند اغلب در داده ها)، بنابراین می‌توان آنها را دور انداخت.

سایر کدها ممکن است به خودی خود به تم تبدیل شوند. در مثال ما، تصمیم گرفتیم که کد “عدم قطعیت” به عنوان یک موضوع معنی داشته باشد، با برخی کدهای دیگر در آن گنجانده شده است.

باز هم، آنچه که ما تصمیم می‌گیریم با توجه به آنچه در تلاش برای یافتن آن هستیم، متفاوت خواهد بود. ما می‌خواهیم مضامین بالقوه‌ای ایجاد کنیم که در مورد داده‌ها برای اهدافمان چیز مفیدی به ما بگوید.

گام ۴: بررسی مضامین

اکنون باید مطمئن شویم که مضامین ما بازنمایی مفید و دقیق داده‌ها هستند. در اینجا، ما به مجموعه داده‌ها برمی گردیم و مضامین خود را با آن مقایسه می‌کنیم. آیا چیزی را از دست می‌دهیم؟ آیا این مضامین واقعاً در داده‌ها وجود دارند؟ چه چیزی را می‌توانیم تغییر دهیم تا تم هایمان بهتر عمل کنند؟

اگر با مشکلاتی در زمینه‌های خود مواجه شویم، ممکن است آنها را تقسیم کنیم، ترکیب کنیم، آنها را دور بیندازیم یا موارد جدیدی ایجاد کنیم: هر چیزی که آنها را مفیدتر و دقیق‌تر کند.

برای مثال، ممکن است با بررسی داده‌ها تصمیم بگیریم که «تغییر اصطلاحات» با موضوع «عدم قطعیت» بهتر از «بی اعتمادی به متخصصان» تطبیق می‌کند، زیرا داده‌های برچسب‌گذاری شده با این کد مستلزم سردرگمی است، نه لزوماً بی‌اعتمادی.

گام ۵: تعریف و نامگذاری مضامین

حالا که لیست نهایی تم‌ها را دارید، زمان نامگذاری و تعریف هر یک از آنهاست. تعریف مضامین مستلزم فرمول‌بندی دقیقاً منظور ما از هر موضوع و فهمیدن اینکه چگونه به ما در درک داده‌ها کمک می‌کند.

نامگذاری مضامین شامل ارائه یک نام مختصر و قابل درک برای هر موضوع است. برای مثال، ممکن است به «بی اعتمادی به متخصصان» نگاه کنیم و دقیقاً منظورمان از «متخصصان» در این موضوع را مشخص کنیم. ممکن است تصمیم بگیریم که نام بهتری برای موضوع «بی اعتمادی به قدرت» یا «تفکر توطئه» باشد.

گام ۶: نوشتن گزارش پایانی

در آخرین گام از روش براون و کلارک، ما تجزیه‌وتحلیل خود را از داده‌ها می‌نویسیم. مانند همه متون دانشگاهی، نوشتن یک تحلیل مضمون نیاز به مقدمه‌ای برای تعیین سؤال، اهداف و رویکرد پژوهش ما دارد.

ما همچنین باید یک بخش روش‌شناسی قرار دهیم که نحوه جمع‌آوری داده‌ها را توضیح دهد (مثلاً از طریق مصاحبه‌های نیم‌ساختارمند یا سؤالات نظرسنجی باز) و توضیح دهد که چگونه خود تحلیل مضمون را انجام دادیم.

سخن پایانی از روش براون و کلارک

بخش نتایج یا یافته‌ها معمولاً به نوبه خود به هر موضوع می‌پردازد. ما توضیح می‌دهیم که هر چند وقت یک‌بار مضامین مطرح می‌شوند و معنی آنها چیست، از جمله مثال‌هایی از داده‌ها به عنوان مدرک. در پایان، نتیجه‌گیری ما نکات اصلی را توضیح می‌دهد و نشان می‌دهد که چگونه تجزیه و تحلیل به سؤال پژوهش ما پاسخ داده است.

یک گزارش دقیق به تجربه و دانش پژوهشگر بستگی زیادی دارد. پژوهشگر باید از آگاهی کافی از پدیده محوری برخوردار باشد تا بتواند گزارشی تنظیم کند که همه بتوانند از نتایج آن بهره‌مند شود. در پایان باید گفت آموزش روش براون و کلارک از کتاب این نویسندگان اقتباس گردید.

Braun, V., & Clarke, V. (2022). Thematic analysis: A practical guide. Sage.