دانشگاه دیجیتال
دانشگاه دیجیتال، تحولی در نظام آموزش عالی است که با استفاده از ابزارها و خدمات دیجیتالی شیوه آموزش، منابع آموزشی و تعریف استاد و دانشجو را از اساس دستخوش تغییر کرده است. به نظر میرسد دانشگاهها ناگزیر از حرکت به سوی این نظام جدید آموزشی هستند.
به اعتقاد کارل راسکه ظهور آموزش و یادگیری دیجیتال یا رایانهمدار تحول تازهای است که نباید به عنوان تجربهای درونی در محیط آموزشی نگریسته شود بلکه تغییری اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. راسکه معتقد است همانطور که اختراع صنعت چاپ و گسترش سواد، کلیسای کاتولیک را وادار به پذیرش تحولات فرهنگی و آموزشی ناشی از فناوری کرد، اقتصاد و آموزش دیجیتال نیز به همان نسبت ما را وادار به پذیرش اصلاحات دموکراتیک در دانشگاه میکند.
از سوی دیگر تاثیر فناوری دیجیتال به مراتب گستردهتر و سریعتر از تحولات صنعت چاپ است. اگر صنعت چاپی و حملونقل زمینه ظهور عصر مدرن را در طول چند قرن فراهم نمود، انقلاب دیجیتال در کمتر از یک دهه زمینه پیدا عصر فرامدرن را فراهم کرد. تحول دیجیتال و پیدایش دانشگاه پستمدرن به بررسی این تحول در آموزش عالی از دیدگاه معرفتشناختی و آموزش اختصاص دارد.
چالشهای آموزش عالی در عصر دیجیتال
از دیدگاه ژان بودریار «دانشگاه در حال ویران شدن است». ژان بودریار (۱۹۲۹ تا ۲۰۰۷) معروفترین و جنجالیترین نظریهپرداز پسامدرن است. این بیان تندوتیز بودریار به معنای چالش بزرگی است که ظهور عصر پستمدرن در مقابل آموزش عالی نهاده است. آموزش عالی ناگذیر باید پاسخ مناسبی برای رویارویی با چالشهای عصر فرامدرن فراهم کند. زیستن در زمانه دیجیتال و ارتباطات شبکهای یا به تعبیر بهتر «عصر دانش»، شرط دوره پستمدرن است. در عصر صنعتی مبادله مصنوعات و کالاها اساس مبادلات بود، اما در عرص فراصنعتی، مبادله نماید یا مبادله نمادها اساس تمام دادوسندها است. بهدیگر سخن نشانه در نظام مبادلات جانشین کالا شده است. در نتیجه اقتصاد امروز بیش از آنکه مادی باشد نمادی است.
در چنین فضایی مفهوم دانشگاه، آموزش، کلاس درس و یادگیری به شیوه مرسوم، دیگر کارکرد و معنایی ندارد. احساس بحران در آموزش عالی ناشی از ویران شدن سنتهایی است که نمیتوانند در مقابل انقلاب دیجیتال مقاومت کنند.
در عصر دیجیتال، آموزگار، چهاردیواری کلاس درس، تدریس کردن، جزوههای آموزشی و عدهای از جوانان به نام دانشجو که پای صحبت استاد مینشینند بیمعنا است. استاد نقش مشاور و تسهیلگر و فراهمکننده نرمافزارها و فهرست منابعی را دارد که به شیوه نامحدودی در شبکهها موجود است. الگوی آموزشی پستمدرن مبتنی بر نگرش تمرکززدایی است که بر تولید دانش به جای صرف دانش استوار است.
دانشگاه دیجیتال برخلاف دانشگاههای سنتی قرن بیستم برمبنای اصول بدون مکان بودن توسعه و گسترش مییابد. این بر مجازی بودن و منابع لایتنهایی اطلاعات جهان پستمدرن استوار است. از این رو دانشگاه دیگر آن چیزی نیست که تاکنون میشناختیم. دانشگاه هزاره سوم یک «ابردانشگاه است» است.
مفهوم دانشگاه دیجیتال
با رشد و گسترش فناوری و بکارگیری آن در نهادهای آموزشی و البته آموزش عالی پسوندهایی مانند «آنلاین»، «الکترونیک» و «مجازی» به دانشگاهها اضافه شد. اکنون واژه «دانشگاه دیجیتال» جایگزین همه این موارد شده است. این تغییر واژگانی سبب تغییر ماهیت پدیده مورد بحث نشده بلکه فرایندی تکاملی را طی کرده است. معنی لغوی واژگان متفاوت هستند اما تعریف اصطلاحی آنها یکسان است و بر پدیدهای واحد اشاره دارد.
دانشگاه دیجیتال، دانشگاهی است که مبتنی بر فناوریهای دیجیتال، نظام مدیریتی و یادگیری خود را با رویکردی اکوسیستمی متحول نموده است. این دانشگاه با خلق تجربهای جذاب برای ذینفعانش به عملکردی عالی دست پیدا میکند.
مفهوم دانشگاه دیجیتال استفاده از طیف گستردهای از فناوری اطلاعات و ارتباطات، بهویژه فناوریهای مبتنی بر وب، برای یادگیری و تدریس در هر دو روش آموزش عالی حضوری و از راهدور است. دانشگاه دیجیتال مجموعهای از منابع اصلی، روشها و ابزارهای مناسب برای حمایت از کاربران دانشگاهها است. فناوریهای دیجیتال، انتقال، ذخیره و بازیابی اطلاعات را سرعت میبخشد و شیوههای خواندن، نوشتن و مشاهده ما را تغییر میدهد.
مقایسه دانشگاه سنتی و دیجیتالی
دانشگاه سنتی، نهادی و متمرکز است در حالیکه دانشگاه جدید به سوی تمرکززدایی و شخصیشدن حرکت میکند.
از منظر الگوی کسب دانش، دانشگاه سنتی مبتنی بر راهنمایی و هدایت رسمی است. دورهها بر مبنای دروس مشخص و معینشده همشکل هستند و تعلیم محتوا و دروس مشخص است. در حالیکه دانشکاه جدید برمبنای روشهای خودآموزی دانشجویان است. رشتهها و برنامهها و دروس با هدفهای روشن و دائم در حال تغییر هستند. دروس تماماً انتخابی و بر مبنای نوع تقاضای دانشجو است و به سواد دیجیتال کمک میکند.
از منظر آموزش و مدیریت، دانشگاه سنتی اقتدارگرا، از بالا به پایین و سلسلهمراتبی است. در حالیکه در دانشگاه جدید، آموزش و مدیریت با رویکردی پایین به بالا و دانشحو مدار طراحی و سازماندهی شده است. این دانشگاه بر مبنای بازده، بروندادها و وظیفهمحوری استوار است.
در مجموع این شیوه از نظام آموزش عالی که با کمک فناوری صورت میگیرد با عنوان دانشگاه دیجیتال شناخته میشود. در این نظام جدید آموزش عالی دستیابی به دانشگاه نسل سوم (دانشگاه کارآفرین) و دانشگاه نسل چهارم قابل حصول است. همچنین گامی بلند در راستای پیوند صنعت و دانشگاه میباشد.
خلاصه و جمعبندی
جوهر مفهوم دانشگاه دیجیتال بر چند گزاره ساده استوار است. نخست آنکه معماری ارتباطات دیجیتال فهم تازهای از مفهوم «فضای دانش» را میطلبد. دو دیگر آنکه این مفهوم تازه با نوعی تلقی فلسفی هماهنگ است که بر نظریه بازنمایی، زبان و تبادل نماید استوار است. این نظریه و طرز تلقی غالباً در واژه فرانوگرایی یا پستمدرنیسم خلاصه میشود. سه آنکه چنین دانشی را میتوان «ابردانش» نامید. زیرا مرزهای دانش را به ابعاد جهتهای غیرقابل پیشبینی سوق میدهد. سرچشمه چنین ابردانشی جایی است که میتوان آن را دانشگاه دیجیتال نامید.
با مفهومسازی انجام شده در خصوص دانشگاه دیجیتال، میتوان این مفهوم را همراستا با آخرین روندهای دانشگاه و آموزش در جهان دانست. دانشگاه دیجیتال که پس از پارادایمهای حضوری و الکترونیکی و ذیل پارادایم دیجیتال توسعه پیدا کرده است، به بهترین نحو فضای فیزیکی، فناوری و دنیای مجازی را همآمیزی نموده تا جذابترین تجربه را برای دینفعانش خلق کند. دانشگاههایی که در پارادایمهای قبلی حضور داشتند باید با رهسپاری سفری دیجیتال و به تبع آن تحول دیجیتال اقتضائات این عصر و پارادایم را پذیرفته و دیجیتالی شوند.
نگارنده: پشتیبانی پارسمدیر | مدیریت دیجیتال | ۲۸ آذر ۰۱
سلام . بسیار خوب . با تشکر فراوان