مدیریت کارآفرینی

مدیریت کارآفرینی (Entrepreneurial management) یک حوزه علمی است که با استراتژی‌های مبتنی بر ریسک و نوآوری به دنبال ایده‌هایی جدید برای موفقیت در بازار است. همچنین یک رشته تحصیلی دانشگاهی نیز می‌باشد که هدف آن آموزش دانشجویانی با مهارت‌های خلاقانه برای پاسخگویی به نیازهای روز بازار است.

«کارآفرینی» همان فرایند تاسیس یک کسب‌وکار (شرکت) بر مبنای یک فکر و ایده نو است. افراد «کارآفرین» در عرصه جهانی افراد خلاق و نوآوری هستند که منشا تحولات بزرگی در عرصه تولید و خدمات شده اند. حتی شرکت‌های بزرگ جهانی برای حل مشکلات خود به کارآفرینان مراجعه می‌کنند. چرخ‌های توسعه اقتصادی با توسعه کارآفرینی حرکت می‌کنند. افراد کارآفرین با خلاقیت و نوآوری خود، وقایع و روند فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی جوامع را متحول کرده و رشد و پیشرفت را به ارمغان آورده‌اند. پیدایش دانشگاه کارآفرین و رشد چشمگیر شرکت‌های نوپا (استارتاپ) از جلوه‌های کاربردی این موضوع هستند.

جامعه پیشرفته امروزی، توسعه خود را مدیون کارآفرینانی است که قادر به تبدیل رویاها و ایده‌های خلاقانه خود به حقیقت هستند. این افراد روحیه استقلال‌طلبی برای کاوش موقعیت‌های جدید دارند و از ریسک‌پذیری کافی برای مبارزه با مخاطرات و ریسک ادراک‌شده برخودارند. این عاملان تغییر، شخصیت و روحیه‌ای دارند که امروزه «کارآفرینی» نامیده می‌شود. مدیریت کارآفرینی کوششی برای استفاده از توانمندی افراد کارآفرین و ایجاد و ادراه کسب‌وکارهای کارآفرینانه است. نظر به اهمیت موضوع در این مقاله به تعریف و مفهوم‌سازی مدیریت کارآفرینی پرداخته شده است.

تعریف کارآفرین و مدیریت کارآفرینی

واژه کارآفرینی از قرن‌ها پیش و قبل از آنکه به زبان امروزی مطرح شود، در زبان فرانسه متداول گردید. این واژه معادل کلمه فرانسوی Enterprendre به معنای متعهد شدن (معادل undertake در زبان انگلیسی) می‌‌باشد که در سال ۱۸۴۸ توسط جان استوارت میل به کارآفرینی (Enterpreneur) در زبان انگلیسی ترجمه شد.

کارآفرین‌ کسی‌ است‌ که‌ متعهد می‌‌شود مخاطره‌های‌ یک‌ فعالیت‌ اقتصادی‌ را سازماندهی‌، اداره‌ و تقبل‌کند (فرهنگ دانشگاهی وبستر).

کارآفرین کسی است که تلاش می‌کند با راه اندازی شرکت خود یا به تنهایی عمل کردن در دنیای اقتصاد سودی بدست آورد مخصوصاً که باید پذیرای مخاطرات باشد(فرهنگ کمبریج).

در دایره‌‌المعارف بریتانیکا، کارآفرین اینگونه تعریف شده است: شخصی که کسب‌وکار و یا موسسه اقتصادی را سازماندهی و مدیریت کرده و خطرات ناشی از آن را می‌‌پذیرد.

ژوزف شومپیتر Joseph Schumpeter (اقتصاددان) مطرح کرد که کارآفرینی شامل نوآوری‌ها و فن آوری‌های امتحان نشده است. او تخریب خلاق را مطرح کرد. بوسیله آن محصولات، فرایندها، ایده‌ها و کسب‌وکارها با موارد بهتر جایگزین می‌شوند. او اعتقاد داشت که کارآفرینان نیروهای محرک در پس تخریب فعال هستند.

به زعم پیتر دراکر، کار آفرینی به حداکثر رساندن فرصت‌ها است. کارآفرینان این فرصت‌ها را شناسایی کرده و بر این اساس اقدام می‌کنند.

مدیریت کارآفرینی یک حوزه علمی دانشگاهی است که هدف آن آموزش اصول و مبانی کارآفرینی به دانشجویان است. همچنین در معنای عام به هنر و مهارتی اشاره دارد که صاحبان کسب‌وکار برای شکار فرصت‌های محیطی در پرتو تفکر خلاق از آن استفاده می‌کنند.

سیر تاریخی مدیریت کارآفرینی

سابقه و تاریخچه کارآفرینی به سال‌ها پیش برمی‌گردد. ریچارد کانتیلون (Richard Cantillon) در اوایل قرن ۱۸ این واژه را برای اولین بار برای توصیف فعالان اقتصادی که انجام هزینه‌های مشخص رابه عهده می‌گیرند ولی در انتظار درآمد نامعین و توام با ریسک در آینده هستند، به کار برد. او بین زمین‌داران، دستمزدبگیران و کارآفرینان تمایز قایل شد. از نظر وی کارآفرینان در محیطی همراه با عدم قطعیت فعالیت می‌کنند، سرمایه اولیه را خودشان فراهم می‌کنند و با بهایی نامعین به خرید و فروش می‌پردازند. قرن ۱۹ زمان رشد کارآفرینی بود زیرا پیشرفت‌های اقتصادی طی انقلاب صنعتی انگیزه‌ها را برای اختراعات و نوآوری‌های ادامه دار ایجاد کرد.

ریچارد کانتیلون و ژان باپتیست سه

ریچارد کانتیلون و ژان باپتیست سه

ژان باپتیست سه (Jean Baptiste Say) اشراف‌زاده، اقتصاددان و صنعتگر فرانسوی در اثر خود تحت عنوان «پرسش و پاسخ در اقتصاد سیاسی» درباره کارآفرین می‌نویسد: کارآفرین عاملی است که تمام ابزارهای تولید را ترکیب می‌کند و مسوولیت ارزش تولیدات، بازیافت کل سرمایه‌ای را که به کار می‌گیرد، ارزش دستمزدها، بهره‌ها و اجاره‌ای که می‌پردازد و همچنین سود حاصل را بر عهده می‌گیرد. کارآفرین باید از هنر مدیریت نیز برخوردار باشد. او کار آفرینی را تنها در مورد کسب‌وکار مورد بحث قرار می‌دهد و ارتباط آن با نوآوری یا ایجاد سرمایه را نادیده می‌گیرد.

در اوایل قرن ۲۰ هنوز هم اعتقاد بر این بود که کارآفرینی جدا از مدیریت سازمان است. در نیمه دهه ۱۹۳۰ مفهوم کارآفرینی گسترده شد. مفهوم کارآفرینی توسط پیتر دراکر وارد مدیریت دولتی شد. او دو رکن کارآفرینی و مدیریت را در هم آمیخت و مدیریت کارآفرینانه را بنا نهاد. مدیر کارآفرین دراکر، کسی است که اجزای تولید را در جهت ایجاد روش‌های تازه تولید و ایجاد محصولات نوین در هم می‌آمیزد، فرصت‌ها را شناسایی، نیازها و ارزش‌های مشتریان را درک و تغییرات را در جهت ارتقای بهره‌برداری شناسایی و اعمال می‌کند.

رهیافت‌های مدیریت کارآفرینی

معمولاً در زمینه کارآفرینی از دو رهیافت عمده استفاده می‌شود که عبارتند از:

  • رهیافت محتوایی یا صفات مشخصه (خصیصه)
  • رهیافت فرایندی یا رفتاری
  • رهیافت محتوایی

هدف از به کار‌گیری رهیافت محتوایی، متمایز ساختن کارآفرینان از غیر کارآفرینان و تعیین ویژگی‌های آنان است. بر این اساس ویژگی‌های شخصیتی کارآفرین عبارتند از :نیاز به توفیق طلبی، تمایل به قبول مخاطره، برخورداری از مرکز کنترل درونی، داشتن روحیه خلاق و تحمل ابهام.

رهیافت فرایندی

هدف از به کارگیری این رهیافت، تمرکز بر شناسایی فعالیت‌های کارآفرینان و بیان ماهیت کارآفرینی است. در قلمرو مطالعه این رهیافت، بررسی همه عوامل اثر گذار در تاسیس یک شرکت جدید، مانند محیط، فرد، فرایند و سازمان مد نظر قرار می‌گیرد. برای مثال مواردی نظیر دسترسی به سرمایه، حضور کارآفرینان مجرب، وجود نیروی کار ماهر (از نظر فنی)، میزان دسترسی به عرضه کنندگان، مشتریان یا بازارهای جدید بررسی می‌شوند. افراد نیز از نظر دارا بودن خصوصیات کارآفرینی مورد بررسی قرار می‌گیرند.

تصورات غلط از مدیریت کارآفرینی

کارآفرینی موفق فقط یک ایده بزرگ نیاز دارد: ایده بزرگ فقط قسمتی از موفقیت در کارآفرینی است. درک نیازهای مراحل متفاوت فرایند کارآفرینی، استفاده از روشی سازمان یافته به منظور گسترش کسب‌وکار کارآفرینانه و از عهده چالش‌های مدیریت کسب‌وکارآفرینانه برآمدن، عناصر کلیدی برای موفقیت هستند.

کارآفرینی آسان است: شاید فکر کنید به دلیل پیگیری علایقتان و علاقه شدید به موفقیت، کارآفرینی آسان است. تعهد، تصمیم (نیت) و سخت کوشی لازمه آن است. کارآفرینان سختی‌ها را تجربه می‌کنند و با وجود سختی‌ها ادامه می‌دهند!!

کارآفرینی یک شرط بندی مخاطره آمیز است: کارآفرینی مخاطرات حساب شده است. یک کارآفرینی موفق یعنی اجتناب از مخاطرات تخمین نزده یا یه حداقل رساندن مخاطرات.

کارآفرینی فقط در کسب‌وکارهای کوچک یافت می‌شود: کارآفرینی در هر اندازه سازمانی یافت می‌شود.

کسب‌وکارهای کوچک و کارآفرینانه همانند هم هستند: البته تفاوت‌هایی بین کسب‌وکار کارآفرینانه و کسب‌وکار کوچک وجود دارد. همه کسب‌وکارهای کوچک الزاماً کارآفرینانه نیستند، خلاقیت و به دنبال فرصت‌ها بودن لازمه کارآفرینی است. کسب‌وکارهای کوچک می‌توانند رشد کنند و تبدیل به کسب‌وکار کارآفرینانه شوند. البته در مورد تعداد کارکنان نظرات مختلفی وجود دارد. مثلاً در تعریف دیگری، شرکتی با کمتر از ۵۰۰ پرسنل در حیطه کسب‌وکار کوچک قرار می‌‌گیرد.

مزایای عمده مدیریت کارآفرینی

دستمزد: عایدی شما قطعاً بیشتر از هنگامی است که برای دیگران کار می‌کنید.

امنیت: ادامه کسب‌وکار شخصی برای چند سال پیاپی، در زمان بازنشستگی نیز امنیت به همراه دارد.

ایجاد دارایی: با رشد و سودآوری شرکت شما، ارزش آن بالا می‌رود. به مرور زمان شرکت با ارزش می‌شود.

مزایای جنبی: مثل خودرویی برای مقاصد کاری، وام کوتاه‌مدت، بیمه عمر، پرداخت هزینه‌های تفریحی…

استقلال: سرنوشت شما به دست خودتان است. رییس و کار فرما خودتان هستید. با رونق کار نگرانی‌های مالی شما از بین می‌روند.

رضایتمندی: هیجان‌ها و چالش‌ها کارتان را مهیج می‌کند و برای شما خشنودی عمیق به بار می‌آورد.

کارآفرینان بیشتر بر مبنای روال‌های اکتشافی تصمیم می‌گیرند. مدیران اطلاعات آماری، اعتبار و… را بررسی می‌کنند و رشد بیشتر در آینده را با بودجه‌های عددی خود مقدور می‌کنند. مدیریت صرف بر مبنای واقعیت‌ها است ولی کارآفرینی بر مبنای باورها و تجربیات مهم است. کارآفرینان جهش‌های ذهنی دارند و همیشه از سیستم خطی تفکر مدیریتی استفاده نمی کنند. کارآفرینان در شرایط پر ابهام و عدم قطعیت تصمیم‌گیری می‌کنند. تصمیم‌گیری بر مبنای واقعیت گاه رویارویی با فرصت جدید را هزینه بر و غیر ممکن می‌سازد. مدیریت کارآفرینی تلفیقی از این دو مقوله خواهد بود و کارآفرینی سازمانی را مطرح می‌کند.

کارآفرینی سازمانی

باید بین مدیریت کارآفرینی و کارآفرینی سازمانی تمایز قایل شد:

مدیریت کارآفرینی یک حوزه علمی و گسترده است که یکی از نمودهای آن کارآفرینی سازمانی می‌باشد. به عبارت ساده کارآفرینی سازمانی در سایه مدیریت کارآفرینی قابل حصول است. برای درک بهتر این مقوله باید گفت کارآفرینی را به دو دسته فردی (مستقل) و سازمانی تقسیم می‌کنند. کارآفرینی سازمانی نیز بر اساس نوآوری است. کارآفرین مستقل به دنبال این است که بازار محصولات را در ید قدرت خویش بگیرد ولی کارآفرین سازمانی علاوه بر بازار بر مسائل سازمانی نیز باید فایق آید. در سازمان کارآفرین منابع برای اجرای ایده‌ها راحت تر تخصیص می‌یابد.

در سازمان کارآفرین، کیفیت در همه ابعاد نهادینه شده است. این سازمان از قدرت خودانتخابی برخوردار است و کارآفرینان منتظر دستورات از بالا نیستند، سرپرستان نیز منابع و زمان را در اختیارشان می‌گذارند. کارآفرینی سازمانی فرایندی است که در آن محصولات یا فرایند‌های نوآوری شده از طریق ایجاد فرهنگ کارآفرینی در یک سازمان، به ظهـور می‌رسند. کارآفرینی سازمانی از منابـع و حمـایت سازمان برخـوردار است. نوآوری می‌تواند در زمینه محصولات جدید، فرایندهای سازمانی و روش‌های مدیریتی باشد. در سازمان کارآفرین همه کارآفرینند و مدیر کارآفرین در راس قرار دارد. در حالیکه کارآفرین سازمانی کسی که تحت حمایت یک سازمان، محصولات، فعالیت‌ها و تکنولوژی جدید را کشف و به بهره داری می‌رساند.

کارآفرین و ویژگی‌های شخصیتی کارآفرینان

همانطور که بیان شد کارآفرینی در دو حوزه فردی و سازمانی قابل بحث است. بسیاری معتقد هستند کارآفرینی بیشتر یک مقوله فردی و شخصی است. در این دیدگاه کوشش بر آن است تا کارآفرین و ویژگی‌های کارآفرینان  شناسایی شود. در این مورد نظرات زیادی در دسترس است ولی در بسیاری از موارد توافق وجود دارد. انگیزه بالا، اعتماد به نفس زیاد، توانایی درگیرشدن برای مدت طولانی، سطح انرژی بالا، درجه بالای ابتکار، توانایی هدف گذاری، متعادل در پذیرش ریسک و مصر برای حل مشکلات. در تقسیم بندی دیگر، اصرار و پیگیری زیاد،میل و توانایی خودرهبری و نیاز نسبی به استقلال، میل به پول و مقام، شک اندک به خود، نگرانی ناچیز، توانایی خطر کردن بدون دلواپسی، انجام کار بیش از نیاز و بیشتر از دیگران و …

ویژگی پیش فعالی: فرد خودش اقدام می‌کند و منتظر حادث شدن چیزی نمی ماند. مایل است که بر محیط اطرافش تاثیر بگذارد و آن را تغییر دهد.

هر کجا پنهان شوید زندگی سهم شما را از سختی‌ها برایتان به ارمغان می‌آورد. کار آفرین موفق امروز،جوان دلواپس دیروز است. هرگز با هراس‌های خود مشورت نکنید. ترس‌های ما خیانتکارند.

کارآفرین حقوق افراد جامعه را در نظر می‌گیرد. ابتدا دیگران و سپس خود را مد نظر قرار می‌دهد. هنری فورد اگر متهورترین فرد زمان خود نبود، از آن مقام چندان هم دور نبود. باید از او به عنوان بزرگترین کارآفرین نیمه اول قرن بیستم یاد کرد. خودروی مدل تی ساخت او شیوه زندگی را تغییر داد.

سابقه کارآفرینی در ایران

علیرغم اینکه در کشورهای پیشرفته دنیا از اواخر دهه ۱۹۷۰ به بعد به موضوع کارآفرینی توجه جدی شده و حتی در بسیاری از کشورهای درحال توسعه هم از اواخر دهه ۱۹۸۰ این موضوع را مورد توجه قرار داده‌اند، در کشور ما تا شروع اجرای برنامه سوم توسعه، توجه چندانی به کارآفرینی نشده بود. حتی در محافل علمی و دانشگاهی نیز به جز موارد بسیار نادر، فعالیتی در این زمینه صورت نگرفته بود. مشکل بیکاری و پیش‌بینی حادتر شدن آن در دهه ۱۳۸۰ موجب شد که در زمان تدوین برنامه سوم توسعه، موضوع توسعه کارآفرینی مورد توجه قرار گیرد.

