مدیریت شهری

مدیریت شهری به معنای بکارگیری کارا و اثربخش منابع مادی و انسانی یک شهر جهت دستیابی به هدف‌های اداره شهر و پاسخ به نیازهای شهروندان است. رشته مدیریت شهری نیز به عنوان یک شاخه دانشگاهی یکی از شاخه‌های مهم مدیریت سازمان است.

مفهوم مدیریت شهری گسترده‌تر از مفاهیم ترکیبی آن است در سطحی وسیع می‌توان آن را در مورد حکومت محلی به کار برد. در پاره‌ای شرایط در حد وظایف شهرداری‌ها به کار می‌رود، گاهی نیز به مفهومی گسترده‌تر از شهرداری اشاره دارد. در مجموع اداره شهره‌ها در جستجوی ایجاد محیطی پاک، سالم و دلپذیر برای کلیه ساکنان یک شهر است. هدف نهایی پاسخ دادن به نیازهای شهروندان و غلبه بر محدودیت‌ها و مسائل شهری به بهترین شکل عمل نماید.

این مفهوم از جنبه‌های گوناگونی حائز اهمیت است. از سویی جمعیت غالب جهان در شهرها زندگی می‌کنند و آهنگ رشد این جمعیت نیز شتاب بسیاری دارد. از سوی دیگر نیازمندی‌ها و خواسته‌های شهروندان بسیار زیاد و متفاوت از گذشته است. در کنار چنین مسائلی نمی‌توان از مباحث پایداری و توسعه پایدار به‌سادگی گذشت و توسعه پایدار شهری را از یاد برد. هوشمندسازی شهر و شهر هوشمند نیز دیگر رکن اساسی اداره شهرهای کنونی است. نظر به اهمیت و گستردگی موضوع این مقاله به مدیریت شهری و ارکان و ابعاد آن می‌پردازند.

تعریف مدیریت شهری

مدیریت شهری (Urban management) شامل سیاست‌ها، برنامه و فعالیت‌هایی است که تضمین می‌کند جمعیت درحال رشد شهر از زیرساخت‌ها، مسکن و اشتغال برخوردار خواهد بود. شالوده مدیریت شهری عبارت است از برعهده گرفتن نقشی فعال در توسعه، مدیریت و هماهنگ سازی منابع برای دستیابی به اهداف توسعه شهری.

مدیریت شهری به تمامی نهاد‌ها، سازمان‌ها و افرادی گفته می شود که به صورت رسمی یا غیررسمی در فرآینـد اداره شهر اثرگذار هستند. پس این شیوه ادراه تنها شامل شهرداری و شورای شهر نیست. بلکه هـر نهادی کـه بـه شکلی در فرایند مدیریتی شهر اثری دارد در این حیطه قرار دارد .

به طور کلی، مدیریت شهری در استراتژی یک شهر، انسجام و همخوانی ایجاد می‌کند و انتظارات ذینفعان مختلف را به گونه‌ای که برنامه‌ها عملی و متناسب با واقعیت روزمره شهر باشد، متحد می‌کند.

مدیریت شهری علاوه بر هموار کردن راه برای چشم انداز مشترک توسعه، می‌تواند برای شهرها و شهروندان بسیار سودمند باشد. در حالی که برخی از افراد بیشتر تصویر کشورهای پیشرفته را با فضاهای کاملاً برنامه ریزی شده و منابع فراوان در ذهن دارند، اما مهم است که بدانیم مدیریت شهری، چیزی فراتر از آن است. مدیریت شهری موجب تغییر در زندگی در کشورهای در حال توسعه می‌شود و امکان مداخلات در مقیاس متفاوت را با توجه به نیازها و منابع هر مکان خاص فراهم می‌کند.

مدیریت شهری در ایران

شهرنشینی در ایران قدمتی به بلندای تاریخ این کهن مرز و بوم دارد. در ابتدای هزاره سوم، در ایران حدود ۱۲۰۰ شهر وجود دارد که ۴۰ شهر آن بالای ۲۰۰ هزار نفر جمعیت دارند و مابقی جمعیتی کمتر از این مقدار دارند. بیش از هفتاد درصد جمعیت کشور در شهرها زندگی می‌کنند. فارغ از تعاریف جامعه شناختی و شهرسازی، شهرها بستری برای زندگی جمعی و رفع نیازهای اجتماعی هستند.

در قانون اساسی جمهوری اسلامی چندین اصل به شوراها اختصاص دارد. بطوریکه فصل هفتم این قانون که برتریت آن بر سایر قوانین از منظر حقوقی مبرهن می‌باشد ، به امر شوراها می‌پردازد. این قانون به نوعی دموکراسی و اراده مردم را در اراده امور جامعه پذیرفته است که حدود ۷ اصل آن به این امر پرداخته است. مطابق اصل یکصدم قانون اساسی این چنین مقرر می‌دارد :

برای‏ پیشبرد سریع برنامه‏‌های اجتماعی‏، اقتصادی‏، عمرانی‏، بهداشتی‏، فرهنگی‏، آموزشی‏ و سایر امور رفاهی‏ از طریق‏ همکاری‏ مردم‏ با توجه‏ به‏ مقتضیات‏ محلی‏، اداره‏ امور هر روستا، بخش‏، شهر، شهرستان‏ یا استان‏ با نظارت‏ شورایی‏ به‏ نام‏ شورای‏ ده‏، بخش‏، شهر، شهرستان‏ یا استان‏ صورت‏ می‌گیرد که‏ اعضاءی‏ آن‏ را مردم‏ همان‏ محل‏ انتخاب‏ می‌کنند. شرایط انتخاب‏ کنندگان‏ و انتخاب‏ شوندگان‏ و حدود وظایف‏ و اختیارات‏ و نحوه‏ انتخاب‏ و نظارت‏ شوراهای‏ مذکور و سلسله‏ مراتب‏ آنها را که‏ باید با رعایت‏ اصول‏ وحدت‏ ملی‏ و تمامیت‏ ارضی‏ و نظام‏ جمهوری‏ اسلامی‏ و تابعیت‏ حکومت‏ مرکزی‏ باشد قانون‏ معین‏ می‌کند.
اصل صد قانون اساسی

اداره شهرها در ایران برعهده نهاد شهرداری و مدیران شهرداری است و از سوی دیگر شوراهای شهر نیز چندسالی است که تشکیل شده‌اند. شوراهای شهر می‌کوشند با نظارت بر عملکرد شهرداری به نیازهای مردم پاسخ بهتری بدهند. از آنجا که پست شهرداری به صورت انتسابی است کوشش شده تا شورای شهر با رویکری انتخابی و از متن و بطن جامعه سربرآورد. اینکه چقدر این نهادها مردمی هستند و ایینه خواست مردم شهر می‌باشند داستان دیگری است.

آسیب‌شناسی مدیریت شهری

کم توجهی به مدیریت شهری موجب شده، شاخص‌ها و استانداردهای شهری در همه شهرها در یک سطح منطقی قرار نگیرند. در نتیجه فاصله توسعه‌یافتگی بین شهرهای کشور معنادار است. به همین دلیل رشد مهاجرت از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگتر افزایش یافته است. اکنون در شهرهای بزرگتر با انباشت و انفجار جمعیت و معضل جدی حاشیه نشینی مواجهیم. رفع این مشکل نیازمند آسیب‌شناسی مدیریت شهری است.

بنابراین با یک بررسی ابتدائی مشخص می‌شود که تغییر و تحولات رویکردی و مدیریتی در شهرها و حتی روستاها برای مردم و شهروندان بسیار ملموس تر و محسوس تر از بسیاری تغییرات مدیریت دولتی است. کیفیت تحقق مدیریت محلی به عنوان مناسب ترین ساختار سیاسی- اجتماعی مدیریت شهری محسوب می شود. در این ارتباط در دوره جدید دیدگاه ها و نظریه های مختلفی مطرح می گردد که علاوه بر آن کاستی هایی نیز در این ارتباط قابل‌ شناسایی است.

