خودکارآمدی کارآفرینانه
خودکارآمدی کارآفرینانه به باور فرد پیرامون ظرفیت و توانایی ایفای موفقیتآمیز وظایف و نقشهای یک کارآفرین دلالت دارد. باور اینکه فرد توانایی انجام وظیفهای را دارد، و باور فرد به اینکه میتواند بهطور مفید از این مهارتها برای دستیابی به هدف مورد نظر استفاده کند.
خودکارآمدی نقش اساسی در شکلگیری و تقویت قصد کارآفرینانه دارد. برای نمونه، برخی از افراد انجام فعالیتهای کارآفرینانه و نوآورانه را دوست دارند، اما در عمل پیوسته در این فعالیتها درگیر نمی شوند. این به معنای آن نیست که توانمندی، دانش و یا مهارتهای لازم را ندارند، بلکه به این دلیل است که خودکارآمدی لازم را ندارند. برای سنجش این مقوله میتوان از پرسشنامه خودکارآمدی کارآفرینانه استفاده کرد.
این مفهوم نخستین بار توسط آلبرت بندورا مطرح شد که در بحث خودکارآمدی شغلی بیان شده است. خودکارآمدی به همراه ریسکپذیری دو عامل زیربنایی قصد کارآفرینی در افراد میباشند. بنابراین در مدیریت کارآفرینی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار هستند. در این مقاله تعاریف، ابعاد و عوامل موثر بر خودکارآمدی کارآفرینانه ارائه شده است.
تعریف خودکارآمدی کارآفرینانه
آلبرت بندورا برای نخستین بار مفهوم «خودکارآمدی» را برای تبیین نظریه شناختی اجتماعی ارایه داد. بندورا این مفهوم را پیش شرط اساسی برای شکوفایی استعدادهای پنهان کارآفرینی افراد در نظر گرفت. خودکارآمدی در معنای کلی، به عنوان یک حالت ذهنی تعریف میشود که بر پایه تصور افراد در مورد مهارتها و تواناییهایشان پیریزی شده است.
خودکارآمدی یعنی باور اینکه فرد وظیفهای را دارد و باور فرد به اینکه میتواند به طور مفید از این مهارتها برای دستیابی به هدف مورد نظر استفاده کند. بنابراین باور خودکارآمدی، اعتقاد به انجام دادن کاری است که فرد را وادار به انجام آن میکند. در او اراده شکل میگیرد و تصمیم به اقدام میگیرد.
در تعریفی دیگر خودکارآمدی را برآورد و تخمین فرد از تواناییهای خود میدانند. که برای جمع بین انگیزه، منابع شناختی و فرایند عمل استفاده میکند تا بر حوادث زندگی کنترل بیشتری داشته باشد. خودکارآمدی موفقیت در کسبوکار را پیشبینی میکند و مبتکرانی را که میتوانند حوزههای جدید کسبوکار را آغاز نمایند، مشخص مینماید.
خودکارآمدی کارآفرینانه به باورها و فکرهای درونی افراد در مورد اینکه آیا آنان خود توانایی لازم برای انجام یک کار نوآورانه و مخاطره آمیز را دارند. یا اینکه آیا آنان میتوانند به شکل اثربخشی مهارتهای خود را برای راه اندازی یک کسبوکار بکار به گیرند یا خیر، اشاره دارد. خودکارآمدی کارآفرینانه روی پشتکار، انعطافپذیری و مقاومت افراد در رویارویی با چالشها و ناکامیها تأثیر گذاشته و به آنان توانایی بیشتری برای حل نارساییهای مختلف میدهد.
ابعاد خودکارآمدی کارآفرینانه
براساس مطالعه دینابل همکاران (۱۹۹۹) باور افراد به پنج مهارت اصلی زیر نشاندهنده خودکارآمدی کارآفرینانه است:
- توسعه محصول جدید و فرصتهای بازار
- ایجاد محیط نوآورانه
- ایجاد رابطه با سرمایهگذاران
- شناسایی هدف اصلی
- رویارویی با چالشهای غیرمنتظره
- توسعه منابع انسانی
براساس این الگو خودکارآمدی کارآفرینانه محصول پنج مهارت است که افراد کارآفرین در وجود خود احساس میکنند. نخست اینکه فرد باید از مهارت شناخت فرصتهای بازار برخوردار باشد و بداند چگونه میتوان با محصول و خدمات جدید به شکار این فرصتها بپردازد. همچنین باید بتواند محیطی نوآورانه ایجاد کند که خلاقیت را شکوفا و نوآوری به اجرا درآورد.
یک فرد کارآفرین برای جذب منابع مالی و رفع نیازهای مادی باید بتواند با سرمایهگذاران ارتباط درستی برقرار کند. از طریق ارتباط خوب با سرمایهگذار منابع مالی اولیه برای کارآفرینی فراهم میشود. البته موفقیت در عرصه سرمایهگذاری منوط به هدفگذاری صحیح است. همچنین باید آماده پذیرش مخاطرات بود و ریسکپذیری یک ویژگی بسیار مهم برای افراد کارآفرین است. در نهایت پس از رشد و توسعه اولیه کارآفرینی باید مهارتهای لازم برای جذب و نگهداشت نیروی انسانی جدید وجود داشته باشد.
عوامل موثر بر خودکارآمدی کارآفرینانه
براساس دیدگاه باندورا چهار عامل برای توسعه خودکارآفرینی تاثیر دارند:
- تجربیات حرفهای
- مدلسازی اجتماعی
- اجبار اجتماعی
- وضعیت احساسی و فیزیکی فرد
تجربیات حرفهای: تجربیات پیشین تاثیرگذارترین منبع اطلاعات مربوط به خودکارآمدی است. چرا که مدرک قابل اعتماد و موثقی است که آیا فرد میتواند در انجام وظایف به موفقیت دست یابد یا خیر.
مدلسازی اجتماعی: دومین منبع باروهای مربوط به خودکارآمدی، مدلسازی است. وقتی که افراد مدلهای نقشی را مشاهده میکنند این مدلها میتوانند تجربیات جایگزینی برای تاثیر بر خودکارآمدی ایجاد کنند.
اجبار اجتماعی: اجبار اجتماعی باور فرد به بازخورد دیگران نسبت به تواناییها و ظرفیتهایش میباشد. تشویق اطرافیان در خوب انجام دادن کار افراد موثر میباشد. وقتی فرد قانع میشود که توانایی رسیدن به اهداف مهم را دارد، هنگام بروز مشکلات استقامت بیشتری نشان میدهد و تمایل به پشتکار دارد.
وضعیت احساسی و فیزیکی فرد: این منبع چهارمین منبع خودکارآمدی است. درباره حالات فرد میتوان گفت اضطراب و دلواپسی درباره انجام یک وظیفه میتواند به تمایل شکست در انجام آن کار کمک کند.
نتیجهگیری
خودکارآمدی کارآفرینانه به باورها و فکرهای درونی افراد در مورد اینکه آیا آنان خود توانایی لازم برای انجام یک کار نوآورانه و مخاطره آمیز را دارند گفته میشود. یا اینکه آیا افراد میتوانند به شکل اثربخشی مهارتهای خود را برای راه اندازی یک کسبوکار بکار به گیرند اشاره دارد. این ویژگی در کنار ریسکپذیری دو رکن اصلی در ایجاد قصد کارآفرینی در افراد میباشند. اگر چنین روحیهای در افراد وجود داشته باشد میتوان انتظار داشت دست به فعالیتهای کارآفرینی بزنند. اگر نظام دانشگاهی و آموزشی بتواند در تقویت خودکارآمدی افراد موفق عمل کند، بیتردید جامعه به سوی موفقیت گام برخواهد داشت.
مدیریت کارآفرینی | ۱۱ دی ۰۰
با توجه به تعاریفی که کردید ،تفاوت خودکارآمدی کارآفرینانه با رفتار کارآفرینانه چیست؟