کارآفرینی : تاریخچه و تعریف

کارآفرینی (Entrepreneurship) فرایند کشف راه‌های جدید برای ترکیب منابع جهت خلق فرصت‌های شغلی است. چناچه ارزش بازار این ترکیب منابع از ارزش بازاری هر نوع ترکیب دیگر از آن بیشتر باشد در این صورت فرد کارآفرین به سودآوری دست پیدا می‌کند.

موفقیت در عصر حاضر به اقتصاد دانش‌بنیان متکی است و رویکردهای مبتنی بر خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی زیربنای چنین اقتصادی را شکل می‌دهند. در زمانیکه رقابت در بازارهای مختلف به حد اشباع رسیده است و افراد جویای کار بسیاری در بازارهای کار منتظر فرصت‌های شغلی جدید هستند این مقوله اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. شرکت‌های کوچک و متوسط به عنوان موتور محرک اقتصادی در کشورهای پیشرو براساس تفکرات افراد کارآفرین شکل می‌گیرند.

کارآفرینی یکی از مفاهیمی است که در جوامع علمی (دانشگاهی) و علملی (صنعت) بسیار مورد بررسی قرار گرفته است. دانشگاه‌ها با ایجاد یک رشته جدید به نام مدیریت کارآفرینی به استقبال آن رفته‌اند. صنایع و شرکت‌ها نیز مفهوم کارآفرینی سازمانی را به سرفصل فعالیت‌های کاری خود اضافه کرده‌اند. این مفهوم در واقع نیاز دنیای پرتکرار امروز است و باید به درستی شناخته شود تا فرصت‌های شغلی جدیدی ایجاد نماید. موفقیت در عرصه داخلی و همچنین بین‌المللی مرهون فعالیت‌های افراد کارآفرین است. دیرزمانی است که این موضوع از یک شعار به یک اهرم کلیدی عملکردی تبدیل شده است. بنابراین در مقاله حاضر کوشش شده است تا ضمن مروری تاریخی، مفاهیم، تعاریف و بنیان‌های کارآفرینی شناسایی و تشریح شود.

تاریخچه کارآفرینی

در اوایل سده شانزدهم میلادی کسانی را که در کار مأموریت نظامی بودند کارآفرین می‌خواندند و پس از آن نیز برای مخاطرات دیگر نیز همین واژه با محدودیت‌هایی مورد استفاده قرار گرفت. از حدود سال ۱۷۰۰ میلادی به بعد درباره پیمانکاران دولت که دست اندرکار امور عمرانی بودند، از لفظ کارآفرین زیاد استفاده شده است.

کارآفرینی و کارآفرین اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و همه مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریه‌های خود تشریح کرده‌اند. ژوزف شومپیتر با ارائه نظریه توسعه اقتصادی خود در سال ۱۹۳۴ که همزمان با دوران رکود بزرگ اقتصادی بود، موجب شد تا نظر او در خصوص نقش محوری کارآفرینان در ایجاد سود، مورد توجه قرار گیرد و به همین دلیل وی را «پدر کارآفرینی» لقب داده‌اند.

تعریف کارآفرینی از دیدگاه شومپیتر

تعریف کارآفرینی از دیدگاه شومپیتر

از نظر وی «کارآفرین نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی است» و نقش کارآفرینی عبارت است از «نوآوری یا ایجاد ترکیب‌های تازه از مواد». همچنین کارآفرینی از سوی روانشناسان و جامعه‌شناسان با درک نقش کارآفرینان در اقتصاد و به منظور شناسایی ویژگی‌ها و الگوهای رفتاری آنها با بررسی و تحقیق در خصوص آنان مورد توجه قرار گرفته است.

ریشه واژه کارآفرینی

کانتیلون Cantillon به سال ۱۷۵۵ ابداع کننده واژه کارآفرینی است. واژه کارآفرینی از قرنها پیش و قبل از آنکه به زبان امروزی مطرح شود، در اصل از زبان فرانسه به دیگر زبان‌ها راه یافته ‌است. این واژه معادل کلمه فرانسوی Enterprendre به معنای «متعهد شدن» معادل under Take در زبان انگلیسی می­‌باشد که در سال ۱۸۴۸ توسط جان استوارت میل به کارآفرینی یا Entrepreneur در زبان انگلیسی ترجمه شد. کارآفرینی موضوعی است که از اواخر قرن بیستم مورد توجه محافل آموزشی کشورهای جهان قرار گرفته است. بررسی تاریخ ادبیات کارآفرینی مؤید آن است که این واژه اولین بار در تئوری‌های اقتصادی و توسط اقتصاد دانان ایجاد شده و سپس وارد مکاتب و تئوری‌های سایر رشته‌های علوم گردیده است.

