سواد رسانه‌ای

‌سواد رسانه‌ای (Media Literacy) دانش، توانمندی و مهارت فرد برای تفسیر، تحلیل، نظم‌دهی و بکارگیری محتوا و پیام‌های رسانه‌های سنتی یا دیجیتالی است. این نوع از سواد به طور ضمنی به مفهوم سواد دیجیتال نیز اشاره دارد اما از آن گسترده‌تر است.

مدیا لیتریسی یکی از انواع سواد است که بیشتر با سوادهای دیداری و تحلیلی و اینترنتی در ارتباط است. با ایجاد و گسترش رسانه‌های سمعی و بصری، این مفهوم به وجود آمد و با گسترش شبکه‌های اجتماعی، دارای مفاهیم و ابعاد گسترده‌تر و پیچیده‌تری شد. سواد رسانه‌ای یک نوع درک متکی بر مهارت است که می‌توان براساس آن انواع رسانه‌ها را از یکدیگر تمیز داد، انواع تولیدات رسانه‌ها را از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد. همچنین آمیزه‌ای از تکنیک‌های بهره‌وری مؤثر از رسانه‌ها و کسب بینش و درک برای تشخیص رسانه‌ها از یکدیگر است.

توانایی دسترسی، تحلیل، ارزیابی، و خلق پیام در شکل‌های گوناگون (چاپی، صوتی، فیلم/ویدیویی، اینترنتی، …) بر پایهٔ درک آگاهانه و انتقادی از ماهیت رسانه‌های جمعی، فنونی که از سوی تولیدکنندگان رسانه مورد استفاده قرار می‌گیرد، و تأثیر این فنون بر فرد و جامعه. سواد رسانه‌ای به مثابه یک حوزه بین‌رشته‌ای، به واکنش لازم به محیط ارتباط الکترونیکی پیچیده، فراگیر، و دائم‌التغییر سده ۲۱ تبدیل شده‌ است. همچنین واژه‌هایی همچون سوادمند رسانه ای ایجاد شده‌اند و بر این باور هستند که باسواد، به شخصی گفته می‌شود که چند سواد را به صورت هم زمان دارد.

تعریف سواد رسانه‌ای

سواد رسانه‌ای مجموعه‌ای از مهارت‌های قابل یادگیری است که به توانایی دسترسی، تجزیه و تحلیل و ایجاد انواع پیام‌های رسانه‌ای اشاره دارد. این یک مهارت ضروری در دنیای امروزی به شمار می‌رود. برای حرکت در محیط رسانه‌ای پیچیده امروز باید قادر به درک بهتر پیام‌های رسانه‌ای باشیم.

سواد رسانه‌ای در یک تعریف بسیار کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که براساس آن می‌توان انواع رسانه‌ها و انواع تولیدات آن‌ها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد.

افراد، با سواد رسانه‌ای قادر به کشف پیام‌های پیچیده‌ی موجود در محتوای تلویزیون، رادیو، روزنامه‌ها، مجلات، کتاب‌ها، اینترنت و سایر رسانه‌های مستقل خواهند شد. آن‌ها هم‌چنین می‌توانند رسانه‌های خود را ایجاد کرده و در شکل‌گیری فرهنگ رسانه‌ای مشارکت فعالانه داشته باشند. این امر سبب می‌شود مردم از حالت مصرفی خارج شده، از رسانه‌ها به صورت هوشمندانه‌ای بهره‌مند شوند.

مدیا لیتریسی نوعی تکنیک عملی و مهارت بسیار ویژه است که در عصر حاضر یکی از مهمترین آموزش‌ها در جهان تلقی می‌شود. مدیا لیتریسی به فرد این توانایی را می‌دهد که تحلیل مناسبی از مطالب منتشر شده در انواع شبکه‌های رسانه ای را داشته باشد. برای سنجش این مقوله از پرسشنامه سواد رسانه‌ای استفاده کنید.

تاریخچه سواد رسانه‌ای

آموزش سواد رسانه‌ای به‌طور فعال بر روی روش‌های آموزشی و آموزش سوادآموزی رسانه‌ها متمرکز است. همچنین چارچوب‌های نظری و انتقادی ناشی از نظریه یادگیری سازنده، مطالعات رسانه ای و بورسیه تحصیلات فرهنگی را در بر می‌گیرد. این اثر ناشی از میراث استفاده از رسانه و فناوری در آموزش و پرورش در طول قرن بیستم و ظهور کار متقابل انضباطی در تقاطع مطالعات رسانه و آموزش است.

صدای مدیا لیتریسی، یک پروژه از طریق مرکز سواد رسانه‌ای با حمایت تسا جولز، شامل مصاحبه‌های اول شخص با ۲۰ پیشگام مدیا لیتریسی است. این پروژه زمینه‌های رشد مدیا لیتریسی از افرادی که به تأثیرگذاری در این زمینه کمک کرده‌اند، زمینه‌های تاریخی را فراهم می‌کند.

در سال ۲۰۰۱، یک بررسی رسانه‌ای توسط یونسکو تحقیق کرد که کدام کشورها مطالعات سواد اطلاعاتی را در برنامه‌های درسی مدارس مختلف و همچنین برای کمک به توسعه ابتکارات جدید در زمینه آموزش رسانه‌ها قرار می‌دهند. پرسشنامه ای به تعداد ۷۲ نفر از متخصصان آموزش رسانه در ۵۲ کشور مختلف جهان ارسال شد. این پرسشنامه به سه بخش اصلی پرداخته‌است:

  • آموزش رسانه در مدارس
  • مشارکت‌ها
  • توسعه آموزش رسمی

آموزش رسانه در مدارس شامل میزان، اهداف و مبنای مفهومی تأمین فعلی؛ ماهیت ارزیابی و نقش تولید توسط دانش آموزان است. مشارکت‌ها شامل مشارکت صنایع رسانه و تنظیم‌کننده رسانه در آموزش رسانه و  نقش گروه‌های غیررسمی است. توسعه آموزش مدیا نیز بر پژوهش و ارزیابی از ارائه آموزش رسانه‌ها، نیازهای اصلی مربیان و موانع توسعه آینده تمرکز دارد.

آموزش سـواد رسانه‌ای

آموزش سواد رسانه‌ای غالباً از یک الگوی آموزشی مبتنی بر پرس و جو استفاده می‌کند. این الگو افراد را ترغیب می‌کند در مورد آنچه تماشا می‌کنند، می‌شنوند و می‌خوانند پرسش کنند. آموزش مدیا لیتریسی ابزاری برای کمک به افراد در تجزیه و تحلیل انتقادی پیام‌ها است. هچنین فرصت‌هایی را برای زبان آموزان فراهم می‌کند تا تجربه خود را از رسانه گسترش دهند. در نهایت به آنها در توسعه مهارت‌های خلاقانه در ساخت پیام‌های رسانه‌ها کمک می‌کند.

تحلیل‌های انتقادی می‌تواند شامل شناسایی نویسنده، هدف و نقطه نظر، بررسی تکنیک‌های ساختمانی و ژانرها، بررسی الگوهای نمایندگی رسانه‌ها و کشف تبلیغات، سانسور و تعصب در برنامه‌های خبری و روابط عمومی (و دلایل این موارد) باشد. آموزش سواد رسانه ای ممکن است چگونگی تأثیرگذاری ویژگی‌های ساختاری – مانند مالکیت رسانه‌ها یا مدل تأمین اعتبار آن – بر اطلاعات ارائه شده را کشف کند.

همان‌طور که توسط اصول اصلی آموزش سواد آموزی رسانه تعریف شده‌است، «هدف از آموزش سواد رسانه‌ای، کمک به افراد در هر سنی است که عادات سؤال و مهارت‌های بیان را توسعه دهند که آنها نیاز به متفکران انتقادی، ارتباطات مؤثر و شهروندان فعال در دنیای امروز هستند.»

در آمریکای شمالی و اروپا سواد رسانه ای هم چشم‌انداز توانمندسازی و هم حمایت را شامل می‌شود. افراد با سواد باید بتوانند به صورت ماهرانه پیام‌های رسانه ای را ایجاد کرده و تولید کنند. هم برای نشان دادن درک خصوصیات خاص هر رسانه و هم برای ایجاد رسانه و مشارکت به عنوان شهروندان فعال. سواد رسانه ای می‌تواند به عنوان مفهومی برای گسترش سواد، درمان رسانه‌های جمعی، فرهنگ عامه باشد. رسانه‌های دیجیتال به عنوان انواع جدیدی از «متون» که نیاز به تجزیه و تحلیل و ارزیابی دارند، دیده شود.

نظریه‌های سواد رسانه‌ای

دانشمندان زیادی، چارچوب‌های نظری را برای سواد رسانه ای پیشنهاد داده‌اند. رنه هابز، سه فریم را برای معرفی سواد رسانه ای به زبان آموزان مشخص می‌کند: نویسندگان و مخاطبان (AA)، پیام‌ها و معانی (MM)، و بازنمایی و واقعیت (RR). وی در سنتز ادبیات از سواد رسانه ای، سواد اطلاعاتی، سواد بصری و سواد جدید، این ایده‌های اصلی را شناسایی می‌کند که زمینه نظری برای سواد رسانه ای را تشکیل می‌دهد.

دیوید باکینگهام چهار مفهوم اساسی را ارائه داده‌است که «یک چارچوب نظری را ارائه می‌دهد که می‌تواند برای کل رسانه‌های معاصر و همچنین برای رسانه‌های» قدیمی «نیز استفاده شود: تولید، زبان، بازنمایی و مخاطب.» هنری جنکینز با تشریح مفاهیم ارائه شده توسط دیوید باکینگهام، ظهور یک فرهنگ مشارکتی را مورد بحث قرار می‌دهد و بر اهمیت «سواد رسانه‌های جدید» تأکید می‌کند – مجموعه ای از شایستگی‌های فرهنگی و مهارت‌های اجتماعی که جوانان در چشم‌انداز رسانه جدید به آن نیاز دارند.

داگلاس کلنر و جف سهم چهار رویکرد متفاوت در زمینه آموزش رسانه را طبقه‌بندی کرده‌اند: رویکرد حمایت‌گرایی، آموزش هنر رسانه، جنبش مدیا لیتریسی و سواد انتقادی رسانه ای. رویکرد حمایت‌گرایانه مخاطبان رسانه‌های جمعی را در معرض نفوذ فرهنگی، عقیدتی یا اخلاقی قرار می‌دهد و به وسیله آموزش نیاز به حمایت دارد.

رویکرد آموزش هنر رسانه ای بر تولید خلاقانه اشکال مختلف رسانه ای توسط زبان آموزان متمرکز است. نهضت مدیا لیتریسی تلاشی است برای تحقق بخشیدن به جنبه‌های سنتی سواد آموزی از حوزه آموزشی و استفاده از آن در رسانه. سواد رسانه ای انتقادی با هدف تجزیه و تحلیل و درک ساختارهای قدرت که بازنمایی رسانه‌ها را شکل می‌دهد و شیوه‌هایی که مخاطبان برای ایجاد معنا از طریق قرائت‌های غالب، مخالف و مذاکره شده از رسانه تلاش می‌کنند، هستند.

خلاصه و جمع‌بندی

سواد رسانه‌ای از اصطلاحات پرکاربرد سه دههٔ اخیر بوده است. تقریباً هیچ‌کس در اهمیت مدیا لیتریسی تردید ندارد و افراد مختلف از گروه‌های متفاوت و از طیف‌های فکری گوناگون، مدام بر اهمیت این بحث تأکید می‌کنند. همهٔ رسانه‌ها مخاطبان خود را به افزایش مدیا لیتریسی تشویق می‌کنند و با هر رسانه‌ای حرف بزنید،‌ معتقد است که اگر مردم مدیا لیتریسی داشته باشند، متوجه می‌شوند که این رسانه از همهٔ رسانه‌ها بهتر است و محتوای بقیهٔ رسانه‌ها کیفیت مناسب ندارد.

مفاهیم مدیا لیتریسی به سه سطح عمومی، متوسط و پیشرفته تقسیم می‌شوند. مفاهیم عمومی به اینکه چگونه رسانه‌ها ما را تحت تاثیر قرار می‌دهند تمرکز می‌کند. از سوی دیگر مفاهیم متوسط به چگونگی ایجاد معنا از مفاهیم رسانه‌ای می‌پردازد و مفاهیم پیشرفته تعامل رسانه‌ها و جامعه و نقش سواد رسانه‌ ای در ایجاد تغییرات را بررسی می‌کند. سواد رسانه‌های دیجیتال، ضمن این که بخش‌های مشترک بسیاری با سواد رسانه دارد، باید به چالش‌های متفاوتی بپردازد. مخاطبی که به عنوان مشارکت‌کننده در فضای رسانه‌ای حضور دارد، نیازها و دغدغه‌ها و فرصت‌ها و چالش‌های تازه‌ای ایجاد کرده که پیش از این، حتی در خیال بسیاری از صاحب‌نظران رسانه هم نمی‌گنجید.

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله