خوشه صنعتی

خوشه صنعتی (Business cluster) تمرکز جغرافیایی کسب‌وکارها، تامین‌کنندگان و موسساتی با حوزه فعالیت مشترک می‌باشد. خوشه‌ها به عنوان اهرمی برای افزایش بهره‌وری شرکت‌ها در بازار رقابت محلی و بین‌المللی شکل می‌گیرند. در سایه هدایت و الزام سازمان تجارت جهانی، اقتصاد و بازار کشورهای مختلف به سرعت در حال پیوستن به جرگه اقتصاد باز، تجارت آزاد و بازار جهانی است.

با توجه به اینکه در اکثر کشورهای دنیا بخش قابل ملاحظه‌ای از فعالیت‌های اقتصادی توسط شرکت‌های کوچک و متوسط انجام می‌شود و این شرکت‌ها مسائل و مشکلات خاص خود را در ورود به عرصه رقابت جهانی پیدا می‌کنند، دولت‌ها با تدایبر مختلفی همواره به فکر حمایت منطقی از این شرکت‌ها برمی آیند تا رقابت‌پذیری آنها را به گونه‌ای بالا ببرند که توان رقابت در بازارهای رقابتی دنیا را به‌دست آورند.

یکی از روش‌هایی که در اکثر کشورهای دنیا تجربه موفقی در افزایش توان رقابتی شرکت‌های کوچک و متوسط از خود برجای گذاشته، خوشه‌سازی این شرکت‌ها بوده است. امروزه توسعه خوشه‌های صنعتی نقش‌ محوری و بارزی در سیاست‌های اقتصادی و صنعتی بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه ایفا می‌نماید. در این مقاله در ابتدا مروری بر مشکلات و محدودیت‌های بنگاه‌های کوچک و متوسط به عنوان بخش مهمی از اقتصاد هر کشور ارائه می‌گردد. سپس ضرورت خوشه سازی این بنگاه‌ها در جهت ساماندهی به وضعیت این بنگاه‌ها و در نهایت رقابت‌پذیری آنها مطرح می‌گردد.

تعریف خوشه صنعتی

مفهوم خوشه صنعتی اشاره به مجموعه‌ای از بنگاه‌ها دارد که محصولات مشابهی را تولید می‌کنند یا بنگاه‌هایی که در شبکه‌های تأمین عمودی و افقی قراردارند. در واقع خوشه‌ها را می‌توان به صورت شبکه‌هایی از بنگاه‌های به هم وابسته، نهادهای تولید دانش، سازمان‌های میانجی و مشتریان که در زنجیره تولید ارزش افزوده با هم مرتبط شده‌اند، تعریف کرد. در راستای مفهوم خوشه‌ها، پورتر مدل مشهور الماس خود را در پاسخ به این که چرا کشورها از رقابت‌پذیری و نوآوری پروری بهره می‌برند ارائه کرد. مدل الماس پورتر شامل چهار وجه شرایط عوامل تولید شرایط تقاضا، پیوند با صنایع مرتبط و پشتیبان و راهکارهای بنگاه است این چهار وجه عوامل رقابت‌پذیری ملی را نشان می‌دهند.

خوشه ها، گروه‌های جغرافیایی همجواری از شرکت‌ها و نهادهای مرتبط در یک زمینه مشخص هستند که از طریق مهارت و فناوری مشترک با یکدیگر ارتباط دارند. آنها به طور معمول در یک منطقه جغرافیایی که ارتباطات، حمل و نقل و تعامالت شخصی به آسانی امکانپذیر است؛ وجود دارند. خوشه‌ها معموال در مناطق و بعضی اوقات در یک شهرک صنعتی متمرکزند.
مایکل پورتر

نقش خوشه‌های صنعتی در توسعه اقتصادی مناطق خوشه‌های صنعتی که تجمعی از صنایع کوچک و متوسط و خدمات مربوط به آن در یک فعالیت مشخص محسوب می‌گردند، به لحاظ اقتصادی از طرفی با کارآفرینی بسزایی همراه است و افزایش فرصت‌های شغلی در مناطق را در پی دار.

هدف تشکیل خوشه صنعتی

با توجه به تغییرات محتوایی و کیفی بسیار زیادی که از چند دهه اخیر در بازارهای جهانی رخ داده، حرکت به سوی جهانی شدن بازارها و به موازات آن جایگزینی تولیدمحوری با رویکرد مشتری‌محوری، تولیدکنندگان صنعتی با هدف استفاده بهینه از امکانات و جلوگیری از هدر رفتن منابع باارزش به تمهیداتی متوسل شده‌اند که نتیجه آن تغییر ساختار صنعتی است. از مشخصات اصلی این تغییر ساختار، ترویج بیش از پیش صنایع کوچک است. در سالهای اخیر توجه فزاینده‌ای به کوچک‌سازی شده و روند توسعه بنگاههای کوچک و متوسط به طور بالایی افزایش یافته است.

