مدیریت دانش سبز
مدیریت دانش سبز (GKM) فرایندی نظاممند برای گردآوری، خلق، ذخیره، دستهبندی، بازیابی، تسهیم و بکارگیری دادهها و اطلاعات زیستمحیطی است. این مفهوم در پیوند مدیریت دانش با مباحث پایداری و توسعه پایدار پدید آمدهاست.
با افزایش دغدغههای زیستمحیطی، اکنون سازمانها باید به مباحث زیستمحیطی پایبند باشند. برای همین کلیه فعالیتهای سنتی سازمان و مدیریت با پسوند سبز همراه شدهاند. مدیریت منابع انسانی سبز، زنجیره تامین سبز، بازاریابی سبز، حسابداری سبز و همه این موارد در راستای عملکرد سبز سازمان بازنگری شدهاند. عامل حیاتی موفقیت سازمان در دستیابی به چنین هدفی مدیریت دانش سبز است.
سازمانها باید از شناخت کافی نسبت به مسائل محیط زیست برخوردار باشد. با پایش دقیق و مدون باید دادهها و اطلاعات کافی از مسائل زیستمحیطی گردآوری شود. این اطلاعات باید دستهبندی و در پایگاههای داده بزرگ ذخیره شوند. این اطلاعات باید با رویکرد تسهیم دانش در همه بخشهای سازمان در دسترس باشد. همچنین باید در عمل نیز در دستور کار سازمان قرار گیرد. نظر به اهمیت موضوع در این مقاله به مفهومسازی و تعریف مدیریت دانش سبز پرداخته میشود.
مفهومسازی مدیریت دانش سبز
مدیریت دانش سبز شامل گامهای زیر است:
- گردآوری و جذب دانش زیستمحیطی و سبز
- خلق دانش پیرامون مسائل زیستمحیطی
- ذخیره دانش زیستمحیطی و سبز
- طبقهبندی و دستهبندی دانش زیستمحیطی و سبز
- تسهیم دانش زیستمحیطی و سبز
- بکارگیری دانش زیستمحیطی و سبز
گردآوری دانش سبز: گام نخست از مدیریت دانش سبز گردآوری دانش پیرامون محیط زیست و مسائل مرتبط با آن است. در این گام منابع داده دو دسته اصلی هستند: برخی از دادهها با تحقیقات و پایش بدست میآیند. برخی از دادهها نیز با تجربه سازمان یا کارکنانش خلق میشوند. بنابراین در گام نخست باید دادهها و اطلاعات کافی شناسایی، ایجاد و گردآوری شوند.
ذخیره و طبقهبندی دانش: دادههای و اطلاعات گردآوری شده باید در پایگاههای دانشی سازمان ذخیره شوند. این ذخیرهسازی باید بهصورتی سامانمند و منظم صورت گیرد. هرچه دستهبندی بهتر صورت گیرد بازیابی نیز تسهیل میگردد. افزون بر این هم عوامل محیطی و هم عوامل شخصی تأثیر مهمی بر عملکرد شغلی و عملکرد سازمانی دارند. توجه به مسائل زیستمحیطی در کانون مدیریت عملکرد امروز قرار دارد.
تسیهم و بکارگیری دانش سبز: دانش و معرفت پیرامون محیطزیست و مسائل مرتبط با آن باید در سراسر سازمان تسهیم گردد. عملکرد سبز خوب به توانایی و انگیزه نیاز دارد . بازدارندههای سازمانی، مانند آموزش ضعیف میتواند در عملکرد سبز خوب مداخله کند. بنابراین توجه به این نکته ضروری است که داشتن توانایی و انگیزۀ بالا عملکرد سبز را تضمین نمیکند؛ و برای ارتقای عملکرد سبز کارکنان فراهم نمودن شرایط شغلی مناسب و از میان برداشتن موانع سازمانی از اهمیت فراوانی برخوردار میباشد.
تعریف مدیریت دانش سبز
مدیریت دانش سبز اصطلاح عامیبرای آن دسته از فعالیتهای سازمانی است که با فعالیتها، فرایندها و مسئولیتهای زیستمحیطی سروکار دارد. این شیوه از مدیریت دانش راهی برای تسهیل برقراری ارتباط و ایجاد تفاهم بین سازمان و محیطزیست است. این موضوع به پیدایش محیط مطلوب تر کاری و تعهد بیشتر نسبت به کیفیت خدمات منجر میشود. مدیریت زیستمحیطی را میتوان مجموعهای از اقدامات و اطلاعات برای استفاده بهینه از منابع طبیعی در جهت دستیابی کارا و اثربخش به اهداف سازمانی تعریف کرد.
میتوان مدیریت زیستمحیطی را رویکردی دانست که با استفاده از ارتباطات دو جانبه بین سازمان و محیطزیست است. از یکسو جهت تفهیم خواستها و انتظارات سازمان و کارکنان از سوی دیگر، جهت انتقال تقاضاها و خواستهای کارکنان به سرپرستان و مدیریت سازمان، محیطی را جهت استفاده بهینه از کلیه امکانات و منابع درجهت تحقق اهداف سازمان پدید میآورد.
مدیریت زیستمحیطی باعث میشود تا سرپرستان به آسانی عملکرد ضعیف کارکنان را تشخیص دهند و جهت بهبود آن اقدام نمایند. از سوی دیگر با دادن پاداشهای مناسب به عملکرد مطلوب کارکنان، عملکردهای مطلوب را ترغیب و به تکرار آنها کمک نمایند. مدیریت زیستمحیطی فرایندی است که هم ارزشیابی عملکرد و هم نظامهای انظباطی و خطمشیهای رسیدگی به شکایات را بعنوان ابزار مدیریتی خود در بر میگیرد.
شاخص بهبود مدیریت دانش سبز
- کارکنان چقدر از پایداری محیطزیست در سازمان آگاه هستند؟
- کارکنان چقدر خوب درک میکنند که چرا پایداری برای سازمان اهمیت دارد؟
- برنامه پایداری سازمان چگونه بر رفتار کارکنان تأثیر می گذارد؟
- پایداری چقدر برای کارکنان مهم است؟
- آیا هیچ گروهی نیاز به پشتیبانی ویژهای دارد؟
ویژگیهای شغل و عملکرد سبز
مدیریت دانش سبز کوشش سازمان برای یکپارچهسازی جنبههای زیستمحیطی (سبز) در تمام ابعاد مدیریت دانش است. یکی از عوامل حیاتی موفقیت برای تعهد سازمانی به مسائل اجتماعی و محیطی مدیریت دانش سبز ای است. از آنجا که دانش سبز یک دارایی نامشهود و غیرملموس است بنابراین مدیریت آن نیز دشوار است.
مشخصهها یا ویژگیهای اصلی به سه حالت روانی منجر میشود. تنوع مهارت، هویت وظیفه و اهمیت وظیفه باعث احساس ارزشمند بودن کار میشوند؛ اختیار به احساس مسئولیت منجر میشود؛ و بازخورد باعث آگاه شدن از نتایج کار خواهد شد. این سه حالت برای ایجاد خشنودی و انگیزش در کارکنان، جنبه حیاتی دارند. در صورتی که شغل این سه حالت را القا کند، افراد دارای انگیزش خواهند بود، احساس خشنودی خواهند کرد و عملکرد بهتری خواهند داشت.
