
مدیریت کارآفرینی (Entrepreneurship Management) فرآیند هدایت، سازماندهی و راهبری منابع برای خلق و توسعه کسبوکارهای نوآورانه است. در دنیای پرتلاطم امروز، بدون درک و تسلط بر این مفهوم، موفقیت و پایداری کسبوکارها به خطر میافتد. نظر به اهمیت موضوع در این نوشتار، «مدیریت کارآفرینی» مفهومسازی و تعریف خواهد شد.
مبانی نظری و تعریف مدیریت کارآفرینی
مدیریت کارآفرینی به عنوان یک رویکرد علمی و کاربردی، ترکیبی از مدیریت کلاسیک و تفکر کارآفرینانه محسوب میشود. این مفهوم به دنبال آن است که خلاقیت، نوآوری و ریسکپذیری فردی یا سازمانی را در قالب فرآیندهای مدیریتی ساختارمند به کار گیرد.
ژوزف شومپیتر معتقد است مدیریت کارآفرینی پلی است میان ایدههای نو و تحقق آنها در قالب محصولات، خدمات یا مدلهای کسبوکار جدید.
از دیدگاه پیتر دراکر، «کارآفرینی» همان فرایند تاسیس یک کسبوکار (شرکت) بر مبنای یک فکر و ایده نو است. افراد «کارآفرین» در عرصه جهانی افراد خلاق و نوآوری هستند که منشا تحولات بزرگی در عرصه تولید و خدمات شده اند.
بهلحاظ نظری، این رویکرد بر پایه دو جریان فکری استوار است:
- نخست اندیشههای کلاسیک مدیریت که بر سازماندهی، برنامهریزی و کنترل تأکید دارد؛
- دوم اصول کارآفرینی که به خلاقیت، فرصتیابی و ارزشآفرینی تمرکز میکند.
ترکیب این دو نگاه سبب میشود سازمانها نهتنها در چارچوبهای موجود فعالیت کنند، بلکه ظرفیت تحولآفرینی و نوآوری مستمر را نیز داشته باشند.
سیر تاریخی مدیریت کارآفرینی
تاریخچه کارآفرینی به سالها پیش برمیگردد. ریچارد کانتیلون (Richard Cantillon) در قرن ۱۸ واژه کارآفرین را برای کسانی بهکار برد که هزینههای مشخص را میپذیرفتند اما درآمدی نامعلوم و همراه با ریسک داشتند. او کارآفرینان را از زمینداران و کارگران جدا دانست و تأکید کرد که آنها با سرمایه خود و در شرایط عدم قطعیت فعالیت میکنند.

ریچارد کانتیلون و ژان باپتیست سه
ژان باپتیست سه (Jean Baptiste Say)، اقتصاددان فرانسوی، کارآفرین را کسی معرفی کرد که عوامل تولید را ترکیب میکند و مسئولیت ارزش تولیدات و سود را بر عهده دارد. او بر نقش مدیریتی کارآفرین تأکید داشت اما نوآوری را در نظر نگرفت.
در آغاز قرن ۲۰ هنوز کارآفرینی جدا از مدیریت دیده میشد. اما در دهه ۱۹۳۰ مفهوم کارآفرینی گسترش یافت. پیتر دراکر این مفهوم را وارد مدیریت دولتی کرد و مدیریت کارآفرینانه را شکل داد. از نظر او، مدیر کارآفرین فرصتها را شناسایی میکند، نیاز مشتریان را درک میکند و تغییرات را برای بهبود بهرهبرداری به کار میگیرد.
سابقه کارآفرینی در ایران
در حالیکه در کشورهای پیشرفته از دهه ۱۹۷۰ و در کشورهای درحالتوسعه از دهه ۱۹۸۰ به کارآفرینی توجه شد، در ایران تا آغاز برنامه سوم توسعه توجه جدی به این موضوع وجود نداشت.
با افزایش معضل بیکاری، توسعه کارآفرینی در برنامه سوم بهعنوان یک ضرورت مطرح شد و وزارتخانههای مختلف و جهاد دانشگاهی مأمور اجرای آن شدند. طرح «کاراد» در دانشگاهها آغاز شد و به تدریج مراکز کارآفرینی شکل گرفتند. دانشگاه تهران نیز از سال ۱۳۸۱ مرکز کارآفرینی خود را راهاندازی کرد که بعدها به دانشکده کارآفرینی ارتقا یافت.
اهمیت مدیریت کارآفرینی
مدیریت کارآفرینی یکی از نیازهای اساسی جوامع و سازمانها برای رشد پایدار است. اهمیت آن نهتنها در راهاندازی کسبوکارهای جدید بلکه در بهبود مستمر فعالیتهای جاری و ارتقای مزیت رقابتی سازمانها قابل مشاهده است.
