
مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) روشی اکتشافی برای شناسایی روابط شاخصها و سطحبندی آنها مبتنی بر پارادایم تفسیرگرایانه است. با استفاده از این روش میتوان الگوی روابط میان یک مجموعه از عوامل را شناسایی کرد. نظر به اهمیت این روش در رساله دکتری مدیریت در این نوشتار «مدلسازی ساختاری تفسیری» آموزش داده شدهاست.
آشنایی با مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM)
مدلسازی ساختاری-تفسیری برگردان Interpretive structural modeling به زبان پارسی است. ایده نخستین این روش توسط وارفیلد به سال ۱۹۷۴ مطرح گردید و توسط اندرو سیج به سال ۱۹۷۷ توسعه پیدا کرد. هدف این روش نیز شناسایی روابط بین سازهها مبتنی بر تفسیر انسانی و تولید مدلی ساختاری است.
این روش در طراحی و اعتبارسنجی مدل نقش محوری دارد. مراحل سه گانه زیر را در نظر بگیرید:
- شناسایی سازهها و متغیرهای پژوهش
- تعیین روابط میان سازهها و متغیرهای پژوهش
- اعتبارسنجی روابط و برازش مدل
متغیرهای پژوهش معمولاً براساس پیشینه پژوهش یا انواع مصاحبه و تحلیل کیفی شناسایی میشوند.
پس از آنکه متغیرهای پژوهش شناسایی شدند باید روابط آنها شناسایی شود که روش ISM بسیار مناسب است.
مدل حاصل از ISM همانگونه که از نام آن مشخص است، یک مدل «ساختاری» مبتنی بر قوانین تحلیل مسیر است بنابراین بهسادگی با روشهای مدلیابی معادلات ساختاری هم با رویکرد کوواریانسمحور و هم با رویکرد حداقل مربعات جزئی قابل اعتبارسنجی است.
سازوکار مدلسازی ساختاری تفسیری
مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) نوعی تحلیل ساختاری است که براساس پارادایم تفسیری بنا نهاده شدهاست. بنابراین مدل مفهومی حاصل از این روش دارای دو جنبه است:
تفسیری است: براساس رویکرد تفسیرگرایانه و مبتنی بر تعقل انسانی طراحی میشود.
ساختاری است: براساس قوانین تحلیل مسیر و مدلهای معادلات ساختاری ترسیم شده است.
همانگونه که در شکل نیز آمده است، مدل حاصل از روش ISM از یک طرف شروع میشود و به یک طرف ختم میشود. فلش برگشتی و حلقه (Loop) که بزرگترین مانع برای روشهای اعتبارسنجی کمی است، در این روش ایجاد نمیشود.
جامعه و نمونه روش ISM
قوانین جامعه و نمونه تحقیق کیفی در اینجا نیز حاکم است. جامعه مشارکتکنندگان روش ISM را خبرگان و کارشناسان ارشد حوزه مورد مطالعه تشکیل میدهند. ملاک انتخاب افراد، تجربه و تخصص آنهاست و باید از دیدگاه خبرگانی استفاده کرد که نسبت به موضوع اشراف کامل دارند.
برای نمونهگیری کیفی استفاده از روشهای غیراحتمالی مانند نمونهگیری هدفمند یا گلولهبرفی مناسبتر است و حضور ۵ تا ۲۵ خبره برای کفایت دادهها و تحلیل کافی خواهد بود. ملاکهای انتخاب پنل خبرگان عبارتند از:
- مدرک تحصیلات تکمیلی
- دستکم ۱۰ تا ۲۰ سال سابقه کاری مرتبط
اگر پیش از مدلسازی ساختاری تفسیری از روش تحقیق کیفی مبتنی بر مصاحبه استفاده کردهاید از جامعه مشارکتکنندگان بخش کیفی استفاده کنید. آنها نسبت به موضوع اشراف مناسبی پیدا کردهاند، بنابراین برای وحدت رویه و انسجام پژوهش به همانها رجوع کنید.
پرسشنامه مدلسازی ساختاری تفسیری
پرسشنامه روش مدلسازی ساختاری–تفسیری (ISM) یک ماتریس n×n است که برای گردآوری نظر خبرگان طراحی میشود و برخلاف پرسشنامههای مرسوم، بر اساس طیف لیکرت ساخته نمیشود. یک نمونه پرسشنامه ISM در شکل زیر نمایش داده شده است:
در این ماتریس:
قطر اصلی همیشه «۱» است.
خبرگان برای هر رابطه بین دو متغیر، عدد ۱ (وجود رابطه) یا ۰ (عدم رابطه) وارد میکنند.
به دلیل مقایسه دو به دوی عناصر، بهتر است تعداد متغیرها بیش از ۳۰ نباشد.
جمعبندی دیدگاهها معمولاً با فراوانی یا مُد (Mode) انجام میشود.
