برنامهریزی استراتژیک
برنامهریزی استراتژیک (Strategic planning) فرآیندی است که طی آن مدیران ارشد اجرایی و عملیاتی برنامهریزی استراتژیک سازمان را طراحی میکنند. مهمترین ویژگی این فرآیند در ماهیت کار گروهی آن نهفته است.
در قالب چنین فرآیند و کارگروهی است که اعتقاد و باور به استراتژی سازمان شکل میگیرد و افراد درگیر در این فرآیند، احساس تعلق و مالکیت نسبت به آن پیدا میکنند. بعلاوه چنین فرآیندی باعث تسهیل مرحله استقرار استراتژی سازمان میگردد. برنامهریزی استراتژیک در کانون مباحث مدیریت استراتژیک قرار دارد. چه چیز باعث میشود که مدیر به فکر تصمیم استراتژیک بیفتد؟ توجه به تحلیل فاصله پاسخ مناسبی بدین سئوال است. براساس تصمیمات اتخاذ شده در گذشته، سازمان از راهی خاص با استراتژی معینی به نتایجی رسیده است.
در هر نقطه از زمان (t1) میتوان عملکرد استراتژی را سنجید و به احتمال زیاد در این صورت میتوان پیشنهاداتی برای تغییر در استراتژی داد. در فرآیند نیاز این تغییر، پیشنهاد باید با توجه به فاصله بین نتیجه پیشبینی شده در صورت ادامه استراتژی فعلی و نتیجه مورد نظر بر اساس تغییر داده شده در استراتژی برای آینده (t2) تدوین شود. اما باید توجه داشت که اولا فاصله باید معنی دار تشخیص داده شود. ثانیا، تصمیم گیرنده باید برای کاهش دادن فاصله، انگیزهای داشته باشد. ثالثا تصمیم گیرنده باید اعتقاد داشته باشد که فاصله را میتوان تقلیل داد.
مراحل برنامهریزی استراتژیک
برنامه استراتژیک از هفت مرحله تشکیل میشود:
- چشمانداز سازمان
- فلسفه وجودی (رسالت سازمان)
- ارزشهای محوری سازمان
- اهداف بلندمدت
- تدوین استراتژی سازمان
- هدفگذاری کوتاهمدت
- خطمشی سازمان
چشمانداز سازمان (Vision)
چشمانداز سازمان توصیف میکند که شرکت میخواهد در آیندهای دور به چه سازمانی تبدیل شود و افق آینده آن چیست. ویژن (چشمانداز) عبارت است از دیدگاهها و نتایجی که مدیران سازمان برای آینده درازمدت سازمان مدنظر دارند و قصد دارند که به آن برسند. چشمانداز در برنامهریزی استراتژیک بیانگر آمال و آرزوهای مدیریت سازمان برای آینده است.
چشمانداز یعنی آنچه که میخواهیم باشیم.
ویژگیهای یک چشمانداز خوب به صورت زیر است:
- آرزویی روشن برای آینده
- قابل درک، ساده و روشن
- الهام بخش و چالشی، آرمانی و ترغیب کننده برای مشتریان
- قابل باور
- در راستای رسالت سازمانی
- نقطه تفاهم تمام ذینفعان
- توصیف کننده خدمات آینده سازمان
- حتی المقدور خلاصه
- محکم ولی انعطاف پذیر و آماده تغییر در زمان
ماموریت یا رسالت (Mission)
تعریف فلسفه وجودی (رسالت یا ماموریت سازمان) نقطه شروع فرآیند برنامهریزی استراتژیک بشمار میآید. ماموریت سازمان در واقع شالوده ایست که دیگر عناصر برنامهریزی استراتژیک روی آن ساخته میشوند و ماموریت سازمان عبارتی است که به مفهوم سازمان هویت میبخشد و نقطه کانونی در تشخیص هویت و فلسفه وجودی سازمان محسوب میشود. هر یک از شش عنصر دیگر از برنامه استراتژیک میبایست بطور مستقیم از ماموریت سازمان حمایت و پشتیباتنی نمایند.
یک ماموریت (رسالت) شفاف و خوب تعریف شده، تمرکز لازم را برای بقا و توسعه بیشتر را به شما ارائه میکند. یعنی اگه کاملا معلوم باشد که چه کاره هستیم، از پراکندگی تصمیمات و استراتژیها جلوگیری میشود.
ماموریت یعنی سازمان چرا وجود دارد. چرایی وجود سازمان بر میگردد به:
- نیازی که سازمان برطرف میکند = هدف غایی = فلسفه وجودی
- چگونگی رفع نیاز = محصول = خروجی
- بهرهبرداران و استفادهکنندگان از خروجی سازمان = مشتریان
- چگونگی ایجاد محصول مورد رضایت بهرهبرداران = تکنولوژی
- در نهایت وجه تمایز سازمان با دیگر سازمانهایی که تقریبا همین کار را میکنند = مزیت رقابتی
ارزشهای سازمانی
ارزش ها و باورهای یک سازمان همان چیزهایی هستند که کارکنان به آنها ارج مینهند و برایشان اهمیت قائلند. ارزشهای سازمانی تعیین مینمایند که کجا، وقت و انرژی و پول خود را صرف کنید. ارزشهای سازمانی شما چه بدانید و چه ندانید برانتخابهای روزانه شما تاثیر میگذارد. علت اینکه تعریف یا مشخص نمودن ارزشهای سازمانی بهمراه تعریف چشمانداز مطرح شده این است که امکان دارد بخشی از چشمانداز ما در راستای ارزشهایمان نباشد، همچنین ارزشها بیشترین تاثیر را بر روی استراتژیها دارند. فرض کنید فریب دادن رقبا برای سازمان ما یک ضد ارزش باشد، پس مسلم است که استراتژیهایی که بر مبنای حیله هستند نباید انتخاب شوند.
اهداف بلندمدت
اهداف بلندمدت مشخص کننده نتایج استراتژیکی است که ماموریت و استراتژی سازمان باید به آنها دست یابد. این نتایج استراتژیک در مفهوم گسترده و عام خود، منعکس کننده آرزوها و انتظاراتی است که سازمان قصد دارد در حوزه هایی نظیر سودآوری، رشد، گسترش ابعاد و نوع فعالیت، محصولات جدید و بازارهای جدید به آنها دست یابد.
جمعبندی برنامهریزی استراتژیک سازمان
تحلیلهای استراتژیک در حقیقت بانک اطلاعاتی برنامه استراتژیک را تشکیل میدهد. این تحلیلها شامل تجزیه و تحلیل آن دسته از عوامل درونی و برون سازمانی است که تاثیر بسزایی روی آینده سازمان دارند. این تحلیلها در نهایت باعث اولویت بندی موضوعاتی میگردد که برنامه میبایست به نوعی راه حلی برای آن بیابد. مرحله تجزیه و تحلیلهای استراتژیک یکی از زمان برترین مراحل فرآیند برنامه استراتژیک به شمار میآید، زیرا برنامه استراتژیک بطور طبیعی و ماهوی برنامه مفهومی است که برای پشتیبانی از نقاط کلیدی برنامه به یک بانک اطلاعاتی دقیق نیاز دارد.
تدوین برنامه استراتژیک، مستلزم مشخص شدن فاصله عملکرد و به عبارتی فاصله بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب سازمان است. تحلیل فاصله یا شکاف اصطلاحی رایج در فرآیند برنامهریزی استراتژیک است که هدف آن مشخص نمودن این فاصله عملکرد میباشد. آنچه در تحلیل شکاف باید به آن توجه شود این است که بین نتایج حاصله و نتایج مورد انتظار نباید فاصله زیادی وجود داشته باشد. به عبارت دیگر فاصله باید معنادار باشد ضمن اینکه سازمان نیز باید انگیزه لازم را برای کاهش فاصله داشته باشد. مدیران برای موفقیت در سیستمهای برنامهریزی میبایست همواره به تمایزهای بین برنامههای استراتژیک و برنامههای عملیاتی توجه داشته باشند. این تمایزها به شرح زیر میباشند.
نگارنده: پشتیبانی پارسمدیر | تئوری سازمان و مدیریت , مدیریت استراتژیک | ۲۷ دی ۹۱