عوامل موثر بر خشونت تماشاگران
عوامل موثر بر خشونت تماشاگران شامل مجموعه عاملهای محیطی، فرهنگی، امنیتی، مدیریتی و حمایتی است که موجب رفتارهای خشن هوادران ورزشی میشود. این مساله از منظر تحلیلگران و پژوهشگران بویژه مدیریت و جامعهشناسی قابل نقد و بررسی است.
پرسش کلیدی آن است که «خشونت تماشاگران» چیست و چه عاملهایی در بروز آن مؤثر هستند؟ بسیاری از اندیشمندان با استفاده از چارچوبهای نظری متفاوت برای پاسخ دادن به این پرسش تلاشکردهاند. نظر به اهمیت ورزش فوتبال و تعداد هواداران زیادی که دارد در این مطالعه تمرکز بر عوامل موثر بر خشونت تماشاگران فوتبال است.
بهنظر میرسد، متغیرهای اهمیت و حساسیت نتیجهی بازی از نظر کسب امتیاز و تعیین جایگاه تیمهای مورد علاقه بسیار مهم است. حرکات خشونتآمیز و پرخاشجویانه بازیکنان در هنگام بازی و کیفیت داوری، عمدتاً بر بروز پرخاشگری کلامی طرفداران فوتبال تأثیر میگذارند. کاهش خشونت موجب جذب هواداران به ورزشگاه میشود. بنابراین در مدیریت ورزشی با شیوه درست رهبری در ورزش باید برای کاهش خشونت تماشاگران فوتبال اقدام کرد.
درآمدی بر عوامل موثر بر خشونت تماشاگران
ورزش و فعالیتهای مربوط به آن، زمان و انرژی فراوانی از افراد هر جامعه را به خود اختصاص میدهد. همچنین جایگاهی مهم در فرهنگ جوامع پیدا کردهاست. رقابتهای ورزشی، ورزشکاران و تماشاگران را در وضعیتهایی خاص قرار میدهند. این شرایط ممکن است قواعد، هنجارها و تقسیم کار رایج به آسانی نقض و به رویاروییهای پرخاشجویانه و خشونتآمیز منجر شود. گاهی وفاداری هواداران ورزشی آنقدر افراطی میشود که به خشونت منجر میگردد.
پرسشنامه عوامل موثر بر خشونت تماشاگران
آشکارترین نمونهی رفتار خشونتآمیز بین طرفداران فوتبال، پدیدهی موسوم به «اوباشگری» است که امروزه به شکل نسبتاً سازمان یافتهای در کشورهای صاحبنام فوتبال به ویژه در اروپا رواج دارد. در انگلستان، هولیگانها (اوباش) با عقاید و افکار تعصبآمیز، بهوجود آورندهی وقایع فاجعهآمیز بسیاری در ورزشگاهها بودهاند. در ایتالیا، علاقهی دیوانهوار و بیمارگونهی برخی از طرفداران تیمهای فوتبال و نیز رفتارهای پرخاشجویانه و ویرانگرانهی آنان در عرصهی مسابقات فوتبال سبب شده است که به آنان لقب تیفوسیها داده شود.
به نظر برخی از پژوهشگران، بین تمام فعالیتهای ورزشی تنها ورزش فوتبال است که سبب رفتار اوباشگرانه به مفهوم عام آن میشود. اهمیت این مقوله سبب شدکه از اواخر دههی ۱۹۶۰ میلادی، پژوهشگران و نظریهپردازان علوم اجتماعی دلایلی را مطرح و تفسیرهای متفاوتی در مورد رفتار اوباشگرانه و خشونت تماشاگران مسابقات فوتبال ارائه دهند که گسترهی آن، از دگرگونیهای کلان اجتماعی تا عاملهای خرد را دربر میگیرد. با گسترش تدریجی خردهفرهنگ طرفداری و تماشاگری در فوتبال، همچنین انگارههای پرخاشجویانهی رفتاری گاه به گاه آن، گرایش تحقیقات مراکز علمی و پژوهشی از توجه محض به بحثهای نظری به رفتار طرفداران فوتبال در این کشورها معطوف گردید.
تعریف خشونت تماشاگران
تعریفهای فراوانی درباره خشونت و پرخاشگری ارائه شده است، برخی پرخاشگری را واکنشی غریزی به ناکامی و رقابت برای دستیابی به منابع میدانند، که عمدتاً از طریق برخورد بدنی تجلی مییابد. اریش فروم همهی اعمالی را که سبب آسیب رساندن به شخص، شیی یا جانور دیگر میشود یا با چنین قصدی صورت گیرد پرخاشگری مینامد. اسمیت و بوند پرخاشگری را هر نوع رفتاری تعریف میکنند که به دیگری آسیب وارد میسازد.
ارونسون خشم و پرخاشگری را عملی میداند که هدفش اعمال صدمه، آسیب و رنج است. در تعریفی دیگر از پرخاشگری چنین آمده است: هر نوع رفتاری که معطوف به آسیب رساندن یا اعمال صدمه به فرد دیگر است و علیرغم میل وی صورت میگیرد.
براساس نظر بارون پرخاشگری کنشی است که شامل هر دو شکلِ آسیبرسانی بدنی و روانی است، جنبه تعمدی دارد، امری تصادفی به شمار نمیآید، تنها شامل افراد انسانی میگردد، و در آن آسیبرسانی به اشیاء مورد نظر نیست. برکویتز نیز با تعریف پرخاشگری به عنوان آسیب رساندن عمدی به دیگری، میافزاید این آسیب ممکن است روانی یا فیزیکی باشد. خشونت معمولاً براساس شدت آسیب از پرخاشگری متمایز میشود و کنشی است که عامل آن به عمد تلاش برای آسیبرسانی فیزیکی به دیگری مینماید.
بنابراین، میتوان خشونت و پرخاشگری را از نظر مفهومی به عنوان کنش و عملی در نظر گرفت که از روی اراده و آگاهی، به منظور آسیبرسانی فیزیکی یا روحی– روانی به دیگری انجام میپذیرد. افزون براین، در تعریف پرخاشگری و خشونت، به عامل بیتوجهی به پیامدهای عمل که منجر به آسیب دیدگی دیگران یا خود میشود نیز تاکید میشود. بنابراین، خشونت با رفتار، کنش و کاربرد نیروی فیزیکی آسیبزا مشخص میگردد. همچنین، خشونت را میتوان به مثابهی تجلی افراطی و شدید خشم و عصبانیت به شکل احساسی یا کلامی در نظر گرفت.
گونه شناسی خشونت تماشاگران
رایجترین تمایز و تقسیمبندی در مورد پرخاشگری، تقسیم بندی دوگانهی آن به دو نوع است:
- بازتابی
- ابزاری
پرخاشگری بازتابی یا خصمانه فینفسه با هدف ایراد آسیب فیزیکی یا روانی انجام میشود. به تعبیر لئونارد، این نوع پرخاشگری دارای مولفهای اساساً احساسی بوده و هدف از آن آسیبرسانی است. برکویتز (۱۹۷۵) این نوع پرخاشگری را پرخاشگری خشمآلود ۱۰مینامد که در جریان آن فرد پرخاشگر به سبب تلقی دیگری/دیگران به عنوان تهدید یا محرکی آسیبرسان خشمگین و برآشفته میگردد.
پرخاشگری ابزاری شامل ضرب و جرح و وارد ساختن درد و رنج به دیگری به عنوان ابزاری برای دستیابی به یک هدف است که شکل محسوس آن میتواند دستیابی به اهداف گوناگونی مانند پاداش مادی، پیروزی، افتخار یا تحسین باشد. این نوع پرخاشگری متضمن خشونتی غیر احساسی و معطوف به انجام وظیفه است.
برخی پژوهشگران براساس شیوهی تجلی پرخاشگری و خشونت آن را به دو نوع تقسیم میکنند:
- کلامی
- فیزیکی
پرخاشگری کلامی در جریان تقابل و رویاروئی دو فرد یا گروه و از طریق تهدید، جنجال، تمسخر و استهزاء و سخنان توهینآمیز بروز میکند. دانینگ و همکارانش در دانشگاه لیسستر با اشاره به فرضی و خیالی بودن تقسیمبندیهای صورت گرفته در مورد انواع خشونت و پرخاشگری، حالتهای مختلف آن را رفتار واقع بر طیفی میدانند که بازتاب آمیزهای از فکر و احساس است و هیچ شکلی از خشونت در آن هرگز به صورت خالص یافت نمیشود. به بیان این پژوهشگران خشونتِ ابزاری میتواند هیجان انگیز هم باشد، یا خشونت عاطفی ممکن است طراحی یا تدارک شده باشد.
پرخاشگری و خشونت تماشاگران
پرخاشگری و خشونت به هم مرتبط هستند، اما وضعیتهای متفاوتی را به وجود میآورند. خشونت تماشگران در عرصهی فعالیتهای ورزشی به شکل ابزاری و بازتابی یا کلامی و فیزیکی تجلی مییابد و از سوی افراد حاضر و شرکتکننده در رویدادهای ورزشی در قبال سایر بازیکنان، تماشاگران، مربیان، مقامات ورزشی، عامهی مردم و اموال صورت میگیرد.
ارونسون با تمایز بین دو نوع پرخاشگری، یعنی پرخاشگری ابزاری و بازتابی یا عاطفی، امکان وقوع هر دو را در عرصهی ورزش متذکر میشود. پرخاشگری بازتابی با هدف آسیب فیزیکی یا روانی انجام میشود. هدف از این نوع پرخاشگری که احساسی بوده، آسیبرسانی است. پرخاشگری ابزاری شامل ضرب و جرح و ایجاد درد و رنج به عنوان ابزاری برای دستیابی به یک هدف است که شکل محسوس آن میتواند دستیابی به هدفهای گوناگونی مانند پاداش مادی، پیروزی، افتخار یا تحسین باشد.
این نوع پرخاشگری، خشونتی غیراحساسی و هدف از آن انجام وظیفه است. دانینگ و همکارانش در دانشگاه لیسستر با اشاره به فرضی و خیالی بودن تقسیمبندیهایی که در مورد انواع خشونت و پرخاشگری صورت گرفته، حالتهای گوناگون آنها را رفتارهایی میدانند که بازتاب آمیزهای از فکر و احساس هستند و هرگز در آنها هیچ نوع خشونتی به صورت خالص یافت نمیشود.
بنابراین، هرگاه طرفداران یک تیم فوتبال با هدف تضعیف روحیه بازیکنان تیم حریف بخواهند زمینهای برای پیروزی تیم خود ایجاد کنند، شعارهای تحقیرآمیز میدهند یا به اصطلاح به پرخاشگری ابزاری مبادرت میورزند. اما اگر طرفداران، اشیایی به سوی بازیکنان تیم حریف پرتاب، یا نزاع فیزیکی کنند، آنگاه گفته میشود مرتکب خشونت فیزیکی شدهاند.
چارچوب نظری خشونت تماشاگران
از جمله نظریههایی که در سالهای اخیر ،توجه جامعهشناسان را در تبیین و تحلیل مسائل اجتماعی موجود در عرصهی ورزش و رویدادهای مربوط به آن، از قبیل خشونت و پرخاشگری به خود معطوف کرده است، دیدگاه کارکردگرایی ساختی است.
دیدگاه کارکردگرایی ساختی به نقش سیستمهای اجتماعی یا جوامع، اجزاء، ساختارها، یا نهادهای مختلف در یکپارچگی، هماهنگی، سازگاری و سلامت کل سیستم یا جامعه توجه دارد. بنابراین، الگوی نظری مذکور مبتنی براین اصل موضوعه است که نهادهای اجتماعی برحسب کارکردهای ضروریشان قابل فهم هستند.
در این دیدگاه، برخلاف کارکردگرایی که نقش پدیدههای نهادی و اجتماعی را در ارتباط با نیازهای فردی انسان مورد توجه قرار میدهد، نهادها براساس نقش و سهمشان در ارتباط با سایر بخشها یا جنبههای یک سیستم تبیین میشوند. براساس دیدگاه کارکردگرایی ساختی، نیروی محرکهی موجود در کلیهی جنبههای زندگی اجتماعی، تمایل هر سیستم اجتماعی به حفظ خود در وضعیتی متعادل است، به گونهای که امکان استمرار عملکرد مؤثر آن را ممکن میسازد.
این تعادل در راستای گسترش و شکلگیری وفاق، ارزشهای مشترک و عملکرد هماهنگ در عرصههای اصلی زندگی اجتماعی (مانند خانواده، اقتصاد، دین، آموزش و پرورش، سیاست و…) به طور طبیعی به دست میآید.
نتیجهگرایی
شواهد تجربی در بارهی تأثیر اهمیت و حساسیت نتیجهی بازی بر رفتار تماشاگران نشان میدهد که این متغیر نه به تنهایی بلکه به همراه عاملهای دیگر بر رفتارهای پرخاشگرایانه و خشونتآمیز طرفداران تیمها تأثیر دارند. در این مورد میتوان به چگونگی برنامهریزی برای برگزاری دیدار میانِ تیمها و نحوهی برخورد عوامل برنامهریز، مسئولان و بازیکنان تیمها و مطبوعات ورزشی اشاره کرد، که در برخی موارد قبل از برگزاری مسابقه در ارتباطی متقابل با یکدیگر وضعیتی حساس و شکننده ایجاد میکنند.
شواهد نشان میدهد در اکثر موارد رقابتهای دو تیم پرسپولیس و استقلال با وجود اهمیت و حساسیت زیاد و نیز حضور تماشاگران انبوه، حادثه خاصی را که سبب تمایز آنها از بقیهی مسابقات گردد دربر نداشته است. اگر میزان و نسبت رفتارهای به ظاهر خشونتآمیز و پرخاشجویانهی تماشاگران در رقابتهای پرتماشاگر با نسبت مشابه در دیدارهای کمتماشاگر مورد مقایسه قرار گیرند، به سادگی میتوان اذعان نمود که افزایش تماشاگران حتا سبب کاهش رفتارهای خشونتآمیز و پرخاشجویانه میگردد.
اما، این کاهش را فقط باید در سطح رفتارهای خشونتآمیز متجلی دانست، چرا که تجربهی حاصل از مشاهدات نشان میدهد که افزایش تعداد تماشاگران در ورزشگاه به گونهای معنادار سبب افزایش پرخاشگری کلامی میگردد. در مجموع، این فرضیه که افزایش تعداد تماشاگران به تنهایی سبب افزایش خشونت و پرخاشگری ورزشی میگردد تأئید نمیگردد و این امر هنگامیکه با عاملهای دیگری مانند سوء مدیریت، برنامهریزی نامناسب و…همراه شود، احتمال شکلگیری رویدادهای خشونت آمیز و پرخاشجویانه را به وجود میآورد.
رفتار بازیکنان
مشاهدات میدانی دربارهی رفتار تماشاگران هنگام برگزاری مسابقات و وقوع خطا از جانب بازیکنان تیم حریف روی بازیکنان تیم مورد علاقه چند نکته ذیل را نشان میدهد:
۱) در صورتیکه خطاهای انجام شده از جانب بازیکنان تیم حریف روی بازیکنان تیم مورد علاقه جزئی و غیرعمدی تشخیص داده شود، هواداران واکنش خاصی از خود نشان نمیدهند.
۲) اگر طرفداران، خطای بازیکنان تیم حریف را عمدی و شدید تشخیص دهند، به تناسب واکنشهایی مانند فریادهای اعتراض، هو کردن، فحاشی، توهین و پرتاب اشیاء به داخل زمین و به سمت بازیکن خاطی انجام میدهند.
۳) در برخی موارد واکنشهای پرخاشجویانه و خشونتآمیز بازیکنان هنگام بازی به تماشاگران نیز سرایت میکند.
۴) در برخی موارد، بازیکنان پس از به ثمر رساندن گل به طرف تماشاگران تیم رقیب رفته و با انجام حرکات تحریک آمیز، واکنشهای پرخاشجویانه آنان را برمیانگیزانند.
در مجموع، میتوان اذعان نمود که برخی حرکات و رفتارهای بازیکنان در هنگام مسابقه احتمال بروز رفتارهای نابهنجار ازسوی تماشاگران را به وجود میآورند، ولی شدت این رفتارها از پرخاشگری کلامی افزایش نمییابد. رضایت بازیکنان و ورزشکارن عامل مهمی در کاهش خشونت تماشاگران است.
داوری
مشاهدات میدانی حاکی از این است که عاملهای مختلفی حساسیت طرفداران تیمها را نسبت به امر داوری برمی انگیزاند. از جمله این عاملها میتوان به اهمیت نتیجهی بازی و تأثیر امتیاز آن در جدول ردهبندی، واکنش بازیکنان داخل زمین نسبت به تصمیمگیریهای داور، عملکرد رسانهها به ویژه مطبوعاتِ مورد علاقهی طرفداران نسبت به داور و باورهای کلیشهایِ شکل گرفته در بارهی کیفیت داوری،…، و میزان تأثیرگذاریِ تصمیم اتخاذ شده بر نتیجهی بازی اشاره کرد.
معمولاً چند عامل به همراه هم بر واکنش طرفداران تیمها نسبت به امر داوری تأثیر میگذارند. از موارد مشخصی که بیش از همه واکنش طرفداران را نسبت به قضاوت داور برمیانگیزاند، تصمیمگیری دربارهی پنالتی به سود/زیان تیم مورد علاقه است. پس از آن، تصمیمگیری در مورد آفساید میباشد که در صورت تغییر نتیجهی بازی و به ثمر رسیدن گل به زیان تیم مورد علاقه، واکنشهای شدیدی نسبت به داور بین طرفداران ایجاد میکند.
در این مورد نیز مانند مورد مربوط به واکنش طرفداران نسبت به خطای بازیکنان حریف روی بازیکنان تیم مورد علاقه، بین میزان خشونت تماشاگران که از قضاوت نادرست داور فقط ناراحت میشوند و واکنشی از خود نشان نمیدهند، با دو گروه دیگر تفاوت معناداری وجود دارد. در واقع، میتوان اذعان نمود که افراد پرخاشگر و خشن واکنشی متفاوت از سایر افراد از خود دربارهی قضاوت نادرست داور نشان میدهند و این تفاوت یبش از آنکه مستقیماً ناشی از قضاوت نادرست داور باشد، ملهم از عاملهای دیگر است.
تأثیر مطبوعات بر خشونت ورزشی
تحلیل محتوای مطبوعات ورزشی، به ویژه مطبوعات ورزشی طرفدار دو تیم پرسپولیس و استقلال حاکی از این است که مطبوعات تلاش جدی و مفیدی برای آموزش رفتارهای مناسب در محیط ورزشگاه انجام نمیدهند. بررسی محتوای مطالب روزنامههای ورزشی طرفدار دو تیم نشان میدهد که به موازات نزدیک شدن به زمان برگزاری بازی دو تیم، حجم مطالب مربوط به تیم و بازیکنان افزایش مییابد و در آستانهی برگزاری دیدار دو تیم به حدود ۷۰ درصد از کل حجم مطالب روزنامهها میرسد. دستهبندی این مطالب سه مقولهی کلی ذیل را نشان میدهد.
۱) اتکا و استناد به ادبیات نظامی و خشونتآمیز از طریق کاربرد واژهها و جملاتی مانند جنگ آبی و قرمز؛ خط آتش استقلال پیروزی را میکوبد؛ زلزلهی پرسپولیس در آزادی؛ آسمان استقلال سیاه شد؛ استقلال وقتشه پرسپولیس له بشه؛ یک دوئل دیگر و….
۲) رواج ادبیات لمپنی و ارائهی مطالبی که از نظر ارزش خبری و تحلیلی در سطح پائینی قرار دارند. پرسپولیسیهای آخر مرام؛ کار پرسپولیس ساخته است؛ باید کاری کرد تا پرسپولیسیها ماستها را کیسه کنند؛ عابدزاده برای پورحیدی تره هم خرد نکرد، و واژههائی مانند آن، ازجمله مفاهیم و اصطلاحات لمپنی به کار رفته در روزنامههای طرفدار دو تیم بوده است.
۳) توهین و تحقیر رقیب که معمولاً به صورت ایجاد دوگانههایی مطلق مبتنی برخوب و بد، زشت و زیبا، قدرت و ضعف و در نهایت خیر و شر تجلی مییابد و با مرزبندی بین خود و دیگری شکل میگیرد.
عوامل موثر بر خشونت و پرخاشگری ورزشی
تحلیل مسیرِ متغیرهای معنادار در این پژوهش بیانگر این است که متغیرهای ناسازگاری بین اهداف و ابزارها، ناکامی و تنش در فعالیتهای آموزشی، ارتباط با خویشاوندان مجرم، رضایت از امکانات وتسهیلات، طبقهی اجتماعی، سابقهی رفتار مجرمانه، سابقهی دعوا ونزاع و سن به طور بی واسطه بر رفتار خشن و پرخاشجویانهی ورزشی تأثیر دارند.
افزون براین، متغیرهای میزان کنترل و نظارت خانواده، و میزان تنش درمحیط منزل، دو متغیری هستند که ضمن تعامل با یکدیگر به صورت غیرمستقیم بر تمایل به رفتار خشن و پرخاشجویانه تأثیر دارند. متغیر تنش در محیط منزل از طریق متغیرهای سابقهی دعوا و نزاع، سابقهی رفتار مجرمانه، میزان کنترل و نظارت خانواده، ناکامی و تنش در فعالیتهای آموزشی و رضایت از امکانات و تسهیلات بر متغیر وابسته تأثیر میگذارند. سایر متغیرها نیز علاوه برتأثیرات مستقیمی که بر متغیر وابسته دارند، به صورت غیرمستقیم نیز بر تمایل به ارتکاب رفتارهای خشونتآمیز و پرخاشجویانه تأثیر میگذارند.
خشونت تماشاگران در ایران
بر خلاف بسیاری ازکشورها، در ایران تاکنون رفتار طرفداران فوتبال به معضلی اجتماعی بدل نشده است و تنها در محدودهی ورزشگاهها تجلی یافته است. در همین حیطه نیز شدت و دامنهی حرکات و رفتار پرخاشجویانه و خشونتآمیز طرفداران فوتبال در مقایسه با دیگر کشورها بسیار خفیف ارزیابی میگردد، بهگونهایکه در طول تاریخ برگزاری مسابقات فوتبال در ایران هیچگاه برخوردهای طرفداران فوتبال با یکدیگر منجر به قتل یا حتا آسیبهای شدید جانی و مالی نگردیده است.
از طرف دیگر، یافتهها و مشاهدات مربوط به رفتارها وحرکات خشن و خشونت تماشاگران فوتبال در شهر تهران حاکی از این است که بخش عمدهای از این رفتارها و حرکات در مقولهی پرخاشگری کلامی جای میگیرد و شکل مرسوم خشونتهای فیزیکی که در سایرکشورها تحت تأثیر عاملهای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی مانند مذهب، قومیت، طبقهی اجتماعی و غیره بین طرفداران فوتبال رایج است، در بین آنان بسیار به ندرت رخ میدهد.
افزون براین، برخوردهای گاه و بیگاه طرفداران فوتبال در ایران با تفاوتهای دینی، قومی و طبقاتی ارتباط نداشته است. یکی از وجوه تمایز مهم ساخت اجتماعی و فرهنگی طرفداران فوتبال در ایران با سایر کشورها این است که طرفداران دو تیم استقلال و پرسپولیس را با تفاوت نه چندان قابل ملاحظهای میتوان در کلیهی خانوادهها، محلات، طبقات و گروههای مختلف اجتماعی ملاحظه کرد. همین امر را میتوان یکی از دلایل مهم جامعهشناسانهای تلقی کرد که سبب جلوگیری از شکلگیری تعارضهای اجتماعی وفرهنگی جدی بین طرفداران فوتبال در شهر تهران و سایر شهرهای ایران شده است. ازمجموع یافتههای این پژوهش چنین استنباط میشود که ورود ورزش فوتبال به ایران به مثابه یک کالای فرهنگی با مسایلی مواجه بوده که زمینهی شکلگیری و بروز سوءکارکردها را فراهم ساخته است.
پایان سخن
با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که اختلال و سوءکارکرد در متغیرها و عاملهایی که بر فرایند جامعهپذیری مؤثر هستند سبب افزایش میزان گرایش جمعیت مورد مطالعه به ارتکاب رفتار و حرکات پرخاشجویانه و خشونت تماشاگران میگردد. بوسیله بازاریابی ورزشی و انجام تبلیغات ورزشی باید فرهنگ هواداری را از حالت خشن خارج کرد.
عاملها و متغیرهای دیگری نیز در گرایش جمعیت مورد مطالعه به خشونت تماشاگران نقش دارند که برخی از آنها مانند مکانیسمهای ارتباط با باشگاه مورد علاقه، ارتباط با رسانههای ورزشی و ارتباط اجتماعی و ورزشی خود طرفداران با یکدیگر جزو عاملهایی محسوب میشوند که علاوه بر تأثیرگذاری بر جامعهپذیری ورزشی طرفداران، به اتفاق عاملهای دیگر مانند سازگاری بین اهداف ورزشی و شیوههای تحقق آنها، و رضایت از امکانات و تسهیلات ورزشگاه، اجزای کارکردی- ساختی کنش طرفداران فوتبال را شکل میبخشند.
عاملهایی مانند اهمیت و حساسیت نتیجهی بازی، حرکات و اعمال خشونت تماشاگران و پرخاشجویانهی بازیکنان در هنگام برگزاری بازیها، و کیفیت داوری تنها به صورت موردی و با توجه به وضعیت و شرایط حاکم بر بازیها بر میزان خشونت و پرخاشگری ورزشی طرفداران تأثیر میگذارند. به طور کلی، میتوان از منظر دیدگاه کارکردگرایی ساختی این گونه نتیجه گرفت که اجزای بالای تشکیل دهندهی واقعیت مورد مطالعه، یعنی نظام فرهنگی و اجتماعی، که باید به انتقال اطلاعات به سطوح پایینتر، یعنی نظام شخصیتی و ارگانیسم رفتاری، بپردازند دارای کاستی هستند.
مدیریت ورزشی | ۱۲ تیر ۰۳