یکی از راهکارهای اساسی که در محافل علمی برای ساماندهی به بحث صنایع کوچک و متوسط مورد توجه قرار گرفته است تجمیع این بنگاهها و سازماندهی آنها در قالب خوشه‌های صنعتی است. بدین ترتیب، تمرکز تعدادی از بنگاههای کوچک و متوسط در یک حوزه جغرافیایی، موجب ایجاد مزایایی برای بنگاههای درون خوشه می‌شود. به عبارت دیگر، با تجمیع شرکت‌هایی که در زمینه‌های مشابه یا مرتبطی فعالیت می‌کنند، این شرکت‌ها می‌توانند از مزایایی از قبیل صرفه‌جوئی‌های ناشی از مقیاس و تنوع، انتقال دانش و فناوری، افزایش رقابت‌پذیری و … برخوردار شوند که از کارایی جمعی حاصل می‌شوند.

کارآیی جمعی دو جنبه دارد: یکی صرفه‌جویی بیرونی که به علت تجمع در یک مکان نصیب شرکت‌های عضو خوشه می‌شود و دیگری مزایای اقدام اشتراکی که از همکاری آگاهانه محلی حاصل می‌شود. ارتقاء کارآیی جمعی به صورت سرمایه‌گذاری برای تأمین ماشین‌ابزار و دستیابی به بازار و خدمات (مانند طراحی، بازاریابی، تبلیغات، فروش و توزیع، تأمین مالی، آموزش نیروی انسانی و …) میسر است.

خوشه‌سازی شرکت‌های کوچک و متوسط

بحثهای نظری متفاوتی در این مورد که چگونه مؤسسات کوچک می‌توانند به توسعه کمک کنند توسط اقتصاددانان و صاحبنظران مختلف ارائه شده است. یک جمع‌بندی از این نظریات این است که شرکت‌های کوچک در عین حال که رقبای طبیعی یکدیگرند، اعضای یک شبکه مستقل داخلی هستند که توانمندی ایجاد شغل را دارند و همچنین فراهم‌کننده زمینه لازم برای ایجاد نوآوری و خلاقیتهای تکنولوژیک هستند. اما جالبترین نگرشی که به این گونه مؤسسات شده است مربوط به پدیده شبکه شدن و خوشه شدن یا به‌طور کلی تجمیع است. اغلب شرکت‌های کوچک گرایش به خوشه شدن و ارتباط با یکدیگر دارند.

خوشه‌سازی به بنگاههای کوچک و متوسط کمک می‌کند تا قدرتهایشان را با هم ترکیب کنند تا بتوانند به کسب مزیت از فرصت‌های بازار و حل مشکلات معمول از طریق یک اقدام مشترک دست یابند. بنابراین، همکاری بین شرکتی در بین بنگاههای کوچک و متوسط به آنها این امکان را می‌دهد تا بتوانند رقابت‌پذیری‌شان را بهبود بخشیده و در بازارهای جهانی به فرصت‌هایی دست یابند.

آنچه که اهمیت خوشه‌ها را در ایران دو چندان می‌کند این است که در زیر بخشهای صنعت ایران بیش از ۹۴ درصد مؤسسات و شرکت‌ها را این چنین شرکت‌هایی تشکیل می‌دهند که عموماً به صورت منفرد فعالیت می‌کنند و همواره با مشکلات و مسائل مختلف درگیرند. هر چند این گونه شرکت‌ها حدود ۳۰ درصد از ارزش تولیدات صنعتی را ایجاد می‌کنند لیکن از لحاظ اشتغال سهم مهمی از فرصت‌های شغلی را (حدود ۵۶ درصد) تأمین می‌کنند. از آنجا که حمایت از واحدهای پراکنده و کوچک برای دولت علاوه بر مشکل بودن، هزینه بسیار سنگینی را در بردارد، تشویق و ترغیب آنها به تجمیع در خوشه‌ها می‌تواند به عنوان یک راهکار موفق و تجربه شده در بسیاری از کشورها مورد توجه سیاست‌گذاران و مدیران اجرایی قرار گیرد.

تاریخچه خوشه‌های صنعت

اگرچه بعضی از پژوهشگران، ریشه تئوری خوشه صنعت را به لحاظ تاریخی به نظریه مارشال (۱۹۲۰-۱۸۹۰ میلادی) در مورد تأثیر جانبی بنگاههای تخصصی ارتباط می‌دهند، برای اولین بار مایکل پورتر (۱۹۹۰) در کتابی تحت عنوان «مزیت نسبی ملل» نظریه خوشه‌های صنعت را مشخصاً مطرح ساخت. در یکی از تعاریف جامع از خوشه سازی، خوشه به معنای «تمرکزجغرافیایی نهادها وشرکت‌های مرتبط با یکدیگر در حوزه­ای خاص» تعریف شده است.