اهمیت مدیریت شهری

بیشتر مردم در شهرها متمرکز شده‌اند و تخمین زده می‌شود که تا سال ۲۰۳۰، مناطق شهری سه برابر شود. گویی ما برای ده سال آینده روزانه شهری به اندازه روتردام می‌سازیم. سال گذشته، درصد جمعیت شهری ۵۴٪ بود که در مقایسه با دهه ۶۰ ‘۲۰ درصد افزایش داشت و بسیار بالاتر از سال ۱۸۰۰ بود، زمانی که فقط ۲٪ از جمعیت در یک شهر زندگی می‌کردند. شهرنشینی در حال رونق است و همچنان ادامه خواهد داشت. پیش بینی‌ها تا جایی ادامه دارد که حتی می‌گویند ۶۴٪ از کشورهای در حال توسعه و ۸۶ از کشورهای پیشرفته تا سال ۲۰۵۰ شهری خواهند بود.

افزایش انتقال جمعیت از مناطق روستایی به مناطق شهری و همچنین توانایی جامعه در انطباق با تغییرات، سوالاتی جدی به وجود آورده و متخصصان در تلاشند تا چالش‌ها را به بهترین شکل پاسخ دهند. با وجود یک بحث طولانی و عمومی در مورد معایبی که شهرنشینی می‌تواند ایجاد کند، شهرها در حال رونق هستند و این واقعیت اجتناب ناپذیر است.

یک کلانشهر توسعه یافته به عنوان یک مرکز توسعه و موتور اقتصادی نقش مهمی را ایفا می‌کند. اما این امر تنها در صورتی اتفاق می‌افتد که برنامه ریزی و مدیریت شهری به نحو بسیار خوبی انجام شود. به منظور دستیابی به‌این مهم، دولت محلی باید این کار را به صورت متمرکز انجام دهد و کارکنان خوب آموزش دیده، سیاست‌های مناسب و گزینه‌های کافی برای تأمین بودجه داشته باشد.

ضرورت سیستم مدیریت شهرها

بیشینه‌سازی پتانسیل مناطق شهری مستلزم نهادینه سازی مکانیزم‌های هماهنگی، برنامه ریزی و پاسخگویی در میان ذینفعان مختلف است. با این حال، بسیاری از دولت‌های شهری با محدودیت‌های شدیدی در ظرفیت روبرو هستند، فاقد چشم انداز برای رفع رشد شهری هستند و به اطلاعات / داده‌های بهتری در مورد فقر، محیط زیست و خدمات نیاز دارند.

از موارد ضرورت مدیریت شهری می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

مقیاس و تراکم بالای جمعیت شهرها باعث می‌شود که تعاملات اقتصادی و اجتماعی به طور مکرر و م occur ثر رخ دهد. مدیریت شهری، این پتانسیل را برای شهرها ایجاد می‌کند که بهینه‌تر باشند و هم چنین کیفیت زندگی بالاتری را برای شهروندان ایجاد می‌کند.

به منظور ایجاد پتانسیل، باید به موضوعات اصلی پیرامون زمین، حمل و نقل، دارایی عمومی و مقررات پرداخته شود. بهبود کارایی شهر، مستلزم سرمایه گذاری در ساختارهای مسکونی، تجاری و صنعتی است که با ترکیبی از بازارهای موثر، قانونگذاری‌های مناسب، خدمات عمومی خوب، بودجه عمومی کافی و سیستم‌های سیاسی شفاف و پاسخگو در سطح شهر پشتیبانی می‌شود.

استفاده از شهرنشینی نیازمند سیاست هوشمند و کار بسیار است.(به عنوان مثال مدیریت موثر شهری)، و پیامدهای عدم موفقیت طولانی مدت است و به همین دلیل مدیریت شهری از اهمیت بسزایی برخوردار است.

مدیریت شهر هوشمند

مدیریت شهر هوشمند عبارت از بهره وری سازنده از پروژه‌ها و خدمات پیشرفته از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) برای ارائه کاربردها و استراتژی‌های مختلف برای عملکرد بهتر شهر است. در هر شهر هوشمند، یک پروژه جدید مانند آجری است که به توسعه خدمات و دستیابی از طریق سیستم مدیریت شهر هوشمند کمک می‌کند.

