سیاست پژوهی
شواهد میتوانند شامل دادههایی که دیگران از قبل جمع کردهاند و شواهد جدیدی که بهخصوص با اهداف سیاستپژوهی جمعآوری شدهاند، باشند. شواهد به معنای حقایق، دادهها و تجربه در مقابل فرضیهها، نظریهها، عقاید و ارزش است. سیاستپژوهی تنها راه تغییر دادن جهان نیست. راهی نیست که بیش از همه بهکار برده میشود و شاید حتی بهترین راه در همه شرایط نباشد. سیاست پژوهی در دسته مطالعات و روش تحقیق کیفی قرار میگیرد.
تعریف سیاست پژوهی
همه راههای مختلف برای تغییر دادن جهان مستلزم این است که مردم دست به اقداماتی بزنند، نتایج آن اقدامات را مشاهده کنند و سپس اقداماتشان را براساس بازخورد تغییر دهند. در بعضی زمینهها این امر، آموختن از طریق انجام دادن نامیده میشود. در زمینههای دیگر این چرخه کنش – بازخورد – واکنش که در مورد حل مساله بهکار میرود کارآفرینی – یا کارآفرینی اجتماعی یا کارآفرین کسبوکار نامیده میشود. سیاستپژوهی میتواند به این چرخه کنش – بازخورد – واکنش کمک کند.
سیاستپژوهی فرآیندی است که میکوشد با ارائه توصیههای مستدل، مبتنیبر شواهد و مسوولانه برای تصمیمگیری واکنش، کنشگران را حمایت و ترغیب کند؛ بنابراین حتی اگر در حال تغییر دادن جهان به روش خودتان هستید، میتوانید از سیاستپژوهی در تصمیمگیریهایتان برای عمل کردن استفاده کنید. اعم از اینکه یک رهبر سیاسی، یک مقام دولتی یا یک مدیر شرکت باشید، سیاستپژوهی میتواند به شما کمک کند.
چه کسی سیاست پژوهی میکند؟
سیاستپژوهان را میتوان در همهجا یافت. بعضی از سیاستپژوهان متخصص هستند. بعضی از سیاستپژوهان که اغلب تحلیلگران سیاستگذاری نامیده میشوند، در بنگاههای دولتی، سازمانهای غیردولتی (نظیر بنیادها و خیریهها) و اتاقهای فکر کار میکنند. آنان (اغلب با استفاده از روشهای اقتصادی نظیر تحلیل سود-زیان) تحلیلهایی در زمینههای سیاستگذاری مانند اشتغال، آموزش، سلامت و مسکن ارائه میکنند. سیاستپژوهی فقط برای متخصصان نیست.
این کار مهارت و منبع مفیدی برای افرادی است که سیاستپژوهی را بهطور تماموقت یا برای کسب درآمد انجام نمیدهند. تقریبا هر فردی میتواند یک سیاستپژوه «آماتور» باشد؛ یک معلم، مددکار اجتماعی، مدیر، کارمند، پدر یا مادر، ورزشکار، یا شهروندی که علاقهمند به تغییر است و به اندازه کافی انگیزه دارد که مرتبا علل شناختهشده و ناشناخته یک مساله، نتایج و راهحلهای آن را کندوکاو کند.
جمعبندی بحث
سیاستپژوهان اتفاقی میتوانند در نقش یک کارآفرین ظاهر شوند و عزمشان را جزم کنند که بکوشند تا توصیههای خودشان را بهاجرا درآورند. آنان میتوانند این کار را از طریق یک سازمان نوپا، مثلا یک شرکت غیرانتفاعی، انتفاعی انجام دهند. برای مثال، اگر یک سیاستپژوه ایدهای را ارائه کند که به یک محصول یا خدمت جدید به یک گروه صدمهدیده کمک میکند، ممکن است سازمان جدیدی را برای عرضه کردن آن محصول یا خدمت به بازار تاسیس کند.
سیاستپژوهان اتفاقی همچنین میتوانند در داخل سازمانی که کار میکنند به کارآفرین تبدیل شوند. این امر گاهی کارآفرینی سازمانی نامیده میشود. مثلا اگر سوزان یک سیاستپژوه آماتور است که به نحو مستدلی فرآیند بهتری را برای ارائه خدمت در سازمانش توصیه میکند، او میتواند به یک کارآفرین تبدیل شود و خودش این مداخله را به اجرا درآورد.
منبع: اقتباس از علی ابرقویی دنیای اقتصاد شماره ۴۲۳۵ سال ۱۳۹۶
نگارنده: پشتیبانی پارسمدیر | تئوری سازمان و مدیریت , روش تحقیق | ۲۲ آذر ۹۸