مدیریت تولید

مدیریت تولید و عملیات (Product management) فرایندهای برنامه‌ریزی، توسعه، ساخت و مدیریت محصولات و خدمات در یک سازمان است. در این فرایندها، منابع گوناگون در سیستم‌های مختلف ترکیب شده و ارزش مربوط به محصول یا سرویس در یک روش کنترل شده، افزایش می‌یابد.

مسائل مدیریت تولید و عملیات با سیاست‌های کلان مربوط به سازمان سازگاری دارد. بنابراین، این بخشی از یک سازمان است که در مورد انتقال یک گستره از ورودی‌ها به داخل محصولات یا سرویس‌های مورد نیاز، مورد بررسی قرار می‌گیرد. گروه فعالیت‌های مربوط به مدیریت مرتبط، که درگیر تولید محصولات خاص است، مدیریت تولید نامیده می‌شود. اگر یک مفهوم یکسان به مدیریت سرویس ها، بسط داده شود، بنابراین، یک گروه مربوطه از فعالیت‌های مدیریتی مدیریت عملیات نامیده می‌شود.

مدیریت تولید یک فعالیت درون سازمانی است که از پیش‌بینی، برنامه‌ریزی و بازاریابی برای محصولات یا خدمات تشکیل می‌شود. مدیر تولید همواره دغدغه توسعه محصول و بازاریابی محصول را دارد و این دو فعالیت نهایتاً منجر به افزایش درامد، افزایش سهم بازار و افزایش حاشیه سود خواهند شد. از طرف دیگر یک مدیر تولید باید در مورد تحلیل بازار و کارایی‌ها و ویژگی‌های محصول مسئولیت پذیر باشد. ازین رو در ساختارهای سازمانی مختلف بعضاً مدیر تولید یک جایگاه سازمانی مشخص و معین را دارد و در بعضی موارد عضو بخش‌های فروش و بازاریابی یا عضو بخش مهندسی محسوب می‌شود. مدیریت تولید به عنوان یک کتاب درسی و هم به عنوان یک رشته تحصیلی نیز در دانشگاه‌های کشور تدریس می‌شود که برای مطالعه بیشتر می‌توانید به مقاله مدیریت تولید رجوع کنید.

تعریف مدیریت تولید

مدیریت تولید یک فعالیت درون سازمانی است که وظیفه آن پیش‌بینی، برنامه‌ریزی، بازاریابی در بخش فروش و خدمات می‌باشد. یک مدیر تولید باید در مورد تحلیل بازار و ویژگی‌های محصول مسئولیت پذیر باشد. کلیه فرآیندی که قرار است در سازمان انجام شود به نوعی با مدیر تولید در ارتباط است. اوست که مسئول نظم داخلی و خارجی سازمان و همچنین مسئول تمامی استراتژی‌های تولید به منظور پایین آوردن هزینه‌های اولیه سازمان می‌باشد.

مدیریت تولید یعنی فرآیند برنامه‌ریزی، هدایت، کنترل و ساماندهی فعالیت‌های درحال انجام در یک شرکت جهت تولید منابع ورودی به فرآورده.

مدیریت تولید، عملکردی است که عهده‌دار مسئولیت برنامه‌ریزی تاکتیکی و راهبردی فراورده‌های موجود و جدید یک شرکت است. مدیریت فراورده، عملکرد چرخهٔ حیات سازمانی در درون یک شرکت است که با برنامه‌ریزی یا پیش‌نگری یا بازاریابی فراورده یا فراورده‌ها در همهٔ مراحل چرخهٔ حیات محصول سروکار دارد.

تاریخچه مدیریت تولید و عملیات

برای بیش از دو قرن است که مدیریت تولید و عملیات، به عنوان یک فاکتور مهم در رشد اقتصادی کشورها، شناخته شده است. دیدگاه سنتی در مورد مدیریت تولید در قرن ۱۹ میلادی آغاز شد. در این زمان، آدام اسمیت در کتاب ثروت ملل وجود مزیت‌های خاص بخش کارگری را تشخیص داد. او فلسفه تقسیم کار را مطرح کرد و پیشنهاد کرد تا مشاغل را به مشاغل تخصصی تقسیم‌بندی و کارگران را برای تخصص‌های خاص آموزش داد. در اوایل قرن بیستم فردریک تیلور، تئوری‌های اسمیت را اجرا کرد و مدیریت علمی را توسعه داد. از آن زمان تا سال ۱۹۳۰، بسیاری از روش‌ها برای فایق آمدن بر دیدگاه سنتی،توسعه یافت.

مدیریت محصول از دهه ۱۹۳۰ تا دهه ی ۱۹۵۰ مورد قبول واقع شد. وقتی دیدگاه تیلور به طور گسترده شناخته شد، مدیران روش هایی را توسعه دادند که بر روی بازده اقتصادی در تولید، تمرکز داشت. کارگران به طور جزئی و به خوبی مورد بررسی قرار گرفتند و بدین صورت اثرات زائد مربوطه حذف گردید و بازده بهبود یافت. در همان زمان، روان‌شناسان، جامعه‌شناسان و سایر متخصصین علوم اجتماعی، شروع به مطاعه بر روی رفتارهای انسانی در محیط‌های کاری کردند. علاوه بر این، اقتصاددان‌ها، ریاضی دان‌ها و متخصصین کامپیوتر، از روش‌های تحلیلی پیچیده تر و جدیدتر استفاده کردند.

در دهه ۱۹۷۰، دو تغییر متمایز در دیدگاه ما ایجاد شد. واضح ترین آنها، که در نام جدید «مدیریت عملیات» انعکاس داشت، یک شیفت در بخش‌های سرویس دهی و تولید اقتصاد، ایجاد کرد. وقتی بخش سرویس‌دهی غالب تر شد، تغییر ایجاد شده در تولید به عملیات، موجب شد تا تمرکز بر روی گسترش حوزه ی ما در سازمان‌های سرویس دهی ایجاد گردد. مورد دوم این است که تغییر مناسب تر، با تمرکز بر روی سرویس ها، شروع شد نه تمرکز بر روی آنالیز در اقدامات مدیریتی.

مفهوم تولید

تابع تولید بخشی از یک سازمان ات که دغدغه ی آن، انتقال یک گستره از ورودی ها، به داخل خروجی‌ها (محصولات) مورد نیاز می‌باشد که دارای یک سطح کیفی لازم می‌باشد.تولید به عنوان یک تبدیل مرحله به مرحله تعریف می‌شود که در آن یک ماده از یک شکل، به شکل دیگر تغییر می‌کند. این تغییر از طریق یک فرایند شیمیایی یا مکانیکی انجام می‌شود و در طی آن، میزان بهره‌وری یک محصول، برای استفاده کننده، افزایش می‌یابد. بنابراین، تولید، یک فرایند با ارزش افزوده است. در هر مرحله از فرایند، افرایش ارزش قابل مشاهده می‌باشد.

دبرا تولید را به عنوان فرایندی تعریف کرده است که بوسیله ی آن، محصولات و سرویس ها، ایجاد می‌شوند. برخی مثال‌ها از تولید، عبارتند از: تولید محصولات سفارشی، مانند بویلرهای دارای ظرفیت‌های خاص، ساخت آپارتمان، برخی از ساختارهای تولید شده برای مشتریان انتخابی و … می‌باشد. این تولید شامل محصولات استاندارد، مانند ماشین، اتوبوس، موتورسیکلت، رادیو، تلویزیون و … می‌شود.

طبقه‌بندی سیستم‌های تولید

سیستم‌های تولید می‌تواند به صورت سیستم‌های فروشگاهی، مجموعه ای، انبوه و سیستم‌های تولید پیوسته، تقسیم بندی کرد.

تولید کار فروشگاهی (JOB SHOP PRODUCTION) : تولید کار فروشگاهی بوسیله ی تولید یک یا چند مقدار از محصولاتی شناسایی می‌شود که بر اساس نظر مشتری و در یک زمان معین و هزینه ی معین، طراحی و تولید می‌شود. ویژگی متمایز مربوط به این تولید، حجم پایین و تنوع بالا در محصول می‌باشد.
یک کار فروشگاهی از ماشین‌های با هدف کلی تشکیل شده است که در بخش‌های مختلف، قرار داده شده اند. هر تقاضایی برای کار فروشگاهی نیازمند الزامات فنی منحصربفرد است و نیازمند پردازش با استفاده از ماشین‌آلات می‌باشد.

تولید مجموعه ای (BATCH PRODUCTION): تولید مجموعه‌ای بوسیله ی انجمن تولید و کنترل انبارداری آمریکا (APICS) به عنوان یک شکل از تولید تعریف شده است که در آن، تولید از طریق بخش‌های عملیاتی در حالت مجموعه یا تعداد بالا، انجام می‌شود و هر مجموعه ممکن است دارای روش‌های مختلفی باشند. این روش به خاطر تولید یک تعداد محدود از محصولات در یک زمان منظم و استوک شدن به دلیل عدم خرید، مواجه است.

تولید انبوه: تولید قطعات مجزا و مونتاژ آنها با استفاده از فرایند پیوسته، تولید انبوه نامیده می‌شود. این سیستم تولید، بوسیله ی حجم بالای تولید، توجیه می‌شود. ماشین‌ها در یک خط یا یک طرح تولید، آرایش پیدا می‌کند. محصولات و استانداردسازی فرایند موجود می‌باشد و تمام خروجی‌ها از یک رویه دنبال می‌کند.

تولید پیوسته: تأسیسات تولید به گونه‌ای آرایش یافته اند که در آنها تولید عملیات تولید از اولین عملیات شروع و به محصول نهایی، ختم می‌شود. این آیتم‌ها به صورت جریان و از طریق توالی عملیات‌ها انجام می‌شود و ادوات حمل و نقل مانند نوار نقاله و دستگاه‌های انتقال، مورد استفاده قرار می‌گیرد.

مفهوم مدیریت تولید

مدیریت تولید، یک فرایند مربوط به برنامه‌ریزی، سازمان دهی، جهت دهی و کنترل فرایندهای تولید می‌باشد. این مدیریت از منابع مختلفی ترکیب شده اس که در آن از سیستم‌های فرعی مربوط به سازمان برای تولید استفاده می‌شود. دبرا  مدیریت تولید را به عنوان مدیریتی تعریف کرده است که با تصمیم‌گیری‌های مربوط به فرایندهای تولید درگیر است به نحوی که محصول یا سرویس منتج شده، با توجه به معیارهای خاص، تولید می‌شود. مقدار این تولید و برنامه‌ریزی مربوط به تولید، بر طبق نیاز است.

سیستم عملیاتی ورودی‌ها را به منظور مهیا کردن خروجی هایی تغییر می‌دهد که برای مشتری مورد نیاز است. این سیستم، منابع فیزیکی را به خروجی تبدیل می‌کند، عملکردی که به منظور تسهیل نیازهای مشتری و برطرف کردن آنها می‌باشد، مثلا، مهیا کردن برخی استفاده‌ها برای مشتری. در برخی سازمان ها، محصولات، محصولاتی فیزیکی هستند، در حالی که در سایر سازمان ها، به عنوان اقلام خدماتی در نظر گرفته می‌شوند. سرویس‌های اتوبوس و تاکسی، خیاطی، بیمارستان و خانه سازی مثال هایی از این سیستم‌های عملیاتی است.

مفهوم عملیات

یک عملیات، از لحاظ مأموریت هایی تعریف می‌شود که برای سازمان، سرویس دهی می‌کند. در این عملیات، از تکنولوژی هایی استفاده می‌شود که در آن فرایندهای مدیریتی و انسانی درگیر می‌باشد. عملیات هایی موجود در سازمان، می‌تواند به علمیات‌های تولید و عملیات‌های خدماتی تقسیم بندی شوند. عملیات‌های تولید یک فرایند معکوس است که شامل تولیدی است که منجر به یک خروجی محسوس می‌شود: این خروجی محسوس، یک محصول است در حالی که یک فرایند تبدیلی، شامل خدماتی است که منجر به یک خروجی محسوس می‌شود: این خروجی محسوس، یک عمل، عملکرد یا یک تلاش است.

تولید به خاطر طبیعت ملموس خروجی‌ها (محصولات) شاخص است، خروجی هایی که که مشتری ها، در طی زمان، مصرف می‌کنند، نیازمند شغل‌های است که در آن نیروی کار کمتری واداوات بیشتری مورد استفاده قرار گیرد، میزان تماس با مشتری کمتر باشد، هیچ مشارکتی از طرف مشتری در فرایند انتقال، وجود نداشته باشد و روش‌های پیچیده ی مربوط به اقدامات تولید و مصرف منابع به عنوان محصول، وجود داشته باشد.

نتیجه‌گیری بحث

مدیریت تولید در یک سازمان نقش قلب سازمان را ایفا می‌کند. واحد تولید می‌بایست با ارتباط موثر خود با واحدهای دیگر و برنامه‌ریزی‌های دقیق خود جهت تولید محصول، کالای خود را به موقع به بازار تزریق کند و با این کار برای سازمان سود و ارزش بیافریند. مدیریت تولید می‌بایست به طور دوره‌ای گزارشات دقیق را در اختیار مدیریت سازمان قرار دهد .مدیریت سازمان با توجه به اهداف سازمان و برنامه‌های زمانبندی شده دستورات لازم را اتخاذ نمایند.

با توجه به توضیحات این مقاله، مدیریت تولید کاری نیست که به صورت روتین انجام شود بلکه باید به طور پیوسته درحال تحقیق و بررسی بوده تا بتواند هزینه‌های اولیه را کاهش داده و کیفیت مطلوب تر را عرضه نماید. همچنین می‌بایست پاسخگوی نیازهای بازار نیز باشد و به سرعت خود را با تغییرات وفق داده تا از بازار رقابتی سازمان جا نمانند. یک مدیر تولید می‌بایست در ارتباط با نیاز بازار قادر باشد پیش‌بینی‌های لازم را انجام داده و جوابگوی نیاز مشتریان باشد. پیش‌بینی بسیار حائز اهمیت است زیرا رشد و بقای شرکت در دراز مدت به پیش‌بینی‌های دقیق مدیریت تولید بستگی دارد. مدیریت تولید از طریق انجام روش‌های کیفی پیش‌بینی، میزان فروش محصول، میزان نیاز مشتریان، خواسته مشتریان را به طور دقیق پیش‌بینی و سپس منابع لازم را برای آنها تخصیص می‌دهد.