تعریف کار آفرین و کارآفرینی

کارآفرینی فرآیند یا مفهومی است که در طی آن فرد کارآفرین با ایده‌های نو، خلاق و شناسایی فرصت‌های جدید با بسیج منابع، به ایجاد کسب و شرکت‌های نو، سازمان‌های جدید و نوآور رشد یابنده مبادرت می‌ورزد. این امر توأم با پذیرش خطرات است ولی اغلب منجر به معرفی محصول یا ارائه خدمات به جامعه می‌شود. انگیزه‌های مختلفی در کارآفرین شدن مؤثر می‌باشد که از جمله آن‌ها: نیاز به موفقیت، نیاز به کسب درآمد و ثروت، نیاز به داشتن شهرت، و مهم‌تر از همه نیازمندی به احساس مفید بودن و استقلال طلبی را می‌توان نام برد.

کارآفرین به کسی گفته می‌شود که علاوه بر برخورداری از خلاقیت بالا، دارای روحیه‌ی خطرپذیری است و می‌تواند برای حل مشکلات دنیای امروز راهکارهای عملی و مبتکرانه ارائه دهد. انسان‌های کارآفرین موجب ظهور مشاغل جدید می‌شوند و می‌توانند با تشخیص زودهنگام فرصت‌های رشد، نیرو و نشاط تازه‌ای به تشکیلاتی که سال‌ها از عمرشان می‌گذرد ببخشند.

کارآفرین فردی است که کنترل درونی دارد. او برای آنکه بتواند درست آنچه را که می‌اندیشد عینیت بخشد و عزم خود را عملی کند باید رئیس و کارفرمای خود باشد. یعنی کارآفرین نیاز به استقلال دارد. ذهن پویای او مرزهای از پیش تعیین شده و قالب‌های رایج را در هم می‌شکند و با وجودی که همان چیزی را می‌بیند که دیگران می‌بینند، اما چیزی را می‌اندیشد که دیگران نمی‌اندیشند. یعنی کارآفرین خلاق است.

ذهنیت کار آفرینی

کار آفرین ذهنیت روشن و یا تا حدودی روشن از زندگی دارد. او فرد بالغی است که به خود آموخته با هر تجربهای برخورد سالم داشته باشد. کار آفرین کسی است که می‌داند چگونه از کار احساس رضایت کند او به دستاوردهای خود میبالد، پس شما هم نسبت به کار خود ذهنیت مثبتی نشان دهید، چون این به موفقیت شما کمک می‌کند. کار آفرین کسی است که تصویر بزرگ را می‌بیند و از بالا به مساله نگاه می‌کند.

خوش خلقی کمک می‌کند تا سلامت فکر حفظ شود، جدی بودن بیش از اندازه زیان آور است و می‌تواند به کارتان لطمه بزند،ابزار خوش طبعی موجب گسترش خوش بینی و ایجاد محیط آرام و بی تنش می‌گردد و بر دیگران تاثیر می‌گذارد، به شکل خلاصه بر خورد ذهنی درست با کار، بسیار مهم است. کار آفرین موفق از کارش لذت می‌برد و کاملا متوجه کاری است که می‌کند، ذهنیت مثبت باعث می‌شود شغل او به کاری بر انگزاننده، جالب و ثمر بخش تبدیل شود .

زمانبندی مطالعات کارآفرینی

روند تحول زندگی را به شکل‌های دیگری نیز می‌توان بیان کرد. اما آنچه که در تمامی تحلیل‌ها باید مورد توجه قرار گیرد عامل عامل تغییر می‌باشد. در واقع همان نیرویی که پیشرفت مادی و غیر مادی را سبب شده و به انجام رسانده است. امروز بر همگان آشکار شده است که این عامل تغییر (ارزش آفرینان) از ابتدا تا کنون وجود داشته و به احتمال زیاد در آینده نیز تغییراتی توسط کارآفرینان صورت خواهد پذیرفت، به طور کلی کارآفرینی بعنوان عامل تغییر می‌تواند به خلق کسب‌وکار جدید و یا توسعه کسب‌وکار قدیمی به کوشش فرد یا گروههای کوچک گفته شود. دو موج وسیع کارآفرینی را به جلو رانده است:
موج اول:انفجار عمومی مطالعه و تحقیق در جهارچوب انتشار کتابهایی درباره زندگی کارآفرینان و تاریخچه شرکت‌های آنها و چگونگی ایجاد کسب وکار شخصی و شیوه‌های آن می‌باشند.

موج دوم که به تدریج ایجاد گردیده است ارائه رشته‌های آموزشی کارآفرینی (در مقاطع تحصیلی گوناگون) است. این دوره‌ها از اواخر دهه ۱۹۶۰ در چند دانشکده آغاز شده و تاکنون در بیش از پانصد دانشکده زمانی اینکار با قدرت کم و قلمرو کوچکی از جهان صورت می‌گرفت که به شکل کشور کشایی توسط قومها وقبیله‌های کوچک و بزرگ ظاهر می‌شد. هر چه دامنه قدرت افزایش می‌یافت افراد به فکر کردن بخشهای بزرگتری از جهان می‌افتد که جنگهای خانمان سوز اول ودوم ویا لشگر کشیهای چنگیز و اسکندر و … از آن جمله بود.