در واقع خوشه­‌های صنعتی شبکه­‌ای محلی از بنگاههای کوچک و متوسط است که در مجموع یک بنگاه بزرگ نوآور را پدید می­ آورد. اما تفاوت این بنگاه بزرگ نوآور با سایر بنگاه‌های بزرگ در این است که این بنگاه بزرگ، فاقد ساختار سلسله‌مراتبی است. خوشه‌ها عبارتند از مجموعه‌ای از شرکت‌های به هم‌مرتبط، عرضه‌کنندگان حرفه‌ای، تامین‌کنندگان خدمات، بنگاههایی از صنایع به هم‌وابسته و نهادهایی که به یکدیگر پیوند خورده‌اند (همانند دانشگاه‌ها، موسسسات استاندارد و انجمن‌های تجاری). این مجموعه در زمینه‌ای مشترک فعالیت کرده و در محدوده جغرافیایی خاصی متمرکز شده‌است.

در مورد تعریف خوشه‌های صنعتی در میان صاحبنظران اتفاق نظر وجود ندارد. با این وجود می‌توان این گونه جمع‌بندی کرد که واژه ‌«خوشه» در عام‌ترین مفهوم به تمرکز مکانی فعالیت‌های اقتصادی در زمینه‌ای خاص اشاره می‌کند.

آنچه سبب می‌شود که خوشه‌ها این چنین مورد توجه سیاست‌گذاران قرار گیرند، فرصت‌های مربوط به کارآیی جمعی است که از صرفه‌های اقتصادی بیرونی، پایین‌بودن هزینه‌های معاملاتی و اقدام جمعی سرچشمه می‌گیرد. به این ترتیب صرفاً تجمع مکانی شرکت‌هایی که ارتباطی با یکدیگر ندارند نمی‌تواند کارآیی جمعی را افزایش دهد و این تعاملات و اثرات بیرونی است که مورد توجه است. لذا می‌­توان گفت همگی این تعاریف در دو عنصر زیر مشترک هستند.

نتیجه‌گیری بحث

یکی از مهمترین مسائل و مشکلات بنگاه‌های کوچک و متوسط در کشور، محدودیت‌هایی است که به خاطر اندازه کوچک به آنها تحمیل می‌شود. از آنجایی که این بنگاهها با برنامه‌ریزی صحیح می‌توانند به یکی از عوامل اصلی توسعه اقتصادی کشور تبدیل شوند، لذا برنامه‌ریزی برای توسعه و تقویت آنها از اهمیت بالایی برخوردار می­‌باشد.

یکی از بهترین راهکارهای ارائه شده برای حل مشکلات بنگاههای کوچک و متوسط راهکار خوشه سازی و تجمیع آنها در قالب خوشه است. با تجمیع این شرکت‌ها امکان استفاده از تجربیات و امکانات همدیگر، امکان ایجاد امکانات مشترک و انجام امور به‌صورت اشتراکی به‌وجود می‌آید. در کنار این عوامل بحث انتقال سریع دانش و نوآوریهای موجود در خوشه نیز یکی از مزایای اصلی آن است. لذا می‌توان گفت که خوشه‌ها در حوزه‌های مختلف عملکرد شرکت‌ها تاثیر گذار بوده و موجب ایجاد مزیت‌های یک بنگاه بزرگ برای بنگاههای کوچک و متوسط می‌گردند.

با تشکیل خوشه و تجمیع شرکت‌های کوچک و متوسط، این بنگاهها هم می‌توانند از مزیت‌های بنگاههای کوچک و متوسط بهره‌مند گردند و هم امکان دستیابی به امکانات و مزیت‌های بنگاههای بزرگ را کسب می‌کنند. آنچه مسلم است در اکثر کشورهای دنیا، صنایع کوچک و متوسط با مزایایی که از طریق خوشه‌سازی کسب کرده‌اند، توانسته‌اند به عنوان مهمترین بخش اقتصاد مطرح شوند. در صورتی که در کشور ما نه تنها صنایع کوچک نتوانسته‌اند در اقتصاد ملی به‌عنوان یک بخش تاثیرگذار مطرح باشند، بلکه در صورتی که به ایجاد بهبود در عملکرد این بخش توجه نشده و حمایتهای لازم از آنها صورت نگیرد، بخش اعظمی از توان بالقوه ایجاد ارزش افزوده در اقتصاد کشور، قابلیت خود را از دست داده و رو به نابودی خواهند نهاد.