تقسیم کار
تقسیم کار یکی از اصول زیربنایی تئوریهای مدیریت کلاسیک است که با وجود انتقاداتی که در مدیریت مدرن به آن وارد شده است هنوز خواسته یا ناخواسته مورد استفاده قرار میگیرد. اصل تقسیم کار سنگ بنای ساختار و سازماندهی است. ساختار وظیفهای سازمان و ترسیم نمودارهای سازمانی مظهر بکارگیری این اصل در سازمان میباشند. تقسیم کار یکی از ملزومات تجارت است و منبع وابستگی اقتصادی است. تقسیم کار فرایندی است که به وسیلهٔ آن روند تولید به مراحلی تقسیم میشود و برای هر مرحلهٔ ویزه کارگرانی تعیین میشود.
در نخستین سالهای قرن بیستم، هنری فورد از طریق تولید اتومبیل به وسیله یک خط مونتاژ به شهرت و ثروت زیادی رسید. به هر کارگر شرکت کاری خاص و تکراری واگذار شده بود. در زمان کنونی برای بیان تقسیم بندی کارها به اجزای کوچک تر از عبارت یا اصطلاح تقسیم کار استفاده میشود. اگر کارها تقسیم شوند، سازمان میتواند در بسیاری از موارد کارایی خود را بالا ببرد یا مانع از عدم کارایی شود. کارگر یا کارمند بر اثر تکرار مهارت لازم را برای انجام کارهای کسب مینماید. او پس از انجام یک کار و پرداختن به مرحله دیگری از کار، وقت کمتری را از دست میدهد. مساله مهم دیگر این است که از دیدگاه سازمانی اموزشهای تخصصی از کارایی بالایی برخوردارند. یافتن و آموزش افراد برای انجام کارهای خاص و تکراری چندان مشکل نیست و هزینه کمتری باید برای آن صرف کرد.
نظریههای تقسیم کار
تقسیم کار در نظریه آدام اسمیت
دانش اقتصاد با تقسیم کار شروع شد. آدام اسمیت در کارخانه سنجاق سازی کاری را که تنها یک نفر انجام میداد میان ۱۸ نفر تقسیم کرد و نتیجه گرفت که در صورت تقسیمبندی این چنینی کار، هریک از افراد در کار خود خبره تر میشوند و بنابراین کارها با کیفیت بهتری انجام میشود. همچنین از اتلاف زمان به دلیل تعویض وسایل کار جلوگیری میشود. این دو قاعده نتیجهای بود که آدام اسمیت به آن رسید. اما پس از توسعه سازمانها نتایج دیگری از تقسیم روشن شد، به نحوی که امروزه سازمانی بدون تقسیم کار در خیال کسی نمی گنجد.
آدام اسمیت در کتاب ثروت ملل میگوید: تقسیم کار سبب افزایش زیاد در رفاه عمومی است و این متناسب با نیروی تولید مردم است، نه آنچنان که احمقانه تصور میشود متناسب با مقدار طلا و نقره است.
تقسیم کار در نظریه تیلور
فردریک تیلور هم کار خود را با تقسیم کار شروع کرد. وی با ارائه اصول مدیریت خود اشاره کرد که در سازمان باید میان کارفرما و کارگر تقسیم منطقی کار صورت گیرد. تیلور تقسیم منطقی کار را چنین شرح میدهد که مدیر یا کارفرما باید برنامهریزی کند و کارگر باید به اجرای برنامههای تعیین شده از سوی مدیریت بپردازد. یکی از اصول چهارگانه مدیریت علمی تیلور نیز تقسیم کار است.
تقسیم کار در نظریه فایول
تقسیم کار همچنین در اصول چهارده گانه هنری فایول به عنوان یک اصل مطرح شده است. فایول در سطحی وسیع تر به فرایند تقسیم کار نگاه میکند. این امر طبیعی به نظر میرسد زیرا با فاصله زمانی میان اسمیت و بعد از آن تیلور کمابیش قابل پیشبینی است که در زمان فایول سازمانها توسعه بیشتری پیدا کرده و پیچیده تر شده باشند. لذا تقسیم کار به شکلی که اسمیت از آن صحبت میکرد در زمان فایول دیگر پاسخ گوی نیازهای سازمان نیست.
در این نظریه به عبارت تقسیم کار و گروه بندی وظایف برخورد میکنیم. فایول معتقد است فعالیتهای سازمانها در حیطههای مختلفی گروه بندی میشوند. هر گروه از فعالیتها در اختیار یک گروه کاری قرار میگیرد و آن گاه در هر گروه تقسیم کار انجام میشود. بنابراین تقسیم کار از لایههای مختلفی شکل میگیرد که حالت کل و جزء دارد. هر چه از وسعت کارها کم میشود گروههای کاری کوچک تر شده و به جایی میرسد که تک تک وظایف بین افراد تقسیم بندی میگردد.
جمع بندی بحث
تقسیم کار مفهومی است که برای اولین بار توسط آدام اسمیت وارد سازمانها شد. از آنجا که این اصل بر کارایی نیروی تولیدی و مهارت میافزاید، شرط لازم توسعه ی فکری و مادی جوامع است. شاید بتوان گفت این اصل سرچشمه تمدن است و علاوه بر بالابردن کارایی نقشهای تقسیم شده، نقشهای مذکور را متقابلا به هم ربط میدهد. از دیدگاه فردگرایانه هرچه تقسیم کار بیشتر باشد، بازده آن بیشتر و منابع بیشتری در اختیار افراد قرار میگیرد. از دیدگاه سازمانی نیز سازمان یکی از ارکان توسعه تقسیم کار است و برای توسعه آن لازم است.
کارل مارکس به اصل تقسیم کار تاخته است. از نظر مارکس این اصل، پدیده عقلانی که باعث بهبود کارایی میشود، تا آنجا پیش میرود که کارگر به هیچ وجه کاری را که انجام میدهد درک نمیکند و آنقدر کار ساده است که به راحتی میتوان کارگر را جابجا کرد. استثمار، کاهش قدرت چانه زنی و از خودبیگانگی کارگر محصول این توسعه صنعتی است که میتوان به تشکیل اتحادیههای کارگر منجر شود.
منبع: کتاب تئوری سازمان دکتری مدیریت
تئوری سازمان و مدیریت | ۲۷ دی ۹۸