برخی ویژگی‌های کارآفرینان (ارزش آفرینان)

کارآفرین فردی است که با ایده‌ای خلاقانه و جسورانه به منظور کسب سودآوری، کسب‌وکار جدیدی را راه‌اندازی می‌کند. کارآفرین و ویژگی‌های کارآفرینان از اهمیت بسیاری برخوردار است. برای شناخت بهتر این افراد می‌توان از پرسشنامه شخصیت کارآفرینان استفاده کرد. برخی از ویژگی‌های کارآفرینان در ادامه ذکر شده است.

الف)بخش زیادی از وقت و انرژی خود را صرف توجه دقیق به اطراف خود می‌کنند.

ب)از کنجکاوی فوق العاده برخوردار بوده و در جستجوی موضوعات تازه و ناشناخته و عجیب هستند به همین دلیل آنها پرشسهای بیشتر و پیچیده تری را در مقایسه با افرادی که از توانایی خلاقیت کمتری برخوردار هستند مطرح می‌کنند.

ج) آنها نه برای پاداش بلکه بدلیل دست یافتن به بینش و هدف خود بر انگیخته می‌شود.

د) آنها انعطاف پذیر بوده و توانایی تعقیب و دستیابی به راه حل مشکل را از راه‌های گوناگون دارا می‌باشد.مدیریت افراد خلاق در سازمان‌ها دشوار است. آنها اگرچه به دستور گرفتن از دیگران اعتقاد ندارند ولی نیاز مبرم به پذیرفتن، واقع شدن دارند زیرا این احساس برای آنها آرامش خاطر ایجاد می‌کند. افراد خلاق و نو آور ممکن است گروههای مختلفی را تشکیل داده که باید توسط رهبر و مدیری خلاق نیز دارا شود.

خلاصه و جمع‌بندی

در هر اقتصادی، چرخش مالی یک کشور تأثیر مستقیمی بر روی کیفیت زندگی مردم آن کشور دارد. کارآفرینان یکی از قدرتمندترین مهره‌های گردش این چرخه اقتصادی هستند. به زبان ساده در هر کشوری، در هر شرایطی به همت کارآفرینان می‌توان یک اقتصاد شکست خورده را تبدیل به یک اقتصاد ابرقدرت کرد. در چند سال اخیر، شرکت‌های بزرگ در سازمان خود شخصی را به عنوان کارآفرین سازمانی تعیین می‌نمایند تا بدین ترتیب به برتری عملیاتی دست پیدا کنند و مزیت رقابتی به دست بیاورند.

بین کارآفرین و کارآفرین سازمانی تفاوت‌هایی وجود دارد. کارآفرین به شخصی گفته می‌شود که با در ذهن داشتن یک مفهوم یا ایده‌ی نوآورانه، یک کسب‌و‌کار جدید راه‌اندازی می‌کند. اما به کارمند یک سازمان که اختیار ایجاد نوآوری در محصول، خدمت، فرایند، سیستم و غیره را بر عهده دارد کارآفرین سازمانی می‌گویند. طبیعت فعالیت کارآفرین، شهودی است در حالی که برای کارآفرین سازمانی، ترمیمی است. کارآفرین از منابع شخصی مثل نیروی انسانی، ماشین‌آلات، پول و غیره استفاده می‌کند. در حالی که در مورد کارآفرین سازمانی، منابع از قبل آماده هستند و توسط شرکت تأمین می‌شوند.کارآفرین رئیس خودش است؛ بنابراین در اتخاذ تصمیم مستقل عمل می‌کند. اما در مقابل، کارآفرین سازمانی کسی است که برای سازمان کار می‌کند و نمی‌تواند مستقل از سازمان خود تصمیم بگیرد.

منبع: اقتباس از مقاله تاریخ و مفهوم کارآفرینی نوشته مریم معصوم پور


فصل دوم و ادبیات پژوهش مدیریت کارآفرینی

فصل دوم و ادبیات پژوهش در زمینه مدیریت کارآفرینی توسط پایگاه پارس‌مدیر به نگارش درآمده است. این فصل دوم در پایان‌نامه‌ای با هدف ارزیابی مدیریت کارآفرینی پایگاه پارس‌مدیر تهیه شده و به نگارش در آمده است. بنابراین مالکیت معنوی آن با پایگاه پارس مدیر است و بازنشر آن از نظر قانونی و اخلاقی صحیح نیست. مبانی نظری و ادبیات پژوهش مدیریت کارآفرینی را می‌توانید خریداری کنید.