دلایل ضرورت مدیریت کارآفرینی:
- افزایش نوآوری و خلاقیت در سازمانها
- شناسایی و بهرهبرداری از فرصتهای جدید بازار
- تقویت روحیه ریسکپذیری و انعطافپذیری در برابر تغییرات
- ایجاد اشتغال و توسعه اقتصادی در سطح کلان
- بهبود بهرهوری و استفاده بهینه از منابع
بدون مدیریت کارآفرینی، بسیاری از ایدهها در همان مرحله طرح باقی میمانند و فرصتهای بزرگ از دست میرود. در شرایط رقابتی امروز، سازمانها نیازمند رهبرانی هستند که نهتنها مدیران خوبی باشند بلکه با نگرش کارآفرینانه بتوانند مسیر رشد را هموار کنند.
رهیافتهای مدیریت کارآفرینی
معمولاً در زمینه کارآفرینی از دو رهیافت عمده استفاده میشود که عبارتند از:
- رهیافت محتوایی یا ویژگیهای شخصیتی
- رهیافت فرایندی یا رفتاری
- رهیافت محتوایی
هدف از به کارگیری رهیافت محتوایی، متمایز ساختن کارآفرینان از غیر کارآفرینان و تعیین ویژگیهای آنان است. بر این اساس ویژگیهای شخصیتی کارآفرین عبارتند از :
- نیاز به توفیق طلبی
- تمایل به قبول مخاطره
- برخورداری از مرکز کنترل درونی
- داشتن روحیه خلاق
- تحمل ابهام.
هدف از به کارگیری رهیافت فرایندی، تمرکز بر شناسایی فعالیتهای کارآفرینان و بیان ماهیت کارآفرینی است. در قلمرو مطالعه این رهیافت، بررسی همه عوامل اثر گذار در تاسیس یک شرکت جدید، مانند محیط، فرد، فرایند و سازمان مد نظر قرار میگیرد.
کارآفرینی سازمانی
باید بین مدیریت کارآفرینی و کارآفرینی سازمانی تمایز قایل شد:
مدیریت کارآفرینی مفهومی است که فراتر از ایجاد یک استارتاپ صرف عمل میکند. این مفهوم شامل توسعه درونسازمانی نیز هست، جایی که کارکنان در دل سازمانهای بزرگ، همچون کارآفرینان مستقل ایدههای نو را به عمل تبدیل میکنند. در این چارچوب، رهبران سازمان با ایجاد فرهنگ حمایتی و تخصیص منابع مناسب، بستر رشد و شکوفایی استعدادها را فراهم میسازند.
کارآفرینی سازمانی یکی از نمودهای مدیریت کارآفرینی است و بر پایه نوآوری شکل میگیرد. برخلاف کارآفرین مستقل که بر بازار تمرکز دارد، کارآفرین سازمانی باید بر مسائل درونی سازمان نیز فائق آید. در سازمان کارآفرین منابع برای اجرای ایدهها بهراحتی تخصیص مییابد و نوآوری در محصولات، فرآیندها و روشهای مدیریتی جریان دارد. در چنین سازمانی همه اعضا روحیه کارآفرینانه دارند و مدیر کارآفرین در رأس آن قرار دارد.
فصل دوم و ادبیات پژوهش مدیریت کارآفرینی
فصل دوم و ادبیات پژوهش در زمینه مدیریت کارآفرینی توسط پایگاه پارسمدیر به نگارش درآمده است. این فصل دوم در پایاننامهای با هدف ارزیابی مدیریت کارآفرینی پایگاه پارسمدیر تهیه شده و به نگارش در آمده است. بنابراین مالکیت معنوی آن با پایگاه پارس مدیر است و بازنشر آن از نظر قانونی و اخلاقی صحیح نیست. مبانی نظری و ادبیات پژوهش مدیریت کارآفرینی را میتوانید خریداری کنید.
سخن پایانی
مدیریت کارآفرینی بهعنوان یک رویکرد میانرشتهای، نقطه تلاقی دانش مدیریت و روحیه کارآفرینی است. این مفهوم به سازمانها و افراد کمک میکند تا با بهرهگیری از خلاقیت و نوآوری، فرصتهای جدیدی بیافرینند و منابع محدود را به ارزشهای بزرگ تبدیل کنند. اهمیت آن در ایجاد مشاغل جدید، رشد اقتصادی و افزایش مزیت رقابتی غیرقابلانکار است. از سوی دیگر، ابعاد مختلف فردی، سازمانی، محیطی و فناورانه نشان میدهد که موفقیت در این عرصه تنها با تکیه بر یک عامل به دست نمیآید، بلکه نیازمند نگرشی جامع و چندبعدی است. بنابراین، میتوان گفت مدیریت کارآفرینی کلیدی استراتژیک برای آیندهای پویا و خلاقانه به شمار میآید.
دانلود پرسشنامه مدیریت کارآفرینی
منبع: فلاح، محمدمادق. مدیریت کارآفرینی. تهران: سمت.