برخی از فواید مدیرت شهری که به اختصار توضیح داده شده:

مقیاس پذیری مطلق، مدولار بودن و سازگاری: تمامی عملیات‌های حکمرانی را می‌توان به راحتی و به سرعت انجام داد. سیستم‌های مدیریت را می‌توان به طور موثر در ارگانهای کوچک دولت محلی و همچنین بخشهای خصوصی بزرگ بر اساس ویژگی‌ها و الزامات خاص اعمال کرد.

مدیریت ارتباط با شهروندان: فناوری فرصتی عالی برای مراقبت از سیاست‌ها، کمپین‌ها و رویه‌های شهروندان فراهم می‌آورد و تجربه بهتری را به آنها ارائه می‌دهد. با استفاده از دولت الکترونیکی، مدیریت می‌تواند به عنوان بخشی از طرح شهر هوشمند از طریق شبکه‌های متعدد، برنامه‌ها را ردیابی، اندازه گیری و پیاده سازی کند

امنیت بالای داده‌ها: تمامی‌ داده‌ها و اطلاعات در محیط شهر هوشمند به طور موثر مجاز و ایمن است. این موضوع، ایمنی کامل منابع را تضمین می‌کند و جزئیات مربوط به نقص یا خطای احتمالی را نیز فراهم می‌کند.

اطلاعات و سیستم‌های کاری خودکار: تمامی وظایف عملیاتی مربوط به شهروند و دولت، خدمات یکپارچه کلانشهرها، سیستم‌های پایگاه داده، سیستم‌های اطلاعات جغرافیایی و غیره به دلیل فناوری دیجیتال به راحتی انجام می‌شود و باعث می‌شود که عملکرد زیرساخت‌های شهر هوشمند بدون هیچ گونه گلوگاهی روان باشد.

ادغام بخش خصوصی-دولتی: با ادغام ساده بخشهای دولتی و خصوصی، خدمات ارائه شده و اصلاحاتی که باید انجام شود به روشی بسیار بهتر مدیریت می‌شوند. این ابتکار حداکثر پویایی را در ساختار کار ارائه می‌دهد و اقتصاد سیستم را نیز بهبود می‌بخشد.

هدف‌های اداره شهر

هدف کلان مدیریت شهری، بهبود اثربخشی و تقویت فرآیندهای توسعه شهری و بهبود بهره‌وری شهری و تأمین شرایط بهتر در محل‌های مسکونی به ویژه برای افراد فقیر و انجام این کار به روشهای پایدار است. مدیریت شهری، فرآیندهای توسعه شهری را به گونه‌ای تقویت می‌کند که در جامعه متناسب با شرایط اجتماعی و اقتصادی افراد، شرایط و محیط مناسبی برای رشد افراد و زندگی راحتتر شهروندان فراهم آید. اهداف زیر می‌توانند برای تمامی‌سیستم‌های مدیریت شهری در قالب اهداف مدیریت شهری در نظر گرفته شود:

  • حفاظت از محیط شهری، بهبود دسترسی به اراضی شهری
  • کاهش فقر
  • تامین زیرساخت و بودجه شهرداری
  • تشویق به توسعه اجتماعی و اقتصادی پایدار
  • ارتقاء شرایط‌ کار و زندگی‌ کلیه‌ شهروندان‌ باتوجه‌ ویژه‌ بهبود خدمات و کالاها
  • بهبود شفافیت و مسئولیت در فعالیت‌های شهری و تصمیم گیری

وظایف مدیریت شهری

یک مدیر شهری باید بتواند در دنیای رقابتی نقاط قوت و ضعف شهر خود را شناخته و درصدد تقویت مزایای رقابتی آن برآید. از این رهگذر است که شهر می‌تواند نقطه قابل اتکایی در شبکه جهانی شهرها بیابد و کارکردهای خود را در نظام سرمایه داری بین‌الملل بهبود بخشد. بدین ترتیب «مدیر شهری» با «مدیر شهرداری» تفاوت‌های بسیار دارد چه‌اینکه اولی مسئول ارتقای قابلیت‌ها و توانمندی‌های شهر و شهرنشینان است در حالیکه دومی بیشتر مجری است و پاسخگویی آن تنها محدود به نحوه عملکرد است و نه نتایج و پیامدها.

