نوآوری سازمانی

نوآوری سازمانی (Organizational Innovation) به معنای ایجاد یا بکارگیری یک ایده، روش یا فرایند جهت ارائه محصول یا خدمت نو به بازار می‌باشد. اگر خلاقیت سازمانی به معنای ارائه طرحی تازه باشد نوآوری سازمانی به معنای پیاده‌سازی و اجرای طرح به صورت واقعی است.

نوآوری به معنای عملی کردن یک تفکر خلاق است و نوآوری سازمانی کلید موفقیت در عرصه تکراری سازمان است. زمانی که از مبحث نوآوری سخن به میان می‌آید‌، اذهان ناخواسته به سوی نوآوری محصول و بعضا فرایند تولید آن متمرکز می‌شود‌، حتی در بعضی مواقع در مورد نوآوری خدمات هم صحبتی به میان نمی‌آید‌. اما نوآوری در فرآیند، مدیریت بازاریابی و مدیریت عملکرد نیز لازم است. وقتی راجع به اهمیت نوآوری و سازوکارها می‌پردازیم باید توجه داشت که تنها در یک محیط رقابتی «جهانی» است که می‌توان درباره این مفاهیم بحث کرد.

در دنیایی که مشخصه اصلی آن نرخ بالای تغییرات است، به نوآوری در کل فرایندهای سازمان نیاز است. یعنی فرایند‌های پشتیبانی‌، عملیاتی و به‌خصوص فرایند مدیریتی نیاز داریم و بدون سامان دادن به این فرایندها‌، عملا نوآوری محصولی مفید و مؤثر واقع نخواهد شد. سازمان‌ها علاوه بر ایجاد محیط نوآورانه باید سازوکارهایی برای سنجش عملکرد نوآوری خود داشته باشند. این به معنای آن است که سازمان هم باید برنامه‌های مدونی برای تشویق نوآوری و هم روش‌های معینی برای پایش آن داشته باشد. نظر به اهمیت موضوع در این مقاله به تشریح نوآوری سازمانی می‌پردازیم.

تعریف مفهومی نوآوری سازمانی

منظور از نوآوری، خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسیده است، به عبارت دیگر نوآوری یعنی اندیشه خلاق تحقق یافته؛ نوآوری همانا ارائه محصول، فرایند و خدمات جدید به بازار است. نوآوری بکارگیری توانایی‌های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است. نوآوری، بکارگیری ایده‌های نوین ناشی از خلاقیت است. در واقع به پیاده ساختن ایدهٔ ناشی از خلاقیت که به صورت یک محصول یا خدمت تازه ارائه شود، نوآوری گویند.

نوآوری فناوری : ارتباطات بین اجزا، روش‌ها، فرآیند‌ها و تکنیک‌هایی است که در محصول یا خدمت استفاده می‌شوند. ممکن است به نوآوری سازمانی نیاز داشته باشد و یا نداشته باشد.

نوآوری بازار : شامل دانش جدید در کانال‌های توزیع، محصول و کاربردها برای انتظارات، ارزش، نیازها و خواسته‌های مشتریان است. هدف اصلی آن بهبود آمیخته بازاریابی (محصول، قیمت، توزیع و ترفیع) است.

نوآوری تدریجی : عبارت است از اضافه کردن تغییراتی بر روی مدل کسب‌وکار و یا تکنولوژی‌های موجود و بهبود آن ها.

نوآوری نفوذی : گویای تغییر اساسی در مدل کسب‌وکار (ربع پایین سمت راست ماتریس تکاملی) است. یا تکنولوژی (ربع بالای سمت چپ ماتریس تکاملی) می‌باشد.

نوآوری رادیکال : این نوآوری حاصل مدیریت موفق شرکت در مواردی است که به صورت همزمان مدل کسب‌وکار و تکنولوژی تغییر می‌کند.

پس از طرح نظریه انتشار نوآوری توسط راجرز گرایش به این مفهوم بنیادی بیشتر شد. مدیران سازمان‌ها و افراد کارآفرین در کسب‌وکارهای کوچک به خوبی دریافته‌اند که نوآوری کلید موفقیت در عرصه رقابتی است. این مفهوم از یک شعار همه‌پسند به یک ضرورت غیرقابل انکار مبدل گردیده است.

