اعتیاد به کار
اعتیاد به کار Workaholism یک وضعیت و حالت روحی است که فرد نمیتواند خود را از کار رهایی داده و مدام این رفتار را تکرار میکند. چنین وضعیتی سلامتی انسان را تهدید میکند و در عصر حاضر با شدت گرفتن رقابت رواج زیادی پیدا کرده است. البته باید تذکر داد این مفهوم در ادبیات کلاسیک مدیریت نیز قابل ریشهیابی است.
بسیاری از ما از کار کردن لذت میبریم؛ در واقع کار کردن به ما حس تکبر و مهم بودن میدهد. اما باید بدانیم این حس آنچنان هم برای انسان خوب نیست. اما چطور باید ساعات طولانی را که در محیط کار به سر میبریم راکمتر کنیم و به چک کردن ایمیل خود در ساعات غیرکاری و در منزل پایان دهیم؟ چطور به دوستان، همکاران و مدیران خود بگوئیم که کار زیاد سلامت آنان را به خطر میاندازد؟ اعتیاد به کار با سختکوشی فرق دارد. باید به این موضوع با نگاهی کاربردی در مدیریت منابع انسانی نگریست.
اعتیاد به کار همیشه با موفقیتهای شغلی رابطه مستقیم دارد و در انسانهایی که کمالگرا هستند این رفتار بیشتر اتفاق میافتد. کار به چنین افرادی عزت نفس میدهد به همین دلیل است که به کار معتاد میشوند. متاسفانه این افراد تا متوجه اثرات منفی معتاد شدن به کار نشوند به رفتار خود ادامه خواهند داد. نظر به اهمیت موضوع در این مقاله به تشریح مبانی اعتیاد به کار پرداخته شده است.
تعریف اعتیاد به کار
اعتیاد به کار یا اعتیاد شغلی نوعی اعتیاد رفتاری است که در آن فرد به شغل خویش معتاد میشود. این مقوله را نوعی خو گرفتن کار میدانند و شخص نیاز فراوانی به کار دارد که از حالت طبیعی خارج است. همچنین اختلالها و تعارضهای زیادی را در سلامت جسمانی، شادی، روابط بین فردی و روحیه اجتماعی بودن، به وجود میآورد. معتاد شدن به کار از جمله اعتیادهایی محسوب میشود که در نگاه جامعه عموماً تصویر منفی ندارد. حتی گاهی به عنوان صفتی مثبت و مورد احترام در افراد در نظر گرفته میشود اما با سختکوشی تفاوت دارد.
ظاهراً لغت معتاد به کار (Workaholic) را نخستین بار روانشناسی به نام ریچارد ایوانز در سال ۱۹۶۴ به کار برد. برخی نیز معتقدند این واژه برای اولینبار توسط روانشناس آمریکایی وین اوتس در سال ۱۹۷۱ استفاده شد. وی با توجه به اینکه مردم واژهی Alcoholic به عنوان «معتاد به الکل» را پیش از آن میشناختند، اصطلاح Workaholic هم به سادگی معنای مد نظر را تداعی میکرد. حتی کسانی که برای نخستین بار آن را میشنیدند، میتوانستند مفهومش را حدس بزنند.
رواج یافتن اصطلاح اعتیاد به کار را باید مدیون وین اوتس (Wayne Oates) دانست. چرا که او در سال ۱۹۷۱ این کلمه را در عنوان کتاب خود به کار برد. کتاب اوتس با عنوان اعترافات یک معتاد به کار نخستین گام در فراگیر شدن این مفهوم محسوب میشود. طی دهههای بعد، اصطلاح اعتیاد به کار چنان فراگیر شد که امروزه متخصصان بسیاری آن را به عنوان یکی از مصداقهای اعتیاد (به عبارت دقیقتر: مصداق اعتیاد رفتاری) در نظر میگیرند.
علائم و نشانههای اعتیاد به کار
سخت کار کردن همیشه یک ارزش محسوب میشود و مورد تشویق قرار میگیرد اما با مفهوم اعتیاد مترادف نیست. اعتیاد حالتی افراطی از سختکوشی است اگر چه در چنین وضعیتی افراد رفتار خود را به راحتی توجیه میکنند و میگویند کار زیاد برای موفقیت لازم است. این افراد معتاد بودن خود را قبول نداشته و خود را متعهد به کار و موفق در انجام وظایف میدانند. این در حالی است که اعتیاد به کار با اشتیاق به کار به کلی متفاوت است.
مهمترین نشانههای اعتیاد به کار عبارتند از:
- به سر بردن ساعات زیادی در محل کار
- کاهش ساعات استراحت به منظور پیش بردن کارها
- غرق شدن بیش از حد در کار و مسائل مربوط به موفقیت شغلی
- ترس زیاد از شکست خوردن در چالشهای شغلی
- حس پارانویا در خصوص عملکرد شغلی
- به خطر انداختن روابط شخصی به خاطر کار
- موضع و حالت دفاعی در برابر نظرات دیگران در خصوص کار
- استفاده از کار به عنوان دلیلی برای چشمپوشی از روابط اجتماعی
- کار کردن برای مواجهه با احساس گناه و افسردگی
- کار کردن برای فراموش کردن بحرانهایی همچون مرگ، طلاق و مشکلات مالی
- فکر کردن به روشی جدید برای افزایش ساعات کاری در شبانه روز
- کار کردن بیش از ساعاتی که برای آن از پیش برنامهریزی کردهاید.
- نگرانی دوستان و آشنایان از ساعات کار زیاد شما
- فکر کردن به مسائل شغلی در ساعات استراحت
- وقف خود به کار
- عادات کاری بد
- کار کردن بیش از همکاران دیگر
تشخیص اعتیاد به کار
شورای پزشکی دانشگاه برگن شاخصی را برای تشخیص اعتیاد به کار تهیه کرده است. این شاخص فاکتورهای مختلفی را مورد بررسی قرار میدهد: برای تشخیص آن باید ببینید اتفاقات زیر چند وقت به چند وقت در زندگی شما اتفاق میافتد.
- به دنبال راهی هستید تا زمانهای بیشتری را به کار کردن اختصاص دهید.
برای کاهش حس گناه، افسردگی، نگرانی و عدم مفید بودن کار میکنید.
اطرافیان از شما میخواهند ساعات کاری خود را کاهش دهید، اما توجهی نمیکنید.
بیش از ساعاتی که برای آن برنامهریزی کردهاید، کار میکنید.
وقتی نمیتوانید کار کنید دچار استرس میشوید.
اهمیت سرگرمی، تناسب اندام، و اوقات فراغت خود را در برابر ساعات کاری پایین آوردهاید.
آن قدر کار کردهاید که بر سلامتیتان تاثیر منفی گذاشته است.
اگر پاسخ شما به چهار مورد از فاکتورهای بالا، گزینههای «اغلب» یا «همیشه» است بدانید که از اعتیاد به کار رنج میبرید. همچنین میتوان از پرسشنامه اعتیاد به کار استفاده کرد.
اگر به تشخیص این رسیدهاید که از معتاد شدن به کار رنج میبرید، باید با کمک یک برنامه، توانبخشی خود را بهبود دهید. البته این برنامه توانبخشی با برنامههای توانبخشی برای رهایی از اعتیاد به مواد مخدر و اعتیاد به الکل متفاوت است، اما از همین رویکرد برای مقابله با اعتیاد به کار بهره خواهیم برد. در برخی موارد این نوع معتاد شدن با ماندن در خانه، شرکت در کلاسها و یا مشاوره قابل درمان است. در بعضی دیگر لازم است حتماً تا مدتی در مراکز ترک اعتیاد بمانید تا دوره بهبود را به طور کامل سپری کنید.
نتیجهگیری
به مانند دیگر اعتیادها، اعتیاد به کار نیز در طول زمان بدتر میشود. اعتیاد به کار به هیچکس کمک نخواهد کرد. باید بدانید که هرچه بیشتر کار کنید، بازدهی و بهرهوری شما پایینتر خواهد بود و نهایتاً شما زیر فشار کار کمر خم خواهید کرد. استرس زیاد، روابط آسیبدیده و حتی مصرف مواد مخدر میتواند از نتایج اعتیاد به کار باشد.
رهایی از معتاد شدن به کار قابل مدیریت است. اگر درمانهای توصیه شده را جدی بگیرید میتوانید سلامتی و همینطور تعادل در زندگی و کار خود را باز یابید. برای تشخیص این عارضه میتوانید این علائم را در خود خود چک کنید که اگر شما به شکل افراطی همیشه در حال کار هستند و فراغت از کار برای شما ملال آور است، میتوان گفت که شما دچار اعتیاد به کار شدهاید.
البته امروزه دیگر معتاد به کار بودن صرفاً به معنای معتاد به شغل بودن نیست. بلکه معتاد بودن به هر نوع اشتغال و فعالیت است. حتی معتاد بودن به ورزش، معتاد بودن به فعالیتهای هنری و معتاد بودن به موسیقی هم، در نظر بسیاری از روانشناسان، در همین گروه قرار میگیرند.
تئوری سازمان و مدیریت , مدیریت منابع انسانی | ۲۴ آذر ۰۰