آخرین قسمت نظریه، تأثیر تعدیلکنندۀ نیروی نیاز به رشد است. یک متغیر شخصیتی و بیانگر نیاز فرد به محقق ساختن نیازهای درجه بالاتر است، مثل رشد فردی، اختیار، یا پیشرفت.رابطۀ ویژگیهای شغل با حالتهای روانی و با پیامدها عمدتاً در افرادی که نیروی نیاز به رشد بالا دارند، بیشتر است. این مفهوم مربوط به نظریه انطباق فرد با شغل است که بر اساس آن، فقط افراد خاصی به مشاغل دارای نیروی نیاز به رشد بالا، پاسخ خوبی میدهند. در مطالعاتی که از خود توصیفی کارکنان به عنوان مقیاس ویژگیهای اصلی استفاده شده است، از رابطۀ انگیزش و عملکرد و نیز از تأثیر تعدیلکنندۀ نیروی نیاز به رشد حمایت شده است.
عملکرد سبز کارکنان
مدیریت عملکرد سبز یکی از مباحث ویژه مدیریت منابع انسانی سبز است و ابزار مناسبی برای ارتقای بازده کارکنان و سازمان بهحساب میآید. مدیریت عملکرد رویکردی است که با دادن آموزشهای لازم به نیروی کار و همچنین برقراری یک نظام منصفانه در ارزیابی عملکرد کارکنان و نیز برقراری نظامهای حقوق و مزایا و پاداشهای مبتنی بر عملکرد، سعی در ایجاد همدلی بین کارکنان و سرپرستان دارد تا از این طریق اهداف کارکنان را با اهداف سازمان همسو نموده و بر بهرهوری نیروی انسانی بیافزاید.
در صورتی که مدیریت زیستمحیطی با ملزومات و پیشنیاز آن در سازمان طراحی و اجرا شود، میتواند بخشی از مسائل و مشکلات سازمان را شناسایی و در جهت حل آنها راهکارهای عملی ارائه کند. مدیریت زیستمحیطی، نگرش فراگیر به فعالیتهای افراد و سازمان دارد و با سازوکارهایی مشخص بین عملکرد فردی و سازمانی همافزایی ایجاد میکند. پیچیدگی محیط عرصه رقابتی کسبوکار و افزایش انتظارات مشتریان، ضرورت آگاهی از نقاط قوت و ضعف سازمان و بهبود مستمر بهرهوری را بیش از پیش آشکار نموده است.
یکی از دغدغههای اساسی سازمانهای امروز دستیابی به یک شیوه مدیریت زیستمحیطی فراگیر، قابل اعتماد و انعطافپذیر است. سازمانها با توسل بر آن میتوانند اطلاعات دقیق و کافی از جایگاه امروز خویش بهدست آورند و با نگاه به آینده، از خطاهای گذشته درس بگیرند.
پایان سخن
بهبود مستمر مدیریت دانش سبز، نیروی عظیم همافزایی ایجاد میکند که این نیروها میتواند پشتیبان برنامه رشد، توسعه و ایجاد فرصتهای تعالی سازمانی شود. دولتها و سازمانها و مؤسسات همواره در جهت نیل به این هدف میکوشند. بدون بررسی و کسب آگاهی از میزان پیشرفت و دستیابی به اهداف و بدون شناسایی چالشهای پیش روی سازمان این بهبود میسر نمیشود. کسب بازخور و اطلاع از میزان اجرای سیاستهای موجود و شناسایی مواردی که به بهبود جدی نیاز دارند، اهمیت بسیاری دارد.
دستیابی به این اهداف بدون اندازهگیری و ارزیابی امکانپذیر نیست و علم مدیریت نیز مبین مطالب مذکور است. هر چه را که نتوانیم اندازهگیری کنیم نمیتوانیم کنترل کنیم و هر چه را که نتوانیم کنترل کنیم مدیریت آن امکانپذیر نخواهد بود. موضوع اصلی در تمام تجزیه و تحلیلهای سازمانی، عملکرد است و بهبود آن مستلزم اندازهگیری است. برای این منظور میتوان از پرسشنامه مدیریت دانش سبز استفاده کرد. پژوهشگران میتوانند دستاوردهای خود در این زمینه را با سایر کاربران پایگاه پارسمدیر به اشتراک بگذارند.
مدیریت دانش | ۲۹ تیر ۰۳