ویژگی‌های محیط نوآوری

اینکه چطور محیطی را برای نوآوری ایجاد کنیم، نکته مهمی‌است. نوآوری را فرایند و محصول و سازمان ایجاد نمی‌کنند، بلکه پرسنل آن‌ را ایجاد می‌کند و این همان مدیریت نوآوری است. مسئولیت مدیران ارشد یا پرسنل یک سازمان است که محیط را برای نوآوری به وجود ‌آورند. برای ایجاد چنین محیطی ۸ شرط ذیل لازم است:

  • ریسک
  • اعتماد بین افراد
  • رک‌گویی
  • تعهد شغلی
  • دادن آزادی و اختیار عمل به افراد برای تصمیم‌ گیری
  • سرزندگی و داشتن روحیه خوب در افراد یک سازمان
  • گفت‌وگوی باز برای ایجاد سینرژی
  • پشتیبانی از ایده منابع

ویژگی‌ها یا شروطی که ذکرشد در برخی سازمان‌های صنعتی کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. مدیریت ارشد هر سازمان باید توجه داشته باشد که ۸۰ درصد نوآوری‌ها را پرسنل سازمان و ۲۰‌ درصد را مدیران ایجاد می‌کنند. پرسنل سازمان مسئولیت نوآوری‌های کوچک و مدیران سازمان مسئولیت نوآوری بزرگتر را دارند. ویژگی‌های که اشاره شد بستر ایجاد نوآوری در کل سازمان و بهبودهای مستمرکوچک و بزرگ است.

مدیریت باید جو سازمانی نوآورانه را در فرهنگ سازمانی ایجاد نماید و کارکنان با افکار جدید تشویق و آشنا شوند. در غیر این صورت نوآوری سازمانی هم قابل حصول نخواهد بود. به این ترتیب در فرایندهای نوآوری با یک پارادوکس مواجه هستیم. از یک سو نیاز به نوآوری داریم و از سوی دیگر ممکن است محیط، آمادگی نوآوری را نداشته باشد. به عبارتی فرهنگ نوآوری در سازمان حاکم نباشد.

جایگاه مدیریت سازمان

در این مورد اگر مدیریت ارشد یک سازمان با فرهنگ یادگیری، آموزش‌های یادگیری را به پرسنل سازمان انتقال دهد، در آن صورت ما به آن فرایند مورد نظر خواهیم رسید. یک سری آموزش‌هایی است که نه از بیرون سازمان، بلکه از درون سازمان صورت می‌گیرد که در کل سازمان، فرهنگ یادگیری را ایجاد می‌کند. زیرا با یادگیری و دانش بیشتر، نوآوری بیشتر ایجاد می‌شود. لذا باید مسئله فراگیری دانش بیشتر را در مدیران ایجاد کرد که خودشان یاد بگیرند و این انتقال یادگیری را در کل سازمان ایجاد کنند و وقتی دانش بیشتر شد به‌طور حتم و یقین نوآوری نیز بیشتر خواهد شد.

بنابراین یک دسته نوآوری‌ها و تغییرات فرهنگی جدید را باید در سازمان ایجاد کنیم. ممکن است بعضی از افراد سازمان، موضوعاتی را پیشنهاد دهند که آن پیشنهاد‌ها با حاشیه سود بیشتر و کیفیت بهتر، ما را به اهدافمان نزدیک‌تر سازند، پس می‌توانیم با نوآوری و دریافت ایده‌های جدید، ریسک‌پذیری را قبول کنیم. اگر می‌خواهیم فرهنگ نوآوری و تحول در سازمان ایجاد شود باید اهداف والاتری را جایگزین اهداف و برنامه‌های فعلی کرده و ببینیم سازمان چه اندازه با نوآوری هماهنگی دارد. پس مدیریت باید قبول کند که با فرایند‌های جدید به اهداف عالی‌تر می‌رسد. اگر مدیریت، آن فرهنگ ۸ مرحله‌ای را که اشاره شد قبول کرد، ما به آن اهداف می‌رسیم و اگر نپذیرفت، به اهداف نو هم نخواهیم رسید.

رابطه خلاقیت و نوآوری سازمانی

به‌ طور کلی ما علومی‌به نام‌های خلاقیت و نوآوری داریم که متدولوژی کاملا مشخصی داشته و محتوای میان رشته‌ای دارند.

علم خلاقیت دارای گرایش‌های مختلف یعنی روان‌شناسی خلاقیت، جامعه شناسی خلاقیت و مدیریت خلاقیت است و علم نوآوری که همواره در ادامه بحث خلاقیت مطرح می‌شود، محتوایی جداگانه ولی کاملا مرتبط دارد و دارای سه گرایش اصلی‌، روان‌شناسی نوآوری، جامعه‌شناسی نوآوری و مدیریت نوآوری است‌.لازم است به این نکته اشاره کنیم که مدیریت خلاقیت‌، پیش زمینه نوآوری در مدیریت و صنعت است و به هرحال خلاقیت و نوآوری را افراد ایجاد می‌کنند.

در واقع نوآوری نتیجه تحقق و عینیت یافتن یک ایده خلاق است؛ یعنی اگرخلاقیت بیشتر جنبه روانشناختی دارد، ماهیت نوآوری، بیشتر عملیاتی و مدیریتی است. بحث خلاقیت یک بعد قضیه و مقوله نوآوری بعد دیگر قضیه است.

عوامل موجد نوآوری سازمانی

درخصوص اینکه نوآوری را چگونه در مدیریت و بخش صنعت نهادینه کنیم، به ‌نظر می‌رسد باید از منشأ نوآوری در سازمان؛ یعنی افراد شروع کنیم، در اینجا خلاقیت مطرح می‌شود و بستر آن را باید در سازمان فراهم کرد.برای اینکه خلاقیت به‌عنوان پیش زمینه نوآوری به وجود آید و نوآوری برای پژوهشگر ساختن فرایندهای خلاق در یک سازمان صنعتی پژوهشگر شود به چند عامل اساسی نیازاست:

  • فلسفه خلاقیت و نوآوری در مدیریت و صنعت
  • فرهنگ خلاقیت و نوآوری
  • سیستم‌های خلاقیت و نوآوری سازمانی

این سه عامل دست به دست هم می‌دهند تا بستری را فراهم کنند که فرایند نوآوری پژوهشگر شود‌ اما قبل از اینکه به انواع نوآوری در سازمان بپردازیم، باید بدانیم که چگونه نوآوری را در سازمان نهادینه و بستر و جویبار نوآوری را نیز ایجاد کنیم.

ضرورت تقویت نوآوری در سازمان‌ها

اگر بخواهیم نوآوری را که امری است مقتضی در دنیای امروز نهادینه کنیم، باید عوامل آن در سازمان فراهم شود و تحت فرایند مناسب دائما توسعه یابد. رسیدن به چنین سازمانی نیاز به فرایند تحول اساسی دارد لذا مدار نوینی که سازمان مورد نظر باید در آن قرار گیرد، مداری است که سازمان‌های یاد گیرنده در آن قرار دارند. سازمان‌های یادگیرنده، عامل نوآوری را درون خود تقویت می‌کنند و نوآوری نیز تداوم می‌یابد ولی سازمان‌های موجود ممکن است سازمان‌های یادگیرنده نباشند و تا زمانی که تبدیل به سازمان‌های یاد گیرنده نشوند این فرایندها شکل نمی‌گیرند و نوآوری در فرایندها اتفاق نمی‌افتد.

برای اینکه این انتقال از سازمان‌های موجود به سازمان‌های یاد گیرنده صورت گیرد و سلسله‌مراتبی بودن و وظیفه‌ای بودن آنها، نگرش آنها به کار و انسان و به‌طور کلی پارادایم سنتی آنها دگرگون شود، سازمان‌های یادگیرنده احتیاج به نوآوری در فرایند تحول سازمانی دارند و این امر، اساسی‌ترین نوآوری‌ای است که مدیران به آن احتیاج دارند تا نوآوری را جهت دار کرده‌، رونق و اشاعه بدهند و سینرژی بین آنها ایجاد کنند. اینگونه نوآوری در نهایت پیشرفت سازمانی را امکان‌پذیر خواهد کرد.

اجزای اصلی نوآوری سازمانی

وجود اعتماد سازمانی و حمایت سازمانی ادراک‌شده لازم است. اگر‌ این دو عنصر در سازمان نباشد و افراد در حمایت از تفکر خلاق همکاران خود بی میل باشند، شانسی برای نوآوری وجود ندارد. اگر افراد با یکدیگر روراست نبوده، نسبت به‌ایده‌های یکدیگر حسادت ورزند، به بدی از یکدیگر سخن گفته، چاپلوسی یکدیگر را نمایند و به ویژه علاقه‌ای به همکاران خود نداشته باشند، شکی نداشته باشید که به طور حتم تمام آن خلاقیت و نوآوری خاموش خواهد شد.