روایی و پایایی پرسشنامه ISM
روایی: از آنجا که تمامی روابط میان عناصر در قالب ماتریس بررسی میشود، پرسشنامه ISM ذاتاً روایی دارد.
پایایی: ثبات نتایج به انتخاب درست خبرگان وابسته است. با توجه به تجربه و تخصص آنها، روشهای آماری متعارف مانند آلفای کرونباخ در اینجا کاربردی نیست.
تحلیل انواع مدلهای ساختاری-تفسیری و طراحی پرسشنامه مدل ساختاری-تفسیری پذیرفته میشود.
گامهای روش مدلسازی ساختاری-تفسیری
برای انجام مدلسازی ساختاری-تفسیری پنج گام اصلی برداشته میشود:
- تشکیل ماتریس خودتعاملی ساختاری
- ماتریس دستیابی
- ماتریس انتقالپذیری
- سطحبندی شاخصها
- ترسیم نمودار قدرت نفوذ-وابستگی
گام ۱) تشکیل ماتریس خودتعاملی ساختاری
پس از شناسایی شاخصهای زیربنایی پدیده مورد مطالعه یک ماتریس مربع n×n از شاخصهای موجود طراحی میشود. این ماتریس در واقع همان پرسشنامه ISM است.

ماتریس وارد کردن دادههای ISM
ماتریس خودتعاملی ساختاری Structural Self-Interaction Matrix یا SSIM از ابعاد و شاخصهای مطالعه و مقایسه آنها با استفاده از چهار حالت روابط مفهومی تشکیل میشود. این ماتریس توسط خبرگان و متخصصین فرآیند محوری تکمیل میگردد. اطلاعات حاصله بر اساس متد مدلسازی ساختاری تفسیری جمع بندی و ماتریس خودتعاملی ساختاری نهایی تشکیل گردیده است. منطق مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) منطبق بر روشهای ناپارامتریک و بر مبنای مد در فراوانیها عمل میکند.

نمادهای مورد استفاده برای ماتریس خودتعاملی ساختاری
با استفاده از نمادهای مندرج در جدول فوق الگوی روابط علی میان متغیرها تعیین میشود. به این ترتیب ماتریس خودتعاملی ساختاری تشکیل میشود.
گام ۲) ماتریس دریافتی
ماتریس دریافتی Reachability matrix از تبدیل ماتریس خود تعاملی ساختاری به یک ماتریس دو ارزشی صفر و یک بدست میآید. برای استخراج ماتریس دریافتی در هر سطر ماتریس خود تعاملی به جای علائم X و V از عدد یک و به جای علائم A و O از عدد صفر استفاده میشود. ماتریس بدست آمده ماتریس دریافتی اولیه نام دارد. درایههای قطر اصلی برابر یک قرار میگیرد.
در تحلیل ساختاری شدت روابط بین ۰ تا ۳ میباشد و قطر اصلی برابر صفر قرار میگیرد. در مدلسازی ساختاری-تفسیری روابط ۰ و ۱ در نظر گرفته میشود و قطر اصلی برابر ۱ قرار میگیرد. به همین دلیل نرمافزار میکمک برای مدلسازی ساختاری-تفسیری مناسب نیست و به اشتباه از این نرمافزار استفاده میشود.
گام ۳) ماتریس انتقالپذیری
بعد از آنکه ماتریس به یک ماتریس صفر و یک تبدیل شد باید ماتریس ثانویه طراحی شود. در یک ماتریس دریافتی برای اطمینان باید روابط ثانویه کنترل شود. به این معنا که اگر A منجر به B شود و B منجر به C شود در این صورت باید A منجر به C شود. یعنی اگر براساس روابط ثانویه باید اثرات مستقیم لحاظ شده باشد اما در عمل این اتفاق نیفتاده باشد باید جدول تصحیح شود و رابطه ثانویه را نیز نشان داد.
به زبان علمی با وارد نمودن انتقالپذیری در روابط شاخصها، ماتریس دستیابی نهایی بدست میآید. این یک ماتریس مربعی است که هریک از درایههای آن هنگامیکه عنصر به عنصر با هر طولی دسترسی داشته باشد یک و در غیراینصورت برابر صفر است.
گام ۴) تعیین روابط و سطح بندی ابعاد و شاخصها
برای تعیین روابط و سطح بندی معیارها در مدل ساختاری تفسیری ISM باید مجموعه خروجیها و مجموعه ورودیها برای هر معیار از ماتریس دریافتی استخراج شود.
- مجموعه دستیابی (اثرگذاری یا خروجیها) : شامل خود معیار و معیارهایی است که از آن تاثیر میپذیرد.
- مجموعه پیشنیاز (اثرپذیری یا ورودیها): شامل خود معیار و معیارهایی است که بر آن تاثیر میگذارند.
پس از تعیین مجموعه دستیابی و مجموعه پیشنیاز، اشتراک دو مجموعه حساب میشود. اولین متغیری که اشتراک دو مجموعه برابر با مجموعه قابل دستیابی (خروجیها) باشد، سطح اول خواهد بود. بنابراین عناصر سطح اول بیشترین تاثیرپذیری را در مدل خواهند داشت.
پس از شناسایی شاخصهای سطح اول، این عناصر حذف شده و فرایند محاسبه مجموعه دستیابی و پیش نیاز ادامه پیدا میکند. این فرایند تا حذف تمامی شاخصها ادامه پیدا میکند.
گام ۵) نمودار قدرت نفوذ-وابستگی
در مدل (ISM) روابط متقابل و تأثیرگذاری بین معیارها و ارتباط معیارهای سطوح مختلف به خوبی نشان داده شده است که موجب درک بهتر فضای تصمیمگیری به وسیله مدیران میشود. برای تعیین معیارهای کلیدی قدرت نفوذ و وابستگی معیارها در ماتریس دسترسی نهایی تشکیل میشود. از این ویژگی با عنوان تحلیل میک مک یاد میشود که برداشتی کاملاً اشتباه است.

نمودار قدرت نفوذ-وابستگی
- قدرت نفوذ: تعداد عناصری که عنصر iام بر آنها تاثیر میگذارد.
- میزان وابستگی : تعداد عناصری که بر عنصر iام تاثیر میگذارند.
روش استفاده از روش ISM گروهی
اگر از دیدگاه چند خبره برای مدلسازی ساختاری-تفسیری استفاده شود به دو روش برای رسیدن به ماتریس خودتعاملی استفاده میشود:
- اجماع: خبرگان با مشورت و همفکری هم ماتریس حودتعاملی ساختاری را تکمیل کنند.
- مُد فراوانی: در این روش نظر اکثریت به عنوان نظر نهایی انتخاب میشود.
اگر مُد (Mode) وجود نداشته باشه یعنی خبرگان اصلاً وحدت نظری نداشتند و این ناشی از چند ایراد اساسی هست:
- خبرگان به درستی انتخاب نشدهاند و از دانش کافی برخوردار نیستند.
- خبرگان دانش کافی دارند اما دقت کافی را به خرج ندادهاند.
- شاخصهایی که انتخاب کردید از اساس نامرتبط هستند.
در چنین شرایطی بهتر است این دو مورد را بازبینی کنید.
مقایسه روش ISM و DEMATEL
مدلسازی ساختاری–تفسیری (ISM) روشی اکتشافی برای شناسایی و سطحبندی روابط میان عوامل است. این روش بهویژه در پژوهشهای مدیریت و علوم انسانی برای طراحی الگوی اولیه پس از شناسایی عوامل زیربنایی کاربرد دارد. مزیت ISM در سادهسازی روابط پیچیده و نمایش سلسلهمراتبی متغیرهاست، اما محدودیت آن استفاده صرف از مقادیر صفر و یک است که انعطاف کمی در بیان شدت روابط فراهم میکند.
روش دیمتل (DEMATEL) ابزاری کمی–تحلیلی است که شدت و جهت روابط میان عوامل را برآورد میکند و برای مدلهای پویا و تحلیل سیستمهای پیچیده مناسبتر است. مزیت دیمتل امکان سنجش میزان اثرگذاری و اثرپذیری متغیرهاست که آن را برای تحلیلهای علّی و شبیهسازی در سیستم دینامیک کارآمد میسازد. در عین حال، ضعف آن عدم ارائه ساختار سلسلهمراتبی روشن برای متغیرهاست.
رویکرد ترکیبی ISM-DEMATEL این دو روش کاستیهای هر یک را پوشش میدهد. در این رویکرد، ISM ساختار سلسلهمراتبی و جایگاه عوامل را مشخص میکند و دیمتل شدت و جهت روابط میان آنها را کمی میسازد. نتیجه، مدلی جامعتر است که هم تصویر سلسلهمراتبی و هم پویایی روابط را دربر میگیرد و برای تحلیل پدیدههای پیچیده بسیار مناسب است.
سخن پایانی
مدلسازی ساختاری–تفسیری (ISM) روشی مناسب برای تحلیل روابط پیچیده در علوم انسانی و مدیریت است. این روش با اتکا بر خبرگان، هم ارتباط میان عناصر را آشکار میکند، هم آنها را سطحبندی و میزان قدرت و وابستگی متغیرها را نشان میدهد. ماهیت ISM آمیخته است؛ زیرا هم کیفی است و هم از دادههای کمی بهره میگیرد. انتخاب نمونه محدود و هدفمند از خبرگان، و بهرهگیری از نرمافزارهایی مانند میکمک، از الزامات اجرای این روش است.
دانلود نمونه پرسشنامه ساختاری-تفسیری
منبع: حبیبی، آرش؛ آفریدی، صنم. (۱۴۰۱). تصمیمگیری چندشاخصه، تهران: انتشارات نارون.