
حکمرانی خردمندانه (Wise Governance) به معنای بهکارگیری هوشمندی اخلاقی، تجربه عملی و آیندهنگری در فرآیند تصمیمسازی و هدایت سازمان یا جامعه است. در اقتصاد دانشمحور امروز منبع اصلی پیشرفت، خردورزی تکیه بر تصمیمگیری مبتنی بر دانش است بنابراین شیوه حکمرانی نیز باد مبتنی بر خرد باشد.
در دوران پیچیده و متغیر کنونی، مفهوم حکمرانی فراتر از اداره صرف منابع یا اجرای برنامهها معنا مییابد. بسیاری از بحرانهای اجتماعی، زیستمحیطی و اقتصادی، ریشه در تصمیمهایی دارند که از خرد جمعی، اخلاق عمومی و عقلانیت بلندمدت بیبهره بودهاند. در این میان، «حکمرانی خردمندانه» بهعنوان رویکردی نوین، در پی آن است که تصمیمگیری را با درآمیختن دانش، فضیلت و درک زمینهای، معنادار و پایدار سازد.
حاکمیت یک مسئله حیاتی در مدیریت امروز سازمانهای بزرگ مانند بخش دولتی و البته یک بحث کلان در مدیریت دولتی نوین است. همه رویکردهای حاکمیتی که امروز مطرح است تنها در سایه خردورزی قابل تحقق خواهد بود. باید عقلانیت و اندیشه جایگزین تصمیمهای خلقالساعه و مصحلتاندیش شود تا موفقیت تسهیل گردد. نظر به اهمیت موضوع در این نوشتار، حکمرانی خردمندانه مفهومسازی و تعریف خواهد شد.
مبانی نظری و تعریف حکمرانی خردمندانه
مفهوم «حکمرانی خردمندانه» در امتداد نظریههای نوین حکمرانی، اخلاق سازمانی و رهبری متعالی پدید آمده است. در ریشهشناسی واژه، حکمرانی به معنای شیوه تنظیم روابط قدرت، منابع و تصمیمهاست، در حالی که «خرد» ناظر به تلفیق معرفت، اخلاق و آیندهنگری است.
تعریف حاکمیت (Sovereignty / Governance Authority)
حاکمیت به معنای قدرت نهایی و قانونی در تصمیمگیری، فرمانروایی و اعمال اقتدار در یک قلمرو یا ساختار سیاسی است. این مفهوم بیشتر ناظر بر جایگاه قدرت رسمی و حق اعمال اقتدار است، چه در سطح دولت، چه در چارچوب سازمانها. در حاکمیت، تمرکز بر منبع قدرت و مشروعیت قانونی آن است.
تعریف حکمرانی (Governance)
حکمرانی به شیوهها، فرآیندها و سازوکارهایی گفته میشود که از طریق آنها، قدرت اعمال، تصمیمات اتخاذ، و منابع مدیریت میشوند. حکمرانی بر نحوهی تعامل میان دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی تأکید دارد و بیشتر به عملکرد، کیفیت، و سبک ادارهگری اشاره دارد تا به منبع قدرت.
در یک جمله: حاکمیت یعنی «چه کسی حق تصمیمگیری دارد» و حکمرانی یعنی «چگونه این تصمیم گرفته و اجرا میشود». در بسیاری از مباحث توسعهای، تمرکز از حاکمیت (قدرت رسمی) به حکمرانی (فرآیندهای تعاملمحور و پاسخگو) منتقل شدهاست.
برخی متفکران همچون رونالد هایفنتز و رابرت گرینلیف، در آثار خود به نوعی از رهبری و حکمرانی اشاره کردهاند که مبتنی بر شنیدن، تأمل، و مراقبت از منافع جمعی است. در دهه اخیر، پژوهشهایی در حوزه مدیریت دولتی، توسعه پایدار و حکمرانی شبکهای، به مفهوم «خرد حکمرانی» یا «فرزانگی نهادی» توجه ویژهای نشان دادهاند.
اهمیت و ضرورت حکمرانی خردمندانه
نخست آنکه «حاکمیت» فراتر از قدرتنمایی سیاسی یا سازماندهی اجرایی، به معنای مسئولیتپذیری در قبال سرنوشت جمعی است. در چنین جایگاهی، صرف اتکا به دستور و قانون کافی نیست؛ بلکه حاکمیت زمانی معنادار و مشروع میشود که با خردورزی همراه باشد. خرد در اینجا نه به معنای زیرکی فردی، بلکه به معنای قضاوت متأملانه، درک پیامدها و ترجیح منافع بلندمدت بر اغراض آنی است. در دوران بحرانهای پیدرپی، از تغییرات اقلیمی تا فروپاشی اعتماد عمومی، نیاز به حاکمیتی که تصمیمهایش آغشته به فهم عمیق، تأمل اخلاقی و تدبیر آیندهنگر باشد، بیش از پیش احساس میشود.
۱. پیچیدگی فزاینده مسائل: حکمرانی سنتی اغلب قادر به پاسخگویی به مسائل پیچیده و چندلایه نیست. در حالیکه حکمرانی خردمندانه، الگوهایی تلفیقی و سیستمی را دنبال میکند.
۲. نیاز به تصمیمگیری اخلاقی: در دوران پساحقیقت، بسیاری از تصمیمها با بیاعتمادی عمومی روبهرو شدهاند. حکمرانی خردمندانه به شفافیت و پاسخگویی اخلاقمحور وفادار است.
۳. مواجهه با عدم قطعیتها: از بحرانهای زیستمحیطی تا فناوریهای نوظهور، همگی نیازمند حکمرانیای هستند که با هوش عملی و قضاوت اخلاقی توأم باشد.
عوامل و ابعاد حکمرانی خردمندانه
بر اساس مرور ادبیات و مطالعات موردی، حکمرانی خردمندانه بر چند محور کلیدی استوار است:
- بینش اخلاقی: تصمیمگیری بر پایه انصاف، عدالت و دغدغه منافع عمومی.
- تفکر سیستمی: درک تعاملات میانبخشی و تبعات تصمیمها در بلندمدت.
- تجربه و تأمل عملی: اتکا بر یادگیری تجربی و مشاهدهگرانه، نه صرفاً نظریهپردازی.
- گفتوگو و مشارکتپذیری: توان شنیدن صداهای متکثر و تلفیق دانشهای بومی و رسمی.
- پیشنگری و آیندهسازی: درک روندها و ساختن سناریوهای چندگانه برای مقابله با عدمقطعیت.
در امتداد این نگرش، الگوی «حکمرانی خوب» بهعنوان یکی از رهیافتهای اصلی در ادبیات توسعه و مدیریت عمومی مطرح است. این الگو بر اصولی چون مشارکتپذیری، شفافیت، پاسخگویی و کارایی تأکید دارد. همچنین میتوان به حکمرانی هوشمند نیز اشاره کرد که به تبع پیشرفتهای فناوری در کانون توجه مدیران قرار دارد.
در دهههای اخیر، شکلهای نوینی از حکمرانی تحت عنوان «حکمرانی مشارکتی» و «حکمرانی شبکهای» نیز مورد توجه قرار گرفتهاند. رویکردهایی که بهجای تمرکز صرف بر دولت، بر همکاری میان بخش دولتی، خصوصی، جامعه مدنی و حتی شهروندان تأکید دارند. در این مدلها، تصمیمگیری یک فرآیند تعاملی است که در آن خرد جمعی و ظرفیتهای توزیعشده، جایگزین کنترل متمرکز و اقتدارگرایانه میشوند.
سخن پایانی
حکمرانی خردمندانه نه صرفاً یک شیوه مدیریتی، بلکه یک نگرش زیربنایی به قدرت، مسئولیت و دانایی است. در عصری که تصمیمگیریهای ناپایدار و منفعتمحور به بحرانهای ساختاری منجر شدهاند، بازگشت به مفهوم «خرد» در حکمرانی، ضرورتی بیش از پیش مییابد. این رویکرد میتواند پلی میان تخصص، اخلاق و مشارکت عمومی بسازد و به تحقق توسعه پایدار و اعتماد اجتماعی یاری رساند. در آیندهای نه چندان دور، سازمانها و دولتهایی که از توان حکمرانی خردمندانه برخوردارند، مزیت رقابتی و مشروعیت بیشتری در جامعه جهانی خواهند داشت.
دانلود پرسشنامه حکمرانی خردمندانه
منبع: کاعب، سلیمه. مدیریت دولتی. تهران: پارسمدیر.