همواره میلی به انجام ریسک و قبول شکست به عنوان تجربه‌ای برای یادگیری وجود دارد. ترس از شکست، یکی از سخت‌ترین موانع در راه خلاقیت است. چنانچه افراد بدانند که احتمال زیادی برای شکست وجود دارد و به فرصت‌های‌ آینده آنان لطمه وارد می‌نماید، به ندرت وارد عرصه خلاقیت می‌شوند.‌ این ترس می‌تواند ناشی از احتمال وجود یک تنبیه واقعی همچون از دست دادن شغل گرفته تا ساده‌تر از آن، مورد تمسخر قرار گرفتن باشد.

نوآوری می‌بایست چالش‌های عمده و توانایی بسط دادن فکر را به همراه داشته باشد. یک فکر کنترل شده عموما نمی‌تواند خلاق باشد. سازمان‌های کمی ‌هستند که ظرفیت فکری اعضای خود را واقعا گسترش می‌دهند و بسیاری از آنها تمایل دارند تا وظایف ناچیزی که نیاز کمی‌ به درونداد خلاق دارد را به کارمندان خود محول نمایند. آیا افراد سازمان شما واقعا به چالش کشیده می‌شوند ؟

این تصور که ‌ایده‌های خوب تنها از آن ماست، در سازمان‌ها بسیار به چشم می‌خورد. تاریخ نشان می‌دهد که درصد بالایی از نوآوری‌ها، خارج از آن حیطه‌های دانشی است که ما تصور می‌نماییم. همواره باید آماده پذیرش تفکرات دیگران بود.

لازم است در سازمان به جای گرایش به پاسخگویی و عکس‌العمل، نوعی گرایش خلاق وجود داشته باشد. افراد در یک سازمان خلاق، نگرشی مثبت نسبت به همه چیز دارند.

جمع‌بندی بحث

رقابت سازمانی بسیار شدید است و از سوی دیگر شرکت‌های چالشگر با محصولات و خدمات نو از راه می‌رسند. در چنین فضایی نوآوری سازمانی یک پیشنهاد خوب سازمانی نیست بلکه لازمه بقای سازمان است. نوآوری می‌تواند یک محصول یا خدمات کاملا جدید باشد یا صرفاً تغییراتی در روش‌های تولید محصول یا ارائه خدمات. بنابراین باید به صورت یک پیوستار به این مقوله نگریسته شود.

برای دستیابی به خلاقیت و نوآوری لازم است تا جایگاه خود را در هر یک از موارد گفته شده ارزیابی کرده و به‌این فکر نمایید که چگونه تغییر کنید. کار ساده‌ای نیست؛ اما ارزش تلاش کردن را دارد. ‌این مساله در مورد کسب‌وکار نیز می‌تواند صدق نماید. اگر به ‌این مسائل خوب بیاندیشید، خواهید دید که به هیچ وجه پیش پا افتاده نمی‌باشند. همیشه به مشتریانی که وارد می‌شوند، لبخند بزنید و به آنها خوشامد بگویید. به آنها بدون در نظر گرفتن ظاهر و اخلاقشان توجه نمایید. ‌

این مساله به ویژه در ارتباط با مشتری‌ای که از محصول خریداری شده خود در یک یا دو روز پیش یا حتی یک هفته پیش، ناراضی است، بسیار مهم است. این موارد ضروری نیستند، بلکه حیاتی می‌باشند. مهم نیست چگونه آنها را به کار می‌برید؛ اما اگر هر کدام از آنها را از قلم انداخته یا حذف نمایید، مشتریان ناخودآگاه بی‌اعتماد و بدبین می‌شوند. پس تلاش نمایید تا هر زمان می‌توانید، در تمامی ‌این موارد مهم، به بهترین‌ها دست یابید؛ چرا که اگر امیدی به باز نگاه داشتن درهای خود به سوی مصرف‌کنندگان دارید، ‌این مساله یک امر مهم به شمار می‌رود.

منبع: نوآوری سازمانی نوشته سهیلا بسینه نشر الکترونیک پارس مدیر


ادبیات پژوهش خلاقیت و نوآوری سازمانی

فصل دو شامل ادبیات پژوهش و مبانی نظری خلاقیت و نوآوری سازمانی با فهرست منابع فارسی و لاتین

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله