
چارچوب نظری (Theoretical framework) به مجموعهای از مفروضات بنیادی لازم برای محدود و معین کردن موضوع یا مضمون یک علم یا یک نظریه گفته میشود. چارچوب نظری یکی از مفاهیم مهم در بحث روش تحقیق است و برای نظریه و نظریهپردازی در مدیریت اهمیت بسیاری دارد.
مطالعات مدیریت و علوم اجتماعی بیشتر با رویکردی قیاسی شروع میشوند. به این معنا که با پژوهشگر ابتدا نظریههای موجود را مطالعه میکند و سپس براساس نظریهها اقدام به فرضیهسازی میکند. به دیگر سخن مطالعات پیشینه پژوهش و مبانی نظری موجود یک چارچوب نظری برای پژوهش فراهم میسازد. البته در این فرایند باید به همافزایی نظری و سهم پژوهش در توسعه نظریههای مجود نیز توجه شود.
اگرچه عبارتهای پژوهشگران در باره تعریف چارچوب نظری، متفاوت است. اما این تعریفها از نظر محتوا تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. روی هم رفته میتوان گفت که یک طرح یا چارچوب نظری در حوزه علوم اجتماعی، مجموعهای نظاممند از فرضیههای اطمینان بخش و کم و بیش تجربه شده و تعمیم یافته در زمینه رفتار اجتماعی خاص انسان است که پایه و پشتوانه تحلیلها و شکل استدلالهای محقق را در یک طرح پژوهشی تشکیل میدهد. در همان حال، پژوهشگر سعی میکند در خلال تحلیل دادههای خود، مصادیق جدیدی برای آن فرضیههای کلی ارائه کند. به عبارت دیگر، کار پژوهشگر در ارتباط با چارچوب نظری گزینش شده، تطبیق آن به عنوان مجموعهای از قواعد کلی و منسجم بر مصادیق جدید است.
چارچوب نظری پژوهش چیست؟
منظور از طرح نظری مسئله تحقیق، بررسی نظریههای مربوط، نقادی آنها و در نهایت انتخاب چارچوب نظری مناسب تحقیق است. این کار در سه مرحله انجام میشود:
۱) مطالعه ادبیات پژوهش و نظریههای مختلف و شناسایی روابط میان آنها
۲) نقد و تحلیل نظریههای رقیب
۳) برگزیدن یک طرح نظری
پژوهشگر با اندیشه در متون و نظریههای مربوط به تحقیق، جنبههای گوناگون مسئله را بررسی میکند. مسئله پژوهش در هدف اصلی و همان پرسش نخستین پژوهش تبلور مییابد. با مطالعه نظریههای موجود و با نگاهی قیاسی، سازهها و روابط آنها مشخص میگردد. سپس نظریههای مختلف نقد و تحلیل میشود. در نهایت یک طرح نظری که با ویژگیهای تحقیق تناسب دارد انتخاب میشود. این طرح نظری شالوده گام بعدی که تعیین مدل مفهومی پژوهش است را تشکیل میدهد. در واقع طرح نظری مسئله تحقیق پل ارتباطی دو پرده گسست و ساختن روش علمی است.
هدف از انتخاب روش تحقیق این است که مشخص نمائیم برای بررسی موضوعی خاص چه روش تحقیقی لازم است و پژوهشگر چه روش و شیوهای را اتخاذ کند تا او هر چه دقیق تر و سریعتر به پاسخهای تحقیق مورد نظر دست یابد. بر اساس هدف، تحقیقات علمی را میتوان به تحقیقات بنیادی و کاربردی تقسیم کرد. تحقیقات بنیادی در جستجوی کشف حقایق و واقعیات و شناخت پدیدهها و اشیاء بوده که مرزهای دانش عمومی بشر را توسعه میدهند و قوانین علمی را کشف نموده به تعیین ویژگیها وصفات یک واقعیت میپردازند.
مدل مفهومی پژوهش
مدل مفهومی دنباله طبیعی طرح نظری مسئله پژوهش است که بصورت عملی نشانهها و خط سیرهایی را که در پایان برای اجرای مشاهده و تحلیل در نظر گرفته خواهند شد، به یکدیگر مرتبط میسازد. اما آنچه چارچوب نظری را از مدل مفهومی متمایز میکند عملی بودن یا عملیاتی بودن مدل مفهومی است که باید به عنوان راهنمای مشاهده بکار رود.
کارکرد مدل مفهومی پژوهش، فراهم آوردن زمینه و تسهیل در قالببندی فرضیهها است. در نتیجه میتوان گفت مدل مفهومی از مفاهیم و فرضیههایی تشکیل شده است که باهم ارتباط تنگاتنگی دارند و مجموعاً چارچوب تحلیلی منسجمی را تشکیل میدهند.
چارچوب نظری
چارچوب نظری مبنایی است که تمام پژوهش بر مبنای آن اجرا میشود. این چارچوب یک شبکه منطقی، توسعه یافته، توصیف شده و کامل بین متغیرهایی است که از طریق فرایندهایی مانند مصاحبه، مشاهده و بررسی ادبیات موضوع (پیشینه پژوهش) فراهم آمده است. مدل تحلیلی با استدلالی قیاسی از نظریهها به فرضیههای پژوهش ختم میشود. اگر فرضیهها در قالب یک شکل ترسیم شود به مدل مفهومی تحقیق ختم میشود.
سخن پایانی
برخی تصور میکنند که میتوانند بدون نظریه [چارچوب نظری] نیز یک تحقیق را انجام دهند. این گونه پژوهشها گاهی در موارد استثنایی ممکن است به بخش هایی از واقعیتها بینجامد. با این وجود هر کس تئوریها را بهتر بشناسد، بهتر میتواند از پس مسئله مورد تحقیق برآید. تئوریها کمک میکنند که ما محیط بیرونی خود را به طور سیستماتیک تر ادراک کنیم و مسائل را به طور هدفمندتر کشف نماییم و این مسائل را در قالبهای وسیع تر، یعنی در یک شبکه وسیع تر از روابط علی تبیین کنیم.
اینکه چرا به نظریه نیاز داریم؟ و به عبارت دیگر، داشتن چارچوب نظری چه ضرورتی دارد؟ پاسخ این است که اگر قادر باشیم مشاهدهها را طبقه بندی و توصیف کنیم و هم چنین اگر بتوانیم جریان وقوع حوادث را توصیف کنیم، در این صورت آنچه باید بگوییم را گفتهایم. به نظر میرسد که نظریه فقط به این دلیل وجود دارد که توصیفها و طبقه بندیها کامل و کافی نیستند….، زیرا همیشه در مشاهدههای ما اشتباهاتی وجود دارند و غالباً حوادث و پدیده هایی رخ میدهند که به دلایلی قابل مشاهده نیستند. نظریه علی رغم محدودیتهای زمانی و لزوم حساسیت و دقّت در مشاهدات، همواره به عنوان وسیلهای برای جلوگیری از اشتباهات مورد نیاز است.