زنجیره ارزش پورتر
زنجیره ارزش پورتر الگویی برای ارزیابی و تعیین حوزههای کسبوکار در شرکتهای مختلف است که برای کسب مزیت رقابتی در بازار استفاده میشود. مدل زنجیره ارزش کمک میکند تا تحلیل دقیقتری از کسب و کار بهدست آید. همچنین قابلیت شرکت برای ایجاد ارزش و مزیت رقابتی پایدار را به درستی تحلیل میکند. طبق این مدل حوزههای کاری مختلف کسبوکار شناسایی و طبقهبندی میشود. این طبقهبندی به تحلیل دقیقتر روابط میان بخشهای مختلف کمک میکند. هدف زنجیره ارزش ایجاد بیشترین سود برای افراد مرتبط با زنجیره است.
این مجموعهها با ارتباط با یکدیگر برای ایجاد محصولات و خدمات فعالیت میکنند. این ارزش تنها ارزش اقتصاد و مالی نیست که به صورت پول محاسبه شود بلکه میتواند در شکل ارزشهای غیرفیزیکی نیز ظاهر شود. نگاه به کسب و کار با استفاده از ابزار زنجیره ارزش به شکلگیری نگاه یکپارچه در شرکت کمک میکند. این رویکرد جامع امکان برخورد دقیقتر با بخشهای مختلف شرکت را فراهم کرده و با استفاده از آن میتوان منابع را در جهت مزیتهای کسب و کار مورد توجه و ارزیابی قرار داد.
مایکل پورتر مدل زنجیره ارزش را برای ارزیابی و تعیین حوزههای کسبوکار در شرکتهای مختلف ارائه است. از زمان معرفی این الگو شرکتها و فعالان صنعت استقبال زیادی از آن کردهاند. همچنین نزد پژوهشگران و مراجع آکادمیک نیز با اقبال بالایی مواجه بوده است. نظر به اهمیت علمی و عملی این الگو در مقاله حاضر به تشریح زنجیره ارزش پورتر پرداخته شده است.
تعریف ارزش از دیدگاه پورتر
طبق نظر پورتر، تعریف زنجیره ارزش (Value Chain) یعنی مجموعه اقداماتی که سازمان انجام میدهد تا برای مشتریان خود ارزش خلق کند. مایکل پورتر، مفهوم زنجیره ارزش را در سال ۱۹۸۵ در کتاب خود با عنوان مزیت رقابتی مطرح کرد.
زنجیره ارزش سازمانی برای هر کسب وکاری متفاوت است، بنابراین مجموعه حوزههای کاری تشکیلدهنده زنجیره ارزش در شرکتهای مختلف تاثیرات متفاوتی بر ارزش و توان رقابتی و اجرایی ایجاد شده بهجا میگذارند. حوزههای کاری یک کسب و کار به دو گروه تقسیم میشود:
- ماموریتهای اصلی شرکت
- ماموریتهای پشتیبانی
بخش اول ماموریتهای اصلی شرکت و حوزه دیگر مربوط به ماموریتهای پشتیبانی است. این دو حوزه همراه با یکدیگر فعالیت میکنند و از طریق آن کسب و کار ارزش اقتصادی ایجاد میکند. به همین دلیل به آن زنجیره ارزش گفته میشود. برای موفقیت باید این دو حوزه هماهنگ با هم و در چارچوب ماموریت و استراتژیهای کسب و کار فعالیت کنند تا از این طریق، ارزش اقتصادی برای مشتریان، جامعه، کارکنان و صاحب کسب و کار ایجاد شود.
فعالیتها و ماموریتهای اصلی زنجیره ارزش پورتر
مجموعه فعالیتهایی است که در جهت ماموریت اصلی کسبوکار است. هر کسبوکاری ماموریت و اهدافی دارد و برای رسیدن به این اهداف شکل گرفته است. هدف یک شرکت تولید محصول و کسب سود است. هدف یک شرکت دیگر ممکن است ارائه خدمات باشد. حتی کسبوکارهای غیرانتفاعی نیز ماموریت و اهدافی دارند و برای ایجاد ارزش تاسیس شدهاند. فعالیتهایی که بطور مستقیم به این ماموریت کسبوکار مربوط میشوند در حوزه ماموریتهای اصلی قرار میگیرند. مانند تولید کالا، انتقال و فروش آن.
تدارکات (لجستیک) ورودی
تدارکات شامل دریافت، ذخیرهسازی، انبارداری، کنترل، توزیع، حمل و نقل و برنامهریزی ورودیهای لازم (همانند مواد اولیه) برای تولید محصولات است.
عملیات تولیدی
شامل تمامی وظایفی است که در تبدیل ورودیها به محصول نهایی نقش دارند. همانند ماشینکاری، بستهبندی، مونتاژ، نگهداری و تعمیرات تجهیزات و تمام فعالیتهایی که مواد اولیه و سایر ورودیها را به محصول نهایی تبدیل میکنند.
تدارکات (لجستیک) خروجی
فعالیتهایی که برای انتقال محصول تولید شده به مشتری انجام میشود؛ مانند انبار کردن کالای تولید شده، تکمیل سفارش، حمل و نقل و توزیع محصول. تدارکات و لجستیک در مدل زنجیره ارزش پورتر بسیار مهم است.
بازاریابی و فروش
وظایفی که به آگاه شدن از خواستهها و نیازهای مشتریان و آگاه ساختن آنها از محصولات و خدمات کسب و کار مربوط است. فعالیتهایی مانند تبلیغات، ترفیع، قیمتگذاری که خریدار را ترغیب به خرید محصول میکند، در این دسته قرار میگیرد.
خدمات پس از فروش
فعالیتهایی که ارزش محصول را برای مشتری افزایش میدهد مانند نصب و راهاندازی محصولات، آموزش روش استفاده از آنها و تامین قطعات یدکی، تعمیر و سرویس محصولات. خدمات پس از فروش در مدل زنجیره ارزش پورتر بسیار مهم است.
فعالیتها و ماموریتهای پشتیبانی زنجیره ارزش پورتر
مجموعه فعالیتهایی که برای حوزه کاری ماموریتهای اصلی نقش پشتیبان دارند و آن را مورد حمایت قرار میدهند. این حوزه کاری به ۴ دسته کلی تقسیم میشود. هریک از فعالیتهای این حوزه، دیگر حوزههای کاری پشتیبانی را نیز مورد حمایت قرار میدهند.
تامین
فعالیتهایی که در جهت فراهم کردن مواد و ملزومات تولیدی انجام میشود. مانند تامین مواد اولیه، سرویس برای قطعات و ماشینآلات، ساختمانها.
توسعه تکنولوژی
توسعه تکنولوژی به فعالیتهایی که به منظور پشتیبانی از فعالیتهای اصلی زنجیره ارزش انجام میشود اشاره دارد و شامل تحقیق و توسعه، بهبود سیستمها و فرایندها و روشهای انجام کار است.
مدیریت منابع انسانی
فعالیتهای تامین نیروی انسانی، آموزش، ارزیابی، تشویق و تنبیه، پرداخت حقوق و دستمزد و توسعه نیروی انسانی در زیرمجموعه مدیریت منابع انسانی جای میگیرد.
زیرساختهای شرکت
وظایفی مانند برنامهریزی، حسابداری، مالی، مدیریت کیفیت و نظارت است که زیرساختهای مدیریت عمومی را برای حمایت از فعالیتهای اصلی فراهم میکند. این مدل تنها منحصر به شرکتهای تولیدی نیست و در شرکتهای خدماتی نیز قابل شناسایی است. برای مثال یک شرکت حسابدرای که خدمات حسابداری ارائه میکند دیگر حسابداری برای آن فعالیت پشتیبان محسوب نمیشود بلکه فعالیت اصلی و ماموریت اصلی شرکت محسوب میشود.
فصل دوم و ادبیات پژوهش مهندسی و مدیریت ارزش سازمانی
فصل دوم و ادبیات پژوهش در زمینه مهندسی و مدیریت زنجیره ارزش سازمانی توسط پایگاه پارسمدیر به نگارش درآمده است. این فصل دوم در پایاننامهای با هدف ارزیابی مهندسی و مدیریت ارزش سازمانی بر عملکرد پایگاه پارسمدیر تهیه شده و به نگارش در آمده است. بنابراین مالکیت معنوی آن با پایگاه پارس مدیر است و بازنشر آن از نظر قانونی و اخلاقی صحیح نیست. مبانی نظری و ادبیات پژوهش مهندسی و مدیریت ارزش سازمانی را میتوانید خریداری کنید.
پرسشنامه مدیریت زنجیره ارزش و مهندسی زنجیره ارزش همراه با روایی و پایایی و منبع شناسی معتبر
جمعبندی بحث
تقسیمبندی حوزههای کاری سازمان در قالب دستههای ارائه شده فوق بیشتر جنبه عام و کلی دارد و هر بنگاهی میتواند متناسب با شرایط خود به حذف یک یا چند دسته از این طبقات و یا ادغام آنها اقدام نموده و دستهبندی جدیدی از حوزههای کاری ارائه نماید. برای جدا کردن حوزههای کاری ماموریتهای اصلی و پشتیبانی از یکدیگر، مرز دقیق و مشخصی وجود نداشته و این مسأله بیشتر جنبه قضاوت کارشناسانه دارد.
انواع حوزههای کاری تعریف شده در داخل زنجیره اگر چه مستقل هستند، ولی در عین حال با یکدیگر ارتباط متقابل داشته و یک سیستم را تشکیل میدهند. پورتر تأکید داشت که استفاده از تحلیل زنجیره ارزش میتواند به مدیران کمک کند تا موقعیت یک کسبوکار را در مقایسه با کسبوکارهای رقیب، درک و تحلیل کنند. پورتر معمولاً اصطلاح جایگاه رقابتی را برای این نوع مقایسهها بهکار میبرد.
بنابراین میتوان گفت بر خلاف بحث معروف پنج نیروی رقابتی پورتر که بیرون مرزهای کسبوکار و فضای صنعت را بررسی میکند، زنجیره ارزش دقیقاً به درون مرزهای کسبوکار نگاه میکند. زنجیره ارزش پورتر – مانند بسیاری از مدلها و دیدگاههای دیگرش – بیشتر بر پایهی مشاهدات او از کارخانجات صنعتی بنا شده است. اکنون بیش از سه دهه از زمانی که مایکل پورتر این بحث را مطرح کرد گذشته است و دنیا تحولات فراوانی را پشت سر گذاشته است.
مدیریت تولید | ۱۴ آذر ۹۷