در برنامه اخیر، توسعه کارآفرینی در سطح وزارتخانه‌های علوم، تحقیقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، ‌جهاد کشاورزی، صنایع و معادن و فلزات و همچنین مؤسسه جهاد دانشگاهی به دلیل ارتباط با فعالیت‌های آنها، مطرح شده است. طرح کاراد (طرح توسعه کارآفرینی در دانشگاه‌های کشور) در برنامه سوم توسعه گنجانده شد و در اواخر سال ۱۳۷۹ مسئولیت پیگیری، اجرا و امور ستادی آن از طرف وزارت علوم به سازمان سنجش واگذار شد. طرح کاراد هم‌اکنون در ۱۲ دانشگاه کشور در حال اجرا است و اکثر دانشگاه‌ها پیشرفت نسبتاً خوبی در این زمینه داشته‌اند. مرکز کارآفرینی دانشگاه تهران به طور رسمی و عملی از نیمه دوم سال ۱۳۸۱ کار خود را آغاز نمود که در ادامه تبدیل به دانشکده کارآفرینی شد.

خلاصه و نتیجه‌گیری

متاسفانه واژه کارآفرینی، موجب شده که معنی ایجاد کار و یا اشتغال زایی از این واژه برداشت شود در حالی که کارآفرینی دارای مفهومی وسیعتر و با ارزشتر از اشتغال زایی است. این برداشت غلط از این مفهوم و همچنین تورم نیروی انسانی بیکار در جامعه (بویژه در بین دانش‌آموختگان دانشگاهی)، موجب شده بسیاری از سیاست‌هایی که برای توسعه آن اتخاذ شده و نیز در بخشنامه‌ها و سخنرانی‌های مسؤولان در این خصوص، صرفاً جنبه اشتغال‌زایی برای آن در نظر گرفته شود.

در حالیکه کارآفرینی دارای پیامد‌های مثبت و مهم دیگری همانند بارور شدن خلاقیت‌ها، ترغیب به نوآوری و توسعه آن، افزایش اعتماد به نفس، ایجاد و توسعه تکنولوژی، تولید ثروت در جامعه و افزایش رفاه عمومی است و در صورتیکه فقط به جنبه اشتغال‌زایی آن توجعه شود از سایر پیامدهای آن بی بهره خواهیم ماند.

مدیران کارآفرین که متولیان بحق توسعه هستند منتظر تغییرات محیط نمی شینند، بلکه خود تغییر و دگرگونی ایجاد می‌کنند، انجماد رفتار‌های موجود را می‌شکنند،نگرش‌ها را تغییر می‌دهند و با اندیشه خود تغییرات را در افراد تثبیت می‌کنند. هدف آن‌ها ایجاد تحول و نوآوری در راستای منافع و اهداف سازمان است.

مدیر کارآفرین نایابی و گرانی را با ابتکارات در فناوری تولید، جایگزینی مواد اولیه و سایر اقدامات بی اثر یا کم اثر ساخته و حتی از آن برای پیشبرد اهداف استفاده می‌کند. مدیر کارآفرین تسلیم محیط نیست، با پیش فعالی زمام امور را در دست می‌گیرد و سوار بر موج تغییرات محیط، به مقاصدش دست می‌یابد. در مقابل تغییرات مثبت مقاومت نکنیم، کارآفرینی را بپذیریم و برای ایرانی آرمانی و مطرح در سطح جهانی بیندیشیم و عمل کنیم.

منبع: اقتباس از مقاله آشنایی با مدیریت کارآفرینی نوشته میلاد ربیعی نشر الکترونیک پارس مدیر


فصل دوم و ادبیات پژوهش مدیریت کارآفرینی

فصل دوم و ادبیات پژوهش در زمینه مدیریت کارآفرینی توسط پایگاه پارس‌مدیر به نگارش درآمده است. این فصل دوم در پایان‌نامه‌ای با هدف ارزیابی مدیریت کارآفرینی پایگاه پارس‌مدیر تهیه شده و به نگارش در آمده است. بنابراین مالکیت معنوی آن با پایگاه پارس مدیر است و بازنشر آن از نظر قانونی و اخلاقی صحیح نیست. مبانی نظری و ادبیات پژوهش مدیریت کارآفرینی را می‌توانید خریداری کنید.