سیاستگذاری گردشگری
سیاستگذاری گردشگری (Tourism policy) مجموعه اقدامات و تصمیمهای دولتی است که هدف توسعه و تقویت صنعت توریسم انجام میشود. اگرچه مسئول اصلی این خطمشیگذاری دولت است اما گاهی این فرایند با مشارکت بخش خصوصی و فعالان اجتماعی نیز انجام میشود.
خطمشیگذاری گردشگری برای توسعه این صنعت در همه جوامع الزامی است. بویژه آنکه این صنعت یکی از حوزههایی است که گردش مالی آن بسیار زیاد است و در توسعه اقتصادی کشورها نقشی حیاتی ایفا میکند. توریسم هم در سطح ملی و بینالمللی و هم در سطح خرد و منطقهای یک رکن شکوفایی اقتصادی است. از این رو سیاستگذاری گردشگری اهمیت بسیار زیادی برای دولتها دارد.
یکی از مسائل مهمی که در صنعت گردشگری کشور نیز مورد توجه قرار گرفته است بحث سیاستگذاری در این حوزه است. شاید بتوان این بحث را فصل مشترک مباحث مدیریت گردشگری و مدیریت دولتی دانست. در مجموع شناخت صحیح مفهوم خطمشی و بویژه خطمشیگذاری عمومی در این حوزه نقشی حیاتی دارد. نظر به اهمیت موضوع در این مقاله به تشریح سیاستگذاری گردشگری پرداخته میشود.
تاریخچه سیاستگذاری گردشگری
از نظر تاریخی برنامهریزی و سیاستگذاری گردشگری را به پنج دوره تقسیم کردهاند:
- عصر گردشگری بدون برنامهریزی
- برنامهریزی گردشگری تامینکننده
- تکمیل برنامهریزی گردشگری تامینکننده
- توسعه گردشگری براساس نیاز بازار
- برنامهریزی گردشگری معاصر
دوره نخست، «عصر گردشگری بدون برنامهریزی» بود که در شروع پدیده گردشگری، کشورها برای آن برنامهای نداشتند. این موضوع در بسیاری از کشورهای در حال توسعه که اهمیت صنعت گردشگری را درک نکرده بودند تا مدتها ادامه داشت.
دوره دوم «آغاز دوره برنامهریزی گردشگری تأمین کننده» بود. رویکرد این دوره مهیا کردن نیازهای فیزیکی گردشگران نظیر هتل، رستوران، سیستم حمل و نقل و مشابه آن بود. در این دوره، برنامهریزی گردشگری به عنوان فرایند ساده ساخت هتل و ارتباطات حمل و نقل در مقاصد گردشگری بود.
دوره سوم با افزایش فزاینده تقاضای گردشگری، «دوره برنامهریزی گردشگری تأمین کننده» به صورت کامل شکل گرفت. مسائل زیست محیطی و جامعه میزبان در فرایند برنامهریزی ها لحاظ نگردید.
دوره چهارم «دوره برنامهریزی توسعه گردشگری براساس نیاز بازار» بود. جذب حداکثر گردشگر بر اساس ارائه خدمات مورد نیاز و علاقه مندی آنها محور برنامه ها بود.
دوره پنجم دوره «برنامهریزی گردشگری معاصر» است که توسعه پایدار گردشگری با ملاحظات زیست محیطی و مسائل جامعه میزبان محور برنامه ها شد.
در یک تقسیمبندی دیگر این موضوع به چهار رویکرد تقسیم شده است:
- اقتصادی (توجه به گردشگری براساس دیدگاه تک بعدی منافع اقتصادی)
- احتیاطی (در کنار منافع، تأثیر گردشگری بر جامعه میزبان مورد توجه قرار گرفت)
- تعادلی (توسعه گردشگری با مراعات جامعه میزبان)
- دانش پایه (اساس علمی دارد و پل میان سه رویکرد پیشین است)
تعریف سیاستگذاری گردشگری
به طور کلی، سیاست گذاری نقشه راهی است که شرایط مناسبی برای انتخاب و راهنمایی و تعیین تصمیمات حال و آینده فراهم می کند. حال اگر تصمیم گیری در خصوص مسائل ملی و سطح کلان کشور باشد، «سیاست گذاری عمومی» نامید می شود.
سیاستگذاری عمومی مجموعه اقدامات هدفمندی است که به وسیله بازیگر با بازیگران قانونی برای برخورد با مشکل یا مسئله در سطح کشور در نظر گرفته می شود. خطمشی گردشگری، عبارت است از «آنچه دولت برای انجام دادن یا انجام ندادن مسائل مرتبط با گردشگری اتخاذ می کند.
مجموعه قواعد، قوانین، رهنمون، دستورالعمل و اهداف توسعه یا ارتقا و راهبردهایی که چارچوبی برای تصمیمات شخصی و جمعی به صورت مستقیم برای توسعه گردشگری در بلندمدت و فعالیتهای روزانه در مقاصد گردشگری مهیا میکنند، سیاست گذاری گردشگری است.
سیاستگذاری گردشگری «روش پیشرفت فعالیتها، رهنمونها، دستورات، اصول و مجموعه طرز عملها در چارچوب اخلاقی مسئله محور است. این اصول، اراده جامعه با ملت را به بهترین نحو برای کارآمدی در برنامهریزی توسعه، تولید، خدمات، بازاریابی و اهداف پایدار و رشد آینده گردشگری نشان میدهد.
عوامل موثر بر سیاستگذاری گردشگری
باید توجه داشت که برنامههای توسعه و سیاستگذاریها در هر کشور متأثر از ماهیت حکومت و ایدئولوژی سیاسی حاکم است. این بر نظام برنامهریزی، اسناد فرادستی، برنامههای راهبردی و محتوای آنها تأثیر مستقیم میگذارد. سیاستگذاریها و تدوین برنامههای راهبردی کلان در هر کشور، محصول محیط سیاسی، ارزشها و ایدئولوژی حاکم، خواست قدرت و اصول نهادینه آن کشور است.
بر همین اساس، گردشگری در ایران با مفاهیم اصلی خاستگاه اصلی آن دارای ماهیت و ابعاد متفاوتی است. این تفاوت به ایدئولوژی نظام حاکم بر کشور باز میگردد. صنعت گردشگری در ذات خود مفهوم جریان آزاد سرمایه، اطلاعات، انسان و اندیشه دارد. این صنعت میکوشد محدودیتها و قید و بندها را کنار بزند و در حقیقت یکی از زوایای مهم جهانی شدن است. این بدان معنا است که جهانی شدن در خدمت گسترش گردشگری و گردشگری پیش برنده فرایندهای جهانی شدن است.
کشورهایی که دارای نظام سیاسی بسته و مبتنی بر ارزش های ایدئولوژیک غیر منعطف و محلی هستند با رونق صنعت گردشگری آزاد و فراگیر بینالمللی در تناقض هستند. در نتیجه، رویکرد احتیاطی و حتی تهدید آمیز بودن گردشگری بینالمللی را در پیش می گیرند. معمولا در اسناد فرادستی برنامه جدی برای توسعه این صنعت ندارند. این بدان معنا است که رونق گردشگری بینالمللی در یک کشور بیش از آنکه بیانگر جاذبه های گردشگری فراوان آن کشور باشد، نشانگر نظام سیاسی باز، در انزوا نبودن، در شبکه بودن و تعامل با نظام بینالملل بر مبنای منافع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آن کشور است. در برنامه ها و اسناد فرادستی آن کشور سیاستگذاری، هدفگذاری و عملیاتی شده است.
نتیجهگیری
یکی از مهم ترین سیاستگذاریها در کشورها، اسناد و قوانین فرادستی است که به برنامه هایی بلندمدت و میان مدت توسعه شناخت می شوند. اسناد فرادستی و طرحها و برنامههای میان و بلندمدت در هر کشور بیانگر خواسته، آرزو، اهداف، دورنما و چشمانداز آتی آن کشور از سوی حکومت است. این باید در دوره زمانی معین و بر مبنای مجموعه اقداماتی منظم و سلسلهمراتبی برای رسیدن به اهدافی مشخص، تدوین شود.
این گونه برنامهها و اسناد در هر کشور دارای بخش های مختلف اقتصادی، سیاسی، امنیتی، اجتماعی، بهداشتی، آموزشی و فرهنگی است که با توسعه فزاینده و اهمیت صنعت گردشگری در جهان، این بخش نیز وارد برنامه های توسعه کشورها شده است.
در مجموع، عوامل اساسی مؤثر بر گردشگری در هر کشور را می توان به دو بخش «عوامل زمینهای» و «سیاست گذاری گردشگری» تقسیم کرد. عوامل زمینهای شامل فرهنگی، اقتصاد، امنیت، امکانات رفاهی و زیربنایی و کیفیت جاذبههای گردشگری است. این در هر کشور برای توسعه گردشگری شرط لازم است اما کافی نیست. علاوه بر آنها، اراده لازم زمامداران کشور برای توسعه گردشگری نیاز است که در اسناد و قوانین پایه و فرادستی ملی انعکاس دارد. سپس به صورت عملیاتی و جزئی تر در قوانین عادی، تفاهم نامهها، آییننامهها و بخشنامه ها متبلور میشود.
منبع: اقتباس از هادی ویسی در نوشتاری با عنوان خطمشیگذاری صنعت گردشگری در اسناد بالادستی نظام
مدیریت دولتی , مدیریت گردشگری | ۱۱ اردیبهشت ۰۱