بسیاری، معتقدند که جامعه‌اینده، جامعه‌ای شهرنشین خواهد بود؛ بنابراین، شهرها به جای این که مکان‌هایی بی‌ثمر برای سرمایه‌گذاری اقتصادی یا تراکم کارگران بیکار با انبوه مشکلات اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی باشند؛ باید که به مراکز رشد و پویایی اقتصادی و اجتماعی، در چارچوب ملی، بدل شوند. این مراکز، باید که آفرینشگر فرصت‌هایی ارزنده برای رفاه و توسعه نه تنها جمعیت ساکن در آن، بلکه جمعیت تمامی‌کشور باشد.

از وظایف مدیریت شهری می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • آماده‌سازی زیرساخت‌های اساسی برای عملکرد کارآمد شهرها
  • آماده‌سازی خدمات لازم برای توسعه منابع انسانی، بهبود بهره‌وری
  • بهبود استانداردهای کیفیت زندگی شهری
  • تنظیم فعالیت‌های تأثیرگذار بخش خصوصی بر امنیت، سلامتی و رفاه اجتماعی جمعیت شهری
  • آماده ساختن خدمات و تسهیلات لازم برای پشتیبانی فعالیت‌های مولد
  • عملیات کارآمد موسسه‌های خصوصی در نواحی شهری

خلاصه و جمع‌بندی

به طور خلاصه، مدیریت شهری یک حوزه بسیار پیچیده است که شامل استراتژی‌ها، فعالیت‌ها و ابزارهایی است که باعث می‌شود یک شهر کارساز باشد. کارساز بودن یک شهر به این معنا است که زیرساخت‌های شهر قابل دسترسی و کاربردی است. منابع و خدمات مورد نیاز در دسترس هستند و به روشی عادلانه در مردم تقسیم می‌شوند. منافع ذینفعان مختلف، به ویژه شهروندان، به خوبی در تصمیم گیری و تحولات آینده در نظر گرفته می‌شوند.

یکی از نیازمندی‌های یک شهر، سیاست‌های محکمی است که مجوز سرمایه گذاری، مشارکت و پیشرفت‌های مختلف را داده و در مورد آنها قانونگذاری کند. از این طریق یک شهر می‌تواند جو اجتماعی، محیطی و اقتصادی خود را بهبود ببخشد، گزینه‌های معیشتی بیشتری را ارائه دهد و از کارآفرینی در مقیاس کوچک و متوسط و سایر فعالیت‌های با ماهیت تجاری پشتیبانی کند. بهبود شرایط زندگی به معنای داشتن گزینه‌های مسکن ارزان قیمت و در دسترس و در نظر گرفتن پایداری محیط زیست، مدیریت پسماند، کاهش و سازگاری تغییرات آب و هوایی است. همه‌این جنبه‌ها باید در سطح مدیریت محلی و با در نظر گرفتن حوزه‌ها و زمینه‌های گسترده‌تر برنامه ریزی و مدیریت شوند.

مدیریت شهری، مجموعه قوانین و ضوابط و رویه‌ها و شرایط عرفی می‌باشد که در سطح جامعه شهری توسط سازمان‌های محلی به کار می‌رود. رشد سازمان‌های محلی و یا به تعبیر عام‌تر حکومت محلی نوعی واگذاری قسمتی از امور عمومی در شهرها می‌باشد. این پیشتر یکی از وظایف دولت‌ها بود و در حال حاضر بنا به شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در اختیار سازمان‌های محلی است. سازمان محلی واحدی است که در حوزه‌ای از کشور از استان گرفته تا دولت یا عمدتاً بر اساس تقسیمات کشوری به موجب اختیاراتی که از طرف مردم به دست می‌آورد و به اداره امور محلی می‌پردازد.

5 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله