عشق برند

عشق برند میزانی از احساسات درونی و قلبی یک مشتری راضی پیرامون یک برند (نام تجاری) است که ماندگاری بالایی دارد و به قصد خرید منجر می‌شود. در ادبیات مدیریت بازاریابی و برندسازی بویژه برندسازی حسی بر عشق برند تاکید بسیاری می‌شود.

رضایت مشتریان به عنوان یک مفهوم کانونی در بازاریابی بیش از نیم قرن هدف کلیدی در مباحث استراتژی بازاریابی بوده است. با وجود اینکه کوشش‌های زیادی شده است تا مفهومی ورای رضایت مشتریان معرفی شود اما این عنصر همیشه در کانون توجهات بازاریابی بوده است. اما در عصر رقابت تنگاتنگ امروزی عشق برند جایگزین مفهوم رضایت مشتری شده است.

عشق برند به عنوان میزانی از احساسات درونی و قبلی یک مشتری راضی از یک برند خاص تعریف می‌شود. عشق برند شامل احساسات به یک برند، حس خواستن برند، وابستگی و ارزیابی مثبت از یک نام و نشان تجاری تلقی می‌شود. واکنش احساسی و بروز تمایلات قلبی برای داشتن یک برند خاص در مقوله عشق برند بررسی می‌شود.

تفاوت رضایت مشتریان و عشق برند

عشق برند و رضایت مشتریان سازه‌های متفاوتی هستند. اگرچه عشق برند محصول رضایت مشتریان است اما لزوما هر مشتری راضی عاشق آن برند نیست.

۱- رضایت مشتریان جنبه شناختی و ذهنی دارد اما عشق برند جنبه احساسی دارد.

۲- رضایت مشتریان اغلب پیامد یک معامله ویژه است اما عشق بند ماحصل یک رابطه بلند بین خریدار-فروشنده است.

۳- پارادایم رضایت مشتریان بر این اصل استوار است که به مشتری چیزی را ارائه کنید که می‌خواهد اما اگر می‌خواهید مشتری عاشقتان باشد باید چیزی ورای خواسته‌اش به او بدهید.

۳- یک مشتری راضی احساس وابستگی و دلبستگی درونی به برند ندارد اما مشتری عاشق دوست دارد مزایای برند را فریاد کند و آن را به گوش دیگران برساند.

ویژگی‌های عشق مشتریان

– تعصب شدید به برند

– احساسات مثبت در پاسخ به برند

– دلبستگی به برند

– اعلان عشق به برند

– ارزیابی مثبت از برند

این مطالعه عشق به برند در بازاریابی دو چارچوب اصلی به همراه دارد:

الف- تئوری عشق میان فردی که در تشریح وضعیت مصرف‌کنندگان کاربرد دارد.

ب- یک رویکرد تجربی شامل مفهوم سازی نظریات مصرف‌کنندگان از عشق به برند.

که این چارچوب دوم بیشتر تئوریکال است و تفسیرهای بر پایه ی این رویکرد در معرض آسیب بیشتری قرارد ارند.

جمع بندی

در عشق مفهومی است که اغلب در زندگی روزمره شنیده می‌شود. اخیرا، پیوندهای شدیدی بین محصولات و برندها ایجاد شده است و این احساسات با مفهوم عشق بیان می‌شوند. بحث نوین عشق به برند یا محبوبیت برند به عنوان یکی از مهمترین حوزه هایتحقیقات بازار و مصرف‌کننده در سالیان اخیر تبدیل شده است، به طوریکه در تحقیقات مصرف‌کننده، عشق و علاقه به برند به عنوان یکی از عناصر اصلی رفتار مصرف‌کننده با علامت‌های تجاری محسوب می‌شود. اعتقاد بر این است کهجنبه عاطفی و احساسی محصولات، تمایز کلیدی در انتخاب نهایی محصول و قیمتی که مصرف‌کنندگان حاضر به پرداخت هستند، خواهد بود و تاکید اصلی بر روی توسعه و ترفیع کالاهایی با علامت تجاری است که نیازهای احساسی و عاطفی مصرفکنندگان را برآورده سازد.

به طور مثال تئوری ارتباطی میان فردی، نشان می‌دهد که فرهنگ‌ها برای دو مفهوم ساخت عشق تأثیر گذارند. مشخص گردیده است که بهبود و حفظ ارتباط قوی با مصرف‌کنندگان از عوامل مهم به وجود آمدن رابطه عاشقانه میان برند و مصرف‌کنندگانش است، که رابطه میان مصرف‌کنندگان و برندها براین اساس در چند دسته طبقه بندی می‌گردد. شامل: عشق و یا هوس: تعریفی چون یک ثروتمند، عمیق، احساس با دوام و